نوشته‌ها

نژاد فرازمینی خاکستری قد بلند

 

به نام آفریننده عشق

 

اینکه حقیقت وجود یوفو ها را نمی توان انکار کرد مسئله واضحی است اما اینکه چه چیزهایی یا چه کسانی آنها را کنترل می کنند و چه اهدافی دارند خیلی مشخص نیست.

همیشه یکی از گزینه ها، مسئله جذاب و شاید در حال حاضر تخیلی وجود موجودات فضایی است. اینکه موجودات بیگانه وجود دارند یا خیر و اینکه منظومه ما، کهکشان ما و سایر کهکشان ها خالی از سکنه است یا خیر دو حالت بیشتر ندارد؛ یا اینکه هیچ موجودی در کهکشان های دور و نزدیک زندگی نمی کند و بقیه کهکشان ها و سیارات بیهوده آفریده شده اند که این یک نظر است.

اما نظر دیگر که با شواهد نظری و عملی ما انسانها سازگارتر است وجود گونه های غیر انسانی یا شبه انسانی در سایر سیستم های ستاره ای است. اگر اندکی فکر کنید این قضیه با توجه به شواهدی که بعضا در این مقاله به آن پرداخته شده خیلی هم عجیب نیست!

ما صرفا بر اساس داده های موجود در کتب، اینترنت و سایر منابع، موجوداتی را معرفی کردیم که در این مقاله به آن پرداخته شده است. اکنون می خواهیم موجود بیگانه ای که صحت وجود آن صرفا بستگی به منابع منتشر کننده دارد و ما صرفا آن را ترجمه کردیم را به شما معرفی کنیم.

 

خاکستری قد بلند

1) برخی از 22 زیرگونه مختلف خاکستری در ابتدا به عنوان انسان نماهای مو بور بلند در سیستم ریگل شروع به کار کردند، اما به دلیل تبادل هسته ای در مدت طولانی در معرض تشعشعات شدید قرار گرفتند و DNA آنها تا حدی تغییر کرد. که در آن برخی از گونه ها به کوتوله های ناقص رشد تبدیل شدند. ساختارهای غده ای نیز تحت تأثیر قرار گرفتند، از جمله اندام های تولید مثل و گوارش. تبادل هسته ای تقریبا سیصد هزار سال پیش رخ داده است. این گونه از گونه های خاکستری را «صلیبی های شکارچی» یا «مارکابیان» می نامند.

2) دو نوع اصلی از گونه های بلند خاکستری وجود دارد که خود را EBAN می نامند. نوع 1 شکارچیان حدود 7 تا 8 فوت قد دارند (2 تا 2.5 متر) و در ساختار ژنتیکی خود چیزی را که شما می‌توانید پایه حشره بنامید، دارند. آنها بینی برجسته و چشمان مشکی مورب دارند. آنها اندام تناسلی خارجی ندارند و نسبت به انسان بسیار پرخاشگر هستند. نوع 2 خاکستری قد بلند، بین شش تا هفت فوت قد دارند (1.8 تا 2 متر) و اندام تناسلی خارجی دارند. به نظر می رسد این نوع شکل بلندتری از گونه های خاکستری کوتاه قد با سرهای بزرگ مشابه و چشمان سیاه درشت باشد.

3) خاکستری ها در تاریکی بسیار کارآمد عمل می کنند. چشمان آنها به اشعه ماوراء بنفش حساس تر است. آنها توانایی کنترل ضربان قلب خود را دارند. ضربان قلب طبیعی برای یک خاکستری بالاتر از یک انسان است. به نظر می رسد پوست دارای محتوای فلزی و رنگدانه کبالتی غیر معمول است.

 

4) مغز دارای لوب های بسیار بیشتری نسبت به مغز انسان توصیف شده است. پیش از این اشاراتی به شبکه های کریستالی وجود داشت که در مغز برخی از کالبد شکافی های موجودات فضایی پیدا شده بود. اعتقاد بر این است که شبکه یک رابطه عملکردی با ارتباطات تله پاتیک دارد و به عنوان یک گره عملکردی برای کنترل گروهی گونه‌های شبیه‌سازی‌ شده، که در واقع در ذهن کندو عمل می‌کنند، عمل می‌کند.

5) غددشان به خصوص غدد سباسه مشکل دارند که هضم غذا را برایشان مشکل می کند. آنها از ترشحات غدد و آنزیم هایی که از حیواناتی که آنها را مثله می کنند استخراج می کنند، تغذیه می کنند. آنها این عصاره ها را از طریق منافذ پوست خود جذب می کنند.

6) گونه خاکستری مبتنی بر فردی شدن یا یک موجودیت منفرد نیست. برای اشخاصی که مجموعه ذهنی گروهی (مجموعه حافظه اجتماعی) را حفظ می کنند، به نظر می رسد فردی سازی باعث از دست دادن تصادفی انرژی زیادی می شود. آنها در ابتدا مجذوب فردیت انسان و طیف عاطفی انسان بودند که می توانند آن را درک کنند اما ظاهراً معنی آن (برای انسان) را درک نمی کنند.

7) به نظر می رسد اهداف این گونه بر اساس یک نظم اجتماعی مبتنی بر بقا مبتنی بر تسلط سفت و سخت استوار است، جایی که “مذهب” آنها علم است، ساختار اجتماعی آنها برای اطاعت تنظیم شده است، و مفاهیم نظامی آنها حول تسخیر، استعمار، و سلطه از طریق پنهان گروه بندی می شوند. برنامه های کنترل ذهن آشکار شده است که سلسله مراتب مشخصی در ساختارهای اجتماعی آنها وجود دارد که برای هر موجودی وظایف خاصی را برای انجام آنها فراهم می کند.

 

8) این موجودات برتری تکنولوژیکی دارند، اما در علوم معنوی و اجتماعی کم به نظر می رسند. این امر در فقدان صمیمیت، احساسات و احترام آنها نسبت به انسان آشکار است. آن‌ها گاهی اوقات می‌توانند با تنظیم طول موج‌های انسان از طریق دستگاه‌های رادیویی متصل از طریق تله پاتی، لذت لحظه‌ای را از نظر خلق و خوی بالا ببرند. آنها به احساسات شدید انسانی مانند خلسه یا عذاب واکنش نشان می دهند. آنها زوج ها را برای هیجانات جنسی پوشش می دهند و به سمت ناهنجاری ها و انحرافات جنسی کشیده می شوند. مرکاب ها از رابطه جنسی، درد، مواد مخدر و ترس به عنوان عناصر وسواسی برای منحرف کردن انسان ها استفاده می کنند.

9) به نظر می رسد شرطی شدن بسیار ظریفی وجود دارد که به آماده سازی مردم زمین برای برخی بیگانگان کمک کرده است. با این حال، اکنون واضح است که بیگانگانی که فناوری را در اختیار دولت مخفی قرار داده اند خیرخواه نیستند، بلکه دشمنان ما هستند، زیرا آنها آدم ربایی، دروغ و فریب دارند و عموما بدخواهانه هستند و ظاهرا در حال اجرای یک تهاجم مخفی با برنامه ریزی بسیار دقیق هستند که شامل استفاده وحشیانه و غیرانسانی از انسان ها و حیوانات برای آزمایش های پیشرفته ژنتیکی و تلاقی است.

10) این یک استراتژی است که به موجب آن بیگانگان بدخواه در حال ایجاد یک اتحاد “فاوستی” با دولت مخفی هستند تا آنها را قادر سازد تا قبل از اینکه هر موجود بیگانه دیگری بتواند تماس مناسبی را در داخل کشور برقرار کند، با رضایت ناخواسته بشریت، زمین را برای خود به طور موثر ادعا کند. محدودیت های به اصطلاح “قوانین جهانی” که سایر نژادهای بیگانه ظاهرا به آنها پایبند هستند.

 

با آندرومدان ها در این مقاله آشنا شوید.

ربوده شدن بتی و بارنی توسط بیگانگان

به نام آفریننده عشق

 

یکی از معروف ترین وقایعی که در ارتباط با ربودن انسانها توسط بیگانگان فضایی در محافل علمی مطرح است ماجرای خانواده هیل می باشد. ماجرای مربوط به ربوده شدن این زن و شوهر به 19 سپتامبر 1965 باز میگردد. در این تاریخ اتوموبیل بتی و بارنی هیل در لنگستر نیو همپشایر در حال حرکت به سمت منزل بود. انها به دفعات نوری عجیب را در آسمان بالای سر خود مشاهده کردند و ماشین خود را برای مشاهده آن شئ عجیب چند بار متوقف نمودند.

آخرین باری که آنها برای مشاهده آن شئ عجیب توقف کردند بارنی هیل وحشت زده به سمت اتومبیل دوید و از بتی خواست که فورا سوار شود. او فریاد زد آنها می خواهند ما را بدزدند و در همین حال با سرعتی سرسام آور شروع به رانندگی نمود. ناگهان صدای عجیبی بر فراز سقف اتومبیل آنها شنیده می شود و هر دوی آنها دچار خواب آلودگی شدیدی می شوند. پس از آنکه هر دوی آنها به هوش می آیند خود را 35 مایل دورتر از محل رانندگی می یابند و با نگاه کردن به ساعت متوجه می شوند که دو ساعت را در خواب و بی خبری بوده اند.

 

روز بعد آنها گزارشی را از آنچه که برایشان اتفاق افتاده بود به مقامات مسئول در پایگاه پلیس ارائه دادند و متعاقب آن توسط مسئولان کمیته بررسی پدیده های هوایی  (ان آی سی ای پی) مورد بازجویی قرار گرفتند. بعد از 10 روز از این واقعه کابوسهای شبانه بتی و بارنی هیل شروع شد که آنها را مجبور کرد تا با یک روانشناس معروف به نام دکتر بنیامین سایمون تماس بگیرند. معالجات روان درمانی بر روی این دو به مدت 6 ماه ادامه یافت. در جریان خواب مصنوعی (هیپنوتیزم) که برای معالجه آنها انجام شد جزئیات بیشتری توسط بتی و بارنی هیل بیان شد که در هر مورد اظهارات آنها با هم تطابق داشت!

آنها در جریان خواب مصنوعی اظهار داشتند که پس از آنکه توسط بیگانگان فضایی به داخل سفینه برده شدند نمونه هایی از پوست و موی آنها برداشته شده است. همچنین در جریان خواب مصنوعی بتی هیل گفت که از رئیس آنها در مورد اینکه انها از کجا می آیند پرسید. آنها در جواب وی تصویری سه بعدی از یک منظومه را نشان دادند که هر دو زن و شوهر در جریان هیپنوتیزم تصویر ان را به درستی رسم کردند. تصویری که آنها رسم کردند امروزه به تصویر گلیس معروف شده است.

نکته جالب این است که پس از این واقعه تمام مراکز علمی جهان از سازمان ناسا گرفته تا ستاره شناسان آماتور، تلسکوپ های خود را به سمتی که بتی هیل اشاره کرده بود نشانه گرفتند. 7 سال بعد این منظومه توسط دانشمندان با نام زتا رتیکولی کشف و مورد تایید قرار گرفت.

بتی پیش از مرگش در سال 2004 برای اولین بار در مصاحبه ای گفت: من را به داخل سفینه بردند. بارنی را به اتاق دیگری بردند. بیگانه ای را که آزمایشات را انجام میداد معاینه کننده می نامیدند. ابتدا من را روی چارپایه ای قرار دادند و چشمها، بینی، گوشها و گلویم را معاینه کردند.

سپس من را روی میزی قرار دادند و گفتند قصد دارند سیستم عصبیم را معاینه کنند. بعد سعی کردند سوزنی را در ناحیه ناف من وارد بدنم کنند که چون دردناک بود ادامه ندادند. آزمایشات بارنی هم مثل آزمایشات من بود با این تفاوت که به استخوان بندی او هم توجه کرده بودند. بتی همچنین به خاطر می آورد که با رهبر گروه بیگانگان مکالمه داشته و از او درباره مبداء شان پرسیده. «به او گفتم شما اهل این سیاره نیستید. اهل کجایید؟ او نقشه ای از ستارگان به من نشان داد و گفت اهل آنجا هستند.»

تصویر باورنکردنی دیگری که از این جلسات هیپنوتیزم حاصل شد، طرحی از صورت ربایندگان بود. این طرح، اولین نمونه طرح شناخته شده است از ظاهر ربایندگان است که بعدها بر اساس آن یک مدل سه بعدی توسط یکی از هنرمندان محلی تهیه شد.

بعدا پزشک مربوطه از سوی مقامات آمریکایی مورد فشار قرار گرفت تا موضوع ملاقات فرازمینی ها با خانواده هیل را انکار نماید و وی نیز چنین اعلام نمود که کسانی که تحت هیپنوتیزم قرار میگیرند ممکن است مطالبی را عنوان کنند که لزوما صحیح نباشند و بدین ترتیب سخنان بتی و بارنی هیل هم از این قاعده مستثنی نیست.

آزمایشگاهای زیرزمینی بیگانگان

 

به نام آفریننده عشق

 

شاید قریب به اتفاق مردم از وجود پایگاههای زیرزمینی دولت ایالات متحده با خبر باشند ولی قطعاً کمتر کسی از اسامی و فعالیتهایی که در آنها انجام می گیرد مطلع است.

پایگاه دالس (Dulce) در نیومکزیکو، سان اسپات (Sunspot)، داتیل (Datil)، کارونا (Corona)، تائوس پابلو (Taos Pueblo)، آلبوکورکو (Albuquerque)، پایگاه های موجود در زیر کوههای سانتا کاتالینا (Santa Catalina) در آریزونا، پایگاه دلتا (Delta) در کلورادو، گراند مسا (Grand Mesa)، نیدلز (Needles) در کالیفرنیا، پایگاه ادواردز (Edwards)، تاسیسات کوهستان تهاچاپی (Tehachapi)، ایرواین (Irwin)، دره مورونگو (Morongo) و نورتون (Norton)، پایگاه موسوم به الماس آبی (Blue Diamond) در صحرای نوادا، مرکز نلیس (Nellis) و پایگاه های مستقر در دریاچه گروم لیک (Groom Lake) تنها تعدادی از پایگاه های زیرزمینی موجود در ایالات متحده آمریکا هستند که تا کنون شناخته شده است.

به گفته برخی افراد این تاسیسات علاوه بر اینکه به عنوان مراکز تحقیقات برای به خدمت گرفتن فن آوری های فوق محرمانه مورد استفاده قرار می گیرند قرار است در زمان آرماگدون پناهگاهی برای اعضای سازمانهای سری آمریکایی باشند. در زیر یکی از معروف ترین این پایگاه ها به شما معرفی می شود.

در سال ۱۹۵۳ تشکیلاتی به نام «کمیته مجستیک ۱۲ (majestic 12 committee)» بدون اطلاع واشینگتن و زیر نظر حکومت در سایه آغاز به کار کرد(حکومت در سایه هیئتی است متشکل از برخی سران جمعیت های مخفی، بعضی سیاسیون وسرمایه داران صاحب شرکت های بزرگ آمریکا که در پشت پرده تصمیمات بزرگ آمریکا قرار دارند و بخش بزرگی از قدرت سیاسی و اقتصادی آمریکا را در دست دارند). بنا به برخی افشاگری ها این سازمان در زمان ریاست جمهوری نیکسون با گروهی  از موجودات فرازمینی همکاری داشته است.

در آن زمان بیگانگان خاکستری از منظومه ستاره ای زتا رتیکولی نیاز مبرم به عنصر بور داشتند. منبع غنی این عنصر در منطقه ای در جنوب غربی آمریکا قرار داشت، از طرفی این منطقه محل استقرار پایگاهای نظامی آمریکا بود و عبور و مرور مکرر یوفوها در این منطقه باعث بوجود آمدن شایعاتی دال بر ارتباط یوفوها و نیروهای نظامی آمریکا شده بود. طبق این شایعات بیگانگان دانش و تکنولوژی در اختیار انسانها قرار دادند و در مقابل آمریکائی ها منابع زیرزمینی بور و همچنین حق آدم ربایی و تحقیقات بر روی انسانها را به خاکستری ها دادند.

به گفته بعضی از افراد در پایگاه منطقه ۵۱ بیست و دو طبقه زیر زمین وجود دارد که بوسیله تونل هایی به هم متصلند. در یکی از این طبقات سلاح های اشعه ای  برای کنترل ذهن آزمایش می شده اند. این پایگاه مستقل از کنگره و نیروی هوایی آمریکا و زیر نظر مستقیم کمسیون بیلدربرگ (کمسیون سری که مدیریت برقرای نظم نوین جهانی را برعهده دارد) مدیریت می شود. علاوه بر این بسیاری از پایگاه های زیرزمینی نیز تحت کنترل این کمسیون قرار دارند.

هدف این سازمان و سازمانهای مشابه آن ایجاد یک حکومت واحد جهانی در کره زمین است. بخش بزرگی از اطلاعات ما درباره پایگاه های زیرزمینی مثل منطقه ۵۱ توسط افسران سابق دولت که زمانی خود در این تشکیلات صاحب وظیفه بودند منتشر شده است. یکی از این افراد خلبان ویلیام لیر(William P. Lear) است. لیر ماًمور سازمان سیا در نیروی هوایی بود. وظیفه او جمع آوری اطلاعات درباره یوفوها از سرتاسر جهان بخصوص از اروپا بود. در سال ۱۹۸۶ کاپیتان لیر با یک کارمندان نیروی هوایی آمریکا که از نزدیک شاهد فرود یک یوفو در پایگاهی در بریتانیا بود آشنا شد. اطلاعاتی که لیر از او دریافت کرده بود حکایت از انعقاد توافق نامه ای بین فرازمینی ها و انسانها داشت.

 به ادعای وی بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۱ تعدادی از بیگانگان با اعضای کمیته مجستیک ۱۲ دیدار کرده اند و در موضوعاتی با هم به توافق رسیده اند. طی یکی از این توافقات بیگانگان پذیرفتند برخی تکنولوژی خود را که بیشتر علم ژنتیک و کنترل ذهن بود را در اختیار این افراد قرار دهند همچنین در ایجاد حکومت جهانی به کمیته ۱۲ یاری رسانند. در عوض اعضای این کمیته قول دادند نسبت به فعالیت های بیگانگان در زمین عکس العمل منفی نشان نداده و دست بیگانگان در انسان ربایی و آزمایشات روی انسان را باز بگذارند.

به گفته لیرهدف از انسان ربایی بیگانگان در وهله اول تولید هیبرید های انسان-بیگانه و در وهله دوم استفاده از ارگان ها، آنزیم ها و دیگر ترکیبات بدن انسان برای ترمیم بافت آسیب دیده بیگانگان بود. هورمونهای افراد ربوده شده بعد از ترکیب شدن در محلول پروکسید هیدروژن به بدن بیگانگان تزریق می شد. در سال ۱۹۵۶ گروهبان جاناتان لاوتی (Jonathan R. Louette) از پایگان آزمایش موشک وایت سندز (White Sands) توسط یک دیسک پرنده ربوده شده و ۳ روز بعد در حوالی همان منطقه در حالی که اعضای بدنش مثله شده بود پیدا شد.

اسنادی که لیر دریافت کرده بود نشان می داد این عملیات وحشتناک در پایگاه گروم لیک (Groom Lake) در منطقه ۵۱ انجام گرفته بود و قربانی زنده زنده توسط نوعی ماشین سلاخی شده بود. به ادعای لیر همکاری های بیگانگان و انسانها همیشه بدون دردسر نبوده است چرا که در سالهای بین ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۳ مجستیک ۱۲ پی برد که پروژه همکاری از برنامه تعیین شده دچار لغزش شده است. برای همین منظور در سال ۱۹۷۹ به منظور بررسی موضوع گروهی را به پایگاه زیرزمینی دالسی (Dulce) در نیومکزیکو فرستاد. ولی این گروه توسط بیگانگان به اسارت گرفته شدند.

مجستیک ۱۲ برای آزادی این گروه یک تیم نظامی به محل اعزام کرد که طی یک درگیری ۶۶ سرباز جان باختند. بعد از این اتفاقات اعضای ارشد کمیته مجستیک ۱۲ که در بین آنها وزیر خارجه وقت آمریکا هنری کسینجر(Henry Kissinger)، رئیس سازمان سیا ریچارد هلمز(Richard Helms) و رئیس آژانس امنیت ملی رابی رای (Bobby Ray) حضور داشتند تصمیم گرفتند ماجرا را در رسانه به اطلاع مردم برسانند. اما به دلایلی به جای اینکار قرار شد برای مقابله با بیگانگان سلاحی قدرتمند توسعه داده شود.

بدین صورت بود که پروژه «ابتکار دفاع راهبردی» یا Strategic Defense Initiative (SDI) کلید خورد. پروژه ای که در رسانه ها هدف آن ایجاد سپر دفاعی در برابر قدرت موشکی روسیه در جنگ سرد عنوان شده است. اما هدف اصلی آن کنترل فعالیت های بیگانگان در زمین بوده است. چند سال بعد رئیس جمهور کندی برنامه ای برای افشاگری درباره بیگانگان تهیه کرده بود ولی قبل از افشای اطلاعات توسط عاملین حکومت در سایه بخصوص مجستیک ۱۲ ترور شد و برنامه افشا سازی لغو شد. زیرا کندی مخالف دخالت بیگانگان در زمین بود و همکاری انسانها و بیگانگان خزنده و خاکستری ها را برای آینده بشریت خطرناک می دید.

 طبق ادعا ها بعد از جنگ جهانی دوم و شکست نازی ها دانشمندان آلمانی برای تکمیل پروژه های کنترل ذهن، دیسک های ضد جاذبه و مهندسی ژنتیک که با پایان کار هیتلر ناتمام مانده بودند درقالب عملیات انتقال به منطقه ۵۱ آورده شدند. بسیاری از همین دانشمندان بلافاصله به خدمت حکومت در سایه در آمدند. توسط همین مهندسین آلمانی هوا فضا همچون ورنر فون براون بود که سازمان ناسا تاسیس شد. پزشکان و زیست شناسان به پایگاه های زیرزمینی منتقل شدند تا کاستی های علم ژنتیک را از بیگانگان بیاموزند.

بیگانگان طبق توافقی که کرده بودند علم دستکاری ژنتیک را به انسانها آموختند. نتیجه این این شد که در آزمایشگاهای ژنتیک عمق زمین موجوداتی مهندسی ژنتیک شده تولید شدند. یکی از این مخلوقات موجودی خون آشام به نام چوپاکابرا (Chupacabra) بود. به این موجود در ابتدا «گونه مهندسی ژنتیک شده خون آشام بیگانه خزنده یا Created Reptilian Alien Vampire Engineered Species (CRAVES) گفته می شد که هیبرید هوشمند از انسان و خزنده بود. این موجود به دستور مستقیم کمیته مجستیک ۱۲ به عنوان آغازی برای خلق موجودات هوشمند آفریده شد.

یکی از معروف ترین آزمایشگاه ژنتیک بیگانگان در پایگاه دالسی (Dulce base) قرار دارد. این پایگاه زیرزمینی در حوالی دهکده دالسی (Dulce) با نهصد نفر سکنه در ایالت نیومکزیک قرار دارد. اولین اطلاعات درباره پایگاه دالسی توسط یک مهندس برق اهل نیومکزیکو بنام پل بنویتز (Paul Bennewitz)  افشا گری شد. بنویتز به عنوان مهندس برای یک شرکت الکترونیکی به نام  Thunder Scientific Corporation در شهرAlbuquerque  نیومکزیکو کار می کرد. او همچنین به دلیل علاقه اش به یوفو ها عضو یک گروه بنام APRO بود این گروه متشکل از افرار خبره در امر یوفولوژی در آریزونا توسط جیم و کورال لورنزن (Jim and Coral Lorenzen) تشکیل شده بود و به تحقیق درمورد یوفوها می پرداخت.

بنویتز یک مهندس برق باهوش و همچنین یوفولوژیستی تیزبین بود. او در سال ۱۹۷۹ متوجه وجود نورهای غیر عادی در نزدیکی دهکده دالسی  شد و برای بررسی آنها برخی تجهیزات الکترونیکی که او برای شکار یوفوها از آن استفاده می کرد را به محل برد. او با افراد محلی و کسانی که ادعای ربوده شدن می کردند مصاحبه کرد. بنویتز همچنین دریافت که هر از چند گاهی گاوی ناپدید شده و لاشه آن چند روز بعد در حالی که تکه تکه شده است در حوالی پیدا می شود. او در نهایت با کنار هم قرار دادن یافته های خود احتمال داد که در منطقه دالسی پایگاهی برای یوفو ها وجود داشته باشد. بنویتز ادعا می کرد پایگاههای زیر زمینی دالسی آزمایشگاه های ژنتیک مشترک انسانها و بیگانگان قرار دارند و کارهای تحقیقات محرمانه ژنتیکی بر روی انسانها و حیوانات در این پایگاه انجام می گیرد.

ساکنین دالسی هر از چندگاهی با اجساد قطعه قطعه شده حیوانات در این حوالی برخورد می کنند. آنها اعتقاد دارند این حیوانات توسط بیگانگان به این حال و روز در می آیند. از طرفی مشاهدات مکرری از یوفو ها و نورهای غیر عادی در این منطقه گزارش می شود. او بارها توسط بعضی از کمپانی های امنیتی تهدید شده و از طرف پلیس نیومکزیکو نسبت به صحبت کردن با رسانه ها درمورد دالسی و پایگاه زیر آن هشدارهایی دریافت کرده بود زیرا که وی در مورد شخصی به نام میرنا هانسن (Myrna Hansen) تحقیق می کرد. میرنا هانسن اهل نیومکزیکو بود و در سال ۱۹۸۰ توسط یوفوها ربوده شده و به یک پایگاه زیر زمینی منتقل شده بود. میرنا به بنویتز از وجود پایگاهی زیر زمینی در دالسی صحبت کرده بود و اینکه آزمایشاتی روی انسان و حیوانات در آنجا توسط بیگانگان انجام می شود.

فرد دیگری که اطلاعات جامعی به پل داد کریستا تایلتون (Christa Tilton) بود که در سال ۱۹۸۷ توسط بیگانگان ربوده شده بود. کریستینا همیشه دچار ازدست دادن زمان می شد و به قادر نبود برهه هایی از زندگی خود را بیاد بیاورد. تا اینکه مجبور به روانکاوی در حالت هیپنوتیزم شد. به گفته او دو موجود خاکستری کوچک او را ربوده و به محلی در زیر زمین که توسط دوربین ها و رایانه ها حفاظت می شد بردند. به گفته کریستا او را بعد از بردن به زیرزمین جلوی یک دستگاهی مثل اسکنر قرار دادند سپس نوعی مدرک یا کارت شناسایی برایش آماده کردند. در آن حال مسئول وی به او گفته بود که شما در طبقه اول یک تاسیسات زیر زمینی هستید.

به ادعای کریستا او را تا ۵ طبقه زیر زمین بردند و در آنجا شاهد موجود بیگانه خاکستری و سفینه هایشان شده بود. او درباره اتاق هایی صحبت می کرد که هیچ موجودی در آن نبوده و توسط رایانه های کنترل می شدند. همچنین از تانک های بزرگی سخن می گفت که لوله های بزرگی به آن وارد و از آن خارج می شدند. به گفته کریستا جنین های موجودات فضایی در آن  مایعی در آن تانکها جریان داشت و بوی شدید فرمالدهید در آن محیط به مشام میرسید. او درون تانکها موجودات عجیبی را دید که درون مایع غوطه ور قرار گرفته بودند. او آنچه مشاهده کرده بود را بروی کاغذ آورد و نقاشی هایی از آنها تهیه کرد. کریستا بعد ها کتابی با عنوان «یادداشت های بنویتز» نوشت و در آن به شرح آنچه در پایگاه دالسی بر سرش آمد پرداخت.

کریستا در کتاب خود از تصاویر واقعی که قبلاً تحت عنوان «اسناد دالسی» جمع آوری شده بود استفاده کرد. اسناد دالسی حاوی حدود ۳۰ عدد عکس بود که توسط توماس سی (Thomas C) که در دهه ۱۹۷۰ خود یکی از ماًموران پایگاه دالسی بود با یک دوربین کوچک تهیه شده بود. توماس در ۲۴ سالگی شروع به آموختن عکسبرداری برای اهداف جاسوسی در یک پایگاه زیرزمینی در ویرجینیای غربی کرد. او هفت سال برای نیروی هوایی آمریکا کار کرد سپس در سال ۱۹۷۷ به پایگاه دالسی منتقل شد.

وظیفه او در پایگاه ثبت فعالیت های بیگانگان و تهیه گزارشات روزانه از آزمایشات انجام شده در آنجا بود. با اینکه هر عکسی که توماس تهیه میکرد بلافاصله به مسئولین پایگاه بایستی تحویل داده می شد، ولی او با استفاده از مهارتش در عکاسی مخفیانه، تا سال ۱۹۷۹ توانست ۳۰ عدد عکس از قسمت های مختلف پایگاه تهیه کرده و آنها را از پایگاه خارج کند.  در اواخر سال ۱۹۷۹ این تصاویر به همراه برخی اسناد در اختیار بنویتز که در آن سالها به شدت درباره دالسی تحقیق می کرد قرار داده شد.

همچنین توماس نقشه ای از از تاًسیسات زیر زمینی دالسی تهیه کرده بود که پاول آنها را تحت عنوان «اسناد دالسی» منتشر کرد. بعد از مدتی کار توماس برای ماًموران پایگاه فاش شد توماس وقتی ماًموران برای دستگیری وی آمده بودند از آنجا گریخت و سالها در محل نامعلومی مخفی شد. به گفته توماس در پایگاه دالسی تعداد بسیاری بیگانه کوچک خاکستری وجود دارد. او همچنین در آنجا شخصاً با یک یگانه انسان نمای  خزنده با قدی حدود ۶ فوت رو در رو ملاقات کرده بود.

طیق نقشه ای که توماس شرح داد پایگاه دالسی شامل ۷ طبقه بود که هر طبقه مختص کار خاصی بود و از بالا رو به پائین سطح امنیتی آن افزایش می یافت. انسانها در طبقات بالا و بیگانگان در طبقات پائین سکونت داشتند. طبقه اول مرکز کنترل امنیتی و وظیفه حفاظت از پایگاه را دارد. در طبقه دوم کارمندان انسان سکونت دارند. طبقات سوم و چهارم آزمایشگاه هایی قرار دارند که انسانها در آن کار می کنند. در اینجا برای تله پاتی و کنترل ذهن آزمایش هایی بر روی انسانها و حیوانات انجام می گیرد.

به ادعای توماس در این آزمایشگاهها روح انسان ها را از بدن فیزیکی جدا می کردند و با انسانها دیگر و حتی با بیگانگان تعویض می کردند. طبقه پنجم مخصوص سکونت بیگانگان بود. به طبقه ششم «تالار کابوس» می گفتند در اینجا آزمایشگاههای ژنتیک قرار داشتند و حیوانات بسیاری بصورت مهندسی ژنتیک شده آفریده می شدند. در آنجا انسانهای عجیب الخلقه با چند دست و پا و قدی بیش از ۲ متر  وجود داشتند که آنها را خاکستری ها بوجود آورده بودند. آنها به همراه خزندگان برخی موارد از دانش ژنتیک را به انسانهایی که در آنجا بودند آموزش می دادند.

به گفته توماس خزندگان به خاکستری ها دستور می دهند و این دو گروه بیگانه با نژاد دیگری که به نوردیک ها معروف بود در حال جنگ بودند. از بارزترین خصوصیات خزندگان این بود که به هیچ موجودی کوچکترین احساسی نداشتند شاید به همین دلیل است که آنها قادر بودند آزمایشات وحشتناکی را بروی موجودات انجام دهند. به گفته توماس بیگانگان به نقشه برداری ژنتیک انسان و پروژه ژنوم انسان کمک هایی کرده اند. در نهایت طبقه هفتم محل نگهداری موجودات دستکاری شده ژنتیکی بود که در اتاق های سرد محبوس بودند. همچنین پائین ترین بخش پایگاه جایگاه سفینه ها و دیگر تجهیزات بیگانگان بود.

به گفته توماس این پایگاه بوسیله یک تونل شاتل به پایگاه منطقه ۵۱ در نوادا متصل است. این تونل شاتل بعد از گذشتن از پایگاه های کلرادو و ساندیا به پایگاه کارلسباد می رسید. دیگر پایگاه های زیرزمینی موجود در آمریکا بوسیله همین تونل ها به هم مرتبط هستند و شبکه زیرزمینی را تشکیل می دهند. درها و دیوارهای پایگاه پر بود از سمبل های فرازمینی که توسط هم انسانها و هم بیگانگان قابل فهم بود. به گفته توماس از طبقه دوم به پائین قوانین خاصی برای ورود و خروج وجود داشت. هر کسی که می خواست وارد طبقه پائین تر شود تمامی لباس ها را در می آورد و بعد از اندازه گیری وزن یونیفرمی یک تیکه و سفید رنگ که ویژگی های خاصی داشت را به تن می کرد. ثبت دقیق وزن هر فرد بسیار مهم بود و تغییرات روزانه وزن افراد در پرونده پرسنلی وی درج می شد.

تمامی قسمت های پایگاه از سیستم امنیتی حساسی پیروی می کرد و به کوچکترین لغزش و اشتباه بلافاصله رسیدگی می شد. هر فردی که دچار تغییر وزن بیش از ۳ پوند می شد بوسیله دستگاه ویژه ای که با اشعه ایکس کار می کرد اسکن می شد. آسانسور ها با یک تکنولوی منحصر بفرد مبتنی بر مغناطیس کار می کردند و برای روشنایی به جای لامپ های عادی از میله های فلورسانس استفاده می شد. به گفته توماس بیگانگان از وجود این میله های ناراحت می شدند و معمولاً از آنها دوری می کردند. طبق شرحیات توماس بیگانگان پایگاه دالسی دو جنس اند (یعنی هم مذکر و هم مونث). آنها به روش پارتنوژنزی (فردی کامل از تکوین یک قسمت از بدن) تولید مثل می کردند. در دالسی هر جنین به شش و یا نه قسمت تکه تکه می شد که هر قسمت تبدیل به یک موجود می شود.

توماس در آزمایشگاه های دالسی با هزاران انسان و هیبرید های انسان-بیگانه که در اتاق های هوای سرد نگهداری می شدند روبرو شده بود. صحنه هایی که به قول خود هیچگاه از حافظه اش پاک نخواهد شد. به گفته او برای بیگانگان میدان مغناطیسی زمین بسیار حائز اهمیت بود. آنها از این نیرو به شکلی که انسانها از آن بی خبر هستند استفاده می کنند. امروزه گرچه اطلاعات ناچیزی از پایگاه های زیرزمینی به بیرون نشت کرده است اما پنهانکاری دولتها بخصوص آمریکا درباره بیگانگان و اهداف آنها همچنان ادامه دارد. در این شکی نیست که سالها قبل افرادی با بیگانگان دیدار کرده اند و بدون اطلاع عموم توافق هایی با آنها اشته اند. سوال اساسی اینجا نمایان می شود که آیا کسانی که نمایندگی انسانها را در ملاقات با فرازمینی دارند به اندازه کافی صلاحیت این کار را دارند؟

بر گرفته از کتاب «دنیاهای مخفی زیرزمین» نوشته تورگوت گورسان. ترکیه، استانبول، ۲۰۰۵

آیا موجودات فضایی وجود دارند؟

به نام آفریننده عشق

 

شاید در گوگل مباحثی را پیرامون یوفو ها یا همان بشقاب پرنده ها خوانده باشید. دیگر کسی در جهان نمی تواند منکر وجود یوفو ها شود زیرا به وفور و تقریبا در تمامی کشور ها آنها دیده شده اند و آن چیزی که مسئله را جذابتر می کند اینست که دولت ها آنها را به خود نسبت نمی دهند و وانمود می کنند که اطلاعات زیادی از این اشیاء ناشناخته ندارند.

 

موجودات بیگانه در روایات

اگر بخواهیم از منظر دینی به این موضوع نگاه کنیم احادیثی را می یابیم که به طور مختصر از موجودات فرازمینی سخن گفته است و از آنها به عنوان “آدم های دیگر” یاد کرده است.

  • امام باقر (ع) می فرماید: آیا گمان می کنی که خداوند, تنها یک جهان آفریده و انسانی جز شما را خلق نکرده است؟! به خدا سوگند خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار نوع انسان آفریده است و شما در آخرین جهان و آخرین انسان ها هستید. (توحید صدوق ص 277)
  • امام باقر (ع) در حدیث دیگری می فرماید: همانا آن سوی ماه, سیارات متعددی آفریده شده است که در آنها مخلوقات فراوانی وجود دارند در حالیکه نمی دانند خداوند انسان را آفریده است. (بحارالانوار ج 27 ص 46)
  • امام صادق(ع) نیز می فرماید: خداوند هزاران عالم آفرید که هر یک از آنها از هفت آسمان و زمین بزرگتر است و ما حجت خدا هستیم بر تمام این عوالم. (بحارالانوار ج 27 ص 41)
  • در قرآن کریم آمده است: و از نشان های خدا آفرینش آسمان ها و زمین است و آنچه از موجودات که میان آن دو پراکنده است. (سوره شوری آیه 29)

این ها برخی از آیات و روایاتی است که بطور مستقیم یا غیر مستقیم به وجود موجودات فضایی اشاره کرده است. اما اگر منطقی به این قضیه نگاه کنیم باز هم وجود موجودات فرازمینی غیر عقلانی به نظر نمی رسد زیرا چطور ممکن است میلیاردها سیاره و کهکشان خالی از سکنه باشد و بیهوده آفریده شده باشد.

 

نظرات دانشمندان

اکنون نظرات دانشمندان بزرگ را در مورد این قضیه اسرار آمیز یعنی وجود حیات فرازمینی یادآور می شویم.

نیکلا تسلا

نیکلا تسلا با آزمایش اختراع جدیدش، به این باور رسیده بود که موجودات سیاره‌‌ های بیگانه در حال برقراری ارتباط با زمینیان هستند. پس از این رویداد، او تصمیم گرفت گیرنده‌های رادیویی قوی‌تری بسازد تا این سیگنال‌ها را رمزگشایی نماید. در واقع او سعی داشت همان سیگنال‌های رادیویی را با کیفیت بهتری بشنود؛ اما در ادامه، شنیدن صدای موجودات فضایی نیکولا تسلا را متحیر ساخت!

تسلا معتقد بود که بیگانگان در حال صحبت با ما هستند، او با وجود آنکه با زبان ارتباطی آنان نا آشنا بود، کاملا می‌توانست آنان را درک کند. تسلا در یادداشت‌های خود آورده بود که موجودات دیگر سیارات به طور مداوم در حال صحبت با سایر سیاره‌ها همسایه هستند.

 

استیون هاوکینگ

استیون هاوکینگ مدعی شده بود هرگونه تلاش از سوی ساکنان کره زمین برای ارتباط با همسایگان فرازمینی خود به قتل‌ عام آن‌ها از سوی این موجودات خواهد انجامید.

برجسته‌ترین فیزیکدان نظری جهان می‌گوید علیرغم اینکه احتمال دارد موجودات فضایی در سیاره «گلیز 832 سی» که اوایل سال میلادی جاری کشف شد، سکونت داشته باشند؛ این موجودات از تلاش‌ های ساکنان کره زمین برای تماس با آن‌ها خشنود نخواهند شد.

 

مایکل ولف

دانشمند آمریکایی دکتر مایکل ولف مدعی شده بود که بیش از ۲۵ سال با مجوز سطح ” بالاتر از فوق سری ” مامور دولت بوده و عمدتا روی پروژه های علمی انسان / موجود بیگانه  کار می کرده است. او طی سالهای آخر زندگیش اوقاتش را به سخن گفتن درباره پنهان کاری در مورد یوفوها و فرازمینی ها با روزنامه نگاران گوناگون می گذراند. رئیس او در شورای امنیت ملی ( NSC ) به او این اجازه را داده بود که اطلاعات سری را به شکل کنترل شده افشا کند.

 

این تنها گوشه ای از سخنان دانشمندان و سیاستمداران در مورد وجود بیگانه های فضایی است که در آینده مقالات بیشتری از این افشاگری ها منتشر خواهد شد که برخی از آنها را می توانید از بخش تجربیات مردمی بخوانید.