زندگینامه مُصلِح بن عبدالله سعدی
به نام آفریننده عشق
ابومحمد مصلحالدین مصلح بن عبدالله شیرازی (متولد بین ۵۷۷ تا ۶۰۱ ه.ق – متوفای ۶۹۱ ه.ق)، معروف به سعدی شیرازی، شاعر و حکایتنویس فارسیزبان شیرازی در قرن هفتم هجری قمری بود.
ویژگی ها
ابومحمد مصلحالدین، مشهور به سعدی شیرازی، شاعر و حکایتنویس فارسیزبان شیرازی و یکی از «سه پیامبر ملک سخن» در کنار فردوسی و انوری است. درباره نام و نام پدر شاعر و همچنین تاریخ تولد سعدی اختلافنظر وجود دارد، اما به قول محققان تاریخنگار، سال تولد او باید بین ۵۷۷ تا ۶۰۱ هجری قمری میباشد. (نقل از ادوارد براون، و ذبیحالله صفا) سعدی در شیراز پای به هستی نهاد و هنوز کودکی بیش نبود که پدرش درگذشت. آنچه مسلم است اغلب افراد خانواده وی اهل علم و دین و دانش بودند.
نکته قابل توجه در زندگی سعدی، شهرت بسیار او در طول حیاتش است که نصیب کمتر کسی میشود. پدر سعدی در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس، شاغل بود. پس از درگذشت پدر، سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز برای تحصیل به مدرسه نظامیه بغداد رفت و در آنجا از آموزههای امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت. غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهابالدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد، ابوالفرج بن جوزی (سال درگذشت ۶۳۶) بوده است که در هویت اصلی وی بین محققین (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد.
سعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت پس از پایان تحصیل در بغداد، به سفرهای متنوعی پرداخت که در آثار خود به بسیاری از این سفرها اشاره کرده است. در اینکه سعدی از چه سرزمینهایی دیدن کرده، میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمیتوان چندان اعتماد کرد و بهنظر میرسد بعضی از این سفرها داستانپردازی باشد، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی؛ آنچه مسلم است اینکه وی به عراق، شام و حجاز، سفر کرده است و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنه، آذربایجان، فلسطین، یمن و آفریقای شمالی نیز دیدار کرده باشد.
سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه میکرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا میگذراند. سفاکی و سخاوتشان را نیک میشناخت و گاه عطایشان را به لقایشان میبخشید. با عاشقان و پهلوانان و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین میشد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند میزد.
سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود. بلکه هر سفر تجربهای معنوی نیز به شمار میآمد. سنت تصوف اسلامی همواره مبتنی بر سیر و سلوک عارف در جهان آفاق و انفس بود و سالک، مسافری است که باید در هر دو وادی، سیری داشته باشد؛ یعنی سفری در درون و سفری در بیرون. وارد شدن سعدی به حلقه شیخ شهابالدین سهروردی خود گواه این موضوع است.
رهآورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارب معنوی و دنیوی، انبوهی از روایت، قصهها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت. چنانکه هر حکایت گلستان، پنجرهای رو به زندگی میگشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوهای یقینی بیان میشود. گویی، هر حکایت پیش از آن که وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است.
سعدی در نظامیهٔ بغداد تحصیل کردهاست و هدف از تأسیس مدارس نظامیه، پرورش افرادی بود که فقه شافعی و کلام اشعری را تدریس کنند. همچنین تفکر اشعری در زمان و جغرافیای زندگی سعدی متداول بوده است. برخی پژوهشگران معتقدند که نشانههای اعتقاد سعدی به اشاعره، در آثار او قابل تشخیص است و شکی در اشعریمذهب بودن او باقی نمیگذارد؛ بهطور مثال، سعدی قصیدهای دارد که در آن نخست پیامبر اسلام و سپس خلفای چهارگانه را ستوده و در آن از ادبیات و تعبیرات اهل سنت استفاده کرده است.
اما در مقابل، نشانههایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده میشود و به همین دلیل، برخی از علماء مانند قاضی نور الله شوشتری وی را شیعه قلمداد کردهاند. وی مدعی است که سعدی در دیدار خود با خواجه نصیرالدین طوسی، شیعه بودن خود را اظهار کرده است. نکتهٔ قابل توجه در بررسی مذهب سعدی این است که او اصراری به تبلیغ مذهب خود و زیر سؤال بردن سایر مذاهب نمیکند و بیشتر به عنوان یک شاعر اصول اخلاقی را انعکاس میدهد و تبیین میکند.
آنچه که بیش از هر ویژگی دیگر آثار سعدی شهرت یافته است، سهل و ممتنع بودن است. این صفت به این معنی است که اشعار و متون آثار سعدی در نظر اول سهل و ساده به نظر میرسند و کلمات سخت و نارسا ندارد. در طول قرنهای مختلف، همه خوانندگان به راحتی با این آثار ارتباط برقرار کردهاند.
اما آثار سعدی از جنبه دیگری، ممتنع هستند و کلمه ممتنع در اینجا یعنی دشوار و غیر قابل دسترس. وقتی گفته میشود شعر سعدی سهل و ممتنع است یعنی در نگاه اول، هر کسی آثار او را به راحتی میفهمد ولی وقتی میخواهد چون او سخن بگوید میفهمد که این کار سخت و دشوار و هدفی دست نیافتنی است. محمدعلی فروغی درباره سعدی مینویسد: «اهل ذوق اعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی با ما سخن گفته است ولی حق این است که ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم.»
ضیاء موحد درباره وی مینویسد «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری به اندازه سعدی مدیون نیست.» زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شده است، از آنجا که به نظر میرسد نوشتههایش از طرفی بسیار آسانند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن. عنصر وزن و موسیقی، منجر به از بین رفتن یا پیش و پس شدن ساختار دستوری در جملات نمیشود و سعدی به ظریفترین و طبیعیترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده این کار بر میآید.
رشید یاسمی، زبانشناس، بر این عقیده است که همهٔ غزلهای سعدی عارفانه است و تصویر عشق زمینی در اشعار سعدی، وسیلهای برای رساندن مفهوم عشق حقیقی اهل تصوف است.
سعدی از جمله شاعرانی است که با قرآن و حدیث آشنایی داشت و در آثار خود از آن بهره گرفت. او چه در نثر و چه در شعر، به آموزههای قرآنی توجه نشان دادهاست. او همچنین از احادیث محمد، پیامبر اسلام در اشعار خود استفاده کرده است. سعدی محدث زبردستی است که سالها به معانی و مفاهیم احادیث نبوی اندیشیده و آنها را بر چارچوب فکری خود منطبق کرده و در نهایت نتایج این امتزاج را در قالب نظم و نثر به مخاطبان خود ارائه کرده است.
در هزار مزار آمده است: می گویند که سعدی سقائی می کرد در بیت المقدس و در بلاد شام نیز مدتی مدید تا زمانی که خضـر علیه السـلام را بدید و او را از زلال افضال بچشانید و بعد از آن به شـیراز مراجعت کرد. می گویند که امیر اصیل الدین عبدالله از جهت شرع و تقویت امور چندان رعایت کلمات شیخ نمی کرد تا شبی حضرت محمد صلی الله علیه و آله را در خواب دید و او را عتاب فرمود جهت انکار با شیخ سعدی. چون بیدار شد بیامد به نزد شـیخ سـعدی و اعتذار نمود و طلب حلالی کرد و او را کرامات نیز بوده است.
قاضی نور الله شهید در مجالس المومنین در ضمن شرح حال سعدی شیرازی می فرماید: یکی از مشایخ، منکر وی بود، شبی در واقعه ای دید که درهای آسمان گشوده شد و ملائکه با طبق های نور از آسمان نازل شدند. پرسید که این چیست؟ گفتند: برای سعدی شیرازی است که بیتی گفته که قبول حضرت حق سبحانه و تعالی افتاده و آن بیت این است:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
آن عزیز چون از واقعه در آمد در شب به در زاویه شیخ سعدی رفت که وی را بشارت دهد، دید که چراغی افروخته و با خود زمزمه می کرد؛ چون گوش کشید شنید که همین بیت را میخواند.
«بنیآدم» قطعه شعر مشهوری از گلستان سعدی است که به دلیل مضمون انسان دوستانهاش بسیار مورد توجه واقع شده است:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
نمونه ای از اشعار عرفانی سعدی:
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
***
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
***
هر که دلارام دید از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت
***
گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت
آثار
بوستان: بوستان یا سعدینامه، که در واقع اولین اثر اوست و در سال ۶۵۵ قمری تمام شده است. گویا سعدی به پاس مهربانیهای شاه سرودن بوستان را شروع نمود. کتاب نخستش، به نثر روان فارسی نوشت. و بهقولی آن را در ایام سفر خود سروده و کتاب را در ده باب که حدود چهار هزار بیت دارد به نام اتابک ابوبکر بن سعد بن زنگی در قالب مثنوی سرود. همچون ارمغانی در سال ورود خود به وطن بر دوستانش عرضه کرده است. موضوع این کتاب که از عالیترین آثار قلم توانای سعدی و یکی از شاهکارهای شعر فارسی است، اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات است. این کتاب ده بخش دارد به نامهای: عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، مناجات و ختم کتاب.
گلستان: سعدی گلستان را یک سال پس از اتمام بوستان، در سال ۶۵۶ قمری به نام ولیعهد، سعد بن ابوبکر بن زنگی تالیف کرده است.
قبل از این سال یعنی در قرن هفت، نثر فنی رواج داشت در حیطه نثر کسانی چون مرزباننامه و جهانگشا را داریم که سبک نثر آنها متکلف و فنی است؛ سعدی چندی تحت تأثیر همعصران خود، به نوشتن آثاری از این دست پرداخت اما در گلستان تغییر سبک داد و به نثر مرسلِ قبل از قرن ششم روی آورد. او به خوبی دریافت که نثر بر خلاف شعر، وسیله ایجاد ارتباط است و نه انتقال عاطفه و متأثر کردن مخاطب، بدینجهت در گلستان نثری موجز، رسا و موزون را برگزید و از آنجا که محتوای این نثر، نصایح و حکمتهای اخلاقی بود، به خوبی با قالب خود سازگار شد.
ویژگی اساسی نثر گلستان موزون بودن آن است. آن را به نثر آهنگین فارسی در هشت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تاثیر تربیت»، و «آداب صحبت» از جمله موضوعاتی است که سعدی در گلستان از آنها سخن میراند.
زبان فارسی، واژگان و تعابیر در دست این استاد چیرهدست، چون موم قابل انعطاف است و در بیان مقصود خود چنان از کلمات و واژگان سفته و صیقلی شده استفاده میکند که هم مقصود منتقل شده و هم زیبایی و موزونی کلام حفظ میشود؛ او در نثر خود در استفاده از صنایع لفظی و معنوی حدّ افراط را نمیپیماید و از هر چیزی آنقدر که نیکوست، استفاده میکند؛ حفظ تعادل و عدم افراط و تفریط در جای جای سخنان او پیداست، چه در حیطه زبان و ساختمان کلام و چه در مفهوم و محتوایی که به مخاطب ارائه میکند. پس از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد. پایان یافتن گلستان به دست سعدی در بهار سالی اتفاق افتاده است که در زمستان همان سال مغولان، بغداد را فتح کردند.
عروج ملکوتی
اریخ مرگ سعدی را در منابع گوناگون، یکی از سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۵ هجری قمری ذکر کردهاند. اما مورد اعتمادترین روایت که سعید نفیسی طرح میکند، این است که وی در ۲۷ ذیحجه سال ۶۹۰ هجری درگذشته و در همان خانقاهی که اقامت گزیده بود، به خاک سپرده شده است. به منظور تجلیل از سعدی، اول اردیبهشت، روز آغاز نگارش کتاب گلستان، در ایران روز سعدی نامگذاری شده است.