نوشته‌ها

پیدایش صهیونیسم و دولت اسرائیل

 

به نام آفریننده عشق

 

یهودیت تبلیغ ندارد زیرا یهودیان دین خود را نعمت الهی می دانند که تنها از آنِ نژاد بنی اسرائیل است. با این وصف اگر کسی یهودی شود او را می پذیرند.

یهودیان معمولا مردم را به صهیونیسم فرا می خوانند. البته برخی از یهودیان با صهیونیسم مخالفند. صهیون نام تپه ای است در اورشلیم که در زمان شکوفایی دولت بنی اسرائیل در عصر حضرت داوود و حضرت سلیمان علیهما السلام مرکز نظامی بوده است. این نام همواره یادآور اقتدار آن قوم است.

صهیونیسم عنوان جنبشی است که طرفدار بازگشت یهودیان به فلسطین و ایجاد کشوری ویژه بنی اسرائیل در این سرزمین است. بنیان گذار این نهضت در عصر جدید فردی یهودی به نام تئودور هرتزل است. در اواخر قرن نوزدهم گروه بزرگی از یهودیان روسیه اخراج شدند. گروهی از آنان در غرب اروپا و گروهی دیگر در فلسطین ساکن شدند.

با ایجاد نهضت صهیونیسم و تشویق یهودیان برای بازگشت به فلسطین، دولت انگلستان در سال 1917 در اعلامیه ای معروف به بالفور موافقت خود را مبنی بر تاسیس حکومت مستقل یهودی در منطقه فلسطین اعلام کرد. پس از جنگ جهانی دوم در سال 1947 به بهانه فشارهایی که نازی های آلمان بر یهودیان وارد کرده بودند، سازمان ملل رای به تقسیم سرزمین فلسطین و ایجاد کشوری یهودی نشین داد و در سال 1948 کشور مستقل اسرائیل اعلام موجودیت کرد.

صهیونیست ها با توجه به مهمان نوازی مسلمانان فلسطین که آنها را با گرمی پذیرفته بودند، با قساوت آمیزترین شیوه آن سرزمین را اشغال کردند و بخش هایی از کشورهای اسلامی همسایه را نیز غصب و ضمیمه کشور صهیونیستی نمودند. این در حالی است که تورات، یهودیان را از طمع ورزیدن به اموال و املاک همسایه برحذر داشته و کسی که حد همسایه خود را نداند ملعون دانسته است.

پیدایش و فرجام یهودیت

 

به نام آفریننده عشق

 

یهودیت عنوان دین حضرت موسی علیه السلام از پیامبران بزرگ الهی است. قومی که این دین را از آن خود می داند قوم بنی اسرائیل است.

اسرائیل یکی از نام های حضرت یعقوب علیه السلام است که از نوادگان حضرت ابراهیم علیه السلام می باشد. عنوان دیگری که برای این قوم به کار رفته عبرانیان یا قوم عبرانی است. زبان مخصوص این دین زبان عبری می باشد که از همین نام گرفته شده است. جمعیت بنی اسرائیل پس از یعقوب به سرعت پا به افزایش گذاشت و اسباط نامیده شد.

در آن زمان فرعون نیز فرامانروایی می کرد و از ترس از دست دادن قدرت خود دستور داد تا پیامبری که از نسل بنی اسرائیل می آید کشته شود. از آنجا که او می دانست پیامبر، پسر می باشد دستور داد که تمامی نوزادان پسر را به قتل برسانند و با دخترها کاری نداشته باشند.

هنگامی که حضرت موسی علیه السلام متولد شد خداوند به مادر حضرت موسی الهام کرد که او را داخل صندوقچه ای قرار داده و به رود نیل بسپارد. زمانیکه صندوقچه به خشکی رسید فرعون آن را برداشت و چون آن فرزند خردسال را مشاهده کرد تصمیم به قتل او گرفت. حضرت آسیه سلام الله علیها با این کار فرعون مخالفت کرد و گفت: شاید به ما سودی ببخشد پس او را به فرزندی بگیریم.

حضرت آسیه سلام الله علیها که بر این کار خود مصمم بود آن فرزند تا پزرگ کرد تا به جوانی رسید. از قضا، حوادث طوری رقم خورد که مادر حضرت موسی دایه او شد و به او شیر می داد. موسی علیه السلام با یکی از دختران حضرت شعیب علیه السلام ازدواج نمود و ده سال در خدمت او بود.

پس از ده سال او تصمیم گرفت دوباره به مصر بازگردد و در بین راه آتشی را دید و از سمت راست بیابان از درختی ندا داده شد: ای موسی! من پروردگار جهانیانم! من تو را به پیامبری برگزیدم. به آنچه وحی می شود گوش فرا ده. سپس خداوند دو معجزه اژدها شدن عصا و ید بیضا را در اختیار او قرار داد تا به کمک آنها رسالت خود را به فرجام رساند.

حضرت موسی علیه السلام از خداوند خواست تا برای تبلیغ دین خدا همراه و یاوری را نصیب او سازد. خداوند نیز درخواست او را قبول کرد و برادرش حضرت هارون علیه السلام را نیز به نبوت برگزید. حضرت موسی علیه السلام در دربار فرعون برای اثبات پیامبری اش به معجزه متوسل شد اما فرعون سخن او را نپذیرفت و آن معجزه را سحری آشکار خواند.

فرعون ساحرانی برای خنثی کردن معجزه حضرت موسی علیه السلام گرد آورد اما آنان پس از تبدیل عصای خود به مار و هنگامی که دیدند عصای موسی اژدها شد و مارهای آنان را بلعید به او ایمان آورده و خداپرست شدند. فرعون که عجز خود را مشاهده کرده بود دستور داد موسی و یاران او را به قتل رسانند.

خداوند نیز فرعونیان را به بلاهای مختلف از جمله قحطی میوه ها، طوفان، هجوم ملخ ها و تبدیل شدن آب به خون دچار کرد اما هر وقت عذاب فرو می آمد آنها می گفتند: ای موسی! خدا را به خاطر عهدی که پیش تو دارد بخوان تا مصیبت ما را برطرف سازد اما تا بلا برطرف می شد آنها ساز و کار خود را ادامه می دادند و به موسی ایمان نمی آوردند.

بالاخره خداوند به موسی دستور داد که همراه بنی اسرائیل حرکت کند و به نزدیک دریا رود. هنگامی که موسی به دریا رسید به دستور خداوند عصای خود را به دریا زد و آب را شکافت. در آن زمان موسی به همراه بنی اسرائیل از آب گذشتند اما تا فرعون و یارانش قصد عبور از آب را داشتند، دریا به حالت اول برگشت و فرعونیان غرق شدند.

پس از این اتفاق، خدا از موسی علیه السلام خواست تا سی روز از مردم دوری کند و در جایگاه خاصی به نام طور اقامت گزیند. بعد از سی روز دستور آمد که ده روز دیگر نیز باید آنجا بمانی. سرانجام پس از 40 روز الواح (تورات) را دریافت کرده و به سوی قوم خود بازگشت. از آنجا که غیبت موسی طولانی شد فردی به نام سامری از زر و زیور گوساله ای زرین ساخت که صدایی از آن خارج می شد.

آن دسته از افرادی که ایمان ضعیفی داشتند با دیدن این گوساله، کافر شده و به گوساله پرستی روی آوردند. وقتی که موسی علیه السلام از مکر آنان باخبر شد به بنی اسرائیل گفت: آیا خداوند به شما وعده نیکو نداد؟ چرا صبر نکردید؟ سرانجام بنی اسرائیل توبه نمودند و سامری نیز به عذاب الهی گرفتار شد و گوساله سامری توسط موسی از بین رفت.

پس از مدتی خداوند از موسی خواست تا قوم خود را به سرزمین فلسطین ببرد اما به دلیل مشقت هایی که این سفر داشت، بنی اسرائیل قبول نکردند و گفتند: ای موسی! تا زمانی که ساکنین سرزمین مقدس (فلسطین) در آنجا هستند ما وارد آن نمی شویم. تو و پروردگارت بروید و بنجگید، ما در اینجا نشسته ایم.

موسی به پروردگار خود گفت: خدایا! بین ما و فاسقان حکم کن و آنان را از ما جدا ساز. دعای حضرت موسی علیه السلام مستجاب شد و ندا آمد که این جمعیت از ورود به این سرزمین محروم شدند و باید چهل سال در این بیابان سرگردان بمانند تا نسلی دیگر بتواند این سرزمین مقدس را فتح کند.

حضرت موسی علیه السلام در سن 120 سالگی در مکانی به نام موآب، در حوالی دریای میت درگذشت و بنی اسرائیل سی روز برای او عزاداری کردند. قبر او تا به امروز مخفی است. ناگفته نماند بعدها یوشع بن نون، بیت المقدس را فتح کرد.

 

در مقالات آتی درمورد نحوه پیدایش صهیونیسم مطالبی ارائه خواهد شد ان شاء الله.

فراماسونری چیست؟

به نام آفریننده عشق

 

اگر به مطالعه ادیان و یا مطالب اسرار آمیز علاقه داشته باشید احتمالا نام فراماسونری را شنیده باشید. موضوعی داغ و پرطرفدار و در عین حال مرموز.

فراماسونری در حقیقت گروه هایی در جهان بوده که مرکز خاصی ندارد و افکار اصلی آنها افکار لیبرال می باشد. اهداف فراماسون ها نظم خاص جهانی یا به قول خودشان نظم نوین جهانی و در نهایت سلطه و احاطه کامل بر جهان است.

شاید در مورد گروه های بیلدربرگ, کمیته 300 و ایلومیناتی مطالبی شنیده باشید و در حقیقت فراماسونری احتمالا منبع و منشا این گروه ها محسوب می شود. در آینده درباره گروه های مذکور مطالبی منتشر خواهد شد.

فراماسونری به یک مکان وابسته نیست اما بیشتر در اروپای غربی (به ویژه انگلستان و فرانسه) و اسرائیل دیده می شود. شاید این طور هم بتوان گفت که فراماسونری فرقه گمراهی از یهود می باشد و تا آنجا پیش می رود که اهداف شیطانی را دنبال می کند (مانند تروریست) و با دیدگاهی صرفا مادی گرایانه و با اعتقاد به اینکه قوم یهود قوم برتر دنیاست فعالیت می کند.

لژ ماسونی واحد سازمانی اصلی فراماسونری است. لژ به طور منظم برای اجرای تجارت (امور) رسمی هر سازمان کوچک (پرداخت صورت‌حساب‌ها، سازماندهی رویدادهای اجتماعی و خیریه‌ای، انتخاب اعضای جدید و غیره) نشست برگزار می‌کند. فراماسونری خودش را به عنوان یک سیستم زیبا از اخلاقیات، پنهان در حکایت و تمثیل و مصور در نمادها توصیف می‌کند.

می‌توان فراماسونری را «کهن‌ترین انجمن‌های اخوت سکولار در جهان» دانست که به «معمار اعظم آفرینش» اعتقاد دارند اما فراماسونری نه دین است و نه جایگزین آن بلکه انجمنی برادرانه است که بسیاری از رهبران ادیان از جمله پاپ‌ها و مراجع تقلید با آن مخالفت شدید می کنند.

هر چند فراماسونری معمولاً به عنوان یک سازمان مخفی شناخته می‌شود اما فراماسون‌ها معمولاً این تعریف را به چالش می‌کشند و سازمان خود را بیشتر یک سازمان خصوصی می‌نامند که تنها بعضی جنبه‌های این سازمان مخفی می‌باشد. معمولاً چنین تعبیری بیان می‌شود که در قرن بیست و یکم این سازمان از حالت یک انجمن سری خارج شده‌ است و بیشتر «انجمنی با یک سری رازها است.»

 

اهداف فراماسون ها

هر چند فراماسون ها و نیز گروه های ایلومیناتی اهداف خود را کارهای خیریه عنوان می کنند اما مسئله فراتر از این است. دیگر کسی نمی تواند انکار کند که هدف اصلی آنها سلطه بر جهان و ایجاد نظم جهانی است به طوریکه جهان باید مطابق میل آنها بچرخد. آنها مسئول خیلی از حوادث و جریان ها در جهان بوده و هستند و حتی همین ویروس کرونا را نیز برخی به همان ها نسبت می دهند.

کلیپ زیر خانمی را نشان می دهد که در سال 1984 میلادی توانست خودش را از گروه ایلومیناتی نجات دهد و اطلاعاتی را افشا سازد.