زندگینامه سید مرتضی کشمیری
به نام آفریننده عشق
سید مرتضی رضوی کشمیری، فقیه، عارف شیعی و جامع علوم اسلامی از خانوادهای روحانی و از سلسله سادات رضوی است.
ویژگی ها
کشمیری از خاندان سادات رضوی است که جد اعلای آنها سید محمد اعرج در نیمه قرن سوم قمری از مدینه به قم مهاجرت کرد. جد هفتم وی سید ابوالحسن شاه (مؤسس خاندان کشمیری) به مشهدالرضا و سپس برای تبلیغ دین به ایالت کشمیر هندوستان مهاجرت کرد. مزار وی در بلبل لنکر کشمیر زیارتگاهی معروف است. کشمیری تحصیلات مقدماتی و سپس نهجالبلاغه، شرح هدایه ملاصدرا، ریاضیات، منطق و فلسفه را در کشمیر گذراند. سپس در ۱۶ سالگی (از سال ۱۲۸۴ قمری) برای ادامه تحصیل راهی کربلا، نجف و سامرا در عراق شد و در بسیاری از علوم دینی به مراتب عالی رسید.
میرزا محمدحسن شیرازی (میرزای اول) از اعاظم اساتید فقهی وی بود. وی از سال ۱۳۱۱ قمری تدریس فقه، اصول و اخلاق را آغاز کرد. عبدالکریم حائری یزدی، آقا بزرگ تهرانی، سید شهاب الدین مرعشی نجفی و سید عبدالحسین دستغیب از جمله شاگردان حلقهٔ فقهی وی بودند. حجرهٔ سید علی قاضی جنب حجرهٔ سید مرتضی در مدرسهٔ قوام بود از وسط دو حجره، درب کوچکی داشت که آن دو از آن به اتاق یکدیگر رفت و آمد میکردند و با یدیگر مراوده و دوستی داشتند.
سید مرتضی کشمیری، در میان عالمان و فقیهان نجف و کربلا ازجایگاه علمی خاص برخوردار بود. وی علاوه بر احاطه بر زبان های فارسی، عربی و هندی در علوم حدیث، فقه، اصول، اخلاق، فلسفه، رجال و سایر علوم اسلامی داشت. به طوری که می توان گفت در همه آن دانش ها دارای تخصص و تبحر بود. آن گونه که در وصفش گفته اند؛ با هیچ کدام از فقیهان، فیلسوفان، عالمان اخلاق، روایت شناسان و دیگر دانشمندان نمی نشست. مگر آن که آن ها اعتراف می کردند که وی در همه دانش های اسلامی، دارای تخصص و احاطه کامل است.
در کربلا یکی از طلاب علوم دینی، آیت الله عارف، سید مرتضی کشمیری را به حجره خود دعوت نمود و او نیز قبول کرد. آن طلبه همراه آیت الله کشمیری به سوی حجره اش راهی شد، به در حجره رسیدند. دیدند در حجره بسته است. چرا که هم حجره ای او در را قفل و کلید را با خود برده بود. آن طلبه از این واقعه بسیار ناراحت شد، از آیت الله کشمیری عذر خواهی کرد و گفت: اگر اجازه دهید قفل را بشکنم. آیت الله کشمیری فرمود: مشهور است که اگر نام مادر حضرت موسی ـ علیه السلام ـ را بر قفل و در بسته بخوانند، بدون کلید باز می شود. قطعا نام و مقام مادر ما حضرت زهرا علیها السلام از نام و مقام مادر حضرت موسی علیه السلام بالاتر است. از این رو دستش را بر روی قفل در حجره گذارد و گفت: یافاطمه. قفل فورا باز شد.
مرحوم سید محمد نصیرآبادى نقل مى کند: هنگامى که آیت الله سید مرتضى کشمیرى در عراق بود، یکى از دوستانم به نام نواب مولوى سید اصغر حسین، به بیمارى سختى مبتلا گردید به طورى که از معالجه نتیجه نگرفت. شبى در عالم رؤیا دیدم در باغ سبز و خرمى هستم و در آن جا قصر با شکوهى وجود دارد. چون در فکر درمان سید اصغر حسین بودم، تصمیم داشتم از آن باغ بیرون آیم، ناگاه صدایى از آن باغ شنیدم که مى گفت: کجا مى روى؟ براى پرستارى از سید اصغر حسین مى روم. او گفت: چرا به محضر سید مرتضى کشمیرى نمى روى تا براى سید اصغر دعا کند؟ گفتم: او در کجاست؟ گفت: در میان همین قصر است. در عالم خواب به طرف قصر رفته و وارد قصر شدم سید مرتضى را در مصلاى قصر دیدم. سلام کردم، جواب سلام مرا داد و لبخند زد. عرض کردم: براى شفاى سید اصغر حسین دعا کنید. ایشان دعا کرد.
من از قصر بیرون آمدم. ناگاه از خواب بیدار شدم. دریافتم که اول اذان صبح است. وضو گرفتم و نماز خواندم و سپس به خانه سید اصغر حسین رفتم. دیدم آیت الله سید مرتضى کشمیرى به عیادت ایشان آمده و در کنار بستر سید اصغر حسین نشسته است، ماجراى خواب خود را براى آقا نقل کردم و تقاضاى دعا براى شفاى سید اصغر حسین نمودم، سید مرتضى گریه کرد و فرمود: شاید شخص دیگرى را دیده اى. و به من فرمود: موضوع را مخفى بدار. براى شفاى سید اصغر حسین دعا کرد، به طورى که او همان روز شفاى کامل پیدا کرد.
روزی آیتالله سید مرتضی کشمیری وارد یک مضیف میشوند. تاجری میبیند که عمامه سید مرتضی کشمیری، غبار آلود شده است و میگوید که آب بیاورند و عمامهی سید را میشوید و روی همان پشت بام، روی بند، پهن میکند. در عراق، لکلک وجود داشت و همینطور که عصر روی پشت بام نشسته بودند، میبینند که لکلکی آمد و وسطِ عمامه را گرفت و برد. این تاجر، خیلی متأثّر میشود به خاطر سفارشی که میرزا کرده بودند، میترسد. به سید مرتضی کشمیری میگوید که آقا! ناراحت نشوید و به اوّلین شهری که برسیم، من خودم یک عمامه خوب برایتان میگیرم. مرحوم سید مرتضی کشمیری میفرمایند که اینها، مؤمنینِ جن بودند و بیماری داشتند. عمامه را برای استشفا بردند و برمیگردانند. همانطور که نشسته بودند، همان لکلک آمد و عمامه را آورد.
آقا شیخ حسین که ملازم مرحوم آقا سید مرتضی کشمیری بود می گفت: من به دنبال آقا میرفتم. در ذهنم خطور کرد که علم غیب مربوط به پیامبران و امامان است، آیا میشود دیگران هم از آن اطلاعی داشته باشند؟ آقای کشمیری روی خود را به طرف من کرد و فرمود: نعم و المؤمنون. (یعنی آری مؤمنان نیز غیب می دانند.)
يكى از دوستداران سيّد مرتضی گفت: سيّد در رواق حيدرى مشغول ذكر بود. نزدش رفتم و ناگهان ديدم لباس هايش و سجاده اى كه بر آن نشسته بود و ديوار، همگى در ذكر، متابعت او را می كنند (ذكرِ او را تكرار مى كنند). از اين حالت دچار وحشت شدم. سيّد دستش را بر من گذاشت و من به حالت اوّل و عادى بازگشتم و ذكر را فقط از او مى شنيدم.
ایشان از وجود نازنین امام زمان(ع) یک دعایی را شنیده و نقل میکند که حضرت به من فرمودند: هر وقت به بنبست رسیدی این دعا را بخوان: «یا مَن إذا تضایقتِ الأمورُ فَتحَ لها باباً لم تَذهَب الیه الأوهامُ صَلِّ على محمد و آل محمد و افتح لأموریَ المتضایقةِ باباً لم یَذهَب الیه وَهمٌ یا ارحم الراحمین».
آیت الله بهجت(ره) فرمودند: آقا سید مرتضی کشمیری موقعی که از حرم امیرالمومنین علیه السلام برمی گشت عبایش را بر سر می کشید. شخصی که سالها همراهش بود (آقا شیخ حسین هندل) پرسید: چرا؟ گفت: کاری نداشته باش. اصرار کرد و گفت: می گویند وقتی از حرم بر می گردید عده ای را به صورت حیوانات می بینید. و با اصرار از ایشان پرسید که مرا به چه صورتی می بینید؟ فرمود: به صورت حمار. از آقای بهجت پرسیده شد: آقا سید مرتضی کشمیری (صاحب کرامات) شاگرد چه کسی بودند؟ فرمود: شاگرد بندگی خدا و اطاعت او. حضرت آقای حداد(ره) می فرمود: دیدم مرحوم قاضی(ره) دستمالی از جیبشان درآوردند و به چشم مالیدند و بوسیدند و در جیب گذاشتند و فرمودند: این را آیت الله سید مرتضی کشمیری(ره) یادگاری داده است. من آن را از خودم جدا نمی کنم.
حسین همدرعاملی می گوید: خدمت سید رفتم دیدم جوانی جلوی ایشان نشسته و حضرت سید کمال احترام را دارد. آن جوان فرمود: ما اهل بیت هفت ذراع عمامه میبندیم (چون عمامه سید خیلی بزرگ بود) . وقتی جوان رفت از حضرت ایشان پرسیدم که آن جوان چه کسی بود؟ فرمود: ساکت شو و دیگر سئوال نکن!
سید عبدالکریم کشمیری(ره) می فرمود: حضرت سید(ره) با دو نفر برای زیارت کربلا می رفتند. در بین راه در حین نماز شیری وارد می شود و کنار ایشان می نشیند. آن دو نفر سخت می ترسند. حضرت سید(ره) گوش شیر را می گیرد ومی فرماید: دیگر نبینم زوار ابی عبدالله الحسین(ع) را بترسانی. پس از آن دیگر شیر دیده نشد.
آیت الله سیدرضی شیرازی می فرمود: در هندوستان درسیادت سیدمرتضی(ره) شک می کنند. ایشان به مشهد می رود و به حضرت رضا(ع) متوسل می شود و میخواهد حضرت شجره نامه اش را تایید فرمایند. صبح که بلند می شود و شجره نامه را از زیر بالش بیرون می آورد، مهر حضرت رضا(ع) را در آن میبيند و من (سید رضی) آن را دیده ام.
از منظر فرهیختگان
شیخ آقا بزرگ تهرانى او را به سید مشایخ خود، علاّمه و باتقواترین توصیف مى کند. و در جاى دیگر از او به نام عالم ربّانى، جامع علوم عقلى و نقلى، در نهایت ورع و تقوا یاد مى کند.
نویسنده گنجینه دانشمندان مى گوید: سید عالمان، آیت الله سید مرتضى رضوى فرزند سید مهدى کشمیرى، عالمى فقیه، محدثى آگاه، عابدى با ورع، پارسایى باتقوا و عارفى صالح، از نوادر عصر خویش بود. به یک واسطه از آیت الله حاج آقا حسین قمى شنیدم که گفته است: من منکر بودم که آدم خوب در زمان ما پیدا شود، تا وقتى که حاج شیخ ابوالقاسم کبیر را در قم و حاج سید مرتضى کشمیرى را در کربلا ملاقات کردم و یقین پیدا کردم که در این زمان هم آدم خوب پیدا مى شود.
نویسنده کتاب عشائر کربلا در مورد سید مرتضی کشمیری می گوید: او فقیهی زاهد و با ورع و دارای کرامات گوناگون بود.
آیت الله مرعشی نجفی نیز او را به جامعیت در علم و عمل و گستردگی اطلاع و آگاهی نسبت به اخبار، آگاه به مبانی فلسفی و سایر علوم اسلامی توصیف می کند.
حاج آقا حسین قمی(ره) هر وقت نام سید برده میشد تعظیم می کرد و جانماز سید را برایش پهن می کرد.
مرحوم نخودکی اصفهانی(ره) به جناب سید محمد آقازاده سید مرتضی در مشهد فرموده بود: پدرت آنقدر بزرگ بود که اگر مثلا ادعای امامت می کرد بدون بینه از او اطاعت می کردم.
آقای بهجت(ره) می فرمود: حاج سید مرتضی کشمیری(ره) در تعبد مثل سید بن طاوس در زمان خودش بود.
اساتید
- سید مهدی کشمیری
- محمد یوسف انصاری
- محمد عبدالحلیم انصاری
- مولی تفضل حسین
- سید مهدی قزوینی
- سید حسین بهبهانی
- میرزا حسین خلیلی تهرانی
- میرزا محمد حسن شیرازی
- سید حسین ترک
شاگردان
- محمود مرعشی نجفی
- شیخ علی قمی
- حسین طباطبایی قمی
- میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
- حسنعلی نخودکی اصفهانی
- عبدالکریم حائری یزدی
- آقا بزرگ تهرانی
- محمد حسین غروی اصفهانی
- شیخ علی اکبر نهاوندی
- سید شهاب الدین مرعشی نجفی
- عبدالحسین شیرازی
عروج ملکوتی
سید مرتضی کشمیری بعد از سال ها تحصیل، تدریس و تهذیب نفس، در تاریخ ۱۳ شوال سال ۱۳۲۳ هـ . ق. در شهر مقدس کاظمین دار فانی را وداع گرفت و به دیار باقی شتافت. پیکر پاک او بعد از غسل و کفن و اقامه نماز بر آن، به کربلای معلی انتقال داده شد و بعد از تشییع در حجره سوم بیرون از باب زینبیه موسوم به حجره کابلیه به خاک سپرده شد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.