زندگینامه علی معصومی همدانی
به نام آفریننده عشق
علی معصومی همدانی، معروف به آخوند ملا علی همدانی (۱۲۷۴ – ۱۳۵۷) فقیه، عالم اصولی و رجالی قرن چهاردهم قمری بود.
ویژگی ها
حجت الاسلام سلیمی، امام جماعت مسجد آیت الله آخوند همدانی که بنا بر وصیت مرحوم آخوند بعد از فوتشان، امامت مسجد ایشان را در همدان به عهده گرفت، نقل میکند: روزی آقای آخوند طبق روال از منزل به طرف مدرسه علمیه خود، با پای پیاده در حرکت بودند که در بین راه، یکباره دیدیم آقا وسط خیابان به زمین نشست و به سر ودصورت میزند و گریه میکند! عرض کردیم: چه اتفاق افتاده است؟ فرمودند: همین الان زمین تکان خورد. دوباره پرسیدیم: چه شده است؟! فرمودند: بر پیکره اسلام ضربهای جبران ناپذیر وارد شده، همین الان آیت الله بروجردی، دار فانی را وداع نمودند! ما متأسف شدیم و ساعت ۲ بعد از ظهر از رادیو خبر فوت آیت الله بروجردی پخش شد!
روزی ملا علی معصومی همدانی به خانه یکی از محترمین جهت صرف غذا دعوت شدند. هنگام خوردن غذا، میزبان متوجه میشود که مرحوم آخوند از خورش موجود در سفره تناول نمیفرماید. از آنجا که او فرد پارسایی بود، متوجه این مسأله میشود که ممکن است اشکالی از جهت شرعی درخورش وجود دارد که ایشان میل نمیکنند، لذا از خانواده خود سؤال میکند. معلوم می شود که اشکال از طرف خانواده نیست. سپس به دنبال قصاب میرود که شاید گوشت آن شبهه دارد. قصاب نیز اظهار بیاطلاعی میکند و میگوید که گوشت را از شخص دیگری خریده وخودش ذبح نکرده است. به ناچار سراغ آن شخص دیگر رفته و مسأله را از او سؤال میکند. او ابتدا وجود هر شبههای را انکار میکند، ولی وقتی با اصرار آن فرد مواجه میشود، میگوید: ما گوسفند چاقی داشتیم و در صحرا آن را به جایی بسته بودیم.
بعد از چند ساعت که به سراغ حیوان رفتیم و دیدیم از بس که جست و خیز کرده طناب به گردنش پیچیده شده و حیوان خفه شده است. چون متحمل ضرر زیادی شده بودیم، تصمیم گرفتیم گوسفند مرده را سر بریده و گوشت آن را به قصابی بفروشیم! میزبان وقتی عیب کار را متوجه میشود به سراغ مرحوم آخوند میرود و عرض میکند: آقا شما چطور شد که از خورش نخوردید؟ آخوند میفرماید: «من دیدم که در ظرف خورش، نجاست وجود دارد!»
خادم داخل منزل مرحوم آخوند نقل میکند: شبی مرحوم ملا علی را از مسجد به منزل رساندم بعد که به اتاق بازگشتم و خواستم بخوابم. شخصی آمد و گفت بیا آقا (آخوند ملا علی) شما را کار دارد. بیرون آمدم و دیدم آقا، چراغدستی دستشان است و از دور من را دید و صدا زد. با مرحوم آخوند راه افتادیم و به یک محله فقیرنشین به نام شالبافان رسیدم که خیابانی بنبست و طولانی بود. وقتی به این بنبست رسیدم، مرحوم آخوند در خانهای را زد. مردی بیرون آمد و چشمش به مرحوم آخوند که افتاد، تعجب کرد و گفت: شما آمدید اینجا چه کار؟ امری دارید؟ مرحوم ملا علی گفت برو اتاق بالا و گهواره بچه را پایین بیاور. مرد سریع رفت و گهوارهای را که بچه در آن خوابیده بود آورد. در همین حین، اتاق خراب شد و پایین ریخت اما جان بچه از بلا در امان ماند. بین راه مرحوم آخوند به من عرض کرد: مادامی که زندهام این قضیه را برای کسی نقل نکن.
اساتید
- محمدعلی شاه آبادی
- ملا محمد هیدجی
- میرزا جواد ملکی تبریزی
- عبدالکریم حائری یزدی
- میرزا مهدی آشتیانی
شاگردان
- سید رضا بهاءالدینی
- شیخ حسین عندلیب همدانی
- سید محمود طالقانی
- شهید محمد مفتح
- حسین نوری همدانی
- سید مصطفی هاشمی
- سید احمد خسروشاهی تبریزی
از منظر فرهیختگان
علامه طباطبایى میگوید: جا دارد مردم از اطراف و اکناف و نقاط دوردست مهاجرت نمایند به همدان، به قصد زیارت آقاى آخوند.
عبدالکریم حائری یزدی در پاسخ تقاضای مردم همدان مبنی بر بازگشت ملا علی گفت: «من مجتهد عادلی برای سرپرستی شما مردم همدان فرستادم.»
شهابالدین مرعشی نجفی در سنگ مزار آخوند چنین نوشته است: «او آفتاب علم و حکمت و تقوا، میداندار علم رجال و درایه، قهرمان حدیث، جلوه فضیلت، معدن فقه و اصول، دانشمندی صالح و… بود.»
موسی شبیری زنجانی میگوید: او عالمی جامع، متواضع، کمنظیر و مسلط بر نفس خویش بود.
سید حیدر حسینی وفایی میگوید: آخوند ملا علی در زمان خودشان منحصر به فرد بود. من با علما، مجتهدان و روحانیون زیادی مراوده داشتهام ولی هنوز چشمم پشت سر ایشان هست. کسی که از حیث مجموع و از هر لحاظ یگانه بود و من تا به حال مانند ایشان ندیدهام.
عروج ملکوتی
آخوند ملاعلی در ۳۱ تیر ۱۳۵۷ شمسی بر اثر بیماری از دنیا رفت. پیکر او پس از تشییع، در قبرستان باغ بهشت همدان به خاک سپرده شد.