زندگینامه سید محمدمهدی بحرالعلوم
به نام آفریننده عشق
سید محمدمهدی بن مرتضی بن محمد بروجردی طباطبایی بحرالعلوم، معروف به علامه بحرالعلوم، در عید فطر سال ۱۱۵۵ قمری در کربلا متولد شد. پدر و اجدادش از عالمان دین بودند. مادرِ پدربزرگ او از نسل مجلسی اول بود و به همین دلیل، بحرالعلوم از مجلسی اول به عنوان جدّ و از علامه مجلسی به عنوان دایی خود یاد میکند.
ویژگی ها
سید محمد مهدی بحرالعلوم، پیش از صبحگاه عید فطر در سال ۱۱۵۵ قمری در شب جمعه چشم به دنیا گشود. پدر ارجمندش می گوید: در آن شب كه ولادت فرزندم مهدی بود، در عالم رؤیا امام هشتم (ع) را دیدم كه شمع بزرگی را به شاگردش محمد بن اسماعیل بن بزیع میدهد. محمد آن شمع را بر فراز بام منزل ما برده و روشن میكند. ناگهان نور آن شمع تا آسمان بالا رفته و دنیا را فرا میگیرد.
بحرالعلوم تحصیلات خود را در زادگاهش کربلا و نزد پدر و شیخ یوسف بحرانی(صاحب حدائق) آغاز کرد و بعد به نجف رفت و نزد شیخ مهدی بن محمد فتونی عاملی و شیخ محمدتقی دورقی و شیخ محمدباقر هزار جریبی به کسب علم پرداخت. سپس به کربلا بازگشت و در درس وحید بهبهانی شرکت کرد. در سال ۱۱۸۶ قمری به مشهد سفر کرد و هفت سال در آنجا اقامت گزید. در این مدت، گذشته از شرکت در مجالس علمی و مباحثه با علما، نزد میرزا میرزا محمدمهدی خراسانی به فراگیری فلسفه پرداخت و این حکیم او را به سبب مقام شامخ علمیاش بحرالعلوم خواند. این لقب که پیش از آن به کسی داده نشده بود، بعدها عنوان خاندان وی شد که تا امروز به آن شهرت دارند.
پس از آنکه وحید بهبهانی به علت کهولت سن درسش را تعطیل کرد، بحرالعلوم به توصیه استاد به نجف بازگشت و در آنجا حوزه درسی تشکیل داد. سید بحرالعلوم در سال ۱۱۹۳ قمری به حج رفت و در مدت دو سالی که در حجاز بود، گذشته از اقدامات دینی، به تدریس فقه مذاهب اربعه پرداخت و افراد بسیاری در حلقه درسی او شرکت کردند.
شهامت اخلاقی و روحیه اصلاحطلبی بحرالعلوم سبب شد که در دوران ریاست عامّه، در اجرای تکالیف اجتماعی و دینی با بزرگان معاصر خود همکاری کند، از جمله: در مسایل فتوایی مردم را به تقلید از شیخ جعفر نجفی رهنمون شد. برای قضا و رسیدگی به خصومات، شیخ محیی الدین را معرفی کرد. برای اقامه جماعت، شیخ حسین نجف، عالم، زاهد و امام جماعت مسجد هندی را منصوب کرد. همچنین شاگردش سید جواد عاملی مؤلف مفتاح الکرامه را به تدوین کتب، از جمله تقریرات درس خود او که محور آن کتاب وافی فیض کاشانی بود، تشویق کرد. خود علامه بحرالعلوم نیز علاوه بر تدریس فقه و حدیث، به امور مردم رسیدگی میکرد.
وی از کربلا به نجف مهاجرت كرد و در مركز بزرگ دانشهای اسلامی، به بحث و تحقیق پرداخت و در مدتی كم، كه هنوز سنش از ۳۰ سال تجاوز نكرده بود، ارشاد و رهبری مسلمانان را بر عهده گرفت و در عین حال كه به تدریس و تالیف اشتغال می ورزید، به امور فقرا و مستمندان نیز رسیدگی میکرد و مشكلات اجتماعی مردم را حل و فصل مینمود.
بحرالعلوم دارای اخلاق پسندیده انسانی و پیامبرگونه بود. تواضع و فروتنی او زبانزد خاص و عام، و عطوفت و مهربانی او نسبت به بینوایان و مستمندان، در بالاترین حد ممكن خود بود، به حدی كه شاگردان و مریدان خود را تحت تاثیر كامل قرار میداد. او كم سخن میگفت، سكوتش از حرف زدنش بیشتر بود، همواره در حال تفكر و اندیشیدن به سر میبرد، اگر سخنی به زبان میآورد، با ذکر خدا همراه بود، در بین مردم كه مینشست، نشستن حالت تشهد در نماز را داشت. هنگام راه رفتن هیبت و وقار خاصی داشت، هیچ گاه به پشت سر خود یا به اطراف خود نگاه نمیكرد مگر در حال ضـرورت، گـام های استوار خود را بیشتر با اندیشههای شگرف میآمیخت. چون دریافته بود كه هیبتش مانع از سخن گفتن مردم با وی میشود، لذا همیشه ملازمان خود را سفارش می كرد تا باب سـخـن گـفتن با مردم را بگشایند تا از راز دل مردم باخبر شده و در رفع گرفتاریهای آنان بكوشند.
صبحها را هـمواره در بـحث و تـدریس و قضاوت بین مردم، و شبها را در مطالعه و تحقیق میگذراند و پس از اندكی خواب و استراحت، برای عبادت و مناجات به درگاه خداوند ذوالجلال خود را كاملا آماده میساخت و بسیار دیده شده بود كه پس از نیمه شب، از نجف تا کوفه پیاده راه میرفت كه هنگام مناجات در مسجد کوفه باشد و پس از نماز صبح به نجف بازمیگشت و قبل از هر كار بـه حرم مطهر جد بزرگوارش امیرالمؤمنین (ع) مشرف میشد و با آن حالت معنوی و عرفانی كه داشت، بـه زیارت مشغول میگشت و برخی از كتب رجال در احوال آن بزرگوار نـوشـتهاند: گـاهی سـؤالاتی از امام زمان (عج) میكرد و به نحوی كه ما نمیدانیم، پاسخ دریافت مینمود.
اجتناب بحرالعلوم از هرگونه سختگیری در امور جاری زندگی و نیز سخاوت و همت بلند او، زبانزد همگان بود، چندان که برخی به گرایشهای عرفانی در وی معتقد شدهاند و تأثیر این گرایش را در دستپروردگان و برخی از علمای پس از او نمیتوان انکار کرد.
همه معاصران بحرالعلوم به مقام علم و تقوای او اذعان کردهاند. حتی استاد او، وحید بهبهانی، در سالهای پایانی عمر، چون زوال ملکه اجتهاد را در خود احتمال میداد، در مسایل فقهی از او نظرخواهی میکرد. خبر تشرف وی به حضور امام زمان (عج) به حد تواتر رسیده است و اصل این تشرف را هیچ یک از دانشمندان معاصر یا متأخر از او، انکار نکردهاند.
داستان مفصلی را از مناظره او با دانشمندان یهود در كتابهای نقل كردهاند كه بیشتر شباهت به مناظره و احتجاج ائمه معصومین (ع) با علمای یهود و نصارا دارد. این مناظره كه در ۱۴ صفحه با قطع وزیری چاپ شده است و علمای یهود را به تسلیم و خضوع واداشته است، بیانگر اطلاع و آگاهیهای فوق العاده سید بحرالعلوم در بخش عقاید و کلام میباشد.
داستانهای بسیاری درباره دستگیری بحرالعلوم از بینوایان و رسیدگی او به حال مستمندان نقل شده است و برخی از نویسندگان نوشتهاند كه شبها همانند جدش امیرالمؤمنین (ع)، كوله باری از مواد غذایی را بر دوش میگرفت و از تاریكی شب استفاده میكرد، در كوچههای نجف راه میافتاد و بر در خانه هر فقیر مستمندی كه می رسید، مقداری از غذا و پول قرار می داد و همواره از حال مردم سؤال میكرد و به بینوایان رسیدگی كامل داشت.
نـوشتهاند شبی شاگرد برجستهاش سید محمد جواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه) را فراخوانده، او را توبیخ و سرزنش نمود. مرحوم عاملی دلیل نگرانی استادش را پرسید. استاد در پاسخ گفت: یكی از برادران مسلمان كه همسایه شما است، تهیدست است. او هر شب خرمای بد و ارزان قیمتی از بقّال میگرفت و بچههای خود را با آن سیر میكرد. امروز رفته است از بقّال خرما بگیرد اما بقّال از دادن خـرما امتناع ورزیده است، زیرا بدهكاری های آن بیچاره زیاد شده بود و امشب او و بچههایش بیشام ماندهاند. سید جواد عاملی از آقای بحرالعلوم معذرت خواهی میكند و از اینكه از حال او خبر نداشته است، پوزش می طلبد.
بحرالعلوم در پاسخ او می گوید: معلوم است بی اطلاع بودهای، چون اگر با علم به حال آن بیچاره شام میخوردی و به او اعتنا نمیكردی، کافر بودی، ولی آنچه مرا نگران و ناراحت كرده است، این است كه تو چرا از برادر مسلمانت خبر نداشتهای؟ باید از حال برادرانت جستجو كنی و آنان را دریابی. در هـر حـال، سید، سینی بزرگی پر از غذا با مقداری پول به آقای عاملی داد و از او خواست كه به منزل آن برادر مؤمن برود و با هم شام بخورند و این پول را هم به او بپردازد تا قرضهای خود را ادا كند و خود همچنان منتظر ماند و شام تناول نكرد تا اینكه آقای عاملی برگشت و به او خبر داد كه غذا را بـا هـمـسایهاش تـنـاول كرده و پول را هم به او رسانده است. جالب اینجاست كه انعام بحرالعلوم درست به اندازه قرضها و دیون آن مؤمن بوده است.
یکی از شاگردان سید به نام «شیخ تقی ملّا کتاب» نقل میکند: یک سال مرحوم سید از نجف به کربلا سفر نمود. طبق معمول گروه زیادی از شاگردان از جمله راوی داستان که در چنین سفرهایی با سید همراهی میکردند در این سفر نیز ملازم ایشان شدند. در میانۀ راه متوجه مردی شدند که با فاصلهای از این کاروان به تنهایی سفر میکرد؛ اما هر وقت سید میایستاد او نیز میایستاد و هر وقت بد به راه میافتاد او نیز راهی میشد.
بالاخره سید از ما جدا شد و به طرف وی رفت و به او اشاره کرد که با ایشان همراه شود. مرد نزد سید آمد و دست او را بوسید. مردی بود غریب که از ظاهر و لهجهاش کاملا پیدا بود که اهل عراق نیست. مرحوم سید از مردان و زنان و کودکان خانوادهاش – همگی به اسم ـ احوال پرسید و حتی همسایگان و اطرافیان آن مرد را هم تا چهل نفر نام برد و احوال آنان را هم جویا شد؛ مرد غریب بسیار شاد گردید و ما همه متعجب!
سید به ما فرمود: این مرد اهل یمن است. از سید پرسیدیم شما چه زمانی ساکن یمن بودهاید که او و خانواده اش را می شناسید؟! سید سرش را تکان داد و گفت: «سبحان الله! اگر از وجب به وجب زمین از من بپرسید من آن را می شناسم!»
میرزا محمد ابراهیم کرباسی اصفهانی، از شاگردان سید بحرالعلوم بوده و گفته است: به مسجد سهله رفتم. دیدم سید بحرالعلوم ایستاده به نماز و تمام صحن پر از جمعیت است و به او اقتدا کردند. من نزدیک درب اقتدا کردم و تا سلام گفتم دیدم جمعیتی در کار نیست. به سید بحرالعلوم گفتم: این ها جن بودند؟ فرمود: از کجا ملائکه نبودند؟
از منظر فرهیختگان
وحید بهبهانی می گوید: او عزیزترین و گرامی ترین فرزندانم، پژوهشگر و مـحقق بزرگ، فرزند روحانی من، دانشمند مطلع و باهوش، عالم و باتقوا است. محقق خوانساری و سید حسین در اجازه ای كه به او داده است، متذكر می شود كه ایشان مجتهد در فروع و اصول و مقتدای خاص و عام و یگانه روزگار میباشد.
صاحب منتهی المقال می نویسد: رهبر دینی وارسته ای كه دوران مانند او سراغ ندارد، و شخصیتی كـه روزگار از آوردن نظیر او، عقیم مانده است. سید دانشمندان و عالمان، ولی فـاضلان، علامه دهر و یگانه عصر، كسی كه اگر در معقول سخن گوید، میپندارم شیخ الرئیس ابوعلی سینا است و اگر در كلام مناظره كند، نخواهم گفت، جز اینكه او به خدا سید مرتضی (علم الهدی) اسـت، و اگر قرآن را تفسیر كند و به او گوش فرا دهم، حیرت زده خواهم گفت: گویا خدا قرآن را بر او نازل كرده است كه این چنین از رموز و اسرار آن آگاه است.
میرزا حسین نوری می گوید: همۀ علمای معاصرش و همۀ آنان که پس از وی آمدهاند به بلند مرتبگی و ریاستش در علوم نقلی و عقلی و سایر کمالات نفسانی اذعان داشتهاند تا جایی که فقیه بزرگوار شیخ جعفر کاشف الغطاء با آن وجود جایگاهی که در فقاهت، زهد و برتری بر دیگران داشت، خاک کفشش را با حنک عمامه خویش پاک مینمود. او از کسانی است که کرامات فراوانی از او سر زده و بارها به دیدار امام زمان (عج) مشرف شده است و من کسی را چون او در کرامات و دیدار با امام زمان (عج) نمیشناسم مگر سید بن طاووس.
علامه طهرانی گوید: ترجمه و شرح حال بحرالعلوم و بيان اقصى مدارج و معارج سير كمالى آن فريد عصر و نادره دهر، از حيطه پرواز فكر حقير و از امكان رشحات خامه فقير خارج است. چه گويم درباره كسى كه تشرّف او كرارا و مرارا به محضر مقدس حضرت امام زمان أرواحنا له الفداء جاى شبهه و ترديد نيست و اين نظر نزد علماى اعلام بلكه همه قاطنين و ساكنين نجف اشرف در حكم مسلّمات است. برخی از كلمات بزرگان استفاده میشود كه باب امكان تشرّف به خدمت آن ولىّ والاى عالم امكان پيوسته براى باز بودن است، بلكه چه گويم درباره كسى كه او را آن صاحب مقام ولايت كبرى، امام زمان (عج) در آغوش گرفت!
سيّد محمدباقر خوانسارى میگوید: روزگار نتوانسته است مانند او را به جهان بسپارد. سلطان عظيم الهمّة و بلند پروازى است كه مادر دهر ساليان دراز از زایيدن همانند او عقيم بوده است. بزرگ علماى اعلام و مولاى فضلاى اسلام، علامه دهر و زمان خود و يگانه عصر و اوان خود بوده است. اگر در بحث معقول زبان بگشايد، گویى اين شيخ الرئيس است، اين سقراط و ارسطو و افلاطون است. اگر در منقول بحث كند، گویى اين علامه محقق در فروع و اصول است. در فنّ كلام با كسى مناظره نكرده است مگر اينكه گویى سوگند به خدا اين علم الهدى است. اگر گوش فرادهى به آنچه در هنگام تفسير قرآن كريم به زبان آرد فراموش مىكنى آنچه در ذهن دارى و چنين مىپندارى مثل اينست كه اين همان كسى است كه خداوند قرآن را بر او فرستاده است.
شاگردان
- شیخ جعفر کاشف الغطا
- سید محمدجواد عاملی
- شیخ محمدتقی اصفهانی
- شیخ احمد نراقی
- شیخ ابوعلی حائری
- شیخ اسدالله تستری
- شیخ محمد علی زینی عاملی نجفی
آثار
- المصابیح، در عبادات و معاملات
- الدرّة النجفیة، که در آن دو باب طهارت و صلاة در بیش از ۲۰۰۰ بیت به نظم درآمده
- مشکاة الهدایة، روایت منثور الدرّة النجفیة در باب طهارت
- الفوائدالرجالیة، در علم رجال که به معرفی خاندان معروف علمی و حدیثی و راویان و عالمان امامی می پردازد
- تحفة الکرام فی تاریخ مکة و البیت الحرام، درباره وجه تسمیه و حدود و نقشه و نیز تاریخ بنای کعبه در روایات تاریخی درباره تأسیس و تجدید بناهای مختلف مکه
- تحفة الملوک فی السیر و السلوک
- الفوائد الاصولیة
عروج ملکوتی
او سرانجام در ماه رجب سال ۱۲۱۲ قمری، در سن ۵۷ سالگی، جهان فانی را وداع و ندای حق را لبیک گـفت و به سوی محبوب خود شتافت. جسد او را كنار قبر شیخ طوسی در مسجد طوسی به خاک سپردند كه امروزه این مقبره به اسم مقبرة الطوسی و بحرالعلوم معروف است.