نوشته‌ها

زندگینامه امام رضا (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

علی بن موسی بن جعفر(ع) معروف به امام رضا (۱۴۸–۲۰۳ق) هشتمین امام شیعه اثنی عشری است. مشهورترین لقب او، رضا است. در حدیثی از امام جواد(ع) آمده است که لقب رضا از سوی خداوند به او داده شده است. او به عالم آل محمد و امام رئوف نیز شهرت دارد.

 

نسب علی بن موسی با پنج واسطه به امام علی(ع) می‌رسد. پدرش موسی بن جعفر(ع)، امام هفتم شیعیان بود. کنیه‌اش، ابوالحسن و مشهورترین لقبش رضا است. در روایتی از امام جواد(ع) آمده است که این لقب از سوی خداوند به پدرش داده شده است، ولی طبق برخی منابع، مأمون لقب رضا را به او داد. صابر، صدیق، رضی و وفی از دیگر القاب اویند.

در برخی روایات، او عالم آل محمد نامیده شده است. نقل شده است که امام کاظم(ع) به فرزندانش می‌گفت: «برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد است.» همچنین امام جواد(ع) در زیارت امام رضا(ع) او را امام رئوف خطاب کرده است. لقب امام رئوف در بین شیعیان شهرت بسیار دارد.

زادروز امام رضا(ع) را پنجشنبه یا جمعه، ۱۱ ذی‌القعده نقل کرده‌اند. کلینی، صاحب اصول کافی و بیشتر علما و و مورخان سال تولدش را ۱۴۸ق نقل کرده‌اند. مادر امام رضا(ع) کنیزی از اهالی نوبه بوده است که با نام‌های مختلفی از او یاد شده است. گفته شده است هنگامی که امام کاظم(ع) او را خریداری کرد، نام تُکتَم را برای وی برگزید و وقتی امام رضا(ع) را به دنیا آورد، او را طاهره نامید.

همسر امام رضا سَبیکه نام داشت. گفته شده وی از خاندان ماریه قبطیه، همسر پیامبر(ص)، بوده است. در برخی از منابع تاریخی، همسر دیگری نیز برای امام رضا(ع) ذکر شده است: مأمون به امام رضا(ع) پیشنهاد داد که با دخترش «‌ام حبیب‌» یا «‌ام حبیبه‌» ازدواج کند و امام نیز پذیرفت. درباره تعداد و اسامی فرزندان امام رضا اختلاف است. شیخ مفید، غیر از محمد بن علی فرزندی برای وی نمی‌شناسد.

امام رضا(ع) پس از شهادت پدرش امام کاظم(ع) در سال ۱۸۳ق امامت را عهده‌دار شد؛ مدت امامت او ۲۰ سال (۱۸۳-۲۰۳ق) بود که با خلافت هارون الرشید(۱۰ سال)، محمد امین (حدود ۵ سال)، مأمون (۵ سال) همزمان شد. پس از شهادت امام کاظم(ع)، بیشتر شیعیان با توجه به وصیت او و دلایل و شواهد دیگر، امامت فرزندش، علی بن موسی الرضا(ع) را پذیرفتند و وی را به عنوان امام هشتم تأیید کردند.

این دسته که بزرگان اصحاب امام کاظم(ع) را هم شامل می‌شد، به نام قطعیه مشهور شدند؛ ولی گروه دیگری از اصحاب امام هفتم‏(ع) از پذیرفتن امامت علی بن موسی الرضا(ع) سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) توقف کردند که به همین جهت واقفیه (یا واقفه) نامیده شدند. واقفیه معتقد بودند که امام کاظم(ع)، مهدی موعود است که در غیبت به سر می‌برد و بازخواهد گشت.

پس از عقد ولایتعهدی (در ۷ رمضان سال ۲۰۱) چون عید (ظاهرا عید فطر سال ۲۰۱ق) رسید مأمون از امام خواست تا نماز عید بخواند، اما امام بر مبنای شرایطی که در ابتدای ولایتعهدی با مأمون ذکر کرده بود از پذیرش اقامه نماز عید عذر خواست. مأمون اصرار کرد و امام ناچار قبول کرد و فرمود: پس من همچون رسول خدا(ص) به نماز خواهم رفت. مأمون نیز پذیرفت.

مردم انتظار داشتند که امام رضا(ع) مانند خلفا با آداب و رسوم خاصی از خانه خارج شود، اما دیدند که ایشان با پای برهنه در حالی‌که تکبیر می‌گوید به راه افتاد. امیران که با لباس رسمی و معمولِ این‌گونه مراسم آمده بودند، با دیدن این وضع، یک‌باره از اسب‌ها فرود آمده و کفش‌ها را از پا درآوردند و با گریه و تکبیرگویان پشت سر امام به راه افتادند. امام در هر قدم که می‌رفت سه بار تکبیر می‌گفت.

گفته‌اند که فضل به مأمون گفت: اگر امام رضا بدین صورت به مصلّا (محل برپایی نماز) برسد، مردم فریفته او می‌شوند، بهتر آن است که از او بخواهی برگردد. پس مأمون فردی را فرستاد و از امام خواست که برگردد. آن حضرت کفش خود را به پا کرد و سوار بر مرکب شد و بازگشت.

امام در پاسخ نامه مأمون که از ایشان خواسته بود درباره اسلام ناب برای او بنویسد، پس از اشاره به توحید و نبوت پیامبر اسلام، امامت و جانشینی امام علی(ع) و یازده امام پس از وی را مطرح می‌کند و عبارت «القائم بامر المسلمین: کسی که امور مسلمانان را بر عهده دارد» را در مورد امام به کار می‌برد.

امام رضا علیه السلام می فرماید: انجام کار نیک و کوشش در عبادت را با تکیه بر دوستی آل‌ محمد (ص) رها نکنید؛ دوستی آل‌ محمد (ص) و تسلیم بودن در برابر دستوراتشان را نیز با تکیه بر عبادت وانگذارید، چرا که هیچ‌ یک از این دو بدون دیگری پذیرفته نمی‌شود.

 

معجزات و کرامات

امام رضا(ع) تا پیش از سفر به خراسان در مدینه زندگی می‌کرد و از جایگاه ویژه‌ای در میان مردم برخوردار بود. او در گفتگویی که با مأمون درباره ولایتعهدی داشت، در توصیف این دوره گفته است:

همانا ولایتعهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و وقتی سوار بر مرکب خود، از کوچه‌های مدینه عبور می‌کردم، کسی عزیزتر از من نبود.

در مورد جایگاه علمی امام در مدینه نیز از خود ایشان نقل شده است:

من در مسجد پیامبر می‌نشستم و دانشمندانی که در مدینه بودند، هرگاه در مسئله‌ای درمی‌ماندند، همگی به من رجوع می کردند و مسائل‌شان را نزد من می‌فرستادند و من به آنها پاسخ می‌دادم.

اسحاق بن راهْوَیه می‌گوید: وقتی امام رضا(ع) در سفر به خراسان به نیشابور رسید، شماری از مُحدِّثان عرض کردند:‌ ای پسر پیغمبر از شهر ما تشریف می‌‏برید و برای ما حدیثی بیان نمی‌فرمایید؟ پس از این تقاضا، حضرت سرش را از کجاوه بیرون آورد و از پدرانش از رسول خدا نقل کرد که جبرئیل گفت شنیدم از خداوند که فرمود:

کلمه‏ «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏» دژ من است. پس هر کس داخل دژ و حصار من شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.» پس هنگامی که مَرکب حضرت حرکت کرد با صدای بلند فرمود: البته با شروط آن و من یکی از آن شروط هستم.

گزارش‌هایی از عبادت‌های شبانه و شب زنده‌داری ایشان نقل شده است. هنگامی که امام رضا(ع) پیراهن خود را به دعبل خزاعی هدیه داد به او فرمود: از این پیراهن محافظت کن که من با آن، هزار شب، در هر شب هزار رکعت نماز خوانده‌ام و با آن هزار بار قرآن را ختم کرده‌ام. سجده‌های طولانی آن حضرت نیز گزارش شده است.

ابن شهر آشوب نقل کرده است که روزی امام به حمام رفت و یکی از حاضران که امام را نمی‌شناخت از ایشان خواست دلّاکی او را انجام دهد. امام پذیرفت و شروع به دلاکی کرد. دیگران با مشاهده این ماجرا امام را به آن مرد معرفی کردند و وقتی آن مرد شرمسار شد و عذرخواهی کرد، امام او را آرام کرد و به دلاکی ادامه داد.

برخی از بزرگان اهل‌سنت در سخنانی نسب، علم و فضل امام رضا(ع) را ستوده و به زیارت حرم امام رضا(ع) می‌رفته‌اند. رسول جعفریان، از پژوهشگران معاصر تاریخ، در کتاب «تاریخ تشیع در ایران» چند تن از عالمان اهل سنت را که تا قرن ششم به زیارت امام هشتم رفته‌اند، معرفی کرده است.

 

عروج ملکوتی

شهادت امام علی‌ بن‌ موسی(ع) را جمعه یا دوشنبه آخر ماه صفر، یا ۱۷ صفر، یا ۲۱ رمضان، یا ۱۸ جمادی‌الاولی، یا ۲۳ ذی‌القعده، یا آخر آن، در سال ۲۰۲، یا ۲۰۳، یا ۲۰۶ نقل کرده‌اند. کلینی، وفات او را در ماه صفر سال ۲۰۳ق. در ۵۵ سالگی ذکر می‌کند. طبق نظر بیشتر علما و مورخین سال شهادت امام رضا(ع)، ۲۰۳ق. بوده است. طبرسی روز شهادت را در آخر ماه صفر نقل می‌کند که امروزه در همین تاریخ برای ایشان عزاداری می شود.

شیخ مفید نقل می‌کند مأمون، عبدالله بن بشیر را امر کرد که ناخن‌هایش را نگیرد تا درازتر از حد معمول شود و سپس چیزی شبیه تمر هندی به او داده تا با دستانش خمیر کند. آنگاه مأمون پیش امام رضا(ع) رفته و عبدالله را صدا زده و از او خواسته است که با دستانش آب انار بگیرد و سپس آن را به امام رضا(ع) نوشانید و این سبب شهادت حضرت پس از دو روز شده است.