زندگینامه مالک اشتر
به نام آفریننده عشق
مالک بن حارث (متوفی ۳۸ق) معروف به مالک اَشتَر نَخَعی از یاران ویژه و از فرماندهان سپاه علی(ع) در عراق بود. پیامبر(ص) در حدیثی او را از مومنان واقعی معرفی کرده و علی(ع) مقام و منزلت او را برای خود، چونان مقام خود در نزد پیامبر(ص) ترسیم نموده است.
ویژگی ها
مالک بن حارث بن عبد یغوث از قبیله مَذحج و از تیره بنینخع بود. مالک در رجزش در جنگ صفین خود را از قبیله مذحج معرفی کرده است. وقتی در جنگ یرموک از ناحیه چشم آسیب دید و چشمش شکافته شد، به وی لقب اشتر دادند.
در کتابهای تاریخی زمان دقیقی برای ولادت مالک ذکر نشده است، اما با این حال برخی از پژوهشگران، تاریخ تقریبی ولادت او را ۳۰ سال پیش از هجرت دانستهاند. از آنجا که ظاهرا مالک به دیدار پیامبر(ص) موفق نشده بود، او خود را از تابعین معرفی میکرد.
برخی از پژوهشگران معتقدند، مالک در دوران رسالت پیامبر(ص) و به دست علی(ع) مسلمان شده است. علی(ع) در سال دهم هجری به دستور پیامبر برای تبلیغ دین اسلام به یمن رفت و قبیله مذحج پس از درگیری مختصری با امام علی، به اسلام ایمان آورد. لکن مطابق گزارش طبری، هنگامی که علی(ع) به دستور پیامبر(ص) به یمن رفت، نامه پیامبر را برای آنها قرائت کرد و قبیله همدان و قبایل دیگر نیز به تبع از آنها مسلمان شدند.
ابن ابیالحدید با تمسک به حدیثی از پیامبر(ص) که در آن از حاضر شدن گروهی از مومنان بر جنازه ابوذر غفاری خبر میدهد این حدیث را شهادت قطعی پیامبر(ص) بر ایمان و فضیلت مالک اشتر میداند. هنگام وفات ابوذر، گروهی از مومنان با همراهی مالک اشتر، بر بالینش حاضر شدند، او را غسل و کفن کرده، به امامت مالک، بر او نماز میت خواندند.
علی(ع) در نامهای خطاب به مصریان، مالک را شمشیری از شمشیرهای خداوند معرفی کرده است، که در ایام ترس چشم بر هم نمینهد و از بیم مصائب، از دشمن نمیهراسد. علی(ع) در هنگام دریافت خبر وفات مالک اشتر، جایگاه او را در برابر خود، چونان جایگاه خود در برابر پیامبر(ص) دانست. معاویه بن ابیسفیان معتقد بود علی دو دست داشت که یکی از آنها عمار یاسر و دیگری مالک اشتر بود که با شهادت یکی در صفین و دیگری در مصر، بریده شدند.
مالک اشتر در جنگهای متعددی شرکت داشته است، که جنگ با ابومسیکه، جنگ اَجندَین و قادسیه از جمله آنها به شمار میآید. مالک در جنگ با ابومسیکه، که بعد از رحلت پیامبر(ص) مرتد شده بود و رهبری دیگر مرتدین از بنیحنیفه را بر عده داشت، توانست او را بکشد. مطابق گزارش واقدی، تاریخنگار قرن دوم هجری، مالک به دستور ابوبکر در جنگ اجندین به نبرد با رومیان رفت و خالد بن ولید را یاری کرد. مالک در نبرد یرموک نیز به سال ۱۵ق شرکت کرد و در این جنگ ۱۳ نفر از دشمنان را کشت. اشتر در جنگ قادسیه نیز که جنگ با امپراطوری ساسانی ایران بود، شرکت داشت. احتمال داده شده که مالک پس از جنگ قادسیه در عراق سکونت کرده و پس از تأسیس کوفه از بزرگان آن شهر شده باشد.
در دوران خلافت عثمان، مالک اشتر به شام تبعید شد. سعید بن عاص اموی، والی عثمان در کوفه که سواد کوفه را بستان قریش دانسته بود، با اعتراض شدید مالک اشتر مواجه شد. این اعتراض موجب درگیری او و برخی دیگر با اطرافیان حاکم کوفه گردید. پس از این اتفاق، سعید بن عاص به دستور عثمان، مالک و ۸ نفر دیگر (از جمله کمیل بن زیاد و صعصعة بن صوحان) را به شام تبعید کرد.
معاویه نیز حضور مالک را در شام برنتافت و او را به زندان انداخت. معاویه با نگارش نامهای به عثمان خواستار اخراج آنان از شام شد. عثمان با درخواست معاویه موافقت کرد و مالک و همراهانش به حمص، نزد عبدالرحمن بن خالد تبعید شدند. آنان تا زمان اخراج سعید بن عاص از کوفه در حمص ماندند و بعد از آن به کوفه برگشتند.
پس از خروج سعید بن عاص از کوفه، بزرگان کوفه با مالک پیمان بستند سعید بن عاص را که به مدینه رفته بود، به کوفه راه ندهند؛ از این رو مالک اشتر بر کوفه چیره شد و نماز جمعه را اقامه کرد و امامت دیگر نمازها را به یکی از قاریان سپرده، شخصی را برای اداره بیت المال تعیین کرد. او به عثمان نامهای نوشت که ابو موسی اشعری و حذیفه بن یمان را به عنوان فرماندار و مسئول بیت المال کوفه نصب کند. عثمان نیز با خواسته مالک موافقت کرد و با نوشتن نامهای به ابوموسی اشعری و حذیفة بن یمان، آن دو نفر را متولی امور کوفه کرد.
در جریان اعتراض مسلمانان به اعمال عثمان و کارگزاران او، مالک اشتر نیز با کوفیان به مدینه رفته بود؛ اما زمانی که معترضان در صدد محاصره و قتل عثمان بر آمدند، مالک اشتر و به تبع او حکیم بن جبلة، رییس بصریان، از جمع آنان کنار کشیدند، ولی ابنعدیس و یارانش، عثمان را محاصره کرده، به قتل رساندند. با این حال در برخی از نقلها، مالک اشتر به قتل عثمان متهم شده است. از گفتگوی مالک با جریر بن عبدالله بجلی روشن میشود که مالک از قاتلان عثمان نبوده است؛ زیرا مطابق گفته جریر، شامیان به اشتباه بر این باور بودهاند که مالک از قاتلان عثمان است.
مطابق برخی گزارشها، پس از کشته شدن عثمان، مالک اولین شخصی بود که با علی(ع) بیعت کرد. مالک پس از بیعت خود با علی(ع) ضمانت داد که همه مردم کوفه نیز با او بیعت نمایند. وی از جمله اشخاصی بود که در هدایت مردم به بیعت با علی(ع) نقش داشت و با بیان اینکه «علی وصی اوصیا و وارث علم انبیاست» مردم را به بیعت با او دعوت میکرد.
مالک اشتر در جنگ جمل، فرمانده جناح راست لشکر علی(ع) بود. در این جنگ، مالک اشتر با عبدالله بن زبیر که افسار شتر عایشه را به دست داشت، تن به تن شد. مالک با ضربهای عبدالله را به زیر انداخت و او برای نجات خود خطاب به یارانش فریاد میزد مرا همراه با مالک بکشید؛ از این رو عبدالله توانست از دست مالک که روزه بود و ضعف داشت، بگریزد. پس از جنگ، مالک شتری خرید و در عوض شتر عایشه که در جنگ کشته شده بود به وی داد، اما عایشه از قبول آن امتناع کرد.
مالک اشتر در جنگ صفین از فرماندهان سپاه علی(ع) بود و فرماندهی کوفیان را بر عهده داشت. علی(ع) مالک را مأمور ساخت تا آبراه را از محاصره دشمنان خارج سازد؛ مالک بعد از شکستن حصر آبراه، به فرمان علی(ع) از آب برداشتن سپاهیان شام، ممانعت نکرد.
پس از لیلة الهریر که جنگ سختی بین دو سپاه درگرفت، مالک اشتر که در جناح راست سپاه بود، با یاران خود به سپاه دشمن حمله کرد و پرچمدار آنها را به قتل رساند. عمرو بن عاص برای رهایی از شکست سپاه معاویه، پیشنهاد داد قرآن را بر نیزه زنند و سپاه علی(ع) را به حَکَمیّت قرآن دعوت کنند.
عدهای از لشکریان علی(ع) به سرکردگی اشعث بن قیس فریب خورده، خواستار پایان یافتن جنگ شدند و تهدید کردند که در غیر این صورت، علی(ع) را خواهند کشت. چون سخنان علی بن ابیطالب در آنان تاثیری نکرد به ناچار دستور عقبنشینی را به مالک صادر کرد. وقتی مالک دانست که علی را تهدید به قتل کردهاند، از میدان جنگ برگشت. وی از مخالفان حکمیت بود؛ اما چون امام(ع) پذیرفته بود از وی پیروی کرد. علی(ع) پس از پذیرفتن حکیمت، ابتدا عبدالله بن عباس و سپس مالک اشتر را به عنوان حکم پیشنهاد داد، اما اشعث و یاران جز به حکمیت ابوموسی اشعری راضی نشدند.
مالک به دستور علی(ع) جزیره را از ضحاک بن قیس والی آنجا که از هواداران معاویه بود، بازپس گرفت. معاویه بار دیگر سپاهی به فرماندهی ایمن اسدی اعزام نمود لیکن اشتر آن را نیز شکست داد.
با آشفته شدن اوضاع مصر -که آن هنگام، محمد بن ابیبکر والیاش بود- علی(ع) اشتر را به حکومت مصر منصوب کرد. معاویه که میدانست با وجود اشتر فتح مصر دشوار میشود، با فرستادن پیامی به یکی از ماموران خراج به نام جایستار، با وعده نگرفتن خراج از او، وی را به کشتن مالک برانگیخت.
امام علی (ع) وقتی مالک را به فرمانداری مصر منصوب کرد به وی نامهای نوشت و در بخش عمدهای از این نامه، چگونگی رفتار حکومت و مسئولان حکومتی با شهروندان مسلمان و غیرمسلمان و وظایف حکومت برای آبادانی مملکت و شکوفایی جامعه را بیان کرد.
مطابق برخی از احادیث مالک اشتر در دوران ظهور مهدی(ع) رجعت خواهد کرد؛ بر اساس روایتی از مفضل بن عمر از امام صادق(ع) زمانی که قائم(ع) ظهور کند، هفده نفر را از پشت کعبه خارج میسازد: پنج نفر از قوم موسی(ع) که به حق راه یافته بودند، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع بن نون، ابودجانه، مقداد بن اسود و مالک اشتر.
حضرت علی علیه السلام در مورد مالک اشتر فرموده بود: ای کاش در میان شما دو مرد مانند مالک اشتر پیدا شوند، ای کاش در میان شما مانند او یک تن می بود که هر چه من در دشمن می دیدم، او نیز می دید. اگر چنین بود با وجود یک یا دو نفر مانند مالک اشتر، من امیدوار بودم کار شما راست آید.
ابن ابی الحدید مالک را چنین توصیف می کند: او مردی جنگجو، بخشنده، بلند مقام، بردبار، سخنور و شاعر بود و شدت را با نرمی می آمیخت. به هنگام اظهار قدرت، قدرت نشان می داد و به هنگام مدارا، مدارا می کرد. او نگهبان، پاسدار، شجاع، رئیس، از بزرگان شیعه و شخصیت های برجسته به حساب می آمد و پیوند شدید و خلل ناپذیری با امیرالمؤمنین داشت. خدا به مادرش پاداش دهد که مالک اشتر را به دنیا آورد! اگر کسی سوگند یاد کند که خداوند در عرب و عجم قهرمانی دلیرتر از مالک اشتر جز استادش علی بن ابیطالب نیافریده است، وی را بابت این سوگند، گناهکار و گزافه گو نمی دانم.
هنگامی که خبر جان سوز شهادت مالک اشتر به حضرت علی علیه السلام رسید، فرمود: انا لله و انا الیه راجعون. خدایا! او را در راه توحساب می کنم؛ چرا که مرگ او از مصائب بزرگ روزگار است. خداوند مالک را رحمت کند! او به عهدش وفا کرد و به راه شایستهاش رفت و با پروردگارش ملاقات کرد. ما با اینکه خود را آماده کرده بودیم که پس از مصیبت رحلت رسول خدا (ص) صبر پيشه کنیم. با این حال مرگ مالک از بزرگ ترین مصائب است.
حضرت علی علیه السلام بعد از شهادت مالک می گفت: برای چون تویی باید گریه کنندگان بگریند. آیا شخص دیگری همچون مالک به وجود خواهد آمد؟
عروج ملکوتی
اشتر در راه مصر بود که جایستار (مامور معاویه) در قلزم شربت عسل مسمومی را به مالک نوشاند و به شهادتش رساند. نویسنده الغارات روایتهای مختلفی را در وفات مالک نقل کرده است؛ بر اساس یکی از روایتهای او، مالک در مصر پس از درگیری سختی به شهادت رسید. همچنین برخی نقلها درگذشت او را به مرگ طبیعی دانستهاند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.