نوشته‌ها

زندگینامه امام حسین (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

حسین بن علی بن ابی‌طالب(ع) (۴ق-۶۱ق) که در بین شیعیان امام حسین(ع)، اباعبدالله و سیدالشهداء نیز خوانده می‌شود، امام سوم شیعیان است که در واقعه عاشورا به شهادت رسید.

 

در منابع شیعه و اهل سنت آمده است که پیامبر(ص) نام «حسین» را بر او نهاد. بر اساس روایات، این نامگذاری به فرمان خداوند انجام شد. دو نام حسن و حسین که قبل از اسلام نزد مردم عرب سابقه‌ای نداشت، معادل شَبَّر و شَبیر (یا شَبّیر)، نام پسران هارون است.

امام حسین(ع) فرزند امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و نوه حضرت محمد(ص) است. او از خاندان بنی‌هاشم و از قبیله قریش است. امام حسن مجتبی(ع)، حضرت عباس(ع)، محمد بن حنفیه از برادران، و حضرت زینب(س) و ام کلثوم از خواهران او هستند. کنیه حسین بن علی، «ابوعبدالله» است. ابوعلی، ابوالشهداء (پدر شهیدان)، ابوالاحرار (پدر آزادگان) و ابوالمجاهدین (پدر جهادکنندگان) از دیگر کنیه‌های او است.

حسین بن علی(ع) القاب فراوانی دارد که برخی از آنها با القاب برادرش امام حسن(ع) مشترک است؛ مانند سید شباب أهل الجنة (سرور جوانان اهل بهشت). برخی دیگر از القاب او عبارتند از: زکی، طیّب، وفی، سیّد، مبارک، نافع، الدلیل علی ذات الله، رشید، و التابع لمرضاة الله. ابن‌طلحه شافعی لقب «زکی» را مشهورتر از دیگر القاب و لقب «سید شباب أهل الجنه» را مهم‌ترین آنها دانسته است. در بعضی از احادیث، حسین(ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است. ثارالله و قتیل العبرات از دیگر القابی است که در برخی زیارتنامه‌ها برای او ذکر شده است.

حسین بن علی در مدینه به دنیا آمد و بنابر قول مشهور، تولد او در سال چهارم قمری بوده است. با این حال برخی تولد او را در سال سوم قمری دانسته‌اند. ولادت حسین بن علی، بنابر قول مشهور در سوم شعبان بوده است. در گزارش‌های تاریخی شیعه و اهل سنت آمده است که پیامبر هنگام تولد او گریست و از شهادتش خبر داد. بر پایه روایتی در کتاب کافی، حسین(ع) نه از مادرش و نه از هیچ زن دیگری شیر نخورد.

در منابع اهل سنت آمده است که رسول خدا(ص) در میان اهل بیت خود، حسن و حسین(ع) را بیش از بقیه دوست داشت و این علاقه چنان بود که گاه با ورود آن دو به مسجد، خطبه‌اش را ناتمام می‌گذاشت، از منبر پایین می‌آمد و آنان را در آغوش می‌کشید. از پیامبر نقل شده است که محبت به این دو مرا از محبت به هر کس دیگری بازداشته است.

۲۵ سال از عمر امام حسین(ع) در دوران خلفای سه گانه سپری شد، اما از جزئیات زندگی امام سوم شیعیان در این دوران خبر چندانی در دست نیست که شاید علت آن انزوای سیاسی امام علی(ع) و فرزندانش باشد. نقل شده است که در اوایل خلافت عمر، روزی حسین(ع) که حدود نُه سال داشت، وارد مسجد شد و چون عمر را در حال سخنرانی بر منبر رسول خدا(ص) دید، از منبر بالا رفت و به او گفت: «از منبر پدرم فرود‌ آی و بر منبر پدرت بنشین!». عمر گفت: «پدرم منبری نداشت».

 

بر اساس گزارش‌های اندک مربوط به دوره حکومت امام علی(ع)، حسین(ع) پس از بیعت مردم با امیرالمؤمنین(ع) خطبه‌ای خوانده است، در روز جمل فرماندهی جناح چپ سپاه امام علی(ع) را بر عهده داشته و در جنگ صِفّین، خطبه‌ای برای ترغیب مردم به جهاد خوانده و به گزارش برخی منابع، از فرماندهان جناح راست سپاه بوده است. گفته‌اند در صفین، امام حسین(ع) در ماجرای پس گرفتن آب از شامیان شرکت داشت و پس از آن امیرالمومنین فرمود: «این نخستین پیروزی‌ای بود که به برکت حسین به دست آمد».

گزارش‌های تاریخی از ادب و احترام حسین بن علی(ع) به برادرش امام حسن(ع) حکایت دارد؛ نقل شده است که اگر در مجلسی امام حسن(ع) حضور داشت، او به خاطر رعایت احترام سخن نمی‌گفت. پس از شهادت امام علی(ع) گروهی از خوارج که به جنگ با شامیان اصرار داشتند، با امام حسن بیعت نکردند و نزد حسین(ع) رفتند تا با او بیعت کنند، اما وی گفت: «به خدا پناه می‌برم که تا زمانی که حسن زنده است بیعت شما را بپذیرم».

شروع امامت حسین بن علی(ع)، با دهمین سال حکومت معاویه مصادف بود. معاویه در سال ۴۱ق پس از صلح با امام حسن حکومت را در دست گرفت و خلافت اموی را پایه‌گذاری کرد. امام حسین(ع) پس از شهادت برادرش در سال ۵۰ق به امامت رسید و تا روزهای آغازین سال ۶۱ق رهبری شیعیان را بر عهده داشت. علمای شیعه علاوه بر دلایل عامی که برای اثبات امامت امامان شیعه ارائه کرده‌اند، به دلایل خاصِ امامت هر امام نیز استدلال کرده‌اند؛ شیخ مفید در کتاب ارشاد به برخی احادیثِ امامت حسین بن علی(ع) اشاره کرده است، از جمله اینکه پیامبر(ص) فرمود: «این دو پسرم (حسن و حسین)، امام هستند، خواه قیام کنند یا نکنند.»

امام حسین(ع) در دوره حکومت معاویه به پیمان صلحی که برادرش با معاویه بسته بود، وفادار ماند و در پاسخ به نامه برخی از شیعیان که برای پذیرش رهبری او و قیام در برابر بنی‌امیه اعلام آمادگی کردند، نوشت: «اکنون عقیده من چنین نیست. تا هنگامى که معاویه زنده است اقدامی نکنید و در خانه‏‌هایتان پنهان شوید و از کارى که به شما بدگمان شوند بپرهیزید. اگر او مُرد و من زنده بودم، نظرم را برایتان می‌نویسم».

در مجلسی که عموم مردم در آن حضور داشتند، امام حسین در واکنش به سخنان معاویه درباره شایستگی یزید، خودش را به لحاظ فردی و خانوادگی برای خلافت سزاوارتر دانست و یزید را شراب‌خوار و اهل هوا و هوس معرفی کرد.

پس از مرگ معاویه در ۱۵ رجب ۶۰ق، یزید به حکومت رسید و تصمیم گرفت از چند تن از بزرگانی که ولایتعهدی او را نپذیرفته بودند، از جمله حسین بن علی، به زور بیعت بگیرد، ولی حسین(ع) از بیعت خودداری کرد و همراه خانواده و یارانش در ۲۸ رجب، مدینه را به قصد مکه ترک کرد.

او در مکه با استقبال مردم مکه و عمره‌گزاران روبرو شد و بیش از چهار ماه (از ۳ شعبان تا ۸ ذی‌الحجه) در این شهر اقامت گزید. در این مدت شیعیان کوفه که از بیعت نکردن سومین امام خود با خبر شده بودند، نامه‌هایی برای او نوشتند و به کوفه دعوتش کردند. حسین بن علی برای اطمینان از همدلی مردم کوفه و جدیت دعوت‌شان، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا اوضاع را به او گزارش کند، مسلم پس از مشاهده استقبال و بیعت مردم، امام حسین را به کوفه فراخواند و او نیز همراه خانواده و یارانش در هشتم ذی حجه از مکه به سمت کوفه حرکت کرد.

واقعه کربلا که به شهادت حسین بن علی(ع) و یارانش انجامید، مهم‌ترین بخش از زندگینامه او به شمار می‌آید. بر پایه برخی گزارش‌ها، امام حسین(ع) پیش از حرکت به سوی عراق، از شهادت خود آگاه بوده است.

 

معجزات و کرامات

در حوزه فرهنگ عمومی، مسلمانان و حتی پیروان دیگر ادیان، حسین بن علی(ع) را نماد و الگوی فداکاری، ستم‌ناپذیری، آزادی‌خواهی، پاسداری از ارزش‌ها و حق‌طلبی می دانند.

روایات متعددی از پیامبر(ص) در فضائل او نقل شده است از جمله:

  • حسن و حسین سرور جوانان بهشت‌اند.
  • بر سمت راست عرش نوشته است «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است».
  • حسین از من است و من از حسین هستم.
  • هر کس این دو (حسن و حسین) را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است.

روایات فراوانی درباره پیشگویی شهادت حسین بن علی(ع) وجود دارد از جمله در حدیث لوح به نقل از پیامبر(ص) آمده است خداوند حسین را به شهادت گرامی داشته و او را برترین شهیدان قرار داده است. مجلسی در جلد ۴۴ بحارالانوار، باب ۳۰، روایاتی نقل کرده است درباره اینکه خداوند خبر شهادت حسین(ع) را به برخی از پیامبرانش از جمله آدم، نوح، ابراهیم، زکریا و محمد(ص) داده و آنها بر او گریسته‌اند.

امام حسین(ع) پس از شهادت امام حسن(ع)، با وجود افرادی که از نظر سن بزرگ‌تر از وی بودند، شریف‌ترین فرد از بنی هاشم به شمار می‌رفت. بنا بر نقل یعقوبی، معاویه پس از شهادت حسن بن علی به ابن عباس گفت: از این پس تو سرور قوم خود هستی. ابن عباس در پاسخ گفت: تا زمانی که حسین هست، نه. همچنین گزارش‌هایی از مشورت بنی‌هاشم با حسین بن علی و ترجیح نظر او بر دیگران وجود دارد. نقل شده است که عمرو بن عاص نیز او را محبوب‌ترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان می‌دانست.

 

در برخی روایات ویژگی‌هایی متمایز برای امام حسین برشمرده شده از جمله اینکه اعجازگونه از انگشت پیامبر(ص) شیر نوشیده و فرشته‌ای شکسته‌ بال به نام فطرس به برکت او نجات یافته و از آن پس، مامورِ رساندن سلام زائران، به او شده است. نیز در روایات آمده است که خداوند شفا را در تربت حسین(ع) و استجابت دعا را کنار قبر او (زیر قبّه او) قرار داده است. در کتاب الخصائص الحسینیة بیش از سیصد ویژگی اختصاصی برای امام حسین برشمرده شده است.

وی با مسکینان می‌نشست، دعوت آنان را می‌پذیرفت و با آنان غذا می‌خورد و آنان را به خانه خود دعوت می‌کرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمی‌کرد. روزی نیازمندی از او درخواست کمک کرد. امام که در حال نماز بود، نمازش را کوتاه کرد و هر چه داشت، به او داد. امام حسین(ع) بسیار بخشنده بود و به گشاده‌دستی شناخته می‌شد اما در بخشش‌هایش نیز سعی داشت به امام حسن(ع) احترام گذارد و مقداری کمتر از برادر به دیگران کمک می‌کرد. در منابع آمده است وی ۲۵ بار پیاده به حج رفت.

در روایات معصومان بر زیارت امام حسین(ع) تأکید فراوان شده و یکی از برترین و پرفضیلت‌ترین اعمال شمرده شده است  و بنابر دسته‌ای از روایات، ثواب آن برابر با حج و عمره است. در کتاب‌های جامع زیارات، چندین زیارت مطلقه که در هر زمان خوانده می‌شود و چندین زیارت خاص که در زمان‌های مشخص خوانده می‌شود برای امام حسین(ع) جمع آوری شده است. زیارت عاشورا، زیارت وارث و زیارت ناحیه مقدسه از معروف‌ترین این زیارت‌ نامه‌ ها هستند.

چهل روز بعد از شهادت امام حسین(ع) که اربعین حسینی یا روز اربعین نامیده می‌شود، بسیاری از شیعیان به زیارت مزار امام حسین(ع) می‌روند. طبق نقل‌های تاریخی جابر بن عبدالله انصاری، در این روز به‌عنوان اولین زائر بر سر مزار امام حسین(ع) حاضر شده است. بنابر گزارش منابع خبری، در سال ۱۳۹۸ش. بیش از ۱۸ میلیون زائر در این مراسم شرکت کردند.

 

عروج ملکوتی

عصر روز تاسوعا سپاه عمر سعد آماده جنگ شد؛ ولی امام حسین آن شب را برای مناجات با خدا مهلت گرفت. شب عاشورا برای یاران خود سخن گفت و بیعت از آنان برداشت و اجازه رفتن داد؛ ولی آنان بر وفاداری و حمایت از او تأکید کردند. صبح روز عاشورا جنگ آغاز شد و تا ظهر بسیاری از یاران حسین(ع) به شهادت رسیدند. در طی جنگ، حر بن یزید از فرماندهان سپاه کوفه، به امام حسین پیوست.

پس از کشته شدن یاران، خویشانِ امام به میدان رفتند که اولین آنان، علی اکبر بود و آنان نیز یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند. سپس خود حسین بن علی(ع) به میدان رفت و عصرگاه روز دهم محرم به شهادت رسید. شمر بن ذی‌الجوشن سر او را جدا کرد. سر حسین بن علی همان روز برای ابن زیاد فرستاده شد.

عمر سعد در اجرای فرمان ابن زیاد دستور داد چند اسب سوار بر بدن حسین(ع) تاختند و استخوان‌های او را در هم‌ شکستند. زنان و کودکان و امام سجاد(ع) که آن روز بیمار بود، به اسیری گرفته و به کوفه و سپس شام فرستاده شدند. پیکر امام حسین(ع) و حدود ۷۲ نفر از یارانش، روز ۱۱ یا ۱۳ محرم توسط گروهی از بنی اسد و بنابر نقلی با حضور امام سجاد(ع) در همان محلِ شهادت (کربلا) به خاک سپرده شد.

 

زندگینامه امام سجاد (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، مشهور به امام سجاد و زین العابدین (۳۸- ۹۵ق)، چهارمین امام شیعیان است. مدت امامت وی ۳۴ سال بود.

 

امام سجاد(ع)، چهارمین امام شیعیان و فرزند امام حسین(ع) است و بنا بر قول مشهور، در سال ۳۸ق متولد شده است. وی بخشی از حیات امام علی(ع) و نیز دوران امامت امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) را درک کرده است. نام و نسب مادر علی بن الحسین، از مسائل اختلافی است؛ شیخ مفید نام مادر وی را شهربانو یا شاه‌زنان، دختر یزدگرد، پسر شهریار بن کِسری و شیخ صدوق، او را دختر یزدگرد، پسر شهریار پادشاه ایران می‌داند که هنگام وضع حمل او از دنیا رفته است.

کنیه امام سجاد(ع)، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد،‌ابولقاسم و ابوعبدالله گزارش شده و القاب وی، زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، ذو الثفنات، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علی‌اکبر است. امام سجاد(ع) در زمان خویش به نام‌های «علی‌الخیر»، «علی‌الاصغر» و «علی‌العابد» شهرت داشته است.

امامت امام سجاد(ع) با شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال ۶۱ قمری آغاز شد و تا زمان شهادتش، یعنی سال ۹۴ قمری یا سال ۹۵ قمری ادامه داشت. مدت امامت او را ۳۴ سال گفته‌اند. امام سجاد(ع) در واقعه کربلا و در روزی که امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیدند، به شدت بیمار بود به گونه‌ای که در مواردی که می‌خواستند او را به قتل برسانند، عده‌ای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت می‌کند.

پس از واقعه کربلا، امام سجاد و اهل بیت امام حسین(ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غل و جامعه (جامعه، طوق مانندی است که دست‌ها و گردن را با آن به هم می‌بندند) نهادند و چون بیمار بود و نمی‌توانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.

امام سجاد(ع) در مسجد شام خطبه‌ای خواند و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبان‌ها انداخته‌اند، درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمی‌خواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد.

به نوشته شیخ مفید، خاندان امام حسین (ع)، به دستور یزید، از شام به سوی مدینه حرکت کردند. امام سجاد(ع) که ۳۴ سال پس از واقعه کربلا زنده بود، همواره تلاش می‌کرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد. امام هر گاه آب می‌نوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین(ع) گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت.

در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «امام زین العابدین هنگامی که موقع افطار خدمتکار برایشان آب و غذا می‌برد، می‌فرمود: فرزند رسول خدا(ص) گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه، کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار می‌کرد و گریه می‌کرد به گونه‌ای که اشک‌های آن حضرت با آب و غذایش مخلوط می‌شد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.»

در روزهای پرگیر و دار واقعه حره، مروان بن حکم (از دشمنان اهل بیت(ع)) نزد عبدالله بن عمر رفت و از او خواست تا خانواده وی را نزد خود نگاه دارد، ولی عبدالله نپذیرفت. مروان چون از حمایت او ناامید شد پناه به امام سجاد(ع) برد. امام با بزرگواری خاص خود خواهش او را قبول فرمود و خانواده مروان را همراه با زن و فرزند خود به ینبع (چشمه‌ساری نزدیک مدینه از جانب راست کوه رَضْوی) فرستاد.

امام در این حادثه، ۴۰۰ خانواده را تحت کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر مسلم بن عقبه (فرمانده لشکر یزید در واقعه حَرّه) در مدینه بود هزینه آنان را می‌پرداخت.

صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای امام سجاد(ع) و آینه‌ای است که تصویر اجتماع آن روز (به ویژه مدینه) را در آن می‌توان دید: بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه می‌بیند و می‌شنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جان ها از آلایش؛ گویی امام می‌خواهد تا آنجا که ممکن است، به زبان دعا مردم را از شیطان ببرد و به خدا پیوند دهد.

دعای سحر مشهور به دعای ابوحمزه را را امام زین‌العابدین در سحرهای ماه رمضان می‌خواند و ابوحمزه ثمالی از آن حضرت نقل کرده است. این دعا دربردارنده مفاهیمی متعالی و تعابیری شیوا و فصیح است. هم چنین زیارت امین الله زیارتنامه‌ ای است که امام سجاد (ع) هنگام زیارت مزار حضرت علی (ع) خوانده است. این زیارت از معتبرترین زیارات شمرده شده است که در همه جا (از جمله نزد قبور دیگر ائمه(ع)) می‌توان آن را خواند.

 

احادیثی از امام سجاد علیه السلام:

1. «پسرک من! بر بلا شکیبا باش و به حقوق دیگران تجاوز مکن و کسی را یاری مکن که زیان آن برای تو بیش از سود آن برای اوست.»

2. «حق کسی که به تو بدی کند این است که او را ببخشی و اگر دانستی که بخشیدن او بد است، داد خود را از او بگیری. خدای تبارک و تعالی گوید: بر کسی که به او ستم رسیده باشد و دادخواهی کند گناهی نیست.»

3. «حق خواهنده، عطا کردن به او بمقدار نیاز است. حق کسی که چیزی از او خواسته شده اینست که اگر عطا کرد، از او با سپاس و قدردانی از فضل او، پذیری و اگر عطا نکرد، عذر او را قبول کنی.»

 

معجزات و کرامات

مالک بن انس می‌گوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز می‌خواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» می‌گویند. ابن عبد ربّه نیز می‌نویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز می‌شد، لرزه عجیبی وجودش را فرا می‌گرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا می‌دانید که من در برابر چه کسی می‌خواهم بایستم و در برابر چه کسی می‌خواهم مناجات کنم؟!»

همچنین از مالک بن انس نقل شده است هنگامی که علی بن حسین احرام بست، لبیک اللّهم لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد. امام سجاد(ع) بسیار به فقرا و مستمندان کمک می‌کرد و به آنها شبانه و مخفیانه غذا می‌داد. در این باره موارد مختلفی گزارش شده است.

از ابو حمزه ثمالی نقل شده است علی بن حسین(ع) شبانه مقداری غذا بر دوش خود می‌گذاشت و در تاریکی شب به صورت مخفیانه به فقرا می‌رساند و می‌فرمود: «صدقه‌ای که در تاریکی شب داده شود، غضب خداوند را خاموش می‌کند.» برداشتن کیسه‌های غذا بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت به هنگام غسل، آن نشانه‌ها را بر پشت او دیدند.

به گفته شیخ مفید، علمای اهل سنت علوم بسیاری را از امام سجاد(ع) نقل کرده‌اند و پندها، دعاها، احادیثی در فضل قرآن، حلال و حرام، جنگ‌ها و روزها (تاریخ) از وی بجا مانده است که نزد علما مشهور است. گفتنی است از امام سجاد حدود سیصد حدیث در کتب اربعه شیعه آمده است.

علمای اهل سنت امام سجاد(ع) را دارای علم و جایگاه والا دانسته و او را ستوده‌اند. از جمله: محمد بن مسلم زهری، از تابعین و فقیه و محدث اهل سنت قرن اول و دوم هجری درباره او می‌گوید: «نه هاشمی‌ای را برتر از او و نه کسی را فقیه‌تر از او دیدم». از أبو حاتم الأعرج نیز نقل شده که هاشمی‌ای برتر از علی بن حسین(ع) ندیدم.

شافعی، پایه‌گذار مذهب شافعی، او را فقیه‌ترین مردم مدینه دانسته است. جاحظ، متکلم و ادیب معتزلی در قرن دوم و سوم قمری، نیز درباره امام گفته است: «کسی را ندیدم که در فضیلت او شک داشته باشد و یا در مقدم بودن او سخنی گوید». سعید بن مسیب، از تابعین و از فقهای هفتگانه مدینه، درباره او گفته است: «باورع‌تر از او کسی ندیدم».

 

عروج ملکوتی

تاریخ دقیق شهادت امام سجاد(ع) روشن نیست؛ برخی آن را سال ۹۵ق و برخی دیگر ۹۴ق دانسته‌اند. روز شهادت ایشان به نقل مشهور ۲۵ محرم است. شهادت امام سجاد(ع)، به دستور ولید بن عبد الملک و با سم گزارش شده است و سن ایشان هنگام شهادت ۵۷ سال گفته شده است. مزار او در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است.

 

زندگینامه امام باقر (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب مشهور به امام محمدِ باقر(ع) (۵۷-۱۱۴ق) پنجمین امام شیعیان بعد از پدرش امام سجاد(ع) است. مشهورترین لقب او «باقر» به معنای شکافنده است.

 

امام باقر(ع) فرزند امام سجاد(ع) و فرزند فاطمه دختر امام حسن(ع) است. چون نسب او هم به امام حسن(ع) و هم به امام حسین(ع) می‌رسد، به او لقب هاشمیٌ بین هاشمیَین، علویٌ بین علویَین و فاطمیٌ بین فاطمیَین داده‌اند.

بر پایه حدیث لوح که جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده، پیامبر اسلام پیش از به دنیا آمدن امام باقر(ع)، نام او را محمد و لقبش را باقر(شکافنده) گذاشته بود. او ملقب به «باقرالعلم»، «شاکر»، «هادی» و «امین» بود؛ اما مشهورترین لقبش «باقر» (شکافنده) است.

کنیه معروفش «ابوجعفر» است در منابع روایی بیشتر با عنوان ابوجعفر اول یاد می‌شود، تا با ابوجعفر ثانی (امام جواد(ع)) اشتباه نشود. امام باقر(ع) در ۱ رجب سال ۵۷ قمری در مدینه به دنیا آمد. او در واقعه کربلا در حالی که خردسال بود، حضور داشت.

در اعیان الشیعه‌ آمده است که عبدالملک بن مروان به پیشنهاد امام باقر، اقدام به ضرب سکه اسلامی کرد. پیش از آن معاملات با سکه‌های رومی انجام می‌شد. امام باقر بخشی از وقت خود را به بیان مباحث تفسیری اختصاص داده بود که برگزاری جلسات تفسیر و پاسخ به سوالات و شبهات دانشمندان و مردم از جمله آنهاست. گفته شده امام باقر کتابی در تفسیر قرآن نوشته است که محمد بن اسحاق ندیم در کتاب الفهرست، از آن نام برده است.

امام باقر(ع) به احادیث رسول اکرم(ص) اهمیت می‌داد، تا جایی که جابر بن یزید جعفی از شاگردان امام باقر، ۷۰ هزار حدیث از پیغمبر اکرم نقل کرده است. حضرت تنها به نقل حدیث و انتشار آن اکتفا نکرده، بلکه اصحاب خود را به همت گماشتن در فهم حدیث و آشنایی پیدا کردن با معانی آن فرا می‌خواند. ایشان فرمود:

مراتب شیعیان ما را با میزان روایت‌کردنِ آنان از احادیثِ اهل بیت و معرفتشان به آن احادیث بشناسید، و معرفت، همان شناخت روایت و درایة الحدیث است، و با درایت و فهم روایت است که مؤمن به بالاترین درجات ایمان می‌رسد.

گفته شده، شیخ طوسی شمار اصحاب و شاگردان امام باقر(ع) را که از او نقل حدیث کرده‌اند ۴۶۲ مرد و دو زن دانسته است. امام باقر(ع) می فرماید: من چهارساله بودم که جدم حسین بن علی کشته شد. من شهادت وی و آنچه در آن وقت بر ما گذشت را به یاد دارم.

 

معجزات و کرامات

امام باقر(ع) جنبش علمی به وجود آورد که در دوره امامت فرزندش امام صادق(ع) به اوج خود رسید. وی در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد بنی هاشم بود و روایات و احادیث وی در زمینه علم دین، آثار و سنت نبوی، علوم قرآن، سیره و فنون اخلاق و آداب بدان حد است که تا آن روز از هیچ یک از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به جا نمانده بود.

بزرگان اهل سنت، شخصیت علمی و معنوی امام باقر(ع) را ستوده و مورد احترام دانسته‌اند. عبدالله بن عطاء مکی، از محدثان اهل سنت و از یاران امام باقر(ع)، گفته است: «من علما را در نزد هیچ کس به لحاظ علمی پایین‌تر و کوچک‌تر ندیدم؛ چنانکه در نزد محمد بن علی دیدم. حَکَم بن عُتَیبه (از فقهای بزرگ کوفه) را نزد او، بسان شاگردی در مقابل استادش دیدم».

شمس الدین ذهبی، محدث و مورخ اهل سنت در قرن هفتم و هشتم قمری، امام باقر(ع) را ستوده و او را از کسانی دانسته که بین علم و عمل، سیادت و شرافت، وثاقت و متانت جمع کرده بود. وی، امام باقر را امام و فقیه و شایسته خلافت می‌دانست.

ابن حجر هیتمی، از فقهای شافعی مذهب قرن دهم قمری، نیز می‌نویسد: ابوجعفر محمد باقر، به اندازه‌ای گنج‌های پنهان علوم، حقایق احکام و حکمت‌ها و لطایف را آشکار نموده که جز بر عناصر بی‌بصیرت یا بد نیت، پوشیده نیست و از همین روست که وی را «باقر العلم» (شکافنده علم) و جامع آن و برپاکننده پرچم دانش خوانده‌اند. او عمرش را در طاعت خدا گذراند و در مقامات عارفین بدان حد رسیده بود که زبان گویندگان از وصف آن ناتوان است. او سخنان بسیاری در سلوک و معارف دارد.

 

عروج ملکوتی

شهادت امام باقر(ع) در دوران خلافت هشام بن عبد الملک و در ۵۷ سالگی به تاریخ ۷ ذی‌الحجه سال ۱۱۴ هجری قمری رخ داده است. وی در قبرستان بقیع، کنار مرقد پدرش امام سجاد(ع) و عموی پدرش امام حسن(ع) دفن شد.

زندگینامه امام صادق (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

جعفر بن محمد معروف به امام جعفر صادق(ع) (۸۳-۱۴۸ق) ششمین امام شیعیان اثنی عشری بعد از پدرش امام باقر(ع) است. وی به مدت ۳۴ سال (۱۱۴ تا ۱۴۸ق) امامت شیعیان را بر عهده داشت.

 

پدر او امام محمد باقر(ع) و مادرش ام فروة دختر قاسم پسر محمد بن ابوبکر بود. برطبق نقل کشف الغمة از علمای سنی، از آنجا که نسب مادر امام صادق(ع) هم از پدر و هم از مادر به ابوبکر می‌رسید، امام صادق (ع) گفته است: «لَقَدْ وَلَدَنِي أَبُوبَكْرٍ مَرَّتَيْن‏»؛ من دو بار از ابوبکر متولد شد‌ه‌ام. اما برخی از جمله علامه شوشتری و محمدباقر مجلسی، این روایت را جعلی می‌دانند.

کنیه‌ مشهور امام صادق(ع)، ابا عبدالله (ناظر به دومین فرزندش عبدالله افطح) است. با کنیه‌های ابو اسماعیل (ناظر به فرزند ارشدش، اسماعیل) و ابو موسی (ناظر به دیگر فرزندش امام موسی کاظم(ع)) نیز از او نام برده‌اند. مشهورترین لقب او «صادق» است. برطبق روایات، پیامبر اسلام(ص) این لقب را به او داده است تا از جعفر کذاب تمایز یابد؛ اما برخی گفته‌اند امام صادق(ع) به جهت پرهیز از شرکت در قیام‌های عصر خود، صادق لقب گرفته است؛ چرا که در آن زمان به کسی که مردم را گرد خود جمع و به قیام بر ضد حکومت تحریک می‌کرد، کذاب (دروغگو) می‌گفتند.

امام صادق(ع) در ۱۷ ربیع‌الاول سال ۸۳ق در مدینه به دنیا آمد. حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنی امیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سَفّاح و منصور دوانیقی هم‌زمان بود. در دوران امامت امام صادق(ع)، به علت ضعف حکومت اموی، آزادی بیشتری برای ابراز عقیده به وجود آمد و بحث‌های علمی بسیاری در موضوعات مختلف درگرفت.

فضای باز علمی سبب شد از امام صادق(ع) روایات فراوانی در زمینه‌های گوناگونِ فقه، کلام و… نقل شود. به گفته ابن‌حَجَر هیتمی، مردم از او دانش‌های فراوان نقل می‌کردند و آوازه او به همه جا رسیده بود. ابوبحر جاحظ هم نوشته است دانش و فقه او دنیا را پر کرده بود.

در متون حدیثی شیعه، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق(ع) و متکلمان مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است. در برخی از مناظرات، شاگردان امام صادق(ع) در حضور وی در زمینه‌ای که تخصص داشته‌اند، با دیگران مناظره کرده‌اند.

در سال‌های پایانی حکومت بنی‌امیه، گروهی از بنی‌هاشم از جمله عبدالله بن حسن مثنی و پسرانش و سفاح و منصور در ابواء جمع شدند تا برای قیام برضد حکومت، با یکی از خودشان بیعت کنند. در این جلسه عبدالله پسرش محمد را مهدی معرفی کرد و از حاضران خواست با او بیعت کنند.

امام صادق(ع) وقتی از این داستان مطلع شد، گفت: پسر تو مهدی نیست و اکنون نیز هنگام ظهور مهدی نیست. عبدالله از سخنان وی خشمگین شد و او را به حسادت متهم کرد. امام صادق(ع) قسم خورد که از روی حسادت سخن نمی‌گوید و گفت که پسران او کشته می‌شوند و خلافت به سفاح و منصور می‌رسد.

به‌جز دهه سومِ قرن دوم قمری که با فروپاشی خلافت بنی‌امیه هم‌ز‌مان بود، خلفای اموی و عباسی همواره فعالیت‌های امام صادق(ع) و یارانش را زیر نظر داشتند. فشارهای سیاسی در اواخر زندگی امام صادق(ع) بیش از پیش شد. طبق برخی روایات مأموران منصور دوانیقی کسانی را که با شیعیان امام صادق(ع) در ارتباط بودند، شناسایی می‌کردند و گردن می‌زدند. ازاین‌رو امام صادق(ع) و یارانش از روش تقیه استفاده می‌کردند.

در برخی روایات از زیارت‌های امام صادق(ع) از قبر امام علی(ع) سخن آمده است. او قبر امام علی(ع) را که تا پیش از آن پنهان بود، به یارانش نشان داد. به گفته کلینی، وی روزی یزید بن عمرو بن طلحة را به مکانی میان حیرة و نجف برد و قبر جدش حضرت امام علی(ع) را به او نشان داد.

برخی از علما و ائمه فقهی اهل سنت، شاگردان امام صادق(ع) بوده‌اند. شیخ طوسی در رجال خود، ابوحنیفه را در شمار شاگردان و اصحاب امام نام برده است. ابن ابی‌الحدید معتزلی نیز او را از شاگردان امام صادق(ع) دانسته است. شیخ صدوق از مالک بن انس نقل کرده است که وی مدتی نزد امام صادق(ع) می‌رفته و از او حدیث می‌شنیده است.

برخی از احادیث مشهور امام صادق(ع) به شرح زیر است:

  • حدیث حج: امام صادق (ع) کیفیت حج پیامبر را از پدر خود روایت کرده است. این حدیث طولانی در میان اهل سنّت و شیعه بسیار مشهور است و در مصادر متعدّد از راویان بسیاری نقل شده است.
  • حدیث توحید مُفَضَّل: توحید مُفَضَّل حدیثی طولانی که امام صادق(ع) در چهار جلسه درباره مسائلی چون آفرینش جهان، خلقت انسان و شگفتی‌ها و حکمت‌های آنها به مفضل بن عمر املا کرده است.
  • حدیث عِنوان بَصری: در حدیث عِنوان بَصری، امام صادق(ع) پس از تعریف عبودیت، دستورالعمل‌هایی را در زمینه‌های ریاضت نفس، بردباری و علم، به شخصی به نام عِنوان بصری گفته است.

 

معجزات و کرامات

در میان امامان شیعه، چه در اصول دین و چه در فروع دین، بیشترین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است. وی همچنین بیشترین شمار راویان را داشته‌ است. اِربِلی شمار روایت‌کنندگان از او را ۴۰۰۰ تن دانسته است.

بنابر روایتی از کتاب کافی، هنگامی که حسن بن زید والی مکه و مدینه بود، به دستور منصور عباسی، خانه امام صادق(ع) را آتش زد. طبق این روایت در این آتش‌سوزی در و دهلیز خانه امام(ع) در آتش سوخت و امام(ع) در حالی که از میان آتش عبور می‌کرد، از خانه خارج شد و گفت:

من فرزند اَعراق الثَّرَی (لقب حضرت اسماعیل) هستم. من فرزند ابراهیم خلیل الله هستم.

تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه‌ی فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی را به شکلی متمایزتر و صریح‌تر و صحیح‌تر از آنچه در زندگی دیگر امامان می‌توان دید در زندگی امام صادق علیه السلام می توان جستجو کرد؛ تا آنجا که فقه شیعه «فقه جعفری» نام گرفته است.

در منابع روایی در زمینه ویژگی‌های اخلاقی امام صادق(ع) گزارش‌هایی از زهد، انفاق، علم فراوان، عبادت بسیار و تلاوت قرآن آمده است. محمد بن طلحه، امام صادق(ع) را از بزرگترین افراد اهل بیت، دارای علم فراوان، اهل عبادت و زهد و تلاوت قرآن توصیف کرده است. مالک بن انس از ائمه فقهی اهل سنت گفته است: در مدتی که پیش امام صادق(ع) می‌رفته، همیشه او را در یکی از سه حالت نماز خواندن، روزه‌ داری و ذکر گفتن دیده است.

روایت‌هایی نیز از انفاق‌های پنهانی امام صادق(ع) در دست است. به نوشته کتاب کافی، او شب‌ها مقداری نان و گوشت و پول در کیسه می‌ریخت و به صورت ناشناس به در خانه تهیدستان شهر می‌برد و میان آنها تقسیم می‌کرد.

امام صادق(ع) نزد بزرگان اهل سنت جایگاه بالایی داشته است. ابوحنیفه از پیشوایان اهل سنت، امام صادق(ع) را فقیه‌ترین و داناترین فرد در میان مسلمانان دانسته است. مالک بن انس گفته است که از جهت فضل، علم، عبادت و ورع،‌ هیچ چشم و گوشی برتر از جعفر بن محمد ندیده و نشنیده است.

 

عروج ملکوتی

شیخ صدوق تصریح کرده است که امام صادق(ع) به دستور منصور دوانیقی و بر اثر مسمومیت به شهادت رسیده است. منابع متأخر ۲۵ شوال را روز شهادت وی دانسته‌اند. مدفن وی قبرستان بقیع در کنار قبر پدرش امام باقر و امام سجاد و امام حسن علیهم السلام است.

زندگینامه امام کاظم (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

موسی بن جعفر (۱۲۷ یا ۱۲۸-۱۸۳ق) معروف به امام موسی کاظم و ملقب به کاظم و باب الحوائج هفتمین امام شیعیان دوازده امامی است. وی در سال ۱۲۸ قمری، همزمان با شروع قیام ابومسلم خراسانی، داعی بنی‌ عباس علیه امویان به‌ دنیا آمد.

 

موسی بن جعفر در ذی‌الحجه سال ۱۲۷ قمری یا ۷ صفر سال ۱۲۸ قمری هنگامی که امام صادق(ع) و همسرش حمیده از حج بازمی‌گشتند، در منطقه ابواء به دنیا آمد. ولادت او را در سال ۱۲۹ قمری و در مدینه نیز گفته‌اند. در تقویم جمهوری اسلامی ایران، ولادت امام هفتم در ۲۰ ذی‌الحجه ثبت شده است.

نسب موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب با چهار واسطه به امام علی(ع) می‌رسد. پدر او امام صادق(ع)، ششمین امام شیعیان و مادرش حمیده بربریه است. کنیه او را ابوابراهیم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضی و ابوعلی گفته‌اند. وی را به دلیل کنترل خشم خود در برابر بدرفتاری دیگران، کاظم و به سبب عبادتِ بسیار، عبد صالح لقب داده‌اند. باب الحوائج نیز از القاب اوست و مردم مدینه او را زَیْنُ المُجتَهدین (زینت تلاش‌گران) می‌نامیدند.

تعداد همسران امام کاظم(ع) روشن نیست. نخستین آن‌ها، نجمه مادر امام رضا است. از تعداد فرزندان او نیز در منابع تاریخی گزارش‌های متفاوتی آمده است. به گزارش شیخ مفید، او ۳۷ فرزند (۱۸ پسر و ۱۹ دختر) داشته است. نوادگان امام کاظم(ع) به سادات موسوی شهرت دارند.

موسی بن جعفر، پس از شهادت امام صادق(ع) در سال ۱۴۸ قمری. در ۲۰ سالگی به امامت رسید. دوران امامت او با خلافت چهار تن از خلفای عباسی هم‌‌زمان بود. در منابع آمده است امام صادق(ع) با توجه به سخت‌گیری‌های عباسیان و برای حفظ جان امام کاظم(ع)، پنج نفر ـ از جمله خلیفه عباسی ـ را به عنوان وصی خود معرفی کرد. هر چند امام صادق(ع)، بارها امامِ پس از خود را به اصحاب خاصش معرفی کرده بود، اما این اقدام تا حدی وضع را برای شیعیان ابهام‌ آلود کرد.

در این دوره، برخی از اصحاب برجسته امام صادق(ع) مانند مؤمن طاق و هشام بن سالم نیز دچار تردید شده بودند. آنان ابتدا به سراغ عبدالله افطح، که ادعای امامت کرده بود، رفتند و از او درباره زکات پرسیدند. اما پاسخ‌های عبدالله آنها را قانع نکرد. آن دو سپس با موسی بن جعفر(ع) ملاقات کردند و با پاسخ‌های وی قانع‌ شدند و امامت او را پذیرفتند.

احادیث فراوانی از امام کاظم(ع)، در منابع حدیثی شیعه روایت شده است؛‌ این روایات بیشتر در موضوعات کلامی چون توحید، بداء و ایمان و نیز موضوعات اخلاقی است. همچنین مناجات‌هایی از جمله دعای جوشن صغیر از وی نقل شده است. مناظرات و گفتگوهایی از امام کاظم(ع) با برخی از خلفای عباسی، دانشمندان یهودی و مسیحی، ابوحنیفه و دیگران گزارش شده است.

از موسی بن جعفر(ع) مخالفت علنی در برابر حکومت وقت گزارش نشده است. او اهل تقیه بود و شیعیان را نیز به رعایت آن سفارش می‌کرد. به عنوان مثال، در نامه‌ای به خیزران مادر هادی عباسی، مرگ او را تسلیت گفت. بر پایه روایتی هنگامی که هارون او را احضار کرد، فرمود: «چون تقیه در برابر حاکم واجب است، پیش هارون می‌روم».

امام کاظم(ع)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستین‌بار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را به دستور خلیفه از مدینه به بغداد منتقل کردند. هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد. زمانِ دستگیری و زندان اول در منابع ذکر نشده ولی دومین بار در ۲۰ شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و در ۷ ذی حجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد.

درباره اصحاب امام کاظم(ع) اطلاعات دقیقی در دست نیست و درباره تعداد آنها اختلاف وجود دارد. شیخ طوسی تعداد آنان را ۲۷۲ نفر، و برقی آنها را ۱۶۰ نفر شمرده است. اهل سنت به امام هفتم شیعیان، به عنوان یک عالم دینی احترام می‌گذارند. برخی از بزرگان آنان علم و اخلاق امام کاظم را ستوده و از بردباری، سخاوت، کثرت عبادت و دیگر ویژگی‌های اخلاقی او سخن گفته‌اند.

برخی از عالمان اهل‌ سنت مانند سَمعانی،‌ تاریخ‌نگار، محدث و فقیه شافعی قرن ششم هجری، به زیارت قبر امام کاظم می‌رفته و به او متوسل می‌شده اند. ابوعلی خَلّال، از علمای اهل‌ سنت در قرن سوم هجری، گفته است که هر گاه برایم مشکلی پیش می‌آمد به زیارت قبر موسی بن جعفر می‌رفتم و به او متوسل می‌شدم و مشکلم برطرف می‌شد.

امام کاظم(ع) می فرماید: هر که دنیادوست شود، ترس آخرت از قلبش رخت بربندد. اگر به بنده‌ای علمی عطا شد و او محبتش به دنیا افزون گشت، از خدا دورتر می‌شود و خشم الهی بر او بیشتر خواهد شد.

 

معجزات و کرامات

بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم(ع) بسیار اهل عبادت بود؛ به همین دلیل، برای او از لقب عبد صالح استفاده می‌شود. بر پایه برخی گزارش‌ها امام کاظم(ع) آن قدر عبادت می‌کرد که زندان‌بانان او نیز تحت تأثیر قرار می‌گرفتند. شیخ مفید موسی بن جعفر را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه می‌کرد که محاسنش از اشک‌ خیس می‌شد.

او دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنن الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ» (گناه از بنده‌ات بزرگ شد، پس عفو از پیشگاهت، نیکو و زیبا خواهد گردید) را تکرار می‌کرد و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» (بارالها از تو راحتی هنگام مرگ و گذشت هنگام محاسبه اعمال را، مسئلت می کنم) را در سجده می‌خواند. حتی هنگامی که به دستور هارون به زندان منتقل شد، خدا را سپاس می‌گفت که فرصتی برای عبادت یافته است: «خدایا همواره از تو فراغتی برای عبادتت طلب می‌کردم و تو آن را برایم فراهم کردی؛ پس تو را سپاس می‌گویم».

در منابع شیعه و سنی، گزارش‌های مختلفی درباره بردباری و سخاوت امام کاظم(ع) وجود دارد. شیخ مفید او را بخشنده‌ترین مردم زمان خودش دانسته که شب‌ها برای فقیران مدینه آذوقه می‌برد. ابن عنبه درباره سخاوت موسی بن جعفر گفته است: او شب‌ها از خانه بیرون می‌رفت و کیسه‌هایی از درهم همراه داشت و به هر کس می‌رسید یا به کسانی که به احسان او چشم داشتند، می‌بخشید تا بدانجا که کیسه‌های پول او ضرب‌المثل شده بود. همچنین گفته شده موسی بن جعفر به کسانی که به او آزار می‌رساندند نیز بخشش می‌کرد و وقتی به او خبر می‌دادند فردی در صدد اذیت او بوده، برایش هدیه‌ می‌فرستاد.

دلیل ملقب شدن امام هفتم شیعیان به کاظم، این بود که خشم خود را کنترل می‌کرد. گزارش‌های مختلفی در منابع آمده که امام کاظم(ع) خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی می‌کردند، فرو می‌برد. از جمله گفته شده مردی از نوادگان عمر بن خطاب در حضور امام کاظم، به امام علی(ع) توهین کرد. همراهان امام خواستند به او حمله کنند، اما امام مانع شد و سپس به مزرعهٔ آن مرد رفت. مرد با دیدن امام کاظم شروع به داد و بیداد کرد که محصولش را لگدمال نکند.

امام به او نزدیک شد و با خوشرویی پرسید چقدر خرج کاشت مزرعه کرده‌ای؟ مرد گفت: ۱۰۰ دینار! سپس پرسید: امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد غیب نمی‌دانم. امام فرمود: گفتم امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد: ۲۰۰ دینار! امام ۳۰۰ دینار به او داد و گفت: این ۳۰۰ دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است. سپس به سوی مسجد رفت. آن مرد زودتر خود را به مسجد رساند و با دیدن امام کاظم برخاست و این آیه را بلند خواند: اللهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِ‌سَالَتَهُ؛ خدا بهتر می‌داند رسالتش را کجا قرار دهد. بشر حافی نیز که بعدها از مشایخ صوفیه گردید، تحت تأثیر سخنان و اخلاق او توبه کرد.

 

عروج ملکوتی

شیخ مفید گفته است که سندی، به دستور هارون الرشید امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید. بنابر قول مشهور، شهادت وی روز جمعه، ۲۵ رجب سال ۱۸۳ قمری در بغداد رخ داده است. آرامگاه امام کاظم(ع) و امام جواد(ع)، در منطقه کاظمین در بغداد به حرم کاظمین مشهور و زیارتگاه مسلمانان به‌ویژه شیعیان است. بر پایه روایاتی از امام رضا(ع)، ثواب زیارت قبر امام کاظم(ع)، با زیارت قبر پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) برابری می‌کند.

زندگینامه امام رضا (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

علی بن موسی بن جعفر(ع) معروف به امام رضا (۱۴۸–۲۰۳ق) هشتمین امام شیعه اثنی عشری است. مشهورترین لقب او، رضا است. در حدیثی از امام جواد(ع) آمده است که لقب رضا از سوی خداوند به او داده شده است. او به عالم آل محمد و امام رئوف نیز شهرت دارد.

 

نسب علی بن موسی با پنج واسطه به امام علی(ع) می‌رسد. پدرش موسی بن جعفر(ع)، امام هفتم شیعیان بود. کنیه‌اش، ابوالحسن و مشهورترین لقبش رضا است. در روایتی از امام جواد(ع) آمده است که این لقب از سوی خداوند به پدرش داده شده است، ولی طبق برخی منابع، مأمون لقب رضا را به او داد. صابر، صدیق، رضی و وفی از دیگر القاب اویند.

در برخی روایات، او عالم آل محمد نامیده شده است. نقل شده است که امام کاظم(ع) به فرزندانش می‌گفت: «برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد است.» همچنین امام جواد(ع) در زیارت امام رضا(ع) او را امام رئوف خطاب کرده است. لقب امام رئوف در بین شیعیان شهرت بسیار دارد.

زادروز امام رضا(ع) را پنجشنبه یا جمعه، ۱۱ ذی‌القعده نقل کرده‌اند. کلینی، صاحب اصول کافی و بیشتر علما و و مورخان سال تولدش را ۱۴۸ق نقل کرده‌اند. مادر امام رضا(ع) کنیزی از اهالی نوبه بوده است که با نام‌های مختلفی از او یاد شده است. گفته شده است هنگامی که امام کاظم(ع) او را خریداری کرد، نام تُکتَم را برای وی برگزید و وقتی امام رضا(ع) را به دنیا آورد، او را طاهره نامید.

همسر امام رضا سَبیکه نام داشت. گفته شده وی از خاندان ماریه قبطیه، همسر پیامبر(ص)، بوده است. در برخی از منابع تاریخی، همسر دیگری نیز برای امام رضا(ع) ذکر شده است: مأمون به امام رضا(ع) پیشنهاد داد که با دخترش «‌ام حبیب‌» یا «‌ام حبیبه‌» ازدواج کند و امام نیز پذیرفت. درباره تعداد و اسامی فرزندان امام رضا اختلاف است. شیخ مفید، غیر از محمد بن علی فرزندی برای وی نمی‌شناسد.

امام رضا(ع) پس از شهادت پدرش امام کاظم(ع) در سال ۱۸۳ق امامت را عهده‌دار شد؛ مدت امامت او ۲۰ سال (۱۸۳-۲۰۳ق) بود که با خلافت هارون الرشید(۱۰ سال)، محمد امین (حدود ۵ سال)، مأمون (۵ سال) همزمان شد. پس از شهادت امام کاظم(ع)، بیشتر شیعیان با توجه به وصیت او و دلایل و شواهد دیگر، امامت فرزندش، علی بن موسی الرضا(ع) را پذیرفتند و وی را به عنوان امام هشتم تأیید کردند.

این دسته که بزرگان اصحاب امام کاظم(ع) را هم شامل می‌شد، به نام قطعیه مشهور شدند؛ ولی گروه دیگری از اصحاب امام هفتم‏(ع) از پذیرفتن امامت علی بن موسی الرضا(ع) سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) توقف کردند که به همین جهت واقفیه (یا واقفه) نامیده شدند. واقفیه معتقد بودند که امام کاظم(ع)، مهدی موعود است که در غیبت به سر می‌برد و بازخواهد گشت.

پس از عقد ولایتعهدی (در ۷ رمضان سال ۲۰۱) چون عید (ظاهرا عید فطر سال ۲۰۱ق) رسید مأمون از امام خواست تا نماز عید بخواند، اما امام بر مبنای شرایطی که در ابتدای ولایتعهدی با مأمون ذکر کرده بود از پذیرش اقامه نماز عید عذر خواست. مأمون اصرار کرد و امام ناچار قبول کرد و فرمود: پس من همچون رسول خدا(ص) به نماز خواهم رفت. مأمون نیز پذیرفت.

مردم انتظار داشتند که امام رضا(ع) مانند خلفا با آداب و رسوم خاصی از خانه خارج شود، اما دیدند که ایشان با پای برهنه در حالی‌که تکبیر می‌گوید به راه افتاد. امیران که با لباس رسمی و معمولِ این‌گونه مراسم آمده بودند، با دیدن این وضع، یک‌باره از اسب‌ها فرود آمده و کفش‌ها را از پا درآوردند و با گریه و تکبیرگویان پشت سر امام به راه افتادند. امام در هر قدم که می‌رفت سه بار تکبیر می‌گفت.

گفته‌اند که فضل به مأمون گفت: اگر امام رضا بدین صورت به مصلّا (محل برپایی نماز) برسد، مردم فریفته او می‌شوند، بهتر آن است که از او بخواهی برگردد. پس مأمون فردی را فرستاد و از امام خواست که برگردد. آن حضرت کفش خود را به پا کرد و سوار بر مرکب شد و بازگشت.

امام در پاسخ نامه مأمون که از ایشان خواسته بود درباره اسلام ناب برای او بنویسد، پس از اشاره به توحید و نبوت پیامبر اسلام، امامت و جانشینی امام علی(ع) و یازده امام پس از وی را مطرح می‌کند و عبارت «القائم بامر المسلمین: کسی که امور مسلمانان را بر عهده دارد» را در مورد امام به کار می‌برد.

امام رضا علیه السلام می فرماید: انجام کار نیک و کوشش در عبادت را با تکیه بر دوستی آل‌ محمد (ص) رها نکنید؛ دوستی آل‌ محمد (ص) و تسلیم بودن در برابر دستوراتشان را نیز با تکیه بر عبادت وانگذارید، چرا که هیچ‌ یک از این دو بدون دیگری پذیرفته نمی‌شود.

 

معجزات و کرامات

امام رضا(ع) تا پیش از سفر به خراسان در مدینه زندگی می‌کرد و از جایگاه ویژه‌ای در میان مردم برخوردار بود. او در گفتگویی که با مأمون درباره ولایتعهدی داشت، در توصیف این دوره گفته است:

همانا ولایتعهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و وقتی سوار بر مرکب خود، از کوچه‌های مدینه عبور می‌کردم، کسی عزیزتر از من نبود.

در مورد جایگاه علمی امام در مدینه نیز از خود ایشان نقل شده است:

من در مسجد پیامبر می‌نشستم و دانشمندانی که در مدینه بودند، هرگاه در مسئله‌ای درمی‌ماندند، همگی به من رجوع می کردند و مسائل‌شان را نزد من می‌فرستادند و من به آنها پاسخ می‌دادم.

اسحاق بن راهْوَیه می‌گوید: وقتی امام رضا(ع) در سفر به خراسان به نیشابور رسید، شماری از مُحدِّثان عرض کردند:‌ ای پسر پیغمبر از شهر ما تشریف می‌‏برید و برای ما حدیثی بیان نمی‌فرمایید؟ پس از این تقاضا، حضرت سرش را از کجاوه بیرون آورد و از پدرانش از رسول خدا نقل کرد که جبرئیل گفت شنیدم از خداوند که فرمود:

کلمه‏ «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏» دژ من است. پس هر کس داخل دژ و حصار من شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.» پس هنگامی که مَرکب حضرت حرکت کرد با صدای بلند فرمود: البته با شروط آن و من یکی از آن شروط هستم.

گزارش‌هایی از عبادت‌های شبانه و شب زنده‌داری ایشان نقل شده است. هنگامی که امام رضا(ع) پیراهن خود را به دعبل خزاعی هدیه داد به او فرمود: از این پیراهن محافظت کن که من با آن، هزار شب، در هر شب هزار رکعت نماز خوانده‌ام و با آن هزار بار قرآن را ختم کرده‌ام. سجده‌های طولانی آن حضرت نیز گزارش شده است.

ابن شهر آشوب نقل کرده است که روزی امام به حمام رفت و یکی از حاضران که امام را نمی‌شناخت از ایشان خواست دلّاکی او را انجام دهد. امام پذیرفت و شروع به دلاکی کرد. دیگران با مشاهده این ماجرا امام را به آن مرد معرفی کردند و وقتی آن مرد شرمسار شد و عذرخواهی کرد، امام او را آرام کرد و به دلاکی ادامه داد.

برخی از بزرگان اهل‌سنت در سخنانی نسب، علم و فضل امام رضا(ع) را ستوده و به زیارت حرم امام رضا(ع) می‌رفته‌اند. رسول جعفریان، از پژوهشگران معاصر تاریخ، در کتاب «تاریخ تشیع در ایران» چند تن از عالمان اهل سنت را که تا قرن ششم به زیارت امام هشتم رفته‌اند، معرفی کرده است.

 

عروج ملکوتی

شهادت امام علی‌ بن‌ موسی(ع) را جمعه یا دوشنبه آخر ماه صفر، یا ۱۷ صفر، یا ۲۱ رمضان، یا ۱۸ جمادی‌الاولی، یا ۲۳ ذی‌القعده، یا آخر آن، در سال ۲۰۲، یا ۲۰۳، یا ۲۰۶ نقل کرده‌اند. کلینی، وفات او را در ماه صفر سال ۲۰۳ق. در ۵۵ سالگی ذکر می‌کند. طبق نظر بیشتر علما و مورخین سال شهادت امام رضا(ع)، ۲۰۳ق. بوده است. طبرسی روز شهادت را در آخر ماه صفر نقل می‌کند که امروزه در همین تاریخ برای ایشان عزاداری می شود.

شیخ مفید نقل می‌کند مأمون، عبدالله بن بشیر را امر کرد که ناخن‌هایش را نگیرد تا درازتر از حد معمول شود و سپس چیزی شبیه تمر هندی به او داده تا با دستانش خمیر کند. آنگاه مأمون پیش امام رضا(ع) رفته و عبدالله را صدا زده و از او خواسته است که با دستانش آب انار بگیرد و سپس آن را به امام رضا(ع) نوشانید و این سبب شهادت حضرت پس از دو روز شده است.

 

 

زندگینامه امام جواد (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقی (۱۹۵-۲۲۰ق) امام نهم شیعیان اثنی عشری است. کنیه او ابوجعفر ثانی است و ملقب به جواد و ابن الرضا بود. ملقب شدن او به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان او دانسته‌اند.

 

محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان اثناعشری است که به جوادالائمه شهرت دارد. نسب او با شش واسطه به امام علی علیه‌السلام پیشوای اول شیعیان، می‌رسد. پدرش امام رضا(ع)، پیشوای هشتم شیعیان، است. مادر او کنیز بود و سَبیکه نوبیه نام داشت. کُنیه وی ابوجعفر و ابوعلی است. در منابع روایی، از وی با عنوان ابوجعفر ثانی یاد می‌شود تا با ابوجعفر اول (امام باقر(ع)) اشتباه نشود. از القاب مشهور امام نهم، جواد و ابن الرضا است. تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل، مرتضی و منتجب را نیز از القاب او شمرده‌اند.

امام جواد(ع) سال ۱۹۵ قمری در مدینه به دنیا آمد. درباره روز و ماه ولادت او اختلاف است. بیشتر منابع، تولد او را در ماه رمضان دانسته‌اند. برخی روز آن را ۱۵ رمضان و برخی دیگر ۱۹ رمضان گفته‌اند. شیخ طوسی در مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد، تاریخ ولادت او را ۱۰ رجب ذکر کرده است که در تقویم امروزی نیز همین تاریخ را ولادت او ثبت کرده اند.

از برخی روایات برمی‌آید که قبل از تولد جواد الائمه، برخی از واقفیان می‌گفتند علی بن موسی چگونه می‌تواند امام باشد در حالی که از خود نسلی ندارد. از این‌رو وقتی که جوادالأئمه به دنیا آمد، امام رضا(ع) او را مولودی پربرکت برای شیعیان توصیف کرد. مأمون عباسی در سال ۲۰۲ هجری یا ۲۱۵ق دختر خود ام فضل را به عقد امام جواد(ع) در آورد. برخی گفته‌اند: احتمالاً در دیداری که جوادالأئمه با پدرش در طوس داشت، مأمون، ام الفضل را به عقد او درآورد.

همسر دیگر جوادالأئمه، سمانه مغربیه است که کنیز بود و به دستور خودش خریداری شد. همه فرزندان امام جواد از سمانه بودند. بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد(ع) چهار فرزند به نام‌های علی، موسی، فاطمه و امامه داشت. برخی دختران امام را سه تن به نام‌های حکیمه، خدیجه و ام کلثوم می‌دانند.

امام جواد(ع)، پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ق به امامت رسید. مدت امامت او هفده سال بود که با خلافت دو تن از خلفای عباسی، مأمون عباسی و معتصم عباسی همزمان بود. حدود ۱۵ سال آن در خلافت مأمون(۱۹۳-۲۱۸ق) و ۲ سال در خلافت معتصم(۲۱۸-۲۲۷ق) سپری شد.

امام جواد(ع) در حدود ۸ سالگی، به امامت رسید. به دلیل پایین بودن سن وی، میان شیعیان درباره امام پس از حضرت رضا(ع) اختلاف شد؛ برخی به دنبال عبدالله بن موسی، برادر امام رضا رفتند، اما طولی نکشید او را شایسته امامت ندانستند و از او روگرداندند. برخی به احمد بن موسی برادر دیگر حضرت رضا(ع) گرویدند و شماری نیز به واقفیه پیوستند. با این حال، بیشتر اصحاب علی بن موسی الرضا(ع) به امامت فرزندش جواد معتقد شدند.

امام جواد(ع) از طریق سازمان وکالت با شیعیان در ارتباط بود. او در سرزمین‌های اسلامی از جمله بغداد، کوفه، اهواز، بصره، همدان، قم، ری، سیستان و بُست نمایندگانی داشت. تعداد وکیلان او را ۱۳ تن گفته‌اند. در پاسخ به ابوهاشم جعفری که از تفسیر آیه «لا تُدْرِکهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یدْرِک الْأَبْصار» پرسیده بود، امکان دیدن خدا با چشم (عقیده مجسمه) را نفی کرد و فرمود: اوهام قلوب، دقیق‌تر از دید چشمان است. انسان می‌تواند چیزهایی را که ندیده‌ تصور کند؛ اما نمی‌تواند آنها را ببیند. وقتی که اوهام قلوب نمی‌توانند خدا را درک کنند، چگونه چشمان او را بینند و درک کنند؟

او خطاب به محمد بن سنان، ادعای مفوضه مبنی بر واگذاری خلق و تدبیر جهان به پیامبر(ص) و امامان را رد کرد. البته تفویض احکام را به عنوان عقیده‌ای درست معرفی نمود و آن را هم به مشیت الهی منتسب کرد و فرمود: این عقیده‌ای است که هر کس از آن جلوتر برود از اسلام خارج است و هر کس آن را نپذیرد (دینش) نابود می‌شود و هر کس آن را بپذیرد به حق پیوسته است.

به گفته عزیزالله عطاردی، حدود ۲۵۰ حدیث از امام جواد(ع) در موضوعات فقهی، تفسیری و عقیدتی نقل شده است. کم بودن روایات منقول از وی در مقایسه با برخی دیگر از امامان معصوم را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان شهادت دانسته‌اند.

به نقل منابع روایی شیعه، محمد تقی(ع) در مجلسی با حضور مأمون و شماری از فقها و درباریان، با یحیی بن اکثم درباره فضایل ابوبکر و عمر مناظره کرد. یحیی خطاب به او گفت: جبرئیل از طرف خدا به رسولش گفت: از ابوبکر سؤال کن، آیا او از من راضی است؟ من که از او راضی هستم.

امام پاسخ داد: من منکر فضل ابوبکر نیستم؛ اما کسی که این روایت را نقل کرده باید به احادیث دیگری که از پیامبر(ص) وارد شده توجه کند و آن اینکه پیامبر فرمود: هنگامی که حدیثی از طرف من به شما می‌رسد آن را بر کتاب خدا و سنت من عرضه کنید. اگر موافق با آن بود، بپذیرید و اگر نبود، قبول نکنید؛ زیرا دروغ‌گویان و جعل‌کنندگان حدیث زیاد خواهند شد. سپس امام فرمود: این حدیث با قرآن موافقت ندارد؛ زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید «وَنَحْنُ أَقْرَ‌بُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِ‌يدِ؛ ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم». آیا خداوند از راضی بودن یا نبودن ابوبکر آگاهی نداشت که از او می‌پرسد؟

پس از آن یحیی درباره روایت «مَثَل ابوبکر و عمر در زمین همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است»، سؤال کرد. جوادالأئمه فرمود: محتوای این روایت صحیح نیست؛ زیرا جبرئیل و میکائیل همواره بندگی خدا را کرده و لحظه‌ای مرتکب گناه نشده‌اند در حالی که ابوبکر و عمر پیش از آنکه اسلام بیاورند، سال‌های طولانی مُشرک بوده‌اند.

امام جواد(ع)، برتری انسان‌ها را به واسطه علم آنان می‌دانست نه به واسطه نسب و نژاد. از او نقل شده است: «با شرافت‌ترین از همه شریف‌ها کسی است که شرفش به واسطه علمش باشد». همچنین ایشان فرمود: مؤمن نیازمند سه خصلت است: توفیق از سوی خداوند، واعظی از درون خود، پذیرش از کسی که او را پند می‌دهد.

 

معجزات و کرامات

حضرت رضا علیه السلام در واکنش به کسانی که خردسالی جوادالأئمه را مطرح می‌کردند به نبوت حضرت عیسی در کودکی استناد می‌کرد و می‌فرمود: «سن عیسی هنگامی که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است.» همچنین در پاسخ به کسانی که شبهه کودکی امام جواد(ع) را مطرح می‌کردند، به آیاتی از قرآن درباره نبوت حضرت یحیی در کودکی و سخن گفتن حضرت عیسی در گهواره استناد می‌شد.

در روایاتی آمده است گروهی از شیعیان که از بغداد و شهرهای دیگر به حج آمده بودند، برای دیدار جوادالأئمه به مدینه رفتند. آنان در مدینه با عبدالله بن موسی دیدار کردند و از او سؤالاتی پرسیدند. او پاسخ های نادرست داد. آنان متحیر ماندند و در همان مجلس بودند که امام جواد(ع) وارد شد و آنان دوباره پرسش‌هایشان را مطرح کردند و با پاسخ‌های امام جواد(ع) قانع شدند.

در منابع روایی فضايل و کراماتی برای امام جواد(ع) نقل شده است. ملقب شدن پیشوای نهم شیعیان به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته‌اند. بر پایه نامه‌ای که امام رضا(ع) از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، حضرت جواد از همان سال‌های اولیهٔ زندگی، به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است.

باقر شریف قرشی، پژوهشگر و مورخ عراقی، جوادالأئمه را عابدترین و خالص‌ترین مردم زمانه‌اش معرفی کرده و از کثرت نافله‌های وی سخن گفته است. به گفته وی، حضرت جواد(ع) در هر رکعت از نافله‌های خود، سوره حمد و توحید را ۷۰ بار می‌خواند. در منابع شیعی، کراماتی به امام جواد(ع) نسبت داده شده است از جمله سخن گفتن هنگام ولادت، طی الارض از مدینه به خراسان برای مراسم تجهیز پدرش امام رضا(ع)، شفا دادن بیماران، استجابت دعا، خبر دادن از باطن افراد و رویدادهای آینده.

قطب راوندی از محمد بن میمون نقل می‌کند: زمانی که امام رضا(ع) هنوز به خراسان نرفته بود، سفری به مکه رفت و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من می‌خواهم به مدینه بروم، نامه‌ای برای محمدتقی بنویسید تا من ببرم. حضرت تبسمی کرد و نامه‌ای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمانم نابینا شده بود.

موفّق، خادم حضرت، امام جواد(ع) را آورد در حالی که در مهد جای داشت. من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. سپس فرمود‌: ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن رسول الله چشمم بینائی‌اش از دست رفته است. حضرت دست به چشمان من کشید و از برکت دست آن حضرت، چشمانم شفا یافت و بینا شدم.

همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت جوادالأئمه(ع) از بغداد به مدینه، گروهی، او را تا بیرون شهر بدرقه کردند. هنگام مغرب امام جواد(ع) در حیاط مسجدی در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، وضو گرفت و نماز خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند، یافتند که شیرین و بدون دانه است. از شیخ مفید نقل کرده‌اند که سال‌ها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.

عالمان اهل سنت، پیشوای نهم شیعیان را به عنوان یک عالم دینی احترام می‌کنند. برخی از آنان شخصیت علمی جوادالأئمه را ممتاز دانسته‌ و شیفتگی مأمون به او را به دلیل شخصیت علمی و معنوی او در کودکی دانسته‌اند. آنان همچنین از برتری محمد بن علی(ع) در ویژگی‌های دیگری همچون تقوا، زهد و سخاوت سخن گفته‌اند.

برخی از شیعیان با توجه به توصیه‌هایی که برخی از عالمان شیعی داشته‌اند، برای گسترش رزق و گشایش در امور مادی به امام جواد(ع) توسل می‌جویند و او را باب الحوائج می‌خوانند. نمونه‌ای از این توصیه نقل مجلسی دوم از ابوالوفاء شیرازی است که مدعی شده پیامبر(ص) در خواب او را به توسل به امام جواد(ع) در امور مادی توصیه کرده است.

 

عروج ملکوتی

حکومت عباسی دو بار امام محمد تقی(ع) را به بغداد احضار کرد. سفر اول در زمان مأمون چندان طولانی نبود. بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ق، به دستور معتصم عباسی وارد بغداد شد و در ذی القعدة یا ذی‌الحجه همان سال در بغداد به شهادت رسید. روز شهادت وی، در بیشتر منابع، آخر ذی‌القعده است. وی به همراه امام موسی کاظم علیه السلام در کاظمین بغداد دفن شده است.

زندگینامه امام هادی (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

علی بن محمد مشهور به امام هادی یا امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق) دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد(ع) است. او از ۲۲۰ تا ۲۵۴ق به مدت ۳۴ سال، امامت را به عهده داشت.

 

علی بن محمد، مشهور به امام هادی و علی النقی، امام دهم شیعیان است. پدرش امام جواد(ع)، امام نهم شیعیان، و مادرش کنیزی به نام سمانه مغربیه یا سوسن بود. از مشهورترین القاب امام دهم شیعیان، هادی و نقی است. کنیه وی ابوالحسن است و در منابع حدیثی، ابوالحسن سوم خوانده شده است، تا با ابوالحسن اول یعنی امام کاظم و ابوالحسن دوم یعنی امام رضا اشتباه نشود.

بنابر نظر کلینی و شیخ طوسی، امام هادی در ۱۵ ذی‌الحجه سال ۲۱۲ق در منطقه‌ای به نام صریا در نزدیکی مدینه متولد شده است. از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری در مقایسه با دیگر ائمه شیعه، اطلاعات چندانی وجود ندارد. برخی از پژوهشگران عمر کوتاه این امامان، محصور بودن آنان و غیرشیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار را از علل آن دانسته‌اند. نقش انگشتر امام هادی(ع)، «الله ربّی و هو عصمتی من خلقه؛ خداوند پروردگار من است و حامی‌ام از شر آفریدگانش» گزارش شده است.

علمای شیعه از چهار پسر به نام‌های حسن، محمد، حسین و جعفر برای امام هادی یاد کرده‌اند. علی بن محمد، در سال ۲۲۰ق در ۸ سالگی به امامت رسید. به گزارش منابع، سن پایین امام هادی(ع) در آغاز امامت، منجر به تردید شیعیان نشد چرا که آغاز امامت امام جواد در سن کم، موجب شد شیعیان پس از وی در مواجهه با چنین موضوعی دچار تردید نشوند.

علی بن محمد، امام دهم شیعیان، ۷ سال از امامت خود را در دوره خلافت معتصم عباسی سپری کرد. معتصم، بنابر گزارش‌های تاریخی، در مقایسه با دوران امام جواد، در زمان امام هادی، سختگیری‌های کمتری به شیعیان روا می‌داشت و مدارای بیشتری با علویان داشته است.

متوکل عباسی در سال ۲۳۳ق یا ۲۴۳ق امام هادی(ع) را وادار کرد که از مدینه به سامرا برود. امام هادی(ع) پس از ورود به کاظمین، با استقبال مردم مواجه شده و به خانه خزیمة بن حازم وارد گردید و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد. بر اساس گزارشی که به متوکل داده شده بود مبنی بر این‌که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه‌هایی از شیعیان به او وجود دارد، به دستور او تعدادی از مأموران غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند. وقتی وارد خانه او شدند، امام را در اتاقی یافتند که آیاتی از قرآن را زمزمه می‌کرد.

او را پیش متوکل بردند. وقتی امام به مجلس متوکل وارد شد، او کاسه شرابی در دست داشت؛ متوکل آن حضرت را در کنار خود جای داد و شراب تعارف او کرد. امام عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من به شراب آلوده نشده است. آنگاه متوکل از حضرت خواست برایش شعری بخواند که او را به وجد آورد. امام فرمود: کمتر شعر می‌خوانم.

اما متوکل اصرار ورزید و آن حضرت اشعاری خواند  اشعار وی متوکل و دیگران را تحت تاثیر قرار داد، به گونه‌ای که متوکل از کثرت گریه صورتش خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند. سپس دستور داد امام را با احترام به خانه‌اش بازگردانند. تهدیدات و سخت گیری های حاکمان عباسی نسبت به امام هادی(ع) در مدت اقامت در سامرا گاه با کندن قبری در اتاق محل زندگی وی ویا احضارهای شبانه و بی خبر به کاخ و ممانعت از ارتباط شیعیان با او همواره ادامه داشت.

امام هادی، از طریق سازمان وکالت و نامه‌نگاری با شیعیان در ارتباط بود. به گفته جعفریان در زمان امام هادی(ع)، قم، مهمترین مرکز تجمّع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه(ع) وجود داشت. محمد بن داود قمی و محمد طلحی از قم و شهرهای اطراف آن، خمس، هدایا و سؤالات مردم را به امام هادی می‌رساندند.

در منابع روایی شیعه همچون کتب اربعه، بحارالانوار، تحف العقول، مصباح المتهجد، الاحتجاج و تفسیر عیاشی احادیثی از امام هادی نقل شده است. در مسند الامام الهادی حدود ۳۵۰ حدیث از وی گردآمده است. احادیثی که از وی در منابع روایی نقل شده، نسبت به امامان پیش از او کم است. عطاردی علت آن را اقامت اجباری وی در سامرا تحت‌نظر حکومت عباسی می‌داند که فرصت انتشار علوم و معارف را به وی نداده است.

رساله‌ای از امام هادی(ع) درباره جبر و اختیار بر جای مانده است. در این رساله، حدیث «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الأمرین»، بر اساس آیات قرآن، تبیین شده و مبانی کلامی شیعه، در مسأله جبر و تفویض ارائه گردیده است. روایاتی از امام هادی در زمینه توحید، امامت، زیارت، تفسیر و باب‌های مختلف فقه مانند طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، ازدواج و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی(ع) در باب توحید و تنزیه نقل شده است.

 

احادیثی از امام هادی علیه السلام:

  • «مردم در دنیا با اموالشانند و در آخرت با اعمالشان.»
  • «حکمت در سرشت‌های فاسد اثر نمی‌کند.»

 

معجزات و کرامات

زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه از امام هادی(ع) نقل شده است. زیارت جامعه کبیره را یک دوره امام‌شناسی دانسته‌اند. محور زیارت غدیریه، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضائل امام علی(ع) است. بزرگان و عالمان اهل سنت برای امام هادی(ع) احترام ویژه‌ای قائل بوده‌اند. آنان علم، سخاوت، زهد و عبادت امام هادی(ع) را ستوده‌اند. ابن حجر هیثمی ماجرایی از سخاوت آن حضرت گزارش کرده است.

 

عروج ملکوتی

امام هادی علیه السلام در زمان حکومت معتز عباسی مسموم شده و به شهادت رسید. برخی منابع، شهادت وی را در ۳ رجب ذکر کرده اند. امام هادی(ع) در خانه‌ای که در سامرا ساکن بود، دفن شد. محل دفن امام هادی(ع) و فرزندش امام حسن عسکری(ع) در سامرا به حرم عسکریین شناخته می‌شود.

زندگینامه امام عسکری (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

حسن بن علی بن محمد(ع) مشهور به امام حسن عسکری(ع) (۲۳۲-۲۶۰ق) یازدهمین امام شیعیان اثنی عشری است که به مدت شش سال امامت را بر عهده داشت. او فرزند امام هادی(ع) و پدر امام مهدی(عج) است.

 

نسب امام حسن عسکری(ع) با هشت واسطه به علی بن ابی‌ طالب(ع) نخستین امام شیعیان می‌رسد. پدرش امام هادی(ع)، دهمین امام شیعیان اثناعشری است. به نقل از منابع شیعی، مادرش کنیز بود و حُدیث یا «حدیثه» نام داشت. در برخی از منابع نام او «سوسن»، «عسفان» و سلیل نیز ثبت شده است. امام عسکری(ع) برادری به نام جعفر داشت که به جعفر کذاب معروف است. او پس از شهادت امام عسکری(ع)، ادعای امامت کرد و با انکار تولد فرزندی برای او، به عنون تنها وارث او مدعی میراث آن حضرت شد.

لقب‌های وی را هادی، نقی، زکی، رفیق و صامت ذکر کرده‌اند. برخی از مورخان لقب «خالص» را هم گفته‌اند. لقب «عسکری» نیز مشترک میان امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)، است زیرا هر دو در شهر سامرا اقامت اجباری داشتند. «عسکر» عنوان غیرمشهوری برای سامرا بوده است.

کنیه وی «ابومحمد» بود. در بعضی منابع کنیه‌های ابوالحسن، ابوالحجه، و ابوالقائم نیز به کار رفته‌ است. بیشتر منابع تولد ایشان را در مدینه دانسته‌اند با این حال از تولد او در سامرا نیز سخن رفته است. بیشتر منابع متقدم امامیه ولادت حضرت را در ربیع‌الثانی سال ۲۳۲ق دانسته‌اند. شیخ مفید در «مسار الشیعة» ولادت امام را ۱۰ ربیع‌الثانی آورده است.

طبق نقل مشهور، امام عسکری(ع) همسری اختیار نکرد و نسل او تنها از طریق کنیزی ادامه یافت که مادر حضرت مهدی(عج) است. بر اساس اکثر منابع شیعه، تنها فرزند امام عسکری، امام زمان(عج) مسمّا به «م‌ ح‌ م‌ د» است. در سنین کودکیِ امام حسن عسکری(ع)، پدرش امام هادی(ع) به اجبار به عراق فراخوانده شد و در سامرا، پایتخت آن روز عباسیان، تحت‌نظر قرار گرفت.

در این سفر امام عسکری(ع) نیز همراه پدر بود. مسعودی زمان این سفر را سال ۲۳۶ق و نوبختی سال ۲۳۳ق گفته‌اند. امام حسن عسکری بیشتر عمر خود را در سامرا گذراند و مشهور است که او تنها امامی است که به حج نرفت، ولی در عیون اخبار الرضا و کشف الغمه روایتی نقل شده که راوی، آن را در مکه از امام حسن عسکری(ع) شنیده است.

امام عسکری(ع) به مدت شش سال (از ۲۵۴ تا ۲۶۰ق) امامت کرد. مهم‌ترین دلیل برای امامت حسن بن علی عسکری(ع) پس از شهادت امام هادی(ع)، وصیت و احادیث امام هادی(ع) درباره جانشینی او است. اکثر شیعیان و یاران امام هادی(ع) نیز پس از شهادت ایشان، به امام حسن عسکری(ع) به عنوان امام رجوع کردند، ولی عده اندکی جعفر بن علی، معروف به جعفر کذاب پسر دیگر امام هادی(ع)، را امام خود خواندند و عده‌ای نیز به امامت سید محمد که در زمان امام هادی(ع) از دنیا رفته بود، معتقد شدند.

امام عسکری(ع) می‌فرمود هیچ یک از پدرانشان به اندازه او مورد شک و تردید شیعیان قرار نگرفته است. دوره امامت امام عسکری(ع) با سه خلیفه عباسی همزمان بود: معتز عباسی (۲۵۲-۲۵۵ق)، مهتدی (۲۵۵-۲۵۶ق) و معتمد (۲۵۶-۲۷۹ق). پس از قتل مستعین، معتز به قدرت رسید در آغاز حکومت او رفتار خصومت‌ آمیزی نسبت به امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) گزارش نشده است.

یکی از عواملی که اوضاع سیاسی را برای امام عسکری(ع) و شیعیان سخت‌تر می‌کرد شهرت یافتنِ قیام امام دوازدهم(عج) بود. شیخ مفید دوران امامت امام عسکری(ع) را روزگار سخت توصیف کرده است. وی معتقد است در مذهب امامیه آمدن امام منتظَر مشهور شده بود و خلیفه که می‌دانست شیعیان انتظار آمدن او را می‌کشند در جستجوی فرزند امام عسکری(ع) بود و تلاش و کوشش بسیاری برای اطلاع یافتن از آن حضرت می‌کرد. به همین دلیل بود که امام عسکری(ع) ولادت فرزندش را مخفی کرد.

امام عسکری(ع) مانند امامان پیش از خود از نمایندگانی جهت ارتباط با شیعیان استفاده می‌کرد. در منابع امامی عثمان بن سعید به عنوان باب (نماینده و رابط امام با مردم) شناخته شده است. وی پس از شهادت امام عسکری(ع)، نخستین نایب خاص امام زمان(عج) در غیبت صغری بود.

احادیثی از امام حسن عسکری(ع):

  • برای ما در کتاب خدا حقی قرار داده شده است و ما نزدیکان رسول خدا هستیم و خداوند ما را پاک گردانیده است؛ هیچ کس جز دروغگو این مقام را ادعا نمی‌کند.
  • عبادت، بسیاریِ روزه و نماز نیست، بلکه عبادت، اندیشیدنِ بسیار در امر الهی است.
  • نشانه های مؤمن پنج چیز است:

    • خواندن ۵۱ رکعت نماز، (۱۷ رکعت واجب (نمازهای یومیه) و ۳۴ رکعت مستحب (نافله‌های روزانه) در هر شب و روز)
    • زیارت اربعین.
    • انگشتر به دست راست کردن.
    • پیشانی را در سجده بر خاک نهادن.
    • بلند گفتن «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»

     

معجزات و کرامات

تفسیر قرآن از جمله زمینه‌هایی است که مورد توجه ویژه امام حسن عسکری(ع) بوده است. کتاب تفسیری که در شمار کهن‌ترین آثار میراث تفسیری امامیه است به ایشان منسوب شده است. امام حسن عسکری(ع) در شرایطی به امامت رسید که اختلافاتی اعتقادی در صفوف امامیه پدید آمده بود و اختلافاتی نیز در همان دوره امامت ایشان به وجود آمد.

برای نمونه یکی از این مسائل بحث «نفی جسمانیت خداوند» بود که از سال‌ها قبل مطرح بود. در زمان امام حسن عسکری(ع) این اختلاف به اندازه‌ای زیاد شد که سهل بن زیاد آدمی نامه‌ای به امام نوشت و از ایشان در این‌ باره راهنمایی خواست. امام در پاسخ، از فرورفتن در مباحث ذات، پرهیز داد و سپس با اشاره به آیاتی از قرآن، فرمود:

خدا یکتا و یگانه است؛ نه زاییده و نه زاده‌شده است و نه برای او همتایی است. آفریننده است نه آفریده. هر آنچه بخواهد از اجسام و غیر آن می‌آفریند و خود جسم نیست… چیزی شبیه او نیست و او شنوا و بیناست.

در علم حدیث، یکی از القابی که برای امام حسن عسکری(ع) به کار رفته، لقب «فقیه» است. این نشان می‌دهد که امام از سوی اصحابش به طور خاص به این وجه شناخته می‌شده است. بخشی از احادیث ایشان به حوزه فقه و ابواب مختلف آن مربوط می‌شود.

 

عروج ملکوتی

امام عسکری(ع) ۸ ربیع‌الاول سال ۲۶۰ق در دوره حکومت معتمد عباسی در ۲۸ سالگی به شهادت رسید. امام عسکری(ع) در خانه‌ خود در سامرا، که پیشتر امام هادی(ع) نیز در آنجا دفن شده بود، مدفون است.

زندگینامه حضرت مهدی (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

محمد بن حسن(عج) (متولد ۲۵۵ق)، شناخته‌ شده با عناوینی از جمله امام مهدی، امام زمان و حجت بن الحسن، دوازدهمین و آخرین امام شیعیان است که دوره امامتش پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) در سال ۲۶۰ قمری آغاز شد و تا پس از ظهور او در آخرالزمان ادامه خواهد داشت.

 

بر اساس احادیث متعدد، او همنام پیامبر اسلام است. در برخی احادیث و منابع مکتوب شیعه مانند الکافی و کمال الدین، نام او با حروف جدا و به‌صورت «م ح م د» آمده است. این جدانویسی به سبب احادیث متعددی است که بردن نامِ او را ممنوع کرده‌اند. احادیث فراوانی در منابع شیعه، بردن نام اصلی امام دوازدهم را منع کرده و حرام دانسته‌اند.

امام دوازدهم شیعیان، در منابع مختلف و ادعیه و زیارات با القاب و کنیه‌های بسیاری وصف شده است. محدث نوری در کتاب نجم الثاقب به حدود ۱۸۲ نام و لقب اشاره کرده و در کتاب «نام‌نامه حضرت مهدی(عج)» حدود ۳۱۰ اسم و لقب برای امام آمده است. برخی از القابی که محدث نوری برشمرده چنین است: مهدی، قائم، بقیة الله، منتقم، موعود، صاحب الزمان، خاتم الاوصیاء، منتَظَر، حجة الله، منتقم، احمد، ابوالقاسم، ابوصالح، خاتم الائمه، خلیفة الله، صالح، صاحب‌الامر.

پدر امام زمان(عج)، امام حسن عسکری(ع)، امام یازدهم شیعیان دوازده امامی است که به مدت شش سال، از وفات امام هادی(ع) در سال ۲۵۴ تا سال ۲۶۰هـ، امامت شیعیان را بر عهده داشت. مادر امام زمان(عج) به نام‌های متعددی از جمله نرجس، سوسن، صقیل یا صیقل، حدیثه و حکیمه خوانده شده و چهار گونه روایت درباره سرگذشت و ویژگی‌های وی نقل شده است. بر اساس روایتی که ابتدا شیخ صدوق در کمال الدین و تمام النعمة نقل کرده، شاهزاده‌ای رومی بوده و در روایت‌هایی دیگر، بدون اشاره به سرگذشت او، تنها به تربیت مادر امام زمان در خانه حکیمه، دختر امام جواد(ع) اشاره شده است.

بنابر دسته سوم روایات که مسعودی آنها را در اثبات الوصیة نقل کرده مادر امام زمان علاوه بر تربیت در خانه عمه امام یازدهم، در همان خانه هم به دنیا آمده است. روایات دسته چهارم تفاوت اساسی با سه دسته اخیر دارند؛ در این روایات مادر امام زمان(عج)، کنیزی سیاه‌پوست معرفی شده است. برخی از این روایات، خصوصا دسته چهارم، با یکدیگر قابل جمع و تطبیق نیست، از همین رو علامه مجلسی می‌گوید روایات دسته چهارم با روایات بسیاری در این زمینه اختلاف دارد، مگر آنکه آنها را درباره مادر با واسطه یا مربی امام زمان تلقی کنیم.

جعفر بن علی، عموی امام زمان(عج) پس از درگذشت امام حسن عسکری(ع) مدعی امامت شد و به همین دلیل جعفر کذاب خوانده می‌شود؛ منابع روایی، او را اهل فسق و فجور و گناهان بزرگ دانسته‌اند. او علاوه بر ادعای امامت و انکار وجود وارث برای امام عسکری(ع)، دولتمردان وقت را بر ضد امام دوازدهم تحریک کرد. بر اساس برخی منابع، او تا پایان زندگی بر ادعای خود باقی ماند و خود را امام می‌دانست. برخی دیگر از منابع نوشته‌اند که او از ادعای خود دست برداشت و توبه کرد و شیعیان به جای جعفر کذاب، او را جعفر تواب می‌خواندند. وی در ۴۵ سالگی در سامرا درگذشت.

درباره سال ولادت امام دوازدهم شیعیان اختلافاتی وجود دارد؛ بخشی از منابع کهن به تاریخ تولد او نپرداخته و آن را مخفی دانسته‌اند، اما روایات بسیاری از شیعه و برخی از اهل‌سنت، سال ولادت امام دوازدهم شیعیان را ۲۵۵ق یا ۲۵۶ق دانسته‌اند. این ابهام درباره ماه تولد نیز وجود دارد، اما نظر مشهور ماه شعبان است و بسیاری از منابع کهن شیعه نیز همین ماه را بیان کرده‌اند. منابع تاریخی درباره روز تولد امام دوازدهم، گزارش‌های مختلفی دارند که در میان آنها، روز نیمه شعبان گزارش معروف و مشهور است.

مورخان اتفاق‌نظر دارند که امام زمان(عج) در خانه پدرش امام عسکری(ع) در سامرا به دنیا آمد که هم‌اکنون حرم امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) است. شیعیان روز نیمه شعبان را، که بنابر قول مشهور روز ولادت امام زمان است، یکی از مهمترین اعیاد می‌دانند و در شب و روز آن به برگزاری جشن، چراغانی‌های گسترده، مولودی‌خوانی، قربانی کردن و غذا دادن به فقرا اقدام می‌کنند.

 

به باور شیعیان، امام زمان(عج) در سال ۲۵۵ق به دنیا آمد و همچنان زنده است و در آخرالزمان همراه با عیسی بن مریم ظهور خواهد کرد. در قرآن و روایات نیز مواردی از عمر طولانی ذکر شده است؛ از جمله آنکه حضرت نوح ۹۵۰ سال مردم را به دین خود دعوت نمود، یا در روایتی از امام سجاد(ع) نقل شده است که یکی از سنت‌هایی که امام زمان از پیامبران دارد، طول عمر آدم و نوح است.

امام مهدی(عج) از هنگام تولد تا آغاز غیبت صغری در زادگاهش سامرا زندگی می‌کرد. برخی روایات به نامعلوم بودن محل زندگی امام زمان (عج) در دوران غیبت اشاره دارند؛ با این حال در روایات دیگر از مکان‌هایی مانند ذی طوی (کوه رَضْویٰ)، و طیبه (مدینه) به عنوان محل زندگی امام زمان(ع) در دوران غیبت یاد شده است.

درباره محل ظهور امام زمان (عج) اطلاع دقیقی در دست نیست؛ وی بر پایه روایتی، در منطقه ذی‌طوی ظهور می‌کند، سپس با ۳۱۳ نفر از یارانش به مکه می‌رود، به حجر الاسود تکیه می‌دهد و پرچم خود را به اهتزاز در می‌آورد. بر اساس این روایت و روایات دیگر آغاز قیام امام زمان(ع) از مسجدالحرام است و یاران او بین رکن حجرالاسود و مقام ابراهیم با او بیعت می‌کنند. در برخی روایات از تهامه (منطقه‌ای در غرب شبه جزیره عربستان) به عنوان نقطه آغاز قیام امام زمان(ع) یاد شده است.

به مکه که جزئی از این سرزمین است نیز تهامه گفته می‌شود. برخی روایات، شهر کوفه را مرکز حکومت، مسجد کوفه را محل قضاوت، و مسجد سهله را محل زندگی و تقسیم بیت المال پس از قیام ذکر کرده‌اند.

مکان‌هایی به امام مهدی(عج) منسوب شده و گفته شده است که شیعیان در دوران غیبت کبری برای ارتباط با وی در این مکان‌ها حاضر می‌شوند:

  • سرداب غیبت: محل عبادت امام هادی(ع)، امام عسکری(ع) و امام زمان(عج).
  • مسجد جمکران: در نزدیکی روستای جمکران در قم، که بنابر قول معروف، به دستور امام زمان (عج) توسط حسن بن مثله جمکرانی ساخته شده است.
  • مسجد سهله: مقامی در این مسجد، منسوب به امام زمان(عج) است که در قسمت میانی مسجد و در بین مقام امام سجاد(ع) و مقام حضرت یونس قرار دارد. برخی روایات محل زندگی امام زمان(ع) را پس از ظهور، این مکان معرفی کرده‌اند.
  • ذی‌طوی: منطقه‌ای در مکه است که در داخل حرم مکی قرار دارد و طبق برخی روایات، حضرت مهدی(ع) در آنجا زندگی می‌کند. در برخی روایات، محل ظهور و مرکز تجمع یاران وی نیز همین منطقه یاد شده است. بر اساس روایتی، پیش از آنکه امام دوازدهم قیام خود را از کنار کعبه آغاز کند، در این مکان منتظر ۳۱۳ یار خود است.
  • کوه رضوی: برخی روایات، محل زندگی امام زمان(عج) را در دوران غیبت، کوه رضوی ذکر می‌کند. رضوی از کوه‌های تهامه در میان مکه و مدینه است.
  • جزیره خضراء: مکانی منسوب به امام زمان (عج) که بنابر برخی روایات، فرزندان امام زمان(عج) در آنجا زندگی می‌کنند. داستان این جزیره در برخی منابع آمده و دو دیدگاه درباره آن وجود دارد؛ برخی آن را پذیرفته و برخی دیگر افسانه دانسته‌اند و آثاری در نقد آن نگاشته‌اند.

 

در برخی نقل‌های روایی، پیامبر اسلام(ص)، امام مهدی را از نظر خصوصیات جسمی، شبیه‌ترین فرد به خود توصیف کرده و چنین توصیفی در حدیثی از امام حسن عسکری(ع) نیز دیده می‌شود. در روایتی از امام علی، امام مهدی در هنگام قیام خود بین سی تا چهل سال دارد.

بر اساس روایتی از امام باقر(ع)، روزی امام علی(ع) در حالی که بالای منبر بود، فرمود که از فرزندان وی در آخرالزمان مردی ظهور می‌کند که رنگ صورتش سفید متمایل به سرخی، سینه‌اش فراخ… و شانه‌ هایش قوی است و در پشتش دو خال است، یکی به رنگ پوستش و دیگری مشابه خال پیامبر(ص).

علامه مجلسی در جلد ۵۱ بحارالانوار، دلایل خاص اثبات امامت امام مهدی را در فصل «أبواب النصوص من الله تعالی و من آبائه علیه (صلوات الله علیهم أجمعین)» ذکر کرده که شامل ۱۵۳ حدیث از پیامبر و ائمه است؛ از جمله ابن‌عباس از پیامبر(ص) نقل کرده است: «جانشینان و اوصیای من و حجت‌های خدا پس از من دوازده نفر هستند: اولین آنها برادرم است و آخرین‌شان فرزندم. گفتند ای رسول خدا برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابی‌طالب. پرسیدند فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی که زمین را پر از عدل و داد می‌کند.»

به‌گفته شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ق) در کتاب الارشاد، و طبرسی (متوفای ۵۴۸ق) در کتاب اعلام الوری غیبت صغری با تولد امام زمان در سال ۲۵۵ هجری قمری شروع شده و بر این اساس مدت آن ۷۴ سال بوده است، اما سید محمد صدر در کتاب تاریخ الغیبة الصغری، آغاز غیبت را از وفات امام حسن عسکری در سال ۲۶۰ قمری خوانده که در این صورت طول آن ۶۹ سال می‌شود.

امام مهدی در طول غیبت صغری از طریق چهار نایب خاص خود، عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختى و علی بن محمد سمری، با شیعیان در ارتباط بود و امور آنان را حل و فصل می‌کرد. این امور علاوه بر مسائل عقیدتی و فقهی، شامل مسائل مالی نیز می‌‌شد.

دوره غیبت کبری از سال ۳۲۹ق آغاز شد. آخرین نائب خاص امام مهدی(ع) در دوره غیبت صغری، علی بن محمد سمری بود که در پانزدهم شعبان ۳۲۹ق درگذشت، در حالی که یک هفته قبل از درگذشت او، توقیعی از سوی امام خطاب به وی صادر شد که در آن ضمن اعلام روزِ درگذشت علی بن محمد سمری به او، از انتخاب جانشین منع شده بود؛ چرا که -بنابر آنچه در توقیع آمده- غیبت دوم آغاز شده و تا زمانی که خداوند اجازه ندهد ظهوری نخواهد بود.

عالمان بزرگ شیعه مانند شیخ صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی در کتاب‌های خود فصلی را برای نام بردن از دیدارکنندگان با امام دوازدهم گشوده و به ممکن بودن آن تصریح کرده‌اند.

بر اساس آموزه‌های شیعه، حضرت مهدی(ع) پس از غیبتی طولانی در آخرالزمان با همراهی یارانش قیام می‌کند و با برپایی حکومتی جهانی، عدالت و صلح را در جهان برقرار می‌سازد. در منابع اسلامی نشانه‌هایی برای ظهور امام زمان ذکر شده است از جمله خروج سفیانی، صیحه آسمانی و قتل نفس زکیه.

انتظار ظهور امام زمان یکی از آموزه‌های اصلی فرهنگ شیعه است که با عبارت انتظار فرج از آن یاد می‌شود و به‌معنای امید به گشایش سختی‌ها و رسیدن آینده‌ای روشن با ظهور امام زمان است. در روایات پاداش و فضائل بی‌شماری برای منتظران بیان شده و آنان را از «اولیاء الله» و برترین مردم به حساب آورده است که همچون یاران پیامبر(ص) در جنگ بدر بوده یا در خیمه امام زمان(ع) به همراه او نبرد می‌کنند.

 

اهل سنت به وجود «مهدی» باور دارند اما معتقدند مهدی در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد. برخی از علمای اهل سنت، مهدی موعود در اسلام را همان امام دوازدهم شیعیان دانسته‌اند؛ سبط بن جوزی، از علمای قرن هفتم قمری، در کتاب تذکرة الخواص پس از معرفی فرزند امام حسن عسکری(ع) گفته است: «او همان صاحب الزمان و قائم است که (مسلمانان) در انتظار آمدنش هستند».

چندین دعا و زیارت از امام زمان(ع) صادر شده است؛ مانند دعای فرج (اَللّهُمَّ عَظُمَ البَلاء)، دعای «یا مَن أظهَرَ الجَمیلَ»، دعای «اَللّهمّ رَبَّ النّورِ العَظیم»، دعای «اَللهُمّ ارزُقنا تَوفیقَ الطاعَةِ»، دعای سهم اللیل، دعای هر روز ماه رجب، دعای «اَللهمّ إنّی اَسألُكَ بِالمَولودَینِ فی رَجَب»، دعای «اَللهمّ إنّی اَسألُكَ بِمَعانی جَمیعِ ما یدعوكَ بِهِ وُلاةُ أمرِكَ»، زیارت ناحیه مقدسه و زیارت الشهداء.

برای ارتباط با امام زمان نیز علاوه بر زیارت‌های جامعه که می‌توان همه امامان را با آن زیارت کرد، دعاها و زیارت‌های مختلفی در روایات شیعه نقل شده که عبارتند از:

  • دعای ندبه
  • دعای سلامتی امام زمان(عج)
  • استغاثه به امام زمان(عج) (سَلامُ اللهِ الکامِلُ التّام…)
  • زیارت آل یس
  • دعای غریق
  • دعای عهد
  • صلوات مخصوص امام زمان(عج)
  • زیارت روز جمعه

 

معجزات و کرامات

بر اساس پاره‌ای از روایات، امام مهدی از نظر اخلاقی شبیه‌ترین فرد به پیامبر اسلام دانسته شده و با توجه به خصوصیاتی که برای پیامبر در آیات و روایات ذکر شده، می‌توان خصوصیات اخلاقی و دینی امام مهدی را با آن توصیف کرد. دسته‌ای دیگر از روایات به‌طور مستقل به بیان ویژگی‌های اخلاقی امام مهدی پرداخته است؛ برای نمونه از امام رضا(ع) نقل شده است که او به مردم از خودشان سزاوارتر و از پدران و مادران‌شان برای آنها دلسوزتر است. همچنین از همه مردم در برابر خدا متواضع‌‌تر و در عمل به آنچه خود بدان فرمان می‌‌دهد سختكوش‌تر و در دوری گزیدن از آنچه خود از آن نهی می‌‌كند خوددارتر است.

بر اساس روایتی از امام حسین (ع)، امام زمان را باید از روی آرامش و وقاری که دارد و همچنین دانش او به حلال و حرام و نیازمندی مردم به او و بی‌نیازی او از مردم شناخت. در نقلی از امام صادق(ع) گفته شده است که امام مهدی فردی در نهایت زهد است که پوشاک زمخت و خشن می‌پوشد، نان جو می‌خورد، بر كارگزاران دولت خود سختگیر، با مردم بسیار بخشنده، و با مستمندان مهربان است.

 

عروج ملکوتی

حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف زنده هستند و تا کنون بیش از 1148 سال است که از دیدگان مردم غایب گشته اند و منتظر 313 یار خالص و واقعی هستند. از زمان دقیق ظهور ایشان کسی جز خداوند خبر ندارد. اللهم عجل لولیک الفرج …