زندگینامه ابوهاشم جعفری
به نام آفریننده عشق
داوود بن قاسم بن اسحاق (درگذشت ۲۶۱ قمری)، مشهور به ابوهاشم جعفری و داوود بن قاسم جعفری، از اصحاب امام رضا (ع)، امام جواد (ع)، امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) بوده و از راویان مورد اعتماد و نامدار امامیه به شمار میرود.
ویژگی ها
داوود بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب، نام و نسب کامل اوست. پدر وی، قاسم بن اسحاق از اصحاب امام صادق (ع) و از یاران محمد بن عبدالله، معروف به نفس زکیه بوده است. گفته شده که وی از طرف نفس زکیه، امیر یمن شد؛ اما پیش از آنکه کار خود را شروع کند، نفس زکیه به قتل رسید. سازمان وکالت به عنوان وسیلهای برای ارتباط میان شیعیان و امامان شیعه بود که با شدت گرفتن کنترل خلفای عباسی و نیز برای آمادهسازی شیعیان برای غیبت امام زمان (عج) شکل گرفته بود. ابوهاشم جعفری نیز یکی از افراد مورد اعتماد ائمه (ع) بود که در زمان غیبت صغرای امام زمان (عج) نیز وکالت ایشان را برای مدتی در اختیار داشت.
محمد بن عمر کشی در کتاب رجال خود، بر اساس برخی از روایات ابوهاشم، نسبت ارتفاع در قول (غلو) را به او داد. در کتاب اعیان الشیعه آمده است: این اتهام غلو به خاطر این است که ابوهاشم معجزات زیادی را از ائمه اطهار (ع) روایت کرده است که علمای شیعه، نمونههای اینچنینی را در ردیف غلو حساب کردهاند. سید ابوالقاسم خویی نیز نوشته است: عبارت کشی که میگوید روایت او دلالت بر ارتفاع در قول (غلو) دارد، از دو جهت قابل بررسی است: اول اینکه یا باید در روایت تحریفی صورت گرفته باشد و یا اینکه از آن اراده به معنی غیر ظاهری شده باشد، که هر دو این موارد به خاطر موقعیت ممتاز ابوهاشم در نزد حضرات معصومین (ع)، منتفی میباشد. بنابراین چطور میشود نسبت غلو را به این شخصیت ارجمند داد؟ پس اشکالی در وثاقت ایشان نیست. محدث قمی هم معتقد است: آنچه که ابوهاشم روایت کرده و مشاهده نموده از دلائل و معجزات حضرت امام حسن عسکری (ع) زیاده از آن است که در اینجا ذکر شود و روایت شده از آن جناب که گفت: هرگز داخل نشدم بر حضرت امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) مگر آنکه دیدم از ایشان دلالت و برهانی.
ابوهاشم با تمام فروتنی در برابر اهل بیت (ع)، نسبت به حکام ظلم جور، در نهایت بیپروایی و جسارت بود و با خلفای عباسی درگیری داشت و به سبب همین انتقادات، چندین بار به زندان افتاد. ابوهاشم جعفری میگوید: وقتی در محضر امام حسن عسکری (ع) بودم، از آن حضرت، درباره تفسیر این سخن خداوند تعالی: «ثُمَّ اَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِاِذْنِ اللَّهِ» پرسش کردم، حضرت فرمود: «مقصود از (الَّذِینَ اصْطَفَیْنا) آل محمد (ع) هستند و (ظالِمٌ لِنَفْسِهِ)، کسی است که امام را قبول ندارد و (مُقْتَصِدٌ)، کسی است که امام را میشناسد و (سابِقٌ بِالْخَیْراتِ)، خود امام است. ابوهاشم میگوید: «از شنیدن سخن امام، گریستم و با خود درباره آنچه خداوند به آل محمد (ع) عطا کرده، اندیشیدم.» امام متوجه من شد و فرمود: «عظمت شان آل محمد (ع) از آنچه اندیشیدی بیشتر است؛ خدا را شکر کن، چون تو را از کسانی که به دوستی آنان چنگ زدهاند، قرار داد. تو در روز قیامت که هر گروهی با پیشوای خود خوانده میشوند، با آل محمد (ع) فراخوانده میشوی، پس مژده باد تو را ابوهاشم که بر خیری.»
ابوهاشم میگوید: یکی از دوستداران امام حسن عسکری (ع)، به ایشان نامهای نوشت و تقاضا کرد که به او دعایی بیاموزد. امام در پاسخ نوشت که این دعا را بخوان: «یا أسمَعَ السّامعین وَ یا أَبصَرَ المُبصِرین وَ یا عُزَّ النّاظرینَ و یا أَسرَعَ الحاسبین، وَ یا أَرحَمَ الرّاحِمین، وَ یا أَحکَمَ الحاکِمینَ صَلِّ عَلی محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ، وَ أَوسع لی فی رزقی، وَ مُدَّ لی فی عُمری، وَامنُن عَلَیَّ بِرَحمَتکَ، وَاجعَلنی ممَّن تَنتَصِرُ بهِ لِدینِکَ وَ لا تَستَبدِل بی غَیری.» ابوهاشم میگوید: بعد از شنیدن فرمایش امام، با خود گفتم: «خدایا! مرا در حزب و گروه خود قرار ده.» امام رو به من کرد و فرمود: «تو در حزب و گروه خدایی، اگر به او ایمان داشته و تصدیقکننده پیامبرش باشی.»
ابوهاشم جعفری که یکی از خادمان راستین مؤمنان بود، میگوید: شنیدم که امام حسن عسکری (ع) میفرمود: «در بهشت، دری است به نام “معروف”؛ از این در، فقط کسانی که کار خیر انجام دهند، داخل میشوند.» از شنیدن این روایت، شکر خداوند را به جا آوردم و از اینکه خودم را برای برآوردن نیازمندیهای مردم در سختی افکنده بودم، خرسند شدم. وقتی امام از آنچه درونم گذشت، آگاه شد، نگاهم کرد و فرمود: «آری، پس بر آنچه بدان مشغولی، مداومت کن، چرا که صاحبان نیکی در دنیا، همانا صاحبان خیر در آخرت هستند.» همچنین ابوهاشم جعفری میگوید: به شدت تنگدست بودم، از این رو به منزل امام هادی (ع) روانه شدم. بعد از آنکه امام به من اجازه ورود داد، در حضورشان نشستم. آنگاه حضرت فرمود: «ابوهاشم! میخواهی شکر کدامیک از نعمتهای خداوند عزیز و جلیل را به جا آوری؟» من سرافکنده و خاموش شدم و نمیدانستم چه بگویم. سپس امام فرمود: «خداوند، ایمان را روزی تو کرد و به وسیله آن، بدنت را بر آتش، حرام نمود و تندرستی را نصیبت کرد و به واسطه آن، تو را بر طاعت یاری نمود و قناعت را به تو داد و از این راه، تو را از تبذّل بازداشت.
از منظر فرهیختگان
مامقانی میگوید: این مرتبه سفارت و وکالت برای حضرت حجت امام زمان (عج) از هر توثیق و تعدیلی برای جناب ابوهاشم جعفری بالاتر است و بالجمله در وثاقت و جلالت و بزرگی شأن این مرد هیچ شکی نیست.
سید بن طاووس میگوید: در زمان غیبت صغرا، سفیرانی شناخته شده بودند که معتقدان به امامت امام حسن عسکری (ع) هیچگونه اختلافی در موردشان نداشتند؛ از جمله آنان، داوود بن قاسم جعفری بود.
میرزا محمدعلی مدرس میگوید: ابوهاشم، عالم، عابد، زاهد، عاقل، متقی و کثیرالروایة است. فیض حضور نزد پنج امام معصوم (ع) را داشت و نزد ایشان محترم، موثق و محل اعتماد بود. وی در اوایل غیبت صغرا، از سفرای مُسلّم السّفاره ناحیه مقدسه نیز بوده است.
مسعودی میگوید: ابوهاشم، مردی زاهد و عابد و عالم بود که عقلش درست، حواسش سالم، و قامتش راست مانده بود.
شیخ طوسی میگوید: ابوهاشم نزد ائمه (ع) جلیلالقدر و عظیمالمنزلة بود. شیخ در جای دیگری میگوید: «ابوهاشم ثقه جلیلالقدر است.»
علامه حلی میگوید: ابوهاشم جعفری، ثقه جلیلالقدر و عظیمالمنزلة نزد معصومین (ع) بود و موقعیتی والا و شریف نزد ایشان داشت.
شیخ عباس قمی میگوید: ابوهاشم، زاهدی با ورع و عالمی عامل بود که در علوّ نسب در آل ابیطالب، کسی بالاتر از وی در زمان ایشان نبود.
سید حسن صدر میگوید: «ابوهاشم بغدادی، شاعری ادیب و علامهای بزرگوار و از شعرای اهل بیت (ع) است. شعر او نزد امام رضا (ع) تا حضرت حجت (عج) مورد توجه بود. ابوهاشم نزد ایشان عظیمالمنزلة و جلیلالقدر بود.
عروج ملکوتی
ابوهاشم جعفری در جمادیالاول سال ۲۶۱ قمری در سامرا وفات یافت و در جوار مزار امام حسن عسکری (ع) به خاک سپرده شد. برخی منابع نیز محل دفن او را در بغداد ذکر کردهاند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.