زندگینامه قربانعلی زنجانی
به نام آفریننده عشق
قربانعلی زنجانی، معروف به «حجتالاسلام» (۱۲۴۶ – ۱۳۲۸ قمری)، از فقها و مراجع تقلید شیعه در قرن ۱۴ قمری و از حامیان مشروطه مشروعه بود.
ویژگی ها
ملا قربانعلی زنجانی در حدود سال ۱۲۴۶ قمری در یکی از روستاهای زنجان به نام ارغین چشم به جهان گشود. در اوایل کودکی از زادگاهش به زنجان آمد و پس از طی تحصیلات مقدماتی، در مدرسه نصرالله خان به تحصیل علوم دینی پرداخت و مقدمات علوم اسلامی را نزد اساتید آن دیار از جمله آخوند ملاعلی قارپوزآبادی فراگرفت. در سال ۱۲۶۶ قمری که با شروع فتنه بابیان در زنجان و وقوع آشوب در شهر، مجال درس و بحث از عالمان دینی گرفته شده بود، ملا قربانعلی زنجانی برای ادامه تحصیل و شرکت در درس خارج عازم عتبات شد؛ اما چون راه عراق بسته بود، ابتدا مدتی را در بروجرد گذراند و سپس راهی نجف اشرف شد و در آن شهر از محضر عالمان بزرگی چون صاحب جواهر، شیخ مرتضی انصاری، شیخ راضی نجفی و سید حسین کوهکمری کسب فیض نمود.
آخوند ملاعسكر چنین نقل میکند: به هنگام تشرف به آستان قدس رضوی از آخوند ملا تقی خراسانی شنيدم كه میفرمود: پس از رحلت شيخ مرتضی انصاری در اينكه به چه کسی رجوع كنيم، مبهوت بودم. شبی در خواب ديدم كه در صحن حضرت علی (ع) تختی نهادهاند و حضرت بر آن جلوس فرموده است و حضرت مهدی (عج) نيز در پشت سرشان قرار دارند و در كنار حضرت نيز، شيخ قربانعلی زنجانی ايستاده است. به خود گفتم: در اين مورد، به خود حضرت امير (ع) مراجعه نمايم. با كمال ادب پيش رفتم و موضوع را به عرض رساندم. ايشان به حضرت حجت (عج) اشاره فرمودند و حضرت حجت (عج) نيز به شيخ قربانعلی اشاره فرمودند. از خواب بيدار شدم و افكار گوناگون مرا احاطه كرد. همان روز به حجره آخوند ملا قربانعلی زنجانی رفتم و بدون گفتن خوابی كه ديده بودم، از ايشان سوال كردم كه پس از شيخ، شما به كه رجوع فرمودهايد؟ او بدون تأمل، از زير تشكچهاش رساله كوچكی را كه خودش نوشته بود درآورد. سوال كردم: اين رساله از كيست؟ فرمود: از خودم است و در اثر زحمات خودم تهيه كردهام. سپس اضافه كرد: مگر استاد عزيزمان مرحوم شيخ مرتضی آنچه را كه میفرمود از بطن مادر آورده بود؟
نقل است: روزی پس از نماز صبح، حاج ملا قربانعلی به سجده میرود. خادم میبیند آقا از سجده بلند نمیشود و هرچه ایشان را صدا میکند، پاسخی نمیشنود. پوستینی که بر تن ایشان بود را میگیرد و تکان میدهد. میبیند کسی زیر پوستین نیست. هراسان همانجا مینشیند. بعد از مدتی آقا از سجده بلند میشود و میگوید: الله اکبر. خادم عرض میکند: آقا کجا بودید؟ ایشان با همان لهجه و کلام ترکی میفرماید: چه کار داری با این کارها؟ خادم میگوید: شما را به جده سادات قسم میدهم که حقیقت را بگویید. ایشان میفرماید: طلبهای در نجف فوت کرده بود، رفتم نماز ایشان را خواندم و آمدم. نقل است: یک روز، درویشی به حضور قربانعلی مشرف شد و از ایشان تقاضای پول کرد. قربانعلی به او گفت: پولی که دادنی به تو باشد ندارم! درویش گفت: چنین دروغی از تو بعید است زیرا در زیر تشکچه تو مقداری پول وجود دارد. قربانعلی به درویش گفت: از تو نیز بعید است که فلان مبلغ نزد خود داری و از من پول میطلبی. آنگاه درویش دست او را بوسید و بیرون رفت.
روزی مرحوم ملاقربانعلی زنجانی در حیاط منزلش وضو گرفته بود تا نماز بخواند. در این هنگام، پیرزنی، آه و ناله کنان وارد شده و به ایشان عرض کرد: آقا به دادم برسید! رحیم داروغه پسرم را دارد میکشد. او را در زندان خود به غل و زنجیر کشیده و در این سرمای زمستان شبها روی پایش آب سرد میریزد. قربانعلی زنجانی گفت: یک نفر برود این خبیث (رحیم داروغه) را صدا کند و به اینجا بیاورد. وقتی رحیم داروغه آمد، قربانعلی زنجانی با اشاره به چوب کوچکی که در دست داشت به او گفت: میخواهی بزنم کمرت بشکند! رحیم داروغه نیز بدون آنکه چوبی به کمرش اصابت کند، از درد کمر ناله میکند تا اینکه او را به دوش گرفته و میبرند. نقل است که قربانعلی زنجانی به شیخ فضل الله نوری گفته بود: شیخ فضل الله! تو را به دار میزنند و مرا تبعید به عتبات میکنند و آنجا میکشند.
از منظر فرهیختگان
سید محمد مهدی اصفهانی در «احسن الودیعه» وی را «مجتهد کبیر» خوانده و مولف «تاریخ زنجان – علما و دانشمندان» با این اوصاف، مقام منیع وی را پاس داشته است: «علم الأعلام، قدوة اهل العلم، قطب دائرة التحقیق، الزاهد العابد، سلمان زمانه، آية الله فی العالمین… مولا قربانعلی زنجانی» از اکابر علمای بزرگ و از مراجع نوابغ و نوابغ دهر بود.
میرزا محمود حسینی میگوید: این بزرگوار از صدر اسلام تا کنون در زنجان، عالمی بیبدیل و فقیهی بینظیر بود و من هر وقت حاجتی داشته باشم به روح او متوسل میشوم.
میرزا محمود حسینی میگوید: قربانعلی زنجانی بسیاری از وقایع پس از مشروطه را پیشگویی کرده بود، از جمله عمامه پرانی پس از مشروطه.
علامه طباطبایی میگوید: این شخص، فوقالعاده است.
عروج ملکوتی
او در ۱۷ ربیعالثانی سال ۱۳۲۸ قمری در کاظمین درگذشت. محل دفن وی در رواق مقدسه در مجاور حرم کاظمین است.

