نوشته‌ها

زندگینامه حضرت اسماعیل (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

اسماعیل از پیامبران الهی و فرزند ابراهیم‌ خلیل‌ و برادر اسحاق است. به اعتقاد بیشتر مسلمانان‌ او همان ذبیح است. همچنین بنا بر روایات اسلامی نسب‌ پیامبر اسلام به اسماعیل می‌رسد.

 

نام‌ وی‌ در لغت‌نامه‌ها غالبا غیر عربی و مرکب‌ از دو واژه «اسمع» و «ایل» (به‌ معنای‌ خدا را شنید) آمده است و گفته‌اند که‌ ابراهیم‌(ع‌) به‌ هنگام‌ درخواست‌ فرزند از خدا با این‌ کلمه‌ها آغاز سخن‌ می‌کرد. آرتور جفری‌ با پژوهشی‌ درباره این‌ نام‌، ریشه‌ای‌ کهن‌ برای‌ آن‌ یاد کرده است و نظایر آن‌ را در منابع‌ عبری‌، حبشی‌ و دیگر زبان‌های سامی‌ نشان‌ داده‌ است‌.

در منابع‌ روایی‌، در تفصیل‌ داستان‌ زندگی‌ اسماعیل‌ آمده‌ است‌ که‌ ساره همسر ابراهیم‌(ع)، چون‌ عقیم‌ بود و شوهرش‌ را علاقمند به داشتن فرزند دید، کنیز خود هاجر را به‌ همسری‌ او درآورد تا شاید بتواند، صاحب‌ فرزندی‌ شود. هاجر از ابراهیم‌ باردار شد و فرزندی‌ آورد که‌ او را اسماعیل‌ نام‌ نهادند.

اگرچه‌ در روایات‌ مختلف‌، درباره تولد اسماعیل‌ به‌ هنگام‌ پیری پدر، اتفاق‌ رأی وجود دارد، اما درباره سن‌ ابراهیم‌(ع) در آن‌ زمان‌ اختلاف‌ به‌ چشم‌ می‌خورد و گروهی‌ وی‌ را به‌ هنگام‌ ولادت‌ اسماعیل‌ ۹۹ ساله‌ دانسته‌اند.

نقل شده است که پس‌ از تولد اسماعیل‌، ساره‌ که‌ خود فرزندی‌ نداشت‌، نسبت به هاجر و فرزند او حس حسادت داشت، ولی‌ او نیز مدتی‌ بعد با بشارت‌ الهی‌ در سن‌ پیری‌ فرزندی‌ آورد که‌ او را اسحاق نامیدند. در روایات‌ آمده‌ است‌ ابراهیم‌ که‌ اسماعیل‌ را بسیار دوست‌ می‌داشت‌، یک‌ بار که‌ اسحاق‌ را بر دامان‌ خود داشت‌، با دیدن‌ اسماعیل‌ او را به‌ جای‌ اسحاق‌ نشاند.

این‌ امر آتش‌ غضب‌ ساره‌ را برانگیخت‌ و از حضور هاجر و فرزندش‌ نزد ابراهیم‌(ع) اظهار دلتنگی‌ کرد و شوهر را واداشت‌ تا آنان‌ را از منطقۀ شام دور سازد؛ آنگاه‌ از سوی‌ پروردگار به ابراهیم‌ فرمان داده شد تا هاجر و اسماعیل‌ را به‌ مکه ببرد.

بر پایه روایات‌ اسلامی‌، ابراهیم(ع)، هاجر و اسماعیل‌ را با خود برد و برای‌ پیمودن‌ راه‌، خداوند جبرئیل را راهنمای‌ آنان‌ قرار داد، تا آنکه‌ به‌ سرزمینی‌ بی‌آب‌ و علف‌ رسیدند که‌ همان‌ مکه‌ بود و سپس‌ جبرئیل‌، ابراهیم‌ را آگاه کرد که‌ وعده‌گاه‌ خداوندی‌ همانجاست‌. بعد از ورود به مکه، ابراهیم‌(ع)، همسر و فرزند را آنجا در امان‌ پروردگار بگذاشت‌ و راه‌ بازگشت‌ به سوی‌ شام‌ را در پیش‌ گرفت‌.

در ادامۀ داستان‌ آمده‌ است‌ که‌ وقتی آذوقۀ آن‌ دو تمام‌ شد، تشنگی‌ بر کودک‌ غالب شد و هاجر برای یافتن‌ آبی‌ که‌ عطش‌ فرزند را فرو نشاند، به‌ هرطرف می‌دوید و ۷ بار، مسیر صفا تا مروه (سعی بین صفا و مروه) را پیمود و هیچ‌ نیافت‌.

بار آخِر از کنار اسماعیل‌ صدایی‌ شنید و از ترس‌ آنکه‌ حیوانی‌ درنده‌ به کودک آسیبی برساند، به سوی‌ او دوید، اما با نهایت‌ شادمانی‌ متوجه‌ شد که‌ در زیر پای‌ کودک‌ آبی‌ جاری‌ شده است و این همان چشمه‌ای‌ که‌ بعدها با نام‌ زمزم شناخته‌ شد. در برخی‌ منابع‌، آن‌ آب‌ را، «چاه‌ اسماعیل» نیز خوانده‌اند.

از حوادث‌ مهم‌ در داستان‌ زندگی‌ اسماعیل‌، همراهی او با ابراهیم‌(ع) در ساختن‌ خانه کعبه است‌. درباره آیات‌ ۱۲۵ تا ۱۲۷ از سوره بقره که‌ به‌ برپایی‌ بیت‌ خدا و پیراستن‌ آن‌ از پلیدی‌ها توسط ابراهیم‌ و اسماعیل‌(ع) اشاره‌ دارد، روایات‌ اسلامی‌ به‌ تفصیل‌ این‌ داستان‌ پرداخته‌اند. در منابع‌ آمده‌ است‌ که‌ ابراهیم‌(ع) برای‌ به‌ جای‌آوردن‌ فرمان‌ الهی‌ درباره برپایی‌ کعبه‌ به‌ مکه آمد و اسماعیل‌ به‌ همراه‌ پدر دست‌ به‌ کار بنای‌ کعبه‌ شد.

حدیثی‌ مشهور از رسول‌ اکرم‌(ص) است‌ که‌ در آن‌، حضرت‌ خود را «ابن‌ الذبیحین» (اشاره‌ به‌ اسماعیل‌ و عبدالله بن عبدالمطلب) خوانده‌اند. در تفصیل‌ روایی‌ داستان‌ ذبح‌ چنین‌ می‌یابیم‌ که‌ پس‌ از بنای‌ کعبه‌، ابراهیم‌(ع) پس‌ از دریافت‌ فرمان‌ الهی‌ به‌ ذبح‌ در رؤیا، آن‌ را با فرزند مطرح‌ می‌سازد و او نیز به‌ امر الهی‌ گردن‌ می‌نهد.

در پرداخت‌ داستان‌ در روایات‌ آمده‌ است‌ که‌ ابلیس چون‌ آگاه‌ شد که‌ ابراهیم‌، همراه‌ فرزند برای‌ انجام‌ دادن‌ فرمان‌ راه‌ کوه‌ ثبیر را در پیش‌ گرفته‌اند، سعی‌ در فریفتن‌ اسماعیل‌ کرد و چون‌ توفیقی‌ نیافت‌، نزد هاجر رفت‌ و تلاشی‌ زیادی کرد تا او را فریب‌ دهد ولی موفق نشد. ابراهیم‌ و اسماعیل‌(ع) به بالای کوه‌ رسیدند و آنگاه‌ که‌ اسماعیل‌ پدر را در آن‌ کار نگران‌ دید، نگرانی‌ را از دل‌ او برد و رضایت خود به‌ اطاعت‌ فرمان‌ الهی‌ را گوشزد کرد.

پس‌ هنگامی‌ که‌ ابراهیم‌ کارد را بر گلوی‌ اسماعیل‌ نهاد، آوای‌ غیبی‌ او را از ادامۀ کار بازداشت‌. فرمان‌ آمد که‌ خداوند در مقابل‌ صبر و صدق‌ ایشان‌، گوسفندی‌ را فدیه‌ نهاده‌ است‌ و ابراهیم‌ را مأمور ساخت‌ تا گوسفند را به‌ جای‌ اسماعیل‌، قربانی‌ کند. داستان قربانی کردن اسماعیل در آیات ۱۰۰ تا ۱۰۷ سوره صافات ذکر شده است.

مطابق‌ روایات‌، نبوت او به جهت هدایت‌ جرهمیان‌، و نیز قبایل‌ یمانی‌ و عمالیق‌ بود. او در مدت‌ ۵۰ سال‌، در میان‌ ایشان‌ به‌ انجام رسالت‌ الهی‌ پرداخت‌ و آنان‌ را به‌ نماز و زکات فراخواند و از پرستش‌ بتان‌ بر حذر داشت‌؛ اما آنان به جز گروهی‌ اندک‌، در کفر خود پا برجای ماندند.

اسماعیل‌ پیش‌ از مرگ‌ وصیت‌ کرد تا دخترش‌ با عیصو (عیص‌) فرزند اسحاق‌ ازدواج‌ کند و نیز نبوت‌ را به‌ برادرش‌ اسحاق‌ سپرد. اسماعیل‌ که‌ در طی‌ سال‌ها عهده‌دار امور خانه کعبه‌ بود، سرپرستی کعبه‌ را به‌ فرزندش‌ نابت‌ سپرد.

در منابع‌ یاد شده‌، همچنین‌ اسماعیل‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از اجداد اصلی‌ عرب‌ به‌ شمار آمده‌ است‌ و نسب‌ عدنان‌، نیای‌ بخش‌ وسیعی‌ از قبایل‌ عرب‌، به او باز می‌گردد؛ در حالی‌ که‌ اقلیتی‌ از منابع‌ کهن‌ نسب‌شناسی‌، نسب‌ تمامی‌ قبایل‌، حتی‌ اعراب‌ قحطانی‌ را بدو رسانیده‌اند و اسماعیل‌ را ابوالعرب‌ خوانده‌اند.

بر اساس چند روایت، اسماعیل‌ در کنار هود، صالح، شعیب‌ و حضرت محمد صلی الله علیه و آله یکی‌ از ۵ پیامبر عرب‌ معرفی‌ شده‌ و رسول‌ اکرم‌(ص) به‌ عنوان‌ فرد برگزیده‌ از ذریۀ او شناخته‌ شده‌ است‌.

 

معجزات و کرامات

نام‌ اسماعیل‌ ۱۱ بار در قرآن کریم‌ یاد شده‌ است‌ که‌ موضوعاتی‌ همچون‌ بنای‌ کعبه توسط ابراهیم‌ و اسماعیل‌(ع)، نزول‌ وحی به‌ وی‌ و نیز یاد او در کنار دیگر پیامبران‌ الهی‌، تولد او به‌ عنوان‌ عطیه‌ای‌ خدایی‌ به‌ ابراهیم و نیز ذکر صفات‌ نیک‌ وی از جمله این‌ یاد کرد است‌.

در آیه ۸۵ از سوره انبیاء، حضرت اسماعیل‌ در کنار پیامبرانی‌ چون‌ ادریس و ذوالکفل‌، از صابران‌ دانسته‌ شده‌ است‌ و برخی‌ از مفسران‌ سر نهادن‌ اسماعیل‌ برای‌ ذبح‌ را یکی‌ از نشانه‌های آشکار صبر او دانسته‌اند. برخی‌ از مفسران‌، «اسماعیل‌ صادق‌ الوعد» را همان اسماعیل‌ فرزند حضرت ابراهیم دانسته‌ و در توضیح‌ صدق‌ او در وعد، داستانی‌ آورده‌اند.

در بسیاری‌ از روایات‌، بشارت‌ الهی‌ درباره تولد فرزندی‌ «علیم» و «حلیم» برای ابراهیم‌ را که‌ در آیاتی‌ از قرآن کریم ذکر شده‌ است‌، مژده‌ به‌ تولد اسماعیل‌ دانسته‌ و او را دارنده این‌ صفات‌ شمرده‌اند.

 

عروج ملکوتی

منابع‌ روایی‌، عمرِ اسماعیل‌ را ۱۳۰ سال‌ و حتی‌ بیشتر نوشته‌اند که‌ پس‌ از مرگ‌، پیکر او در ناحیه حِجر در کنار مدفن‌ مادرش‌ هاجر به‌ خاک‌ سپرده‌ شد.