زندگینامه حضرت جرجیس (ع)
به نام آفریننده عشق
جِرْجیس نبی، بنابر برخی منابع اسلامی، پیامبری بوده که پس از حضرت عیسی(ع) و پیش از اسلام ظهور کرده است و براساس برخی منابع دیگر، بنده شایسته خدا دانسته شده که ایمان خود را پنهان میکرد.
جرجیس، سن ژرژ، سنت جورج یا گئورگ، مطابق منابع مسیحی سربازی از ارتش امپراتوری روم در سده های سوم و چهارم میلادی بود که به دلیل دست نکشیدن از ایمان خود به مسیحیت کشته شد. جرجیس در مسیحیت قدیس محسوب میشود. وی همچنین از شاگردان حواریون عیسی معرفی شده است.
او در منابع اسلامی پیامبر محسوب میشود. ابن بابویه و قطب راوندی از ابنعباس روایت کردهاند، که حق تعالی، جرجیس را پیامبر گردانید و او را به سوی پادشاهی که در شام بود (به نام داذانه) فرستاد. در جهان مسیحیت افسانههایی چون کشتن اژدها به او نسبت داده شده است. همچنین او را حامی بعضی شهرها و کشورهای مسیحی دانستهاند. مطابق روایتی متعلق به سده ششم میلادی، اصل وی از لد در فلسطین بوده است.
جرجیس در منابع تاریخی اهل فلسطین یا روم معرفی شده است. او به بازرگانی و تجارت اشتغال داشته است و بسیار سخاوتمند بود و بارها اموال خود را به نیازمندان بخشید. جرجیس در ۱۶ سالگی به پیامبری می رسد. جرجیس از پیامبران دوره فترت پس از عیسی بوده است نه رسول و مبلغ دین عیسی و با واسطه از شاگردان حواریون بوده است.
ظهور وی در ارمنستان به سال ۳۲۹ میلادی بوده است. وی نبی بوده در روزگار داذانه ملک موصل (اقلیمی بین شام و عراق و خراسان (نیشابور) و آذربایجان) که بتی بنام افلون داشتند. تیرداد، برادر جرجیس، بتپرست و دشمن وی بوده و پس از پدر به حکومت میرسد. جرجیس برای تسهیل تبلیغ و دستگیری فقرا تجارت و مسافرت میکرده است.
جرجیس بنابر برخی نقلها برای هدایت پادشاه بتپرست و ستمگر شام به آنجا رفت. در مقابل، برخی منابع دیگر معتقدند وی به قصد حفظ ایمان خود به وسیله اهدای اموال به سوی شام و حاکم آن حرکت کرده است. جرجیس پس از دیدار با پادشاه شام، وی را به پرستش خدا و ترک بتپرستی دعوت کرد. پادشاه پس از مخالفت جرجیس با تعظیم بتها، دستور شکنجه و قتل وی را صادر نمود.
جرجیس شغل بازرگانی داشت و از این طریق به مستمندان کمک میکرد. وی در بذل مال بیدریغ بود، چندانکه گاهی خود تهیدست میشد و سپس به کسب و کار میپرداخت و مال به دست میآورد. در واقع، او برای صدقه دادن کار میکرد وگرنه فقر را بیشتر دوست می داشت.
معجزات و کرامات
وی برای جلب رضایت داذانه ( پادشاه جبار موصل)، که مشرکان را در آن سرزمین بر او مسلط نکند، مال فراوان به همراه خود برد تا به او هدیه دهد، اما متوجه شد که داذانه بتپرست است و مردم را به سجده کردن بر بتی به نام اِفّلون وا میدارد؛ از این رو، مالی را که با خود برده بود، بین مردم تقسیم کرد و او را به ترک بتپرستی دعوت نمود.
داذانه هم متقابلا جرجیس را به بتپرستی خواند و بین آن دو مجادلهای درگرفت و سرانجام پادشاه، جرجیس را مخیر کرد که یا تن به شکنجه دهد یا در مقابل افّلون (بت) سجده کند. جرجیس سجده نکرد و از این رو، چند بار شکنجه و سپس به حبس همراه با شکنجه محکوم شد، اما به کمک فرشتهای نجات یافت و نزد داذانه بازگشت و این بار داذانه او را به شکلی وحشیانه به قتل رساند ولی جرجیس این بار، به امر خدا، زنده شد.
بار بعدی داذانه دوباره او را به قتل رساند و جرجیس کشته شد. در این میان، همسر داذانه، با دیدن حالات جرجیس، ایمان آورد و به همین جرم به دستور داذانه به قتل رسید. در مجموع ۳۴۰۰۰ تن به جرجیس ایمان آوردند که همگی کشته شدند. در مراحل حبس و شکنجه جرجیس، معجزات و کرامات چندی روی داد، از جمله زنده شدن گاو مرده، سبز شدن گیاهان خشکیده، زنده شدن مردگان و شفا یافتن نابینا.
در احادیث، جرجیس با عنوان «شهید»، و «سیدالشهدا» خوانده شده است. پارهای از ویژگیهای جرجیس، از جمله صبر و شکیبایی، تحمل انواع شکنجه و بتشکنی، با ویژگی های مشابهی در شخصیت علی بن ابیطالب علیه السلام تطبیق داده شده است. در برخی از دعاها نیز به نام جرجیس اشاره شده است.
عروج ملکوتی
جرجیس، پس از کشته شدن همسر داذانه، به درگاه خدا دعا کرد و برای خود رفع بلا و مرگ، و برای داذانه و قومش عذاب و نابودی درخواست کرد. خدا دعای او را اجابت کرد و بدین ترتیب، مرگ چهارم و ابدی نصیب جرجیس گردید. آخرین محل اقامت و تبلیغ جرجیس در شام بوده که در آنجا به شهادت رسیده و دفن شده است.