نوشته‌ها

زندگینامه سید حسین بروجردی

 

سایت عاشقان خدا

 

سید حسین طباطبایی بروجردی (۱۲۵۴ – ۱۳۴۰ شمسی) از مراجع تقلید شیعه بود که هفده سال زعیم حوزه علمیه قم را بر عهده داشت و پانزده سال مرجع عام شیعیان جهان بود.

 

ویژگی ها

سید حسین بروجردی در سال ۱۲۹۲ قمری (۱۲۵۴ شمسی) در بروجرد به دنیا آمد. پدرش سید علی طباطبایی، از علمای شهر و مادرش سیده آغابیگم، دختر سید محمدعلی طباطبایی بود. نسب ایشان با ۳۲ واسطه به امام حسن (ع) می‌رسد. سید حسین بروجردی در ۷ سالگی وارد مکتب خانه شد و پدرش چون پیشرفتش را دید، او را به حوزه علمیه نوربخش بروجرد برد. وی در سال ۱۳۱۰ قمری برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در درس حاج سید محمد باقر درچه‏‌ای، میرزا ابوالمعالی کلباسی و سید محمدتقی مدرس شرکت کرد. ایشان در درس فلسفه‏ آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی نیز شرکت کرد. بعد از چهار سال تحصیل در اصفهان، در سال ۱۳۱۹ قمری به بروجرد مراجعت کرد. سید حسین بروجردی در ۲۷ سالگی از بروجرد به نجف رفت و در درس آخوند خراسانی شرکت نمود و ۹ سال از محضر درس ایشان استفاده کرد. دیگر اساتید ایشان در نجف، سید کاظم یزدی و شریعت اصفهانی بودند.

در جریان تحصن علما در قم علیه اعمال رضاشاه پهلوی، علمای نجف تصمیم گرفتند اعتراض خود را به گوش رضاشاه برسانند، بنابراین آیت الله بروجردی و شیخ احمد شاهرودی را به نماینده خود انتخاب کردند تا با علمای قم دیدار کنند؛ اما ماموران شاه این دو را در قصر شیرین دستگیر کرده و به تهران منتقل کردند. وقتی رضاشاه به دیدار آیت الله بروجردی آمد، وی بعد از نصیحت شاه، اعلام کرد قصد سفر به مشهد را دارد.

ایشان بعد از ماجرای دستگیری در قصر شیرین و انتقال به تهران، مستقیماً از تهران به سوی مشهد حرکت کرد و مدت ۸ ماه در مشهد اقامت داشت. آیت الله بروجردی به درخواست آیت الله محمد کفایی (فرزند آخوند خراسانی) و آیت الله سید حسین طباطبایی قمی، شب‌ها در مسجد گوهرشاد، نماز جماعت اقامه می‌کرد. آیت الله بروجردی بعد از ۸ ماه تصمیم گرفت به بروجرد بازگردد که در راه بازگشت در قم توقف کرد و شیخ عبدالکریم حائری از ایشان خواست در قم بماند و تدریس کند. اصرار طبقات مختلف بروجرد و درخواست‌­های مکرر از آیت الله بروجردی برای بازگشت به بروجرد، باعث شد ایشان تصمیم به بازگشت بگیرد. سید حسین بروجردی در سال ۱۳۶۴ قمری برای معالجه از بروجرد به تهران آمد. در این هنگام، چند نفر از فقهای سرشناس حوزه علمیه قم خصوصا امام خمینی از آیت­ الله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت شیعه و مدیریت حوزه دعوت کردند.

سرانجام ایشان در سال ۱۳۶۴ قمری وارد قم شده و برخی از علما از جمله امام خمینی، سید محمد محقق داماد و مرتضی حائری برای نشان دادن اهمیت دروس ایشان و تشویق فضلا به حضور در آن دروس، همراه با شاگردان خود در مجالس درس ایشان حضور می­‌یافتند. همچنین سید صدرالدین صدر که در صحن حرم حضرت معصومه (س) اقامه نماز جماعت می­‌کرد، جایگاه نماز خود را به آیت الله بروجردی واگذار کرد. سید محمد حجت، جایگاه تدریس خود را در اختیار وی قرار داد و سید محمد تقی خوانساری نیز برای احترام در درس ایشان شرکت می‌کرد.

آیت الله بروجردی از شاگردان آخوند خراسانی بود که بعد از بازگشت از نجف در بروجرد ساکن شد. چند سال پس از درگذشت عبدالکریم حائری یزدی به دعوت مراجع سه گانه (حجت،‌ خوانساری، صدر) به قم آمد و ریاست حوزه علمیه قم را بر عهده گرفت. پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی، بروجردی مهم‌ترین مرجع شیعیان بود و در دهه ۱۳۳۰ شمسی مرجع عام شیعیان محسوب می‌شد. بروجردی به تقریب مذاهب اسلامی اهمیت می‌داد و در این راستا نماینده‌ای برای عضویت در دارالتقریب به مصر فرستاد. فتوای معروف محمود شلتوت برای به رسمیت شناخته شدن فقه شیعه نزد اهل سنت، نتیجه فعالیت‌های آیت‌الله بروجردی بود.

موضع بروجردی در مورد سیاست کاملاً محافظه‌کارانه بود و او نگران بود که دخالت مرجعیت در سیاست و کارکرد اشتباه آن به نام دین نوشته شود. وی در مورد جنبش ملی شدن صنعت نفت گفت: «من در قضایایی که وارد نباشم و آغاز و پایان را ندانم و نتوانم پیش‌بینی کنم، وارد نمی‌شوم. قضیهٔ ملی شدن صنعت نفت را نمی‌دانم چیست، چه خواهد شد و در آینده در دست چه کسانی خواهد بود. البته روحانیت نباید به هیچ وجه با این حرکت مخالفت کند، زیرا که اگر با این حرکت مردمی مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند، در تاریخ ایران ضبط خواهد شد که روحانیت مانع شد؛ لذا به آقای بهبهانی و علمای تهران نوشتم که مخالفت نکنند.»

او همچون علمای سلف خود مثل شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ طبرسی و سید محمدمهدی بحرالعلوم دارای جامعیتی در علوم اسلامی است. وی در فقه شیوه‌ای استنباطی را به کار برد. شیوه او در فقه بر چند محور استوار است:

۱.اهمیت به آرای قدما ۲. اهمیت به روایات و فتاوای ۳. تکیه بر ادله و روایات اولیه ۴. ریشه‌یابی مسائل

آیت الله شیخ حسین نوری همدانی نقل می‌کند: یک وقت در محضر آیت الله بروجردی درباره دید چشم بحث شد. ایشان با اینکه سنشان قریب نود سال بود، هیچ وقت احتیاج به عینک پیدا نکرده بودند و دور و نزدیک را بدون عینک می‌دیدند و در موقع مطالعه هم، هرگز عینک به چشم نمی‌زدند. آیت الله بروجردی می‌فرمودند: «من در بروجرد که بودم یک وقت در اثر مطالعه زیاد در چشمم احساس ضعف کردم و درد چشم گرفتم. در بروجرد مراسم مخصوصی روز عاشورا اجرا می‌گردد، بدین ترتیب که در نقطه‌های مختلف شهر، گِل درست می‌کنند و مردم خود را در آن روز با گِل از سر تا پا آغشته می‌کنند و دسته‌دسته به عنوان عزاداری حرکت می‌کنند. من نیز در یک روز عاشورا، در آن جمع بودم و به قصد شفا گرفتن مقداری از گِل بدن یکی از افراد را گرفته و بر چشم خود مالیدم. چشمم خوب شد و از آن تاریخ، درد چشم بر من عارض نشده است، ولی تا زمانی که زنده هستم راضی نیستم این موضوع بازگو شود.»

آیت الله مرتضوی لنگرودی نقل می‌کند: فردی مجتهد، برایم نقل می کرد که آیت الله بروجردی، قرضی را پرداخت کردند که خیلی عجیب بود. به خودِ بنده بیست و پنج هزار تومان دادند و من قرضم را ادا کردم. من بیست و پنج هزار تومان مقروض بودم و سر رسیدش فردا صبح بود و می‌بایست کل مبلغ را یک‌جا پرداخت می‌کردم و طوری هم بود که طلبکاران گفته بودند وقت را عقب نینداز و خلاصه تهدید کرده بودند . من خیلی ناراحت بودم و در همان دل شب، با همان حالت ناراحتی گفتم: خدایا من که راهی ندارم، خودت عنایتی بفرما. صبح زود حاج احمد خادمی، خادم آیت الله بروجردی نزد من آمد. متوجه شدم عجله دارد، چون نفس نفس می‌زد. پرسیدم: چرا با این همه عجله؟! گفت: از بس که آقا اصرار فرمودند که زود برو خودت را برسان و من تا اینجا را دویدم. از حاج احمد پرسیدم: مگر آقا چه فرموده‌اند؟ حاج احمد گفت:آیت الله بروجردی به من فرمود که آیت الله مرتضوی لنگرودی در ناراحتی عجیبی به سر می‌برند. برو و ناراحتی ایشان را رفع کن و زود خودت را به ایشان برسان. وقتی مبلغ را شمردن دقیقا به اندازه بدهی من بود.

سید عباس موسوی از قول پدر بزرگشان نقل می‌کند: در ایام جوانی بعد از ازدواج بچه دار نمی‌شدم (با توجه به اینکه خود ایشان ید طولایی در اوراد، اذکار و ادعیه داشتند، مع‌ الوصف) خدمت مرحوم آیت الله بروجردی رسیدم و مشکل را بازگو کردم. آقا هم قندانی که جلوی دستشان بود، دست بردند و مقداری قند جدا کردند و فرمودند: ان‌‌ شاء الله خیر است. بعدا قندها را شمردم، دیدم هفت عدد حبه قند هست و بعد از سالیان طولانی خداوند به تعداد همان قندهایی که آیت الله بروجردی به بنده عنایت کردند، اولاد نصیبم کرد.

آیت الله سید عبدالحسین دستغیب نقل می‌کند: شیخ محمد نهاوندی شبی در عالم رویا می‌بیند به مشهد مقدس رضوی مشرف شده و داخل حرم گردیده است. سمت بالای سر، حضرت حجة بن الحسن (عج) را می‌بیند. به خاطرش می‌گذرد که اجازه تصرف در سهم امام را از آقایان مراجع تقلید دارد، خوب است که از خود آن بزرگوار نیز اذن بگیرد. پس خدمت آن حضرت رسیده و پس از بوسیدن دست مبارک، عرض می‌کند: تا چه اندازه اذن می فرمائيد در سهم حضرت تصرف کنم؟ حضرت می فرمایند: «ماهی فلان مبلغ.»

پس از چند سال، شیخ محمد، مشهد مقدس مشرف می‌شود و در همان اوقات، آیت الله حاج آقا حسین بروجردی هم مشرف شده بودند. روزی شیخ محمد به حرم مشرف می‌شود و سمت بالای سر می آید. می‌بیند همانجایی که حضرت حجت (عج) نشسته بودند، آقای بروجردی نشسته است. به خاطرش می‌گذرد که از اکثر آقایان مراجع اجازه تصرف در سهم امام گرفته است، خوب است از آقای بروجردی هم اذن بگیرد. پس خدمت آن مرحوم رسیده و طلب اذن می‌کند. ایشان هم می‌فرمایند: ماهی فلان مبلغ (همان مبلغی که حضرت حجت (عج) در خواب فرموده بودند). پس شیخ محمد، تفصیل خواب چند سال پیش در نظرش می‌آید و می‌فهمد که تمامش واقع شده جز اینکه به جای حضرت حجت (عج) آقای بروجردی است.

نقل است: هنگامی که آقای بروجردی داشتند وصیت‌نامه می‌‌نوشتند، پس از اتمام وصیت‌نامه، به نواب یزدی که از پس پرده وصیت‌نامه ایشان را شنیده بود، فرمودند: نواب! از پس پرده بیا بیرون و یک قلم هم اطراف وصیت‌نامه بکش!

نقل است: امام خمینی وقتی فهمید آیت الله مرتضی حائری برای ادامه تحصیل قصد ماندن در نجف را دارد و حوزه های علمیه نجف را حوزه شیخ طوسی می داند به ایشان گفت: اکنون خود شیخ طوسی (آیت الله بروجردی) به قم آمده است؛ زودتر بیا که توفیق از دستت می‌رود.

شهید آیت الله قدوسی می‌فرمود: من خود از آیت الله بروجردی شنیدم که می‌گفت: گاهی صدایی می‌شنوم که راهنمایی‌ام می‌کند اما گوینده آن را نمی‌بینم.

آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی می‌فرمود: اگر بنا بود از کسی تقلید کنم، از آقای بروجردی تقلید می‌کردم.

شیخ مجتبی عراقی نقل می‌کند: هنگام غسل دادن آیت الله بروجردی می‌خواستم پای ایشان را ببوسم اما ایشان پای خود را کشیدند و مانع شدند.»

 

اساتید

  • آخوند خراسانی
  • سید کاظم یزدی
  • شریعت اصفهانی

 

شاگردان

  • امام خمینی
  • سید محمدرضا گلپایگانی
  • مرتضی مطهری
  • حسینعلی منتظری
  • سید علی حسینی سیستانی
  • علی صافی گلپایگانی
  • لطف‌الله صافی گلپایگانی
  • محمد فاضل لنکرانی
  • ناصر مکارم شیرازی
  • سید موسی شبیری زنجانی
  • جعفر سبحانی
  • عبدالله جوادی آملی
  • علی صافی گلپایگانی
  • محمدتقی بهجت

 

آثار

  • جامع أحادیث الشیعة
  • توضیح المناسک
  • توضیح المسائل
  • ترتیب اسانید من لایحضره الفقیه
  • ترتیب اسانید امالی الصدوق
  • ترتیب اسانید الخصال
  • ترتیب اسانید علل الشرایع
  • ترتیب اسانید تهذیب الاحکام

 

عروج ملکوتی

آیت الله بروجردی در سال ۱۳۴۰ شمسی وفات یافت و در مسجد اعظم شهر قم دفن شد. در پی درگذشت آیت الله بروجردی، سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی ابراز همدردی کردند و کشورهای شوروی، آمریکا و انگلیس، پرچم­‌های سفارتخانه­‌ها و کنسول­گری‌های خود را در ایران به نشانه احترام، به صورت نیمه افراشته نگه داشتند.