زندگینامه حضرت اسماعیل (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

اسماعیل از پیامبران الهی و فرزند ابراهیم‌ خلیل‌ و برادر اسحاق است. به اعتقاد بیشتر مسلمانان‌ او همان ذبیح است. همچنین بنا بر روایات اسلامی نسب‌ پیامبر اسلام به اسماعیل می‌رسد.

 

نام‌ وی‌ در لغت‌نامه‌ها غالبا غیر عربی و مرکب‌ از دو واژه «اسمع» و «ایل» (به‌ معنای‌ خدا را شنید) آمده است و گفته‌اند که‌ ابراهیم‌(ع‌) به‌ هنگام‌ درخواست‌ فرزند از خدا با این‌ کلمه‌ها آغاز سخن‌ می‌کرد. آرتور جفری‌ با پژوهشی‌ درباره این‌ نام‌، ریشه‌ای‌ کهن‌ برای‌ آن‌ یاد کرده است و نظایر آن‌ را در منابع‌ عبری‌، حبشی‌ و دیگر زبان‌های سامی‌ نشان‌ داده‌ است‌.

در منابع‌ روایی‌، در تفصیل‌ داستان‌ زندگی‌ اسماعیل‌ آمده‌ است‌ که‌ ساره همسر ابراهیم‌(ع)، چون‌ عقیم‌ بود و شوهرش‌ را علاقمند به داشتن فرزند دید، کنیز خود هاجر را به‌ همسری‌ او درآورد تا شاید بتواند، صاحب‌ فرزندی‌ شود. هاجر از ابراهیم‌ باردار شد و فرزندی‌ آورد که‌ او را اسماعیل‌ نام‌ نهادند.

اگرچه‌ در روایات‌ مختلف‌، درباره تولد اسماعیل‌ به‌ هنگام‌ پیری پدر، اتفاق‌ رأی وجود دارد، اما درباره سن‌ ابراهیم‌(ع) در آن‌ زمان‌ اختلاف‌ به‌ چشم‌ می‌خورد و گروهی‌ وی‌ را به‌ هنگام‌ ولادت‌ اسماعیل‌ ۹۹ ساله‌ دانسته‌اند.

نقل شده است که پس‌ از تولد اسماعیل‌، ساره‌ که‌ خود فرزندی‌ نداشت‌، نسبت به هاجر و فرزند او حس حسادت داشت، ولی‌ او نیز مدتی‌ بعد با بشارت‌ الهی‌ در سن‌ پیری‌ فرزندی‌ آورد که‌ او را اسحاق نامیدند. در روایات‌ آمده‌ است‌ ابراهیم‌ که‌ اسماعیل‌ را بسیار دوست‌ می‌داشت‌، یک‌ بار که‌ اسحاق‌ را بر دامان‌ خود داشت‌، با دیدن‌ اسماعیل‌ او را به‌ جای‌ اسحاق‌ نشاند.

این‌ امر آتش‌ غضب‌ ساره‌ را برانگیخت‌ و از حضور هاجر و فرزندش‌ نزد ابراهیم‌(ع) اظهار دلتنگی‌ کرد و شوهر را واداشت‌ تا آنان‌ را از منطقۀ شام دور سازد؛ آنگاه‌ از سوی‌ پروردگار به ابراهیم‌ فرمان داده شد تا هاجر و اسماعیل‌ را به‌ مکه ببرد.

بر پایه روایات‌ اسلامی‌، ابراهیم(ع)، هاجر و اسماعیل‌ را با خود برد و برای‌ پیمودن‌ راه‌، خداوند جبرئیل را راهنمای‌ آنان‌ قرار داد، تا آنکه‌ به‌ سرزمینی‌ بی‌آب‌ و علف‌ رسیدند که‌ همان‌ مکه‌ بود و سپس‌ جبرئیل‌، ابراهیم‌ را آگاه کرد که‌ وعده‌گاه‌ خداوندی‌ همانجاست‌. بعد از ورود به مکه، ابراهیم‌(ع)، همسر و فرزند را آنجا در امان‌ پروردگار بگذاشت‌ و راه‌ بازگشت‌ به سوی‌ شام‌ را در پیش‌ گرفت‌.

در ادامۀ داستان‌ آمده‌ است‌ که‌ وقتی آذوقۀ آن‌ دو تمام‌ شد، تشنگی‌ بر کودک‌ غالب شد و هاجر برای یافتن‌ آبی‌ که‌ عطش‌ فرزند را فرو نشاند، به‌ هرطرف می‌دوید و ۷ بار، مسیر صفا تا مروه (سعی بین صفا و مروه) را پیمود و هیچ‌ نیافت‌.

بار آخِر از کنار اسماعیل‌ صدایی‌ شنید و از ترس‌ آنکه‌ حیوانی‌ درنده‌ به کودک آسیبی برساند، به سوی‌ او دوید، اما با نهایت‌ شادمانی‌ متوجه‌ شد که‌ در زیر پای‌ کودک‌ آبی‌ جاری‌ شده است و این همان چشمه‌ای‌ که‌ بعدها با نام‌ زمزم شناخته‌ شد. در برخی‌ منابع‌، آن‌ آب‌ را، «چاه‌ اسماعیل» نیز خوانده‌اند.

از حوادث‌ مهم‌ در داستان‌ زندگی‌ اسماعیل‌، همراهی او با ابراهیم‌(ع) در ساختن‌ خانه کعبه است‌. درباره آیات‌ ۱۲۵ تا ۱۲۷ از سوره بقره که‌ به‌ برپایی‌ بیت‌ خدا و پیراستن‌ آن‌ از پلیدی‌ها توسط ابراهیم‌ و اسماعیل‌(ع) اشاره‌ دارد، روایات‌ اسلامی‌ به‌ تفصیل‌ این‌ داستان‌ پرداخته‌اند. در منابع‌ آمده‌ است‌ که‌ ابراهیم‌(ع) برای‌ به‌ جای‌آوردن‌ فرمان‌ الهی‌ درباره برپایی‌ کعبه‌ به‌ مکه آمد و اسماعیل‌ به‌ همراه‌ پدر دست‌ به‌ کار بنای‌ کعبه‌ شد.

حدیثی‌ مشهور از رسول‌ اکرم‌(ص) است‌ که‌ در آن‌، حضرت‌ خود را «ابن‌ الذبیحین» (اشاره‌ به‌ اسماعیل‌ و عبدالله بن عبدالمطلب) خوانده‌اند. در تفصیل‌ روایی‌ داستان‌ ذبح‌ چنین‌ می‌یابیم‌ که‌ پس‌ از بنای‌ کعبه‌، ابراهیم‌(ع) پس‌ از دریافت‌ فرمان‌ الهی‌ به‌ ذبح‌ در رؤیا، آن‌ را با فرزند مطرح‌ می‌سازد و او نیز به‌ امر الهی‌ گردن‌ می‌نهد.

در پرداخت‌ داستان‌ در روایات‌ آمده‌ است‌ که‌ ابلیس چون‌ آگاه‌ شد که‌ ابراهیم‌، همراه‌ فرزند برای‌ انجام‌ دادن‌ فرمان‌ راه‌ کوه‌ ثبیر را در پیش‌ گرفته‌اند، سعی‌ در فریفتن‌ اسماعیل‌ کرد و چون‌ توفیقی‌ نیافت‌، نزد هاجر رفت‌ و تلاشی‌ زیادی کرد تا او را فریب‌ دهد ولی موفق نشد. ابراهیم‌ و اسماعیل‌(ع) به بالای کوه‌ رسیدند و آنگاه‌ که‌ اسماعیل‌ پدر را در آن‌ کار نگران‌ دید، نگرانی‌ را از دل‌ او برد و رضایت خود به‌ اطاعت‌ فرمان‌ الهی‌ را گوشزد کرد.

پس‌ هنگامی‌ که‌ ابراهیم‌ کارد را بر گلوی‌ اسماعیل‌ نهاد، آوای‌ غیبی‌ او را از ادامۀ کار بازداشت‌. فرمان‌ آمد که‌ خداوند در مقابل‌ صبر و صدق‌ ایشان‌، گوسفندی‌ را فدیه‌ نهاده‌ است‌ و ابراهیم‌ را مأمور ساخت‌ تا گوسفند را به‌ جای‌ اسماعیل‌، قربانی‌ کند. داستان قربانی کردن اسماعیل در آیات ۱۰۰ تا ۱۰۷ سوره صافات ذکر شده است.

مطابق‌ روایات‌، نبوت او به جهت هدایت‌ جرهمیان‌، و نیز قبایل‌ یمانی‌ و عمالیق‌ بود. او در مدت‌ ۵۰ سال‌، در میان‌ ایشان‌ به‌ انجام رسالت‌ الهی‌ پرداخت‌ و آنان‌ را به‌ نماز و زکات فراخواند و از پرستش‌ بتان‌ بر حذر داشت‌؛ اما آنان به جز گروهی‌ اندک‌، در کفر خود پا برجای ماندند.

اسماعیل‌ پیش‌ از مرگ‌ وصیت‌ کرد تا دخترش‌ با عیصو (عیص‌) فرزند اسحاق‌ ازدواج‌ کند و نیز نبوت‌ را به‌ برادرش‌ اسحاق‌ سپرد. اسماعیل‌ که‌ در طی‌ سال‌ها عهده‌دار امور خانه کعبه‌ بود، سرپرستی کعبه‌ را به‌ فرزندش‌ نابت‌ سپرد.

در منابع‌ یاد شده‌، همچنین‌ اسماعیل‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از اجداد اصلی‌ عرب‌ به‌ شمار آمده‌ است‌ و نسب‌ عدنان‌، نیای‌ بخش‌ وسیعی‌ از قبایل‌ عرب‌، به او باز می‌گردد؛ در حالی‌ که‌ اقلیتی‌ از منابع‌ کهن‌ نسب‌شناسی‌، نسب‌ تمامی‌ قبایل‌، حتی‌ اعراب‌ قحطانی‌ را بدو رسانیده‌اند و اسماعیل‌ را ابوالعرب‌ خوانده‌اند.

بر اساس چند روایت، اسماعیل‌ در کنار هود، صالح، شعیب‌ و حضرت محمد صلی الله علیه و آله یکی‌ از ۵ پیامبر عرب‌ معرفی‌ شده‌ و رسول‌ اکرم‌(ص) به‌ عنوان‌ فرد برگزیده‌ از ذریۀ او شناخته‌ شده‌ است‌.

 

معجزات و کرامات

نام‌ اسماعیل‌ ۱۱ بار در قرآن کریم‌ یاد شده‌ است‌ که‌ موضوعاتی‌ همچون‌ بنای‌ کعبه توسط ابراهیم‌ و اسماعیل‌(ع)، نزول‌ وحی به‌ وی‌ و نیز یاد او در کنار دیگر پیامبران‌ الهی‌، تولد او به‌ عنوان‌ عطیه‌ای‌ خدایی‌ به‌ ابراهیم و نیز ذکر صفات‌ نیک‌ وی از جمله این‌ یاد کرد است‌.

در آیه ۸۵ از سوره انبیاء، حضرت اسماعیل‌ در کنار پیامبرانی‌ چون‌ ادریس و ذوالکفل‌، از صابران‌ دانسته‌ شده‌ است‌ و برخی‌ از مفسران‌ سر نهادن‌ اسماعیل‌ برای‌ ذبح‌ را یکی‌ از نشانه‌های آشکار صبر او دانسته‌اند. برخی‌ از مفسران‌، «اسماعیل‌ صادق‌ الوعد» را همان اسماعیل‌ فرزند حضرت ابراهیم دانسته‌ و در توضیح‌ صدق‌ او در وعد، داستانی‌ آورده‌اند.

در بسیاری‌ از روایات‌، بشارت‌ الهی‌ درباره تولد فرزندی‌ «علیم» و «حلیم» برای ابراهیم‌ را که‌ در آیاتی‌ از قرآن کریم ذکر شده‌ است‌، مژده‌ به‌ تولد اسماعیل‌ دانسته‌ و او را دارنده این‌ صفات‌ شمرده‌اند.

 

عروج ملکوتی

منابع‌ روایی‌، عمرِ اسماعیل‌ را ۱۳۰ سال‌ و حتی‌ بیشتر نوشته‌اند که‌ پس‌ از مرگ‌، پیکر او در ناحیه حِجر در کنار مدفن‌ مادرش‌ هاجر به‌ خاک‌ سپرده‌ شد.

زندگینامه حضرت اسحاق (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

اِسحاق از پیامبران الهی، فرزند ابراهیم(ع) و برادر اسماعیل بود. او جد بنی‌اسرائیل بود و پیامبرانی از جمله یعقوب، داوود، سلیمان، یوسف و موسی از نسل او بودند.

 

اسحاق از پیامبران الهی و فرزند ابراهیم(ع) و ساره است که در فلسطین به دنیا آمد و در همان جا زندگی ‌کرد. اسحاق واژه‌ای عبری به معنای خندان است. برخی نیز آن را برگرفته از زبان عربی دانسته‌اند. تولد او پنج یا ۱۳ سال بعد از اسماعیل دانسته شده است. هنگام تولد اسحاق، پدرش بیش از ۱۰۰ سال داشته و مادرش ۹۰ ساله بوده است. اسحاق در ۴۰ سالگی با دختری به نام رفقه ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نام‌های عیص و یعقوب شد.

واقعه ذبح اسماعیل، در کتاب مقدس یهودیان، برای اسحاق بیان شده و یهودیان، آن را از دلایل برتری اسحاق بر اسماعیل می‌دانند. برخی از اهل سنت نیز این عقیده را برگزیده‌اند. با این حال شیعیان با اتکا به آیه ۱۱۲ سوره صافات، و همچنین آیه ۷۱ سوره هود، ذبیح الله بودن اسحاق را رد کرده‌اند.

اسحاق پیش از وفات، نبوت را بر اساس دستور خداوند، به فرزندش یعقوب سپرد. بنابر متن تورات، اسحاق اراده کرده بود تا فرزند دیگرش عیص یا عیسو پیامبر پس از خود باشد، اما یعقوب به همراه مادرش، او را فریب دادند و یعقوب به پیامبری رسید. محمدهادی معرفت، قرآن‌شناس و مفسر معاصر، آنچه در این باره در تورات نقل شده را مصداق توهین به پیامبران، و نیز به معنای تزویرگر خواندن یعقوب دانسته که از نابینایی پدر خود سوءاستفاده کرده است. او همچنین روایت تورات درباره فریب اسحاق توسط یعقوب را گستاخی در حق پیامبران بزرگ الهی دانسته است.

طبق آیات قرآن، خداوند پیش از تولد اسحاق، پدر و مادر او را از این رخداد آگاه کرده و به آنها بشارت تولد چنین فرزندی داده است. این بشارت در آیه 71 سوره هود آمده است. داستان تولد اسحاق، بدون ذکر نام وی، در آیه ۵۳ سوره حجر و آیه ۲۹ سوره ذاریات نیز آمده است. نام اسحاق ۱۷ بار در ۱۲ سوره از قرآن ذکر شده است.

 

معجزات و کرامات

اسحاق پس از وفات برادرش اسماعیل، در نبوت جانشین او شد و پس از او همه پیامبران از نسل اسحاق بودند؛ به جز حضرت محمد که از نسل اسماعیل بوده است. در قرآن، ۸ آیه مستقیم یا غیرمستقیم اشاره به نبوت اسحاق دارد؛ از جمله درباره نبوت اسحاق، نزول کتاب آسمانی بر فرزندان وی، اعطای شریعت به اسحاق، نزول وحی بر او، امر به پیروی از وی، و اشاره به امامت اسحاق. در این آیات دین و شریعت اسحاق همان دین پدرش ابراهیم یعنی دین حنیف بوده که اساس آن بر توحید بنا شده است.

 

عروج ملکوتی

اسحاق در ۱۸۰ سالگی درگذشت و در نزدیکی بیت المقدس، در شهر الخلیل در فلسطین امروزی دفن شد.

 

زندگینامه حضرت آدم (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

حضرت آدم نخستین انسان خلق شده، پدر همه انسان‌ها و اولین پیامبر الهی بود. کسی که به تایید قرآن برای نخستین بار خداوند از روح خود در کالبد او دمید، آن‌گاه خود را برای خلقت آدم ستود و فرشتگان مأمور شدند بر او سجده کنند.

 

آدم، واژه‌ای غیرعربی که وارد زبان عربی شده است. این کلمه در داستان آفرینش انسان در تورات به‌کار رفته است،‌ ولی ریشه اصلی آن در زبان عبری نیز معلوم نیست. البته کلمه مؤنث آن «اَدَمَه» در عبری به معنی زمین یا خاک بکار رفته است.

مفسران در مورد آیه ۳۰ سوره بقره که خداوند بعد از خلقت آدم می‌فرماید: «من در زمین جانشینی می‌گذارم.» اختلاف نظر دارند. این اختلاف نظر به چند صورت مطرح شده است اول اینکه این خلیفه‌ای که خداوند در این آیه مطرح کرده است به چه معناست و محدود خلافت آن خلیفه چقدر است، اختلاف نظر دیگر در مصداق خلیفه است که خلیفه حضرت آدم است یا نوع بشر یا هر کس دیگری.

اختلاف دیگر این است که انسان یا حضرت آدم اساسا جانشین چه کسی شده است. بسیاری از مفسران معتقدند که انسان جانشین خداوند است و محدود خلافت همه کائنات می‌باشد و این خلافت اختصاصی به حضرت آدم ندارد.

در گفت‌وگوی خدا با فرشتگان درباره آفرینش آدم، این عبارت از قول فرشتگان آورده شده که به پروردگار گفتند: “آیا در زمین کسی را قرار می‌دهی که در آن تبهکاری و خونریزی کند!؟” برخی گفته‌اند پیش از آدمیان، جنیان در زمین بودند که در آن تباهی و خونریزی می‌کردند و فرشتگان سرنوشت آدم و نسل او را بر آنان قیاس کرده‌اند.

برخی گفته‌اند خدا خود به فرشتگان گفت خلیفه‌ای در زمین قرار می‌دهم، گفتند: او چگونه خواهد بود؟ گفت: تباهی و خونریزی خواهد کرد. گفتند: چرا او را می‌آفرینی؟ گفت: من در سرشت آدمیان بسیاری خوبی‌ها و نیکی‌ها نهاده‌ام که شما از آن آگاهی ندارید.

در سوره‌های حجر و ص خداوند می‌فرماید: از روح خود در آدم دمیدم. در جاهای دیگری نیز (در مورد آدم و عیسی) کلمه روح به خدا نسبت داده شده است. اسناد روح به خدا به چه معناست؟ مفسران اشاره‌هایی برای این مطلب دارند. به عقیده این افراد دمیدن عبارت است از روان ساختن باد در چیزی و در اینجا مقصود زندگی دادن به آدم است از راه بخشیدن جان. نسبت دادن روح به خدا برای گرامی داشتن آدم است.

بهشت آدم نخستین سکونت‌گاه آدم(ع) و حَوّا در ابتدای خلقتشان است. در سه سوره قرآن‌ کریم از بهشت آدم یاد شده است. آدم و حوا در این بهشت از همه خواستنی‌ها و فراوانی نعمت برخوردار بودند اما در کنار این رفاه، به آن دو هشدار داده شده بود که به درخت معینی نزدیک نشوند و میوه آن را نخورند. آدم و حوا با وسوسه شیطان از میوه درخت ممنوعه استفاده کردند و به دنبال آن از بهشت اخراج شدند. درباره موقعیت بهشت آدم سه نظریه وجود دارد: باغی در زمین، بهشتی برزخی در آسمان‌ها و بهشت موعود.

هبوط در لغت به معنای «پایین قرار گرفتن به صورت اجبار» است و در اصطلاح به داستان خروج آدم و حوا از بهشت، گفته می‌شود. خداوند در آیات مختلف به داستان هبوط پرداخته است: «همگی (به زمین) فرود آیید! در حالی که بعضی دشمن دیگری خواهید بود. و برای شما در زمین، تا مدت معینی قرارگاه و وسیله بهره برداری خواهد بود».

برپایه اعتقاد مسلمانان، چون پیامبران رسانندگان پیام خدا به مردمند و با همه امور دینی و دنیوی مردم سر و کار دارند، باید از هرگونه گناه پاک باشند. اما در داستان آفرینش آدم و زندگی او آیاتی هست که باید از دیدگاه عصمت انبیا بررسی شود. آیاتی از قبیل این که: “شیطان، آدم و حوا را از بهشت لغزاند.” هم چنین: “ایشان را بفریفت؛ گفتند پروردگارا بر خود ستم کردیم.”

پاسخ ساده‌ای که مفسران به مشکل تطبیق این آیات با عصمت انبیا داده‌اند، این است که آدم هنگام سر زدن این لغزش، در دوران سکونت در بهشت بود و تکلیفی نداشتند یا او در این زمان مقام نبوت نداشته، یا آنچه از آدم سر زد ترک اَوْلی بوده است نه گناه، یا نهی در داستان آدم، نهی تنزیهی (کراهتی) بوده است نه نهی تحریمی.

 

معجزات و کرامات

بر اساس آیه ای از قرآن فرشتگان بر آدم سجده کردند. این سجده با توجه به اینکه همه مسلمانان بر این مطلب اتفاق نظر دارند که ‌عبادت ویژه خداست و هرگونه تعظیمی به صورت عبادت برای غیرخدا، کفر و شرک است. سجده عبادی نبوده است بلکه برای بزرگداشت و به معنی درود و آفرین بوده است.

 

عروج ملکوتی

آدم 930 سال زندگی کرد. بسیاری از روایات محل دفن آن ‌حضرت را حرم خداوند (شهر مکه و مناطق مشخص پیرامون) بیان کردند. اما روایات دیگر محل دفن حضرت آدم را شهر نجف و با محل دفن حضرت علی علیه‌ السلام یکی می‌دانند. راوی از امام می‌پرسد: معروف این است که آدم در حرم خدا دفن شده است؛ چگونه می‌فرمایید در نجف است؟ امام در جواب می‌فرماید: «در جریان طوفان نوح، تابوت حضرت آدم (علیه‌السلام) نمایان شد و حضرت نوح  تابوت آدم را همراه خود به کوفه آورد و در آن‌جا دفن کرد.»

زندگینامه حضرت داوود (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

داوود از پیامبران بنی‌ اسرائیل بود که به مقام پادشاهی رسید و اورشلیم را برای بنی‌اسرائیل فتح کرد. کتاب زبور بر او نازل شد و مقام قضاوت نیز در اختیارش بود.

 

داوود بن ایشا از نسل یهودا فرزند یعقوب بود. حضرت داوود را فردی کوتاه قد، سبزه‌رو و کم‌مو دانسته‌اند که ختنه شده به دنیا آمد. حضرت سلیمان فرزند حضرت داوود بود و جانشین او نیز شد. داوود از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل بود. خداوند بر حضرت داوود کتاب زبور را نازل کرد.

پس از حضرت موسی(ع) و حضرت یوشع، مردانی به رهبری مردم اشتغال داشتند که داوران نامیده می‌شدند. آخرین داور، حضرت سموئیل بود که بنی‌اسرائیل از او خواستند برایشان پادشاهی تعیین کند. در نهایت طالوت (شاؤل) به پادشاهی رسید. در زمان طالوت جنگ بزرگی در گرفت. طالوت وعده داد هر شخصی جالوت؛ بزرگ‌ترین قهرمان سپاه دشمن را بکشد، نصف مالش را به او می‌دهد و دخترش را نیز به عقد او در می‌آورد. در آن جنگ حضرت داوود توانست جالوت را بکشد و نصف مال طالوت را گرفت و داماد او شد.

نبوت و پادشاهی هر یک در میان نسل خاصی از فرزندان یعقوب باقی بود، با این حال خداوند این دو مقام را برای داوود قرار داد و پس از فوت طالوت، داوود پادشاه بنی‌اسرائیل نیز گشت. تاریخ پادشاهی داوود، در کتاب‌های دهم و یازدهم از عهد عتیق، به نام‌های «کتاب دوم سموئیل» و «کتاب اول پادشاهان»، ثبت شده است.

امام باقر(ع) حضرت داوود را از معدود انبیایی معرفی می‌کند که به حکومت نیز رسید. حضرت داوود با لقمان هم‌عصر بوده و زمانی که لقمان او را نصیحت می‌کرد، داوود او را ستایش می‌کرد. اورشلیم در دوران حضرت داوود و توسط ایشان فتح شد.

زبور کتابی است که بر اساس قرآن و احادیث اسلامی، بر حضرت داوود نازل شده است. این کتاب مجموعه‌ای است از پند و حکمت و نیایش با پروردگار. نام زبور سه بار در قرآن و در سوره‌های نساء، انبیاء و اسراء ذکر شده است. زبور داوود با عنوان «مزامیر»، هفدمین کتاب عهد عتیق است و دربردارنده ۱۵۰ قطعه مناجات است.

قرآن در سوره ص، خطایی را از حضرت داوود در قضاوت کردن نقل کرده است. در این داستان دو فرد به نزد داوود آمده یکی از آن‌ها ابراز داشت که برادر من ۹۹ گوسفند دارد و من تنها یک گوسفند و او اصرار دارد یک گوسفند مرا بگیرد. در اینجا داوود بدون این‌که کلام طرف مقابل را بشنود، قضاوت می‌کند،‌ و حق را به نفع فرد اول داد. داوود پس از آن فهمید که این، امتحان الهی بوده و خطا کرده است. او از این حکم اشتباه از پروردگارش طلب آمرزش کرده، به سجده افتاد و توبه کرد.

 

قرآن تصریح دارد که خداوند به داوود(ع) ساختن زره را یاد داد. در برخی منابع روایی آمده است که خداوند از داوود تعریف کرده و او را بنده‌ای خوب دانست؛ اما این‌که شغلی نداشته و تنها از بیت‌المال ارتزاق می‌کند، ناپسند دانست. داوود از این امر ناراحت شده و گریست. خداوند زره‌سازی را به او یاد داد. داوود نیز زره ساخته و می‌فروخت و از همین طریق زندگی کرده و از بیت المال بی‌نیاز شد.

امام علی(ع) می‌فرماید: «هر کس را نزد من آورند که بگوید داوود با همسر «اوریا» همبستر شده، دو حد بر او جاری می‌کنم حدی برای توهین به مقام نبوت و حدی برای تهمت ناروا به داوود».

ستاره داوود؛ ستاره ۶ گوش متشکل از دو مثلث و در اصل دو هرم می‌باشد. یکی با رأس رو به بالا و دیگری هرم واژگون. در مورد زمان پیدایش این سمبل اختلاف نظر وجود دارد، ستاره داوود را برخی سپر حضرت داوود می‌دانند؛ ولی برخی دیگر شکل‌گیری این ستاره را از قرن ۶-۷ میلادی می‌دانند که بر اساس عرفان یهود دارای ارزش‌های متفاوتی است.

 

معجزات و کرامات

آیات و روایات صفات بسیاری را برای حضرت داوود نقل کرده‌اند. براساس قرآن حضرت داوود زبان حیوانات را می‌فهمید و خداوند به او حکومت و حکمت را عطا کرد و آنچه می‌خواست به او تعلیم داد. داوود را فردی دانسته‌اند که بسیار عبادت می‌کرد و در خوف خدا بسیار می‌گریست.

روایات مختلفی پیرامون عبادت داوود نقل شده است. پیامبر اکرم روزه و نماز داوود را ستوده است. حضرت داوود یک روز را روزه می‌گرفت،‌ سپس روزی را استراحت می‌کرد و فردایش را مجدد روزه می‌گرفت. براساس قرآن، کوه‌ها و پرندگان نیز به همراه داوود تسبیح خداوند را می‌گفتند که البته برای تسبیح کوه‌ها و پرندگان معانی و توجیهاتی ذکر شده است.

خداوند به حضرت داوود حکمت و فصل الخطاب بودن را عطا کرد و به او دستور داد در میان مردم قضاوت کند. در قرآن مواردی از قضاوت حضرت داوود ذکر شده است. از امام صادق(ع) نقل شده که امام زمان پس از ظهور خود به مانند حضرت داوود در میان مردم قضاوت خواهد کرد.

حضرت داوود را بسیار خوش صدا دانسته‌اند. به گونه‌ای که خداوند به هیچ فردی صدایی مانند او نداده و زمانی که داوود کتاب زبور را می‌خواند همه حیوانات به نزدیک او می‌آمدند و به صدای او گوش می‌دادند.

 

عروج ملکوتی

حضرت داوود در سن صدسالگی و پس از چهل سال حکومت درگذشت. آرامگاه وی در کوه صیهون واقع در فلسطین است.

زندگینامه حضرت یعقوب (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

یعقوب یا اسرائیل فرزند اسحاق، نوه ابراهیم(ع) و از پیامبران الهی است که نام او در قرآن آمده است. در منابع اسلامی برای اثبات جایز بودن توسل به غیر خدا، به ماجرای واسطه قراردادن او توسط برادران یوسف نزد خدا، استناد شده است.

 

یعقوب فرزند اسحاق، نوه ابراهیم(ع) و از پیامبران الهی بود. او در شهری به نام فَدان آرام نزد دایی خود لابان رفت و مدتی را در آنجا به چوپانی گذراند و با دو دختر دایی خود ازدواج کرد. البته بنا بر آیات قرآن، ازدواج با دو خواهر، قبل از اسلام جایز بوده است. اما در برخی اخبار آمده، یعقوب خواهر دوم را بعد از فوت همسر اول خود گرفته است.

او از همسرانش دوازده پسر داشت که یوسف و بنیامین از راحیل متولد شدند. خداوند در قرآن بشارت تولد اسحاق و یعقوب را به ابراهیم، گزارش کرده است. ۱۶ مرتبه در ۱۰ سوره به نام یعقوب اشاره شده و در سوره‌های آل‌عمران و مریم نیز دو مرتبه نام اسرائیل آمده است. طبرسی در مجمع البیان اسرائیل را همان یعقوب دانسته است؛ و می‌گوید، اِسرا یعنی عبد و ئیل به معنی الله و این کلمه به معنای عبدالله است.

روایات شیعه به جریان ناراحتی یعقوب در دوری از فرزندش یوسف، اشاره و علت آن را بی‌توجهی یعقوب و خانواده‌اش به درخواست فقیری گرسنه گزارش کردند. برخی روایات دیگر به صبر و شکایت یعقوب اشاره و دعایی از یعقوب را نقل کرده‌اند که او خطاب می‌کرد، من غم و اندوهم را تنها به خدا می‌گویم و در معنای صبر نیکو آوردند صبر یعنی اینکه انسان ناله و شکایتش از مشکلات را به خداوند بگوید نه مردم مانند یعقوب که گفت من شکایتم را به خداوند می‌گویم.

 

معجزات و کرامات

تورات داستان‌های مختلفی پیرامون حضرت یعقوب نقل می‌کند. یکی از این‌ها، داستان نامیده شدن یعقوب به اسرائیل است. تورات نقل می‌کند، فرشته الهی پس از کُشتی، به یعقوب گفت، هنگام سپیده است و من باید بروم، ولی یعقوب گفت، اجازه نمی‌دهم مگر اینكه برایم دعا کنید. فرشته الهی به او گفت نامت چیست؟ گفت یعقوب. گفت چون با فرشته و با انسان‌ها كشمكش داشتی و پیروز شدی دیگر نامت یعقوب نیست و به نام اسرائیل نامیده خواهی شد.

 

عروج ملکوتی

یعقوب پس از یافتن فرزندش یوسف به مصر مهاجرت کرد و در آنجا مدتی زندگی کرد. وی قبل از فوت، فرزندانش را جمع کرد و آنها را به دین و آئین جدش ابراهیم، سفارش نمود و از آنها بر این آئین اقرار گرفت. او در ۱۴۷ سالگی از دنیا رفت و بر حسب وصیت جنازه‌اش را برای دفن به فلسطین منتقل و در غار مکفیله در شهر الخلیل (حبرون) دفن کردند.

زندگینامه حضرت ایوب (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

ایّوب از پیامبران الهی که با ازدست‌دادن اموال و فرزندان و ابتلای به بیماری مورد آزمایش الهی قرار گرفت. او در برابر امتحانات الهی صبر کرد و از عبادت و شُکر خدا دست برنداشت؛ به همین جهت در قرآن از او به نیکی یاد شده است.

 

ایوب از پیامبران الهی و از نسل حضرت ابراهیم است. نسبش از ناحیه پدر با چهار یا پنج واسطه به حضرت ابراهیم(ع) می‌رسد. او همچنین از سوی مادر، از نوادگان حضرت لوط(ع) است. درباره همسرش اختلاف است. به‌گفته علامه مجلسی، مشهور او را نواده یوسف دانسته‌اند.

بر اساس آیاتِ قرآن، ایوب با از دست‌ دادن فرزندانش و بیماری مورد امتحان الهی قرار گرفت و در برابر امتحانات الهی صبر کرد. پس از آن فرزندان و سلامتی‌اش به او بازگردانده شد. همچنین بنا بر روایات او اموال زیادی داشت که همه آنها را در امتحان الهی از دست داد.

برپایه روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد و او همواره شکر آن را به جای می‌آورد؛ تا اینکه روزی شیطان متوجه شکر ایوب شد و به او حسد ورزید و گفت: خدایا، اگر دنیا را از ایوب بگیرى، دیگر شکر نعمتت را نمی‌کند. ازاین‌رو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب مسلط کرد. چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند؛ اما شکر ایوب بیشتر شد.

سپس زراعت و گوسفندان او از بین رفتند، باز هم شکرش بیشتر شد. سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و در بدنش زخم‌های فراوان ایجاد شد و بر آنها کِرم افتاد؛ چنان‌که او را به‌خاطر بوی تعفن از آبادی بیرون کردند؛ اما ایوب همچنان شکر خدا را می‌کرد. سپس شیطان همراه چند تن از اصحاب ایوب، نزد وی رفتند و به او گفتند به‌ گمان ما بلایى که تو بدان مبتلا شده‌اى، به‌خاطر گناهی است که انجام داده‌ای!

ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم یا ضعیفى با او شریک بوده است و بر سر هیچ دو راهى‌ای که هر دو طاعت خدا بوده، قرار نگرفته، مگر آنکه راهى را انتخاب کرده که طاعت خدا در آن سخت‌تر بوده است… سپس خدا فرشته‌ای را فرستاد که با پایش به زمین کوبید و آبی جاری شد و ایوب را در آن شستشو داد و زخم‌هایش بهبودی یافت.

علامه طباطبایی این روایت را با برخی روایات دیگر که از اهل‌بیت نقل شده، ناسازگار می‌داند؛ از امام محمدباقر(ع) نقل شده که در بدن ایوب چیزی مانند عفونت، کرم و زشتی چهره ایجاد نشده بود؛ بلکه علت دوری‌گزیدن مردم از ایوب، بى‌پولى و ضعف ظاهرى او بود؛ چون مردم نسبت به مقامى که او نزد خدا داشت، آگاه نبودند و نمى‌دانستند او به‌ زودی شفا می‌گیرد.

همچنین روایت مذکور با روایاتی که براساس آنها ایوب و دیگر پیامبران معصوم هستند، منافات دارد؛ چراکه از مراتب عصمت آن است که در پیامبران چیزی نباشد که سبب دورى‌گزیدن مردم از آنان شود؛ زیرا دورى‌ گزیدن از پیامبران، با هدف بعثت (ابلاغ پیام خدا پیامبر به مردم) منافات دارد.

 

کتاب ایوب یکی از ۳۹ کتاب عهد عتیق است. در این کتاب از نعمت‌های خدا به ایوب، ماجرای آزمایش او، تسلط شیطان بر جان و اموالش و نیز تلاش چند جوان برای متقاعدکردن ایوب به انجام‌دادن خطا سخن آمده است. ایوب در دوره بیماری‌اش سوگند یاد کرد که هرگاه بهبود یافت، صد تازیانه به همسرش بزند؛ با این حال پس از بهبود، تصمیم گرفت او را به‌خاطر وفاداری‌ها و خدماتش ببخشد، ولی سوگندش مانع بود. از این‌ رو به او وحی شد که دسته‌ای از چوب‌های نازک را بگیرد و به همسرش بزند و سوگند خود را نشکند.

درباره چرایی سوگند ایوب، میان مفسران اختلاف‌ نظراست: از ابن عباس مفسر قرن اول نقل شده که شیطان بر همسر ایوب ظاهر شد و به او گفت: شوهرت را معالجه می‌کنم، به‌شرط اینکه پس از بهبود بگوید من (شیطان)، تنها عامل بهبودی‌اش بوده‌ام. همسر ایوب که از بیماری ایوب خسته شده بود، پیشنهاد شیطان را پذیرفت. از این‌ رو ایوب سوگند یاد کرد که او را تازیانه بزند. برخی دیگر گفته‌اند ایوب همسرش را دنبال کاری فرستاده بود و او دیر کرد. ایوب که از بیماری رنج می‌برد، ناراحت شد و چنین سوگندی یاد کرد.

دعای منسوب به ایوب:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ الْیَوْمَ فَأَعِذْنِی وَ أَسْتَجِیرُ بِکَ الْیَوْمَ مِنْ جَهْدِ الْبَلَاءِ فَأَجِرْنِی وَ أَسْتَغِیثُ بِکَ الْیَوْمَ فَأَغِثْنِی وَ أَسْتَصْرِخُک الْیَوْمَ عَلَى عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّی فَاصْرُخْنِی وَ أَسْتَنْصِرُکَ الْیَوْمَ فَانْصُرْنِی وَ أَسْتَعِینُ بِکَ الْیَوْمَ عَلَى أَمْرِی فَأَعِنِّی وَ أَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ فَاکْفِنِی وَ أَعْتَصِمُ‏ بِکَ فَاعْصِمْنِی وَ آمَنُ بِکَ فَآمِنِّی وَ أَسْأَلُکَ فَأَعْطِنِی وَ أَسْتَرْزِقُکَ فَارْزُقْنِی وَ أَسْتَغْفِرُکَ فَاغْفِرْ لِی وَ أَدْعُوکَ فَاذْکُرْنِی وَ أَسْتَرْحِمُکَ فَارْحَمْنِی.»

 

معجزات و کرامات

قرآن از وی با عنوان‌های عبدَنا (بنده ما)، نِعم‌العبد (بنده خوب)، صابر و اَوّاب (بازگشت‌کننده به‌ سوی خدا) یاد کرده است.

 

عروج ملکوتی

گفته‌اند ایوب ۲۰۰ سال عمر کرد بر اساس عهد عتیق ۱۴۰ سال آن پس از شفا از بیماری بود. همچنین برپایه روایات هفت یا هجده سال در رنج بود و در کنار چشمه‌ای که در آن شفا یافته بود، دفن شد. مقبره‌هایی در کشورهای متخلف مانند عراق، لبنان، فلسطین و عمان به او منسوب است. از جمله مقبره‌ای در منطقه الرّانْجِیَّه در ده‌ کیلومتری جنوب حله در عراق قرار دارد که می‌گویند به علت نزدیکی به محل زندگی ایوب، از شهرت بیشتری برخوردار است.

زندگینامه حضرت هود (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

هود پیامبر الهی که نامش در قرآن آمده است. او پیامبر قوم عاد بود و برای دعوت آنان به پرستش خدا و جلوگیری از پرستیدن بت‌ها مأمور شده بود، اما قومش او را سفیه خوانده و به تمسخر گرفتند.

 

حضرت هود از پیامبرانی است که نامشان در قرآن کریم آمده است. در قرآن هفت مرتبه از وی یاد شده است. همچنین یازدهمین سوره قرآن به نام وی (سوره هود) نامگذاری شده است. هود(ع)، از نوادگان حضرت نوح بود که با نسبش با هفت واسطه به وی می‌رسد.

برخی هود را اولین پیامبر عرب دانسته‌اند. همچنین برخی توکل حضرت هود را برجسته‌ترین نقطه زندگی او دانسته‌اند. برخی با استناد به روایات معتقدند که حضرت هود در ۴۰ سالگی به پیامبری برگزیده شد. او مأمور شد قومش را به پرستش خدا دعوت کند. هود دومین پیامبری است که برای مبارزه با ثنویت و شرک قومش مبعوث شد. قوم او نخستین قومی بودند که بعد از طوفان بت‌پرست شدند. آنها بت‌هایی هم‌نام بت‌های قوم نوح می‌پرستیدند.

قوم عاد، هود را امین و راستگو می‌دانستند؛ اما زمانی که از عبادت خدا و عبادت‌نکردن بت‌ها سخن گفت، او را تمسخر کرده و سفیه خواندند. برخی بر اساس روایات نقل کرده‌اند که هود به قومش هشدار داد که همانند قوم نوح بر کفر خویش اصرار نکنید که همان‌گونه که نوح از خداوند برای قومش عذاب درخواست کرد، من هم از خداوند برای شما عذاب خواهم خواست. قوم هود به او گفتند که خدایان قوم نوح ضعیف بوده‌اند؛ اما خدایان ما همچون خود ما قوی هستند و خدای تو نمی‌تواند به ما آسیبی برساند.

بنا بر آیات قرآن کریم، قوم عاد بلندقامت، فربه، قدرتمند و درشت‌هیکل بودند. بر اساس روایات بلند قامت‌ ترین آنان 100 ذراع و کوتاهترین‌ آنان 70 ذراع بودند. هود و قومش در سرزمین احقاف زندگی می‌کردند.

گفته‌اند که حضرت هود(ع) ۷۶۰ سال قومش را هدایت کرد؛ اما آنها همواره او را تکذیب می‌کردند و مورد تمسخر قرار می‌دادند. پس از سرپیچی قوم عاد و درخواست عذاب الهی، حضرت هود از عذاب الهی خبر داد. به امر خداوند، در سرزمین احقاف که سرزمین سرسبز و ‌آبادی بود، هفت سال باران نبارید و آنها دچار قحطی شدند. پس از آن خداوند برای عذاب قوم عاد ابر سیاهی فرستاد. آنان فکر کردند که این ابر مقدمه باران است و خدایان‌شان آن را فرستاده‌اند؛ اما هود به آنان گفت: این عذابی‌است که خداوند برای شما مقرر کرده است.

سپس باد شدید سردی وزید. قدرت آن چنان بود که کافران را مانند تنه‌های نخل از زمین جدا می‌کرد و اجساد آن را به زمین می‌انداخت. بر اساس آیات قرآن کریم این باد به مدت ۷ شب و ۸ روز طول کشید. این باد قوم عاد را از بین برد. از میان آنان تنها حضرت هود و یارانش از عذاب نجات یافتند. آنها به دستور خداوند در گودالی پنهان شده بودند.

 

معجزات و کرامات

بر اساس آیات قرآن، با وجود آنکه هود معجزاتی برای تصدیق پیامبری خود ارائه کرد، اما قومش نپذیرفتند و از او معجزات دیگری برای اثبات پیامبریش طلب می‌کردند. بر اساس آیات قرآن کریم حضرت هود در پاسخ قومش که به او می‌گفتند که تو معجزه‌ای نیاورده‌ای، معجزه خود را این ذکر می‌کرد که شما و خدایانتان به امر خدا نمی‌توانید به من آسیبی برسانید.

 

عروج ملکوتی

به گفته ابن قتیبه هود و پیروانش به مکه رفتند و در آنجا اقامت گزیدند و تا پایان عمر همانجا ماندند. دمشق نیز به عنوان محل دفن هود ذکر شده است.

زندگینامه حضرت صالح (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

صالح از فرزندان سام بن نوح و پیامبر قوم ثمود بود. قرآن از او پس از نوح و هود یاد می‌کند. صالح سومین پیغمبر عربی است که در سوره‌های مختلف قرآن از او یاد شده است.

 

صالح، از پیامبران عرب و از فرزندان سام بن نوح، سومین پیغمبری که مردم را دعوت به توحید کرد. او پیامبر قوم ثمود بود. آنها در شمال مدینه ساکن و قبل از صالح،‌ بت‌پرست بودند.

در قرآن، ۹ بار به نام صالح از جمله در سوره‌های اعراف، هود و چند سوره دیگر اشاره و او را پس از نوح و هود ذکر کرده است. اما در تورات موجود، نامی از این پیامبر به میان نیامده است.

صالح، در حدود ۱۶ سالگی به پیامبری مبعوث شد. نقل شده است، تا سن ۱۲۰ سالگی قومش را به توحید دعوت می‌کرد اما آن‌ها به دعوت او توجهی نمی‌کنند. صالح به آنان می‌گوید من یک درخواست از خدایان شما می‌کنم و شما هم یک درخواست از خدای من داشته باشید تا حق روشن شود.

صالح درخواستش را از بت‌ها مطرح می‌کند ولی پاسخی نمی‌گیرد و در مقابل، بت‌‌پرستان به صالح می‌گویند از خدایت درخواست کن شتری را از دل کوه بیرون آورد که این اتفاق می‌افتد. قرآن، صالح را پیامبر قوم ثمود معرفی می‌کند که به دلیل پیروی نکردن از او عذاب شدند. صالح قوم ثمود پس از قوم عاد و از عرب‌های یمن بودند. به نقل برخی تفاسیر، قوم ثمود، حدود هفتاد بت برای ‌پرستش ساخته بودند.

 

معجزات و کرامات

ناقه صالح، شتری است که به عنوان معجزه حضرت صالح از دل کوه بیرون آمد. بنا بر آیات قرآن، صالح از قومش خواسته بود که شتر را نکشند؛ اما آن‌ها شتر را کشتند و خداوند قوم ثمود را به دلیل نافرمانی عذاب کرد. بنا بر آیات قرآن، خداوند آب آن منطقه را تقسیم کرد، یک روز برای نوشیدن شتر و روز دیگر برای مردم ناقه در روز خود برای نوشیدن آب می‌آمد و در پایان روز می‌رفت، و قوم در روزی که آب سهم ناقه بود، از شیر او استفاده می‌کردند.

 

عروج ملکوتی

صالح، ۲۸۰ سال عمر کرد و مدفن او، در قبرستان وادی السلام در نجف است.

زندگینامه حضرت لوط (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

لوط پیامبری است که قومش بر اثر انجام گناهان کبیره از جمله لِواط عذاب شدند. او هم‌دوره حضرت ابراهیم و از خویشاوندان وی بوده است.

 

لوط فرزند هاران، نوه پسری تارخ و برادرزاده ابراهیم(ع) بود. وی همچنین برادر مادریِ ساره، همسر ابراهیم، بود. لوط(ع) به همراه ساره از کسانی بودند که در جریان دعوت ابراهیم(ع) به یکتاپرستی در بابِل به وی ایمان آورد. در سوره عنکبوت به ایمان او به خدا اشاره شده است. وی پس از مأموریت مهاجرت ابراهیم به سرزمین کنعانیان در فلسطین همراه وی عازم آن منطقه شد. لوط برای دعوت مردم به یکتاپرستی به برخی شهرهای فلسطین رفت.

لوط دارای دو دختر به نام رتبا و رعورا بود که قبل از وقوع عذاب به همراه پدر از شهر خارج شدند و به ابراهیم(ع) پیوستند. یکی از ‏دختران لوط مادر یکی از پیامبران یعنی ایوب(ع) است. شُعَیب نیز داماد لوط معرفی شده است. در گزارشی دیگر مَدیَن، فرزند ابراهیم(ع)، داماد لوط بود. از همسر لوط چهره منفی گزارش شده است. او از گناهانی که قوم لوط مرتکب می‌شدند حمایت می‌کرد.

به عنوان نمونه زمانی که فرشتگان الهی برای ارائه خبر وقوع عذاب در قامت مردان جوان به منزل لوط رفته بودند، همسر لوط مردم را از حضور میهمانان مرد جوان در منزل لوط باخبر کرد پس از انتشار خبر میهمانان در قوم لوط، مردان قوم خواهان ارتباط جنسی با آنان شدند. بر اساس آیات قرآن و گزارش‌های تاریخی، همسر لوط مانند قوم لوط عذاب شد.

لوط از سوی خدا به مقام نبوت رسید. در قرآن به مقام رسالت او تصریح شده است. در منابع تاریخی محل مأموریت وی سرزمین مُؤتَفِکات در فلسطین ذکر شده است. این سرزمین به شهرهای سدوم، عموره، صوغر و صبوییم در فلسطین گفته می‌شده است.

قوم لوط افرادی بودند که در سرزمین مؤتفکات در فلسطین ساکن بودند. در قرآن و متون تاریخی چهره‌ای منفی از قوم لوط گزارش شده است. بر اساس آیات قرآن و متون تاریخی قوم لوط مرتکب لواط، راهزنی و آزار و اذیت میهمانان می‌شدند. لوط آنان را به ترک گناه دعوت می‌کرد. پس از اصرار آنان بر گناه، عذاب الهی بر آنان نازل شد.

جبرئیل، میکائیل و اسرافیل مأمور عذاب قوم لوط بودند. آنان پیش از عذاب قوم لوط، ابتدا به صورت مردانی جوان و ناشناس وارد منزل لوط شدند. پس از نشان دادن هویت خود به لوط گفتند برای در امان ماندن از عذاب، شبانه به همراه دو دخترش از شهر خارج شود. فرشتگان لحظه وقوع عذاب را صبح روز بعد اعلام کردند. ماجرای حضور فرشتگان عذاب در خانه لوط و وقایع پس از آن در سوره هُود و حِجر آمده است.

 

معجزات و کرامات

در قرآن صفات نیکویی به وی نسبت داده است. او را دارای برتری دانسته و حکمت و علم به وی داده شده است. در برخی منابع لوط فردی با سخاوت و مهمان‌ نواز معرفی شده است. در قرآن ۲۷ مرتبه از وی یاد شده است. در تورات ماجرای حضور فرشتگان در شهر سدوم محل زندگی لوط، عذاب قوم لوط و نجات وی به همراه دو دخترش از عذاب ذکر شده است.

 

عروج ملکوتی

مقبره ای در شهر الخلیل فلسطین منسوب به حضرت لوط نبی است.

زندگینامه حضرت شعیب (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

شُعَیب از پیامبران الهی و از نوادگان ابراهیم است. او سومین پیامبر عرب بوده که نامش در قرآن آمده است. سوره‌های اعراف، هود و شعراء بیان می‌کند که او پس از نوح، هود، صالح و لوط به پیامبری برگزیده شد.

 

شعیب از نوادگان ابراهیم(ع) بود. پدرش مدین بن ابراهیم و مادرش از فرزندان لوط است. بعضی نام پدرش را نویب و مدین را پدربزرگ او دانسته و نامش را شعیب بن نویب بن مدین بن ابراهیم آورده‌اند. زیرا ابراهیم پس از ساره همسری از کنعانیان گرفت و مدین از این همسر است.

منابع نقل کردند موسی پس از اینکه در آب دادن حیوان‌ها به دختران شعیب کمک و آنان را تا درب خانه شعیب همراهی کرد، یکی از دختران شعیب پیشنهاد استخدام موسی را داد. شعیب از پیشنهاد دخترش استقبال کرد، رو به موسی نمود و پیشنهاد کار و ازدواج با دخترش را به موسی داد و او قبول کرد. موسی پس از اتمام قراردادش، با دختر شعیب ازدواج کرد.

در تورات داستان شعیب و قوم او نیامده، تنها یادی که از شعیب کرده این است که بعد از آنکه موسی(ع) آن مرد قبطی را کشت از مصر به مدین فرار کرد (تا آخر داستان) و در آنجا شخصی را ذکر کرده به نام «اعوئیل کاهن مدیان» (و یا به عبارت دیگر عالم دینی شهر مدین).

برخی روایات گزارش کردند که مخالفت قوم شعیب در برابر او آنقدر شدید بود که چند نفر از نمایندگان او را به طرز فجیعی کشتند. ولی با همۀ این مخالفت‌ها نقل کردند سخن گفتن او با قومش به قدری جذاب و گیرا بوده است که پیامبر اسلام(ص) فرمود: شعیب خطیب و سخنران در بین پیامبران بود.

راوندی در روایتی از حضرت سجاد(ع) نقل کرده است: نخستین کسی که پیمانه و ترازو برای مردم ساخت حضرت شعیب(ع) بود و آنان با پیمانه و ترازو سروکار پیدا کردند ولی پس از مدتی شروع به کم‌فروشی نمودند و همین سبب عذاب آنان شد.

شعیب بر اساس برخی منابع مانند یعقوب و اسحاق نابینا بوده است. دانشمندان متعددی چون میبدی در تفسیر کشف الاسرار؛ سید هاشم بحرانی در تفسیر البرهان، تفسیر سورآبادی، طباطبایی در المیزان و برخی دیگر با استناد به آیه وَ إِنَّا لَنَرَاکَ فِینَا ضَعِیفًا به نابینا بودن وی اشاره کرده‌اند. آنان علت نابینا شدن شعیب را زیادی گریه او برای حُبّ و اشتیاق زیاد به خداوند دانسته‌اند.

شعیب بعد از یوسف بن یعقوب و قبل موسی بن عمران و معاصر ایشان به پیامبری مبعوث شد. شعیب نخست در مدین سکونت داشته و از اهل مدین خواست خداوند یکتا را عبادت واز اعمال قبیح پرهیز کنند، امّا آنان انکار کردند و شعیب و پیروانش را از مدین اخراج کردند. شعیب آنان را نفرین کرد و خداوند هم آنان را به عذاب زلزله مبتلا ساخت و شهر و مردمش نابود را کرد.

 

معجزات و کرامات

قرآن کریم در بیش از ۴۰ آیه از پنج سوره اعراف، هود، شعراء، عنکبوت و قصص به شرح حال شعیب اشاره می‌کند ولی کلمه شعیب تنها ۱۱ بار در قرآن تکرار شده است. گزارش کرده‌اند بیشتر آیات این سوره‌ها دربارۀ رسالت شعیب با موضوعاتی مانند مدیریت؛ حقوق جامعه، اخلاقیات، ترویج فرهنگ توحیدی، اصلاحات اقتصادی، آمده و همچنین این آیات به بررسی وضعیت منکرین شعیب و عذاب آن‌ها پرداخته است. خداوند در قرآن از شعیب حقایق، معارف و ادب نسبت به پروردگارش و مردم را حکایت کرده تا آنجا که خدا به خاطر ادب او، موسی را مدتی به خدمتش می‌گذارد.

 

عروج ملکوتی

مورخان دربارۀ عمر شعیب اختلاف نظر دارند. بعضی معتقدند، ۲۴۲ سال و کسانی هم عمرش را ۲۵۴ و ۴۰۰ سال نوشته‌اند و هم‌چنین دربارۀ محل درگذشت و دفن او نیز اختلاف است و چهار مکان برای دفن او ذکر شده است: مکه و نزدیک کعبه، یمن شهر حَضرَموت، فلسطین در دهکده‌ای به نام حِطّین، تُستَر از شهرهای ایران باستان.