زندگینامه سید محمدحسن شیرازی

 

به نام آفریننده عشق

 

سید محمدحسن حسینی شیرازی مشهور به میرزای شیرازی و میرزای مجدد، فقیه و مرجع تقلید شیعه ایرانی و صاحب حکم تحریم تنباکو بود. پس از فوت مرتضی انصاری در سال ۱۲۴۳، مرجعیت عامه شیعه به او منتقل شد.

 

ویژگی ها

سید محمدحسن حسینی شیرازی، ۱۵ جمادی‌الاول ۱۲۳۰ قمری برابر با ۴ اردیبهشت ۱۱۹۴ شمسی در شیراز متولد شد. پدرش، میرزا محمود از عالمان دین بود. میرزا محمدحسن، پدرش را در کودکی از دست داد و تحت سرپرستی دایی‌اش، میرزا حسین موسوی، معروف به مجدالاشراف قرار گرفت. وی در سال ۱۲۸۷ قمری برای انجام اعمال حج به مکه رفت. در این سفر، شریفِ مکه به دیدار میرزا آمد و او را به خانه خود برد. میرزاحسن در این سفر قصد اقامت دائمی در مدینه داشت و زمانی که این امر ممکن نشد، تصمیم به مجاورت در مشهد گرفت؛ اما در نهایت به سامرا رفت و تا پایان عمر در آنجا سکونت داشت.

میرزا رساله‌های فقهی و اصولی متعددی تألیف کرد و بر کتاب‌های فقهی و اصولی، به‌ویژه تعلیقه‌های شیخ انصاری، برای مقلدانش حاشیه زده است. همچنین فتاوای گردآوری شده او و نیز تقرایرت درس‌های فقه و اصولش نیز چاپ شده است. میرزای شیرازی مؤسس حوزه علمیه و مکتب سامرا شناخته می‌شود. گفته شده او با هدف تقریب میان شیعه و سنی به سامرا مهاجرت کرد و در این شهر اقامت گزید. ساخت مدرسه، حسینیه، پل، بازار و حمام از خدمات عمومی و عام‌المنفعه وی در سامرا است.

میرزا در ۲۹ سالگی به عراق رفت و در درس عالمانی همچون محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) و حسن کاشف‌ الغطا (پسر جعفر کاشف الغطا) و شیخ انصاری حضور یافت. او از شاگردان خاص شیخ انصاری بود و رابطه‌ای ویژه با استادش داشت. شیخ انصاری، تصحیح کتاب فرائد الاصول خود را به او سپرد. معروف است که شیخ انصاری بارها می‌گفت من درسم را برای سه نفر می‌گویم: محمدحسن شیرازی، میرزا حبیب‌الله رشتی و حسن نجم‌آبادی. او در درس شیخ انصاری، کم سخن می‌گفت و معروف است که هنگام سخن گفتن، صدایش به قدری آرام بود که شیخ برای شنیدن آن ناچار به سمت او خم می‌شد و شاگردان را امر به سکوت کرده و می‌گفت: «جناب میرزا سخن می‌گوید.» فقیهان و اصولیان، جایگاه علمی میرزای شیرازی را با استادش شیخ انصاری مقایسه کرده و برخی وی را برتر از شیخ دانسته‌اند.

در سال ۱۲۹۱ قمری، با اقامت میرزای شیرازی در سامرا و حضور شاگردان وی در این شهر، حوزه علمیه سامرا و مکتب سامرا شکل گرفت. این حوزه حدود ۲۰ سال فعال بود و با درگذشت میرازی شیرازی در سال ۱۳۱۲ قمری و هجرت عالمان به کربلا و نجف، از رونق افتاد. سید حسن صدر، سید محسن امین، شرف‌الدین عاملی، محمدجواد بلاغی، شیخ محسن شراره، آقا بزرگ تهرانی، علامه امینی و محمدرضا مظفر از بزرگان حوزه سامرا بودند. سبک و شیوه میرزای شیرازی و شاگردان او در تدریس و نگارش فقه و اصول به مکتب سامرا شناخته می‌شود. سید رضی شیرازی از نوادگان میرزا، مهم‌ترین هدف وی از اقامت در سامرا را تقریب شیعه و سنی ارزیابی کرده است. از این رو، پرهیز از تفرقه‌گرایی و تعامل با اهل سنت از ویزگی های مکتب سامرا دانسته شده است.

یکی از حوادثی که در ایام زعامت میرزای شیرازی رخ داد، نهضت تحریم تنباکو بود. پس از اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو به کمپانی رژی در چهار شهر ایران، مردم به پیشتازی چهار تن از شاگردان میرزای شیرازی، دست به اعتراضات زدند. شیخ فضل‌الله نوری در تهران، آقانجفی اصفهانی در اصفهان، سید علی‌اکبر فال اسیری در شیراز و میرزا جواد مجتهد تبریزی در تبریز، رهبران این قیام بودند. حکم تاریخی او درباره انحصار تنباکو، چنان مردم را به صحنه کشاند که ناصرالدین‌شاه قاجار، مجبور به فسخ قرارداد تنباکو شد.

میرزای شیرازی، علاوه بر تحریم تنباکو، اقدامات سیاسی و اجتماعی دیگری هم انجام داده است:

  • ارسال تلگراف به ملکه انگلستان برای جلوگیری از ادامه قتل‌عام شیعیان هزاره افغانستان توسط عبدالرحمن
  • تلاش برای تحکیم وحدت شیعه و سنی از طریق تقویت حوزه علمیه تشیع در شهر سنی‌نشین سامرا
  • تربیت و اعزام مبلغان ویژه برای مناطق حساس و زیر سلطه نظیر هند، کشمیر، افغانستان، قفقاز و عراق
  • ساختن دو مدرسه علمیه در سامرا
  • احداث پل برای وصل کردن سواحل دجله به یکدیگر
  • احداث بازار
  • احداث کاروان‌سرا برای زائران و مسافران
  • احداث حسینیه

نقل می‌کنند: سه مرد از زوار فقیر سامرا نزد مرحوم میرزای شیرازی آمدند و کمک مالی طلب کردند. میزرا به اولی بیست قران داد و به دومی پنج قران و به سومی هیچ نداد. سه نفر فقیر ابراز نارضایتی کردند و گفتند: شما مساوات و عدالت را رعایت نکردید. میرزا فرمود: تساوی کاملاً رعایت شده است. بر رسوایی خودتان اصرار نکنید؛ اما آنها راضی نشدند و پافشاری کردند. میرزا دستور داد آن سه نفر را بازجویی کردند.  معلوم شد که نفر اول ( که به او بیست قران دادند) در کیسه اش پنج قران داشته، و نفر دوم (که به او پنج قران داده شده بود) بیست قران در کیسه اش داشته، و نفر سوم که (چیزی دریافت نکرده بود) بیست و پنج قران در کیسه داشته است. در نتیجه معلوم شد که منظور از تساوی میان آن‌ها چه بوده است.

از فردی منقول است: میرزا به ما که از نزدیکان وی به شمار می‌رفتیم امر کردند که هر کدام صورت تلگرامی تنظیم کنیم تا بهترین آنها برگزیده شود. گروه حاضر در مجلس فردا هر یک با نوشته‌ای حضور میرزا رسیدند و صورت تلگرامی را تقدیم محضر نمودند. ایشان یک یک آنها را خواند و همگی را زیر تشک خود قرار داد. آنگاه از آن طرف تشک برگی را درآورد و چنین گفت: آقا امام زمان‌ (عج) فرموده که این عبارت مخابره شود؛ یعنی همان صورت تلگرامی که بسیار معروف و مشهور است و متن آن چنین است: الیوم استعمال تنباکو و دخانیات بأی نحو کان، در حکم محاربه با امام زمان‌ (عج) می‌‌باشد.

خواهر آقا میرزا عبدالهادی نقل می‌کرد که میرزا به مادر مرحوم شیخ عبدالكريم فرمود: بروید و مقداری پول از صندوق بیاورید. خانم می‌گوید: آقا پولی در صندوق نیست. میرزا می‌گوید: شما بروید، شاید باشد. خانم می‌گوید: همه صندوق‌ها در اختیار من است، می‌‌دانم چیزی در صندوق نیست. ولی میرزا می‌‌گوید بروید و ببینید. خانم می‌‌رود و در صندوق را باز می‌‌کند و می‌‌بیند پر از پول است!

نقل است: مردی مومن و ظاهرالصلاح از اهالی اصفهان با دست نوشته‌ای از بعضی علمای آن دیار به سامرا آمد. دست نوشته را که حاکی از شهادت علما بر عدالت و صداقت او بود به من نشان داد و درخواست کرد وضع او را برای استاد (میرزای شیرازی) بیان کنم تا بلکه نماز و روزه‌ای به او اجاره دهد. پذیرفتم و در موقع رفتن به طرف صحن شریف به استاد برخوردم و تقاضای آن مرد را عرضه داشتم. استاد گفت: باید خودش را ببینم. بر حسب اتفاق زمانی که به صحن وارد شدیم، آن مرد آمد و دست میرزا را بوسید و رفت.

به استاد گفتم: این مرد همان است. در انتظار جواب بودم که استاد پاسخ منفی داد. احتمال دادم که شاید استاد به دلیل سابقه آشنایی با او از برآوردن حاجتش خودداری می‌کند. لذا به ایشان گفتم: شما قبلا با ایشان آشنایی داشته اید یا چیزی از او شنیده و دیده‌اید؟ (استاد جوابی نداد). میرزا پس از پافشاری من گفت: «ابدا هیچ چیز به او نخواهم داد.» مرد اصفهانی (پس از دریافت جواب) مأیوس شد و به اصفهان بازگشت. من از اين امر در تحیر بودم تا زمانی که به عده‌ای از افراد مورد اعتماد که با آن مرد آشنا بودند برخوردم. آن‌ها او را با خصوصیات و حالاتش دقیقا می‌شناختند و گفتند که آن مرد از بابیه است. در آنجا به یاد آن حدیث مشهور افتادم و دانستم که استاد با نور خدا به دیگران می‌نگرد.

میرزای شیرازی می‌‌گفت: در سال‌های پایان عمر استادم شیخ مرتضی انصاری، ایشان از من خواسته بود تا در کتاب رسائل او نظری افکنم و آن را دوباره بنویسم ولی من به جهت احترام به او این درخواست را نپذیرفتم با اینکه او بارها این درخواست را از من نمود.

شیخ مرتضی زاهد فرمودند: یکی‌ از علمای مشهد در مسجد گوهرشاد در حال سجده از دنیا رفت. من شنیده بودم که مرحوم میرزای شیرازی، سه روز در حال سکرات بود تا از دنیا رفت. برای من مسئله شد که چگونه می‌شود یک امام جماعت این‌طور به راحتی در مکانی مقدس و در حال سجده جان دهد، ولی آن مرجع بزرگ سه روز طول بکشد تا از دنیا برود؟! در خواب حضرت ولی عصر (عج) را دیدم. ایشان فرمودند: برخی از بندگان خاص خدا مرگشان با اذن خودشان است. آن امام جماعت زود اذن داد، ولی میرزای شیرازی اذن نداد تا آمرزش مقلّدین خود را گرفت.

کتاب هدیة الرازی الی الامام المجدد الشیرازی اثر آقابزرگ تهرانی درباره زندگی میرزای شیرازی و شاگردان وی نوشته شده است که به گفته ناصرالدین انصاری، این کتاب، کامل‌ترین اثر درباره میرزای شیرازی است.

 

شاگردان

 

آثار

  • رساله‌ای در باب اجتماع امر و نهی
  • کتابی در فقه از اول مکاسب تا پایان معاملات
  • رساله‎‌ای در باب رضاع
  • حاشیه بر النخبة
  • حاشیه بر نجاة العبادِ صاحب جواهر
  • تقریرات درس شیخ انصاری

 

عروج ملکوتی

میرزای شیرازی در سال ۱۳۱۲ قمری برابر با ۱۲۷۳ شمسی، در ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت و در یکی از حجره‌های صحن حرم امام علی (ع) در نجف دفن شد. برخی دلیل مرگ وی را بیماری سل یا برونشیت دانسته‌اند. برخی دیگر، درگذشت او را حاصل مسموم شدن به‌ دست مزدوران دولت انگلیس می‌‌دانند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *