زندگینامه محمد اشرفی
به نام آفریننده عشق
محمد اشرفی (۱۱۸۳ – ۱۲۷۶ قمری)، معروف به مقدس اشرفی و حاجی اشرفی، از فقها، مراجع تقلید و عرفای شیعه بود.
ویژگی ها
ملا محمد اشرفی مازندرانی در سال ۱۲۲۰ قمری در قصبه اشرف (بهشهر) مازندران به دنیا آمد. وی بیشتر عمر خود را در شهر بابل گذراند و در همانجا به تحصیل مقدّمات پرداخت. ملا محمد اشرفی در دوران نوجوانی برای کسب علوم و معارف اسلامی با ورود به حوزۀ علمیۀ بهشهر، از محضر اساتید بزرگ و برجستهای مانند ملا صفرعلی و شیخ عبدالله اشرفی که از مفاخر علما و مراجع دینی عصر خویش بودند، بهرهمند شد. او برای ادامۀ تحصیلات در سطوح عالی علوم دینی، به شهر بارفروش (بابل) مهاجرت کرده و در حوزۀ علمیۀ آن سامان که تحت زعامت سعیدالعلماء مازندرانی بود، اقامت گزید. بعد از چندی که از خرمن علم و دریای بیکران دانش و معارف این فقیه ممتاز، به مدارج علمی و اجتهاد دست یافت، به حوزۀ علمیۀ اصفهان رهسپار شد تا در این عرصه به غنای هر چه بیشتر دست یابد. ملا محمد اشرفی در اصفهان نزد سید محمدباقر شفتی رسید و به استفاده از گنجینۀ دانش وافر وی همت گماشت. وی سپس برای درک محضر عالمان بزرگ حوزههای علمیۀ عراق، وارد حوزۀ علمیۀ نجف و سامرا گردید.
مرحوم اشرفی با حضور در جلسات درس اساتید برجسته و نوابغ عصر خویش، حضرات آیات شیخ محمدحسن نجفی و شیخ مرتضی انصاری، به فقیهی فرزانه و عالمی کم نظیر تبدیل گشت؛ تا جایی که در اندک زمانی به عنوان چهرهای برجسته و عالمی فرهیخته در علوم مختلف مانند فقه، اصول، حدیث، کلام و تفسیر در حوزۀ علمیۀ نجف شناخته شد. ملا محمد اشرفی پس از تکمیل مقدمات علمی و عملی، در بارفروش (بابل) مازندران سکنی گزید و تا پایان عمر به تدریس و تحقیقات علمی پرداخت. علمای بسیاری از کرسی درسش بهرهمند شدند و ایشان علاوه بر کارهای علمی، مرجعیت دینی منطقه را نیز به عهده داشت و شیعیان آن دیار از وی تقلید میکردند. میرزا محمد تنکابنی مینویسد: در سالی که به عزم زیارت حضرت رضا (ع) میرفتم، به خانه حاجی اشرفی به عنوان بازدید رفتم. جناب حاجی اشرفی حکایت کرد که زمانی، حاکمی در بارفروش، ظلم و تعدی بسیاری میکرد. من یک روز بعد از نماز ظهر، دست به درگاه خدا بلند کردم که بار الها! اگر من در شریعت تو خدمتی کردهام و مرا در نزد تو احترامی است، پس من این حاکم را عزل کردم. پس چند روزی گذشت که خبر عزل حاکم رسید و او معزول شد.
نقل است: در یکی از سالها، خشکسالی زیادی رخ داد که در اثر آن، بیشتر کشتزارهای برنج، در معرض هلاکت قرار گرفتند. مردم برای نزول باران نزد حاج اشرفی آمدند و از ایشان خواستند تا نماز باران اقامه کند. ایشان نیز پذیرفتند و هنوز در حال راز و نیاز بودند که باران رحمت الهی شروع به باریدن گرفت. نقل است: مرحوم حاجی در سفر حج که با آیت الله ملا علی کنی همسفر بودند، در مسیر راه، شبی در کاروان سرایی اتراق کردند. وقتی صبح شد، هنگام حرکت متوجه شدند که اسب نیست و گویا به سرقت رفته است. برخی از همراهان گفتند: ما اسب داریم و نیازی به اسب شما نیست، ولی حاجی فرمود: تا اسب من نیاید، حرکت نمیکنم. هرچه اصرار ورزیدند ایشان نپذیرفت. کاروان همچنان منتظر بود که ناگهان شخصی اسب حاجی را آورد. از او پرسیدند: چگونه شد که اسب را بازگرداندی؟ گفت: همینطور که میرفتم به صحرایی رسیدم؛ ناگهان دیدم جلوی راهم را شعله های آتتش فرا گرفته است. خواستم از سمت راست آتش عبور کنم که دیدم آتش شعلهور است. سمت چپ نیز چنین بود؛ تنها راه این بود که به عقب و از همان راهی که آمدهام بازگردم. فهمیدم که باید صاحب این اسب، شخص بزرگی باشد که این چنین مانع حرکتم شد.
نقل است: روزی شاگرد ملا محمد اشرفی به منزلش میآید و میگوید: قصد تشرف به مشهد دارم؛ فرمایشی ندارید؟ ایشان نامهای از جیب خود درمیآورد و به او میدهد و میگوید: این نامه را در ضریح امام هشتم (ع) بینداز و جواب آن را برایم بیاور. او در این نامه از امام هشتم (ع) میخواهد كه يک بار به دیدنش بیاید و سری به او بزند. شاگردش پس از آن که نامه را داخل ضریح میاندازد، هنگام مراجعت، در عالم مکاشفه صدایی میشنود، با این مضمون که سلام ما را به ملا محمد برسانید و به او بگویید:
آیینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروب کن تو خانه و پس میهمان طلب
شاگردش وقتی جواب امام (ع) را برای ملا محمد اشرفی میآورد، میگوید: تا بر استادم وارد شدم، دیدم حال عجیبی دارد و در آن حال، همین بیت را زیر لب زمزمه میکند و من فهمیدم که او جواب امام (ع) را از عالم غیب دریافت کرده است.
از منظر فرهیختگان
حبیب الله شریف کاشانی میگوید: یکی از فقیهان، ملا محمد اشرفی است که عالم، فاضل عابد و اهل ریاضت بود. مانند او در اين زمانها دیده نشده است. فقیهی کامل بود که در دوران خود، دومی نداشت. او عالم ترين دانشمندان زمان خود و شریف ترین، عابدترین و زاهدترین آنان بود.
در کتاب مکارم الآثار آمده است: وی از اعاظم علمای عظام، فقهای فخام، اولیای ابدال و زهاد زمان بود.
حاج آقا بزرگ تهرانی میگوید: علامه جلیل القدر، شیخ الفقهاء و المجتهدین، رکن ملت و ستون دین…
محدث قمی میگوید: وی از محاسن دهر و از افتخارات روزگار بود. عالمی ربانی، فقیهی بینظیر و یکی از مراجع اسلام و علمای اعلام است که بین علم به خدا و عمل به احکام الهی جمع کرد و انوار ملکوت بر او تابید و بر کرسی استقامت نشست. کراماتی از او آشکار گشت و خدا به فضل خویش بخشی از الهامات را به وی داده است و از اين رو، در میان فقیهان معاصر یگانه بود.
اعتمادالسلطنه میگوید: گروهی از مردم ایران از او تقلید میکنند. این بزرگوار در میان علمای عصر، به جمع مابین شریعت و طریقت اختصاص یافته است. از دور و نزدیک، همه کس به جان و دل ارادت به وی میورزند. از فحول رؤسای عصر، بیان منبر او را کسی ندارد.
آیت الله شبیری زنجانی میگوید: مرحوم حاجی ملا محمد اشرفی جزء علمای تراز اول ایران، مورد قبول همه، صاحب رساله، از مراجع تقلید مازندران و همچنین اهل سیر و سلوک و به كرامات معروف بوده است.
شاگردان
- شیخ عبدالله مازندرانی
- علی اصغر مجتهد کلایی
- ولی الله مدرس بابلی
- ابوالقاسم هلی دشتی
- سید اسماعیل عمادی
- سید حسن بهشتی
عروج ملکوتی
مرحوم اشرفی مازندرانی، سرانجام پس از عمری خدمت به اسلام و ترویج مکتب اهل بیت (ع) در سال ۱۳۱۵ قمری دار فانی را وداع گفت و در مسجد جامع بابل، در کنار استادش سعید العلماء به خاک سپرده شد.

