نوشته‌ها

زندگینامه شیخ مرتضى طالقانى

 

به نام آفریننده عشق

 

مرتضى طالقانى در سال (۱۲۷۴ ه’.ق.)، در خطه کوهستانى و با صفاى طالقان – که بین کرج، قزوین و گیلان واقع شده – در روستاى «دیزین»، دیده به جهان گشود. پدرش «آقاجان» نام داشت و پیشه ‏اش چوپانى بود؛ امّا باورهاى دینى و شیفتگى به دانش و دانشمندان در ژرفاى وجودش ریشه داشت.

 

ویژگی ها

مرتضى ضمن تحصیل در مکتب، به کمک پدر نیز مى ‏شتافت. در همین ایّام یک رخداد دل‏انگیز و جالب سرنوشت او را رقم زد. شیخ مرتضى طالقانى در نجف بارها و بارها آن رخداد را براى شاگردانش اینگونه نقل نموده است.

«من بُرهه‏ اى از عمر خودم را در دیزین چوپانى مى‏ کردم، روزى که در دشت، به دنبال گوسفندان بودم، آواى تلاوت قرآن به گوشم رسید. شنیدن این آیات، در جان من تأثیر ژرفى گذاشت و مرا تحت تأثیر قرار داد. آنگاه با خودم زمزمه کردم: پروردگارا! نامه خویش بر من فرو فرستادى؛ کتابى که راهنماى سعادت انسان‏ها است، آیا تا آخر عمر آن را در نیابم!؟ بدین سبب بود که تصمیم گرفتم براى فهم دانش دین، از روستا هجرت کنم؛ بنابراین گوسفندان را به صاحبانش برگرداندم و از چوپانى دست برداشتم».

مرتضى طالقانى با این انگیزه مقدّس، از زادگاهش طالقان، هجرت کرد و به سوى تهران – که در آن عصر، جمعى از بزرگان فقه و فلسفه و عرفان در آن زندگى مى‏کردند و حوزه تدریس داشتند – رهسپار شد.

او در این شهر با کمال جدیّت شروع به تحصیل نمود و مقدّمات را نزد استادان فن فرا گرفت و هفت سال در تهران از محضر بزرگان بهره ‏مند شد. وى، فقه را نزد میرزا مسیح طالقانى، حکمت و عرفان را نزد مشهورترین فلاسفه و عرفاى تهران مانند: میرزا ابوالحسن جلوه و آقامحمدرضا قمشه‏ اى فرا گرفت.

شیخ مرتضى طالقانى پس از اقامت هفت ساله در تهران، تصمیم گرفت به اصفهان مهاجرت کند. این که انگیزه او از رفتن به اصفهان چه بوده، دقیقاً روشن نیست. به هر حال حوزه علمیه اصفهان در آن عصر از رونق بسزایى برخوردار بوده است و برجستگان، فلاسفه و عارفان در این شهر تدریس داشتند. او که عمیقاً تشنه فراگیرى بیشتر بود، نزد آنان حاضر، و از سرچشمه دانش آنان بهره‏ ها برد.

وى در فقه از محضر آیات: ابوالمعالى کلباسى، سید محمدباقر درچه‏اى اصفهانى و شیخ عبدالحسین محلاتى و حکمت و عرفان شیعى را از جهانگیر خان قشقایى و عارف سالک، ملا محمد کاشى فراگرفت.

این دانشمند نستوه، که مایه‏ هاى علمى فراوانى از فقه، عرفان، حکمت و اصول در جان خویش ذخیره داشت، در حالى که ۳۳ بهار از عمرش مى ‏گذشت، به سوى حوزه نجف – که در سده چهارده هجرى قمرى سرآمد حوزه‏ هاى جهان تشیع بود – رهسپار شد.

او که هنوز ازدواج نکرده بود، در آغاز، در مدرسه خلیلى، حُجره‏اى گرفت و در آن مدرسه به تحصیل پرداخت. بعد از تأسیس مدرسه سید محمّدکاظم یزدى، به آن مدرسه رفت و تا آخر عمر در کمالِ زهد و تقوا و سلمان گونه، در این مدرسه زندگى کرد. او با اینکه از عالمان بزرگ به شمار مى ‏آمد، لحظه‏ اى از یادگیرى و رسیدن به مقام منیع تخصص و اجتهاد کوتاهى نکرد؛ بدین خاطر، در محضر درس استادان برجسته نجف زانوى یادگیرى و آموختنِ مراتب عالیه، بر زمین نهاد.

فروتنى، یکى از خصلت‏هاى این مرد بزرگ، بود؛ به گونه‏اى که یکى از پرورش یافتگان محضرش مى‏نویسد: «او آن چنان متواضع بود که حتى یکبار نگذاشت کسى دست او را ببوسد. با اینکه از مدرسان بلندمرتبه نجف بود، هر طلبه‏اى که از او درخواست درس مى‏ کرد، هرگز خوددارى نمى ‏نمود؛ اگر چه آن درس کتاب جامع ‏المقدمات – که ابتدایی ‏ترین کتاب طلاب در ادبیات است – با کمال میل قبول مى‏ کرد و دست ردّ به سینه کسى نمى ‏زد.»

شیخ مرتضى طالقانى گر چه رشته اصلى و تخصص و تبحرش در فقه، اصول، حکمت و عرفان بود؛ اما از فراگرفتن علوم دیگر نیز غافل نبود، چنانچه شاگردانش نوشته‏ اند او در دانش هیئت، نجوم، علوم غربیه، طلسم‏ها تخصص داشت و این نشان‏ دهنده وسعت دانش و فکر و عشق راستین او به دانش‏هاى گوناگون بود.

منقول است: کسی از اطراف نجف آمد پیش ایشان، و از اینکه بچه‌اش جنی شده بود شکوه کرد، شیخ به او گفت: برو به آنها بگو: مرتضی می‌گوید: بروید. آن شخص هم می‌رود و گفته شیخ را عمل می‌کند، بچه‌اش خوب می‌شد. سال بعد مجددا مبتلا می‌شود آن شخص به سراغ شیخ آمد که او دیگر مرحوم شده بود.

یک قضیه دیگر مربوط به خودم (راوی) است و آن اینکه در منزل ما چند عدد مار پیدا شده بود قضیه را به استاد گفتم. ایشان فرمود: برو به آنها بگو: مرتضی می‌گوید بروید. من هم رفتم و گفتم، مارها رفتند و دیگر پیدا نشدند. یکى از ویژگى ‏هاى این استاد، این بود که تا آخرین لحظات عمر، تنها زیست و ازدواج نکرد؛ گر چه او داراى فرزند جسمى نبود، اما چنانچه اشاره شد، شاگردان فراوانى در مکتب او پرورش یافتند که هر کدام از آنان به منزله فرزندان روحانى او هستند.

نقل است: «مرحوم شیخ مرتضی طالقانی گاهی در خواب مشغول درس دادن می‌ شد، طوری که از بیداری بهتر درس می‌ گفت و هنگامی که در حال بیدار شدن بود، باز حالت گفتنشان مثل بیداری می‌ شد.»

آیت الله مرتضی طالقانی درباره‌ دفنشان در جوار حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام می گفت: «جنازه (من) را می‌برند؛ کافی است یک شب مرا در جوار آقا بگذارند.»

نقل است: «شیخ مرتضی طالقانی به منزلی می‌روند که در آنجا خفاش بسیار بوده است. شیخ فرمان می‌دهد که بروند. آنها رفته و دیگر پیدا نشدند.»

نقل است: گروهی از اهالی مهران به طرف نجف اشرف برای زیارت عتبات عالیه حرکت کردند. هنگامی که می خواستند حرکت کنند، برادر مرحوم شیخ به نام شیر محمد زنده بود. آنها در نجف رفتند خدمت شیخ و ایشان بعد از احوال‌ پرسی از حال مردم پرسیدند. این عده پاسخ دادند که همه خوبند. بعد شیخ پرسید: شیر محمد چطور؟ گفتند: او هم خوب است. شیخ فرمودند: نخیر شیر محمد مُرد. آنها گفتند: آقا! شیر محمد زنده است. شیخ دو مرتبه فرمودند: نخیر! مُرد. آنها وقتی به طالقان و روستای خودشان برگشتند، فهمیدند که شیر محمد مرده است.

نقل است: «هنگام غسل دادن شیخ مرتضی طالقانی، چهره‌ ایشان به‌طور عجیبی تغییر کرد و نورانی شد. به‌طوری‌ که همه متوجه شدند. مسئله دیگر اینکه بوی عطری فرح‌ بخش فضای آنجا را فرا گرفت که همه به‌ وضوح آن را احساس نمودند و با تعجب به یکدیگر نگاه می کردند. پس از پرسش افراد از یکدیگر معلوم شد هیچ یک عطری نزده بودند.»

 

از منظر فرهیختگان‏

حضرت آیه اللَّه نجفى مرعشى در منزلت استادش مى ‏نگارد: «علاّمه بزرگ، ادیب، اصولى، محدث، حکیم، شاعر، زاهد، عابد و سلمان روزگار مرتضى طالقانى. او آیتى از آیات الهى بود، در حدود ۹۰ سال عمر کرد و تقریباً ۵۰ سال آن را در نجف در مدرسه سید محمدکاظم، زندگى کرد و از مدرسه خارج نمى‏شد؛ مگر براى زیارت مرقد حضرت امیرمؤمنان و گاهى براى گرمابه رفتن. او از حافظه بسیار نیرومندى برخوردار بود.»

«ده ‏ها بلکه صدها قصیده عربى و فارسى از حفظ داشت. از زرق و برق دنیاى مادى به شدت دورى مى‏کرد، بسیار روزه مى‏گرفت و به نمازهاى مستحبّى و خواندن دعا و اذکار خاصى، رغبت به کمال داشت. در یک سخن کوتاه: او عالمى بود آسمانى، ملکوتى، هر آنکس برنامه شب و روز و سیماى نورانى او را نگاه مى‏ کرد، در او تحوّل به وجود مى‏ آمد و منقلب مى‏شد؛ گرچه آن شخص از بدترین آدم‏هاى روزگار بود.»

فیلسوف توانا، محمدتقى جعفرى – که یکى از نزدیک‏ترین شاگردان طالقانى بوده و بیشترین مطالب جالب را که در ترجمه این استاد بزرگ شیعى انتشار یافته از اوست – چنین مى ‏گوید:

«او یکى از حکماى مکتب صداریى بود. بر متون فلسفى و عرفانى همانند: اسفار و فصوص تسلّطِ کامل داشت. روزهاى چهارشنبه درس را تعطیل مى ‏کرد و کسى به خدمتش نمى ‏رسید. او در این اوقات به معراج معنوى مى ‏رفت و مشغول به ذکر و دعا و زمزمه با خداوند متعال مى‏ شد و با خدا خلوت مى ‏نمود. به تأمّل‏ه اى عارفانه و به درون خویش مى ‏پرداخت.»

این دانشور فرزانه، با اینکه یکى از استادان نام‏آور حوزه نجف بود، در راستاى تهذیب و تکمیل نفس بسیار مى‏کوشید و براى رسیدن به قلّه معرفت، که مقام شهود و دریافت اسرار و حقایق از عالم قدسى است، ریاضات سختى را بر خود هموار مى ‏کرد. بنا به گفته آیه اللَّه مرعشى، او در این مسیر به مقامات عرفان نایل شد که در شأن او گفته ‏اند:

«صاحب الکرامات الباهره و المقامات المشهوره. داراى کرامات آشکار و درجات معنوى بود و در میان خاص و عام شهرت داشت.»

حاج هادى ابهرى درباره عظمت معنوى شیخ مرتضى طالقانى داستان جالبى را نقل مى‏ کند: در یک سفر که به عتبات عالیات مشرّف شدم و چند روزى در نجف اشرف زیارت مى‏ کردم، کسى را نیافتم که با او بنشینم و درد دل کنم، تا براى دل سوخته من تسکینى حاصل گردد.

روزى به حرم مطهّر مشرّف شده زیارت کردم و مدتى هم در حرم نشستم خبرى نشد به حضرت امیرالمؤمنین(ع) عرض کردم: مولا جان! ما مهمان شماییم چند روز است من در نجف مى ‏گردم کسى را نیافتم حاشا به کرم شما!

از حرم بیرون آمده و بدون اختیار در بازار حُوَیْش وارد شدم و به مدرسه مرحوم سیّد محمدکاظم یزدى درآمدم؛ در صحن مدرسه روى سکوئى که در مقابل حجره ‏اى بود نشستم، ظهر شد، دیدم از مقابل من از طبقه فوقانى شیخى خارج شد بسیار زیبا و با طراوت و زنده دل؛ و از همانجا رفت به بام مدرسه و اذان گفت و برگشت و همینکه خواست داخل حجره ‏اش برود چشمم به صورتش افتاد، دیدم در اثر اذان دو گونه‏ اش مانند دو حقّه نور مى ‏درخشند. درون حجره رفت و در را بست.

من شروع کردم بگریه کردن و عرض کردم یا امیرالمؤمنین پس از چند روز یک مردم یافتم؛ او هم به من اعتنایى نکرد. فورا شیخ در حجره را باز کرد و رو به من نمود و اشاره کرد بیا بالا. از جا برخاستم و به طبقه فوقانى رفته و به حجره‏اش وارد شدم؛ هر دو یکدیگر را در آغوش گرفتیم و هر دو مدتى گریه کردیم و سپس هر دو به حال سکوت نشسته مدتى یکدیگر را تماشا مى‏ کردیم و سپس از هم جدا شدیم.

این شیخ روشن ضمیر مرحوم طالقانى اعلى ‏الله مقامه ‏الشّریف بوده است که داراى ملکات فاضله نفسانى بوده است و تا آخر دوران زندگى در مدرسه زیست نمود و مانند حکیم هیدجى به تدریس اشتغال داشت و هر فرد از طلاّب هر درسى که مى‏ خواستند مى‏ گفت: جامع ‏المقدمات، مغنى، مطوّل، شرح لمعه، مکاسب شیخ، شرح منظومه، اسفار؛ و قاعده‏ اش این بود که طلاّب مى‏ خواندند و او معنى مى‏ کرد و شرح مى ‏داد.

 

شاگردان

  • سید شهاب‏ الدین مرعشى نجفى‏
  • سید محمدعلى موسوى
  • شیخ محمدتقى آل شیخ رازى
  • شیخ محمدتقى اصطَهباناتى
  • شیخ محمدحسین کرباسى
  • شیخ على ‏اکبر برهان
  • شیخ محمدتقى جعفرى تبریزى
  • شیخ یحیى عبادى طالقانى
  • سید محمدتقى آل احمد طالقانى
  • محمدرضا مظفر
  • سید هادى تبریزى

 

آثار

آقاى شیخ مرتضى طالقانى، در فقه، اصول و حکمت داراى تألیف مستقل نیست، آثار قلمى‏اى که دانشوران و شاگردانش در ترجمه او نوشته‏اند بیشتر تعلیقه و حاشیه بر کتاب‏هاى مختلف است، مانند: شرح لمعه، رسائل شیخ انصارى، صحیفه سجادیه، کتاب الاصول قوانین، مکاسب، نهج البلاغه، جوهر النضید و حاشیه بر مطول؛ اما اینکه آیا این آثار چاپ شده و در دسترس دانش‏ پژوهان حوزه‏ هاى دینى هست یا نه، اطلاع چندانى در دست نیست.

 

عروج ملکوتى

شیخ مرتضى طالقانى، این عارف و سالک راحل، که دانش را با عمل درآمیخت، در محرم الحرام سال (۱۳۶۳ ه’.ق.) در ۸۹ سالگى، در حجره خود در مدرسه سید محمدکاظم یزدى، واقع در نجف اشرف که سالیان درازى در آنجا به تدریس، عبادت و ریاضت مشغول بود، مرغ جانش از قفس تنگ دنیا به سوى جهان بى نهایت پرواز کرد.

یک روز علامه جعفری پیش ایشان می آید و می گوید: آمده ‏ام درس را بفرمایید. شیخ فرمود: برخیز و برو، آقا جان برو درس تمام شد. چون آن روز که دو روز مانده به ایّام محرّم بود، خیال کردم که ایشان گمان کرده است که محرّم وارد شده است و درسهاى حوزه نجف براى چهارده روز باحترام سرور شهیدان امام حسین(ع) تعطیل است، لذا درسها هم تعطیل شده است، عرض کردم: دو روز به محرّم مانده است و درس ها دایر است.

شیخ در حالیکه کمترین کسالت و بیمارى نداشت و همه طلبه‏ هاى مدرسه مرحوم آیه اللَّه العظمى آقا سیّد محمّدکاظم یزدى که شیخ تا آخر عمر در آنجا تدریس مى‏کرد، از سلامت کامل شیخ مطّلع بودند. فرمودند: آقا جان بشما مى‏ گویم: درس تمام شد، من مسافرم، «خر طالقان رفته پالانش مانده، روح رفته جسدش مانده» این جمله را فرمود و بلافاصله گفت:

لا اله الاّ اللَّه. در این حال اشک از چشمانش سرازیر شد و من در این موقع متوجّه شدم که شیخ از آغاز مسافرت ابدیش خبر مى‏دهد با اینکه هیچ گونه علامت بیمارى در وى وجود نداشت و طرز صحبت و حرکات جسمانى و نگاه‏هایش کمترین اختلال مزاجى را نشان نمى‏ داد. عرض کردم: حالا یک چیزى بفرمایید تا بروم. فرمود: آقا جان فهمیدى؟ متوجّه شدى؟ بشنو :

تا  رسد  دستت  به  خود  شو  کارگر

چون  فتى  از  کار  خواهى  زد  به  سر

بار دیگر کلمه لا اله الاّ اللَّه را گفتند و دوباره اشک از چشمان وى به صورت و محاسن مبارکش سرازیر شد. من برخاستم که بروم، دست شیخ را براى بوسیدن گرفتم، شیخ با قدرت زیادى دستش را از دست من کشید و نگذاشت آن را ببوسم (شیخ در ایّام زندگیش مانع از دستبوسى مى ‏شد) من خم شدم و پیشانى و صورت و محاسنش را بوسیدم؛ قطرات اشک چشمان شیخ را با لبان و صورتم احساس کردم که هنوز فراموش نمى‏ کنم.

پس فرداى آن روز ما در مدرسه مرحوم صدر اصفهانى در حدود یازده سال اینجانب در آنجا اشتغال داشتم، اوّلین جلسه روضه سرور شهیدان امام حسین(ع) را برگذار کرده بودیم. مرحوم آقا شیخ محمّدعلى خراسانى که از پارساترین وعّاظ نجف بودند، آمدند و روى صندلى نشستند و پس از حمد و ثناى خداوند و درود بر محمّد و آل محمّد صلّى اللَّه علیه و آله، گفتند: انّا للَّه و انّا الیه راجعون شیخ مرتضى طالقانى از دنیا رفت و طلبه ‏ها بروند براى تشییع جنازه او.

طلاّب مدرسه سیّد مى‏ گویند: در شب رحلتش مرحوم شیخ مرتضى همه را جمع کرد در حجره، و از شب تا به صبح خوش و خرّم بود، و با همه مزاح مى‏ کرد و شوخى ‏هاى قهقهه ‏آور مى‏ نمود؛ و هر چه طلاّب مدرسه مى‏ خواستند بروند در حجره‏ هاى خود مى‏ گفت: یک شب است غنیمت است؛ و هیچ کدام از آنها خبر از مرگش نداشتند.

هنگام طلوع فجر صادق شیخ بر بام مدرسه رفت و اذان گفت و پایین آمد و به حجره خود رفت هنوز آفتاب طلوع نکرده بود که دیدند شیخ در حجره رو به قبله خوابیده و پارچه ‏اى روى خود کشیده و جان تسلیم کرده است.

,

فضیلت ذکر یا حی یا قیوم

 

به نام آفریننده عشق

 

در مقالات گذشته در مورد فضیلت ذکر صلوات و ذکر یونسیه مطالبی ارائه نمودیم. اکنون می خواهیم به ذکر شریف یا حی یا قیوم که آثار عرفانی و معنوی فراوانی دارد بپردازیم.

 

ذکر یا حی یا قیوم به معنی ” ای زنده و پاینده ” می باشد و دارای خواص معنوی زیادی است. این ذکر برای سیر و سلوک و رسیدن به مقامات عرفانی بسیار مفید است.

 

نحوه استفاده از این ذکر

 

آمده است که اعظم اسماء خداوند حي و قيوم است و در طول شبانه روز بايد تكرار شود و بعد از دعوت, نبايد گفتن اين ذكر را قطع كرد و اما دعوت اين ذكر به صورت ذيل است.

180 روز و در اين مدت با مردم كم اختلاط كند و كم غذا بخورد و پيوسته با وضو باشد و روزه زیاد بگیرد و تا مي تواند در خلوت تكرار كند و در وقت سحر ذاكر باشد و شرايط ديگر اینکه بر خاتم نقره نقش کند. (بر خاتم نقره نقش كردن و در دست كردن اثر دارد ولي نه اينكه بر نقره نقش نكني اثر نبینی).

از بركت اين اسماء كار او به جايي ميرسد كه بر هر مرده دل نظر اندازد به شفقت دل او زنده شود و از نفس او بيمار شفا يابد و چوب خشك به نفسش ميوه دار شود و حالات عجيب و غريب كه بايد پنهان داشته باشد آنرا و عدد تكسير كبير اين دو اسم 3816 است و اگر نتواند آن را پيش از طلوع آفتاب تا برآمدن آفتاب بگويد از برامدن آفتاب تا استوا يك عدد تكسير (3816) و نماز ظهر تا نماز عشاء يك نوبت و از نماز عشاء تا وقت خواب يک نوبت كه در طول شبانه روز 3 عدد تكسير بخواند و بهتر است اينگونه بگويد يا حَيُّ يا قَيّوم  و معني را در خاطر بگذراند تا زود اثر كند.

آیت الله حسن زاده آملی فرمود: آقای من! در نزد اولیاء الله مجرب است که إکثار ذکر شریف «یا حیّ و یا قیّوم یا من لا اله الّا انت» موجب حیات عقل است. وقتی با خدایت خلوت کن که بدن استراحت کرده باشد و از خستگی بدر آمده باشد و در حال امتلاء و اشتها نباشد. در آن حال با کمال حضور و مراقیت و ادب مع الله، خداوند سبحان را بدان ذکر شریف میخوانی. عدد ندارد؛ اختیار مدت با خود جنابعالی است، مثلا در حدود بیست دقیقه یا بیشتر و بهتر اینکه (تعدادش) کمتر از یک اربعین نباشد؛ بیشترش چه بهتر.

 

احادیثی در مورد این ذکر

 

  • در روایتی آمده است که اگر کسی مشکلی دارد که از هیچ طریقی حل نشده باشد ذکر « یا قیوم » را 156 مرتبه بخواند.
  • همچنین مداومت بر اسمهای« الحی القیوم » در زیادتی معاش اثری عظیم دارد و برای حصول مراد و مطلوب و غلبه بر دشمنان فایده بسیار دارد و اگر کسی در نصف شب هزار مرتبه بگوید « سبحان الملک الحی القیوم الذی لا یموت » روزی او وسیع گردد و گشایش در کارش پیدا شود. همچنین در روایات آمده است که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله را حالت اضطراب فرا می گرفت ذکر یا حی یا قیوم را می گفتند و فرج حاصل می شد.
  • یکی از بزرگان گفته است که 51 دفعه ذکر یا حی یا قیوم را گفتم رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم عرض کردم مرا چیزی تعلیم فرما که به سبب آن دلم زنده گردد و از کدورت پاک شود، فرمود بر تو باد که روزی 41 مرتبه بگویی: یا حی یا قیوم یا لا اله الا انت اسئلک ان تحیی قلبی بنور معرفتک ابدا یا الله.

کلیپی مرموز از سلبریتی های رپتایل

 

به نام آفریننده عشق

 

شاید در مورد دورگه های انسان – رپتایل مطالبی شنیده باشید. رپتایل ها خزندگانی انسان نما و پیشرفته هستند که ظاهرا در دولت برخی از کشور ها نفوذ کرده اند مانند آمریکا. آنها طبق اطلاعات موجود سالهاست که در این کره خاکی رفت و آمد دارند و احتمالا به دلایل خطر انقراض و استعمار در زمین به اینجا آمده اند. اطلاعات بیشتر را از اینجا می توانید مطالعه نمایید.

 

شاید عجیب به نظر برسد اما خیلی از مردم آمریکا نیز به وجود خزنده های انسان نما پی برده اند. بعضی در مورد اهداف آنها اضافه می کنند که هدف آنها کنترل جمعیت و جلوگیری از پیشرفت انسان هاست. در هر صورت باید دانست که اسناد و منابع متعددی در مورد این موجودات وجود دارد و باید دانست که آنها چه موجود بیگانه باشند و چه شیطان, ذات و اهداف پلیدی دارند.

 

در این کلیپ چند بازیگر و سلبریتی معروف را مشاهده می نمایید که با دقت در چشمان آنها می توانید به شباهت قرنیه چشم آنها با خزندگان و رپتایل ها پی ببرید. شاید دلیل معروف شدن و موفق شدن آنها نیز همین باشد! شاید این سلبریتی ها قرار است با کار های عجیب و بعضا زننده ای که انجام می دهند انرژی منفی را در جامعه افزایش دهند زیرا رپتایل ها طبق داده ها از انرژی منفی نیز تغذیه می کنند.

 

مناظره امام رضا با عالم زرتشتی

 

به نام آفریننده عشق

 

در مقالات گذشته توضیحاتی پیرامون ادیان مختلف دادیم که می توانید آنها را از اینجا مطالعه نمایید. اما در این مقاله مناظره مختصری که بین امام رضا علیه السلام و عالم زرتشتی اتفاق افتاد را برای شما بازگو می کنیم.

 

این مناظره گفتگویی علمی است میان امام رضا علیه السلام و هِربِذ زرتشتی درباره اثبات نبوت حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد علیهم السلام. در این مناظره، امام رضا علیه السلام بر اساس دلیل هِربِذ بر نبوت زرتشت، پیامبریِ پیامبران یهودیت، مسیحیت و اسلام را برای او اثبات می‌کند.

این گفت‌وگو در جلسه‌ای انجام شد که در آن، به‌خواست مأمون خلیفه عباسی، امام رضا علیه السلام با عالمان یهودی، مسیحی، زرتشتی و صابئی به‌صورت مفصل بحث کرد. حدیث مناظره را نخستین‌بار شیخ صدوق در توحید و عیون اخبار الرضا نقل کرده کرده است.

 

متن مناظره

  • امام رضا: دلیلت بر نبوت زرتشت که او را پیامبر می‌دانی‌ چیست؟
  • هِربِذ: او چیزى برایمان آورده است که پیش از او، کسی نیاورده بود. البته ما خود، او را ندیده‌ایم، ولی اخباری از پیشینیانمان به ما رسید مبنی بر اینکه او چیزهایی را برای ما حلال کرد که کسی جز او حلال نکرد و چیزهایی را حرام کرد که غیر او حرام نکرد. از این‌ رو از وی پیروی کردیم.
  • امام رضا: پس شما به‌جهت اخباری که درباره او آمده است، از او پیروی می‌کنید؟
  • هربذ: بله.
  • امام رضا: دیگر امت‌ها نیز همین‌طورند. اخباری درباره آنچه پیامبرانشان، از جمله موسی و عیسی و محمد علیهم السلام برایشان آورده‌اند، به آن‌ها رسیده است. اگر دلیلتان برای قبول نبوت زرتشت، اخبار متواتر است، چرا به نبوت آن پیامبران اقرار نمی‌کنید؟

هربذ پاسخی به این سؤال نداد و گفت‌وگو را پایان داد.

ذکر یونسیه برای رفع حجاب

 

به نام آفریننده عشق

 

در مقالات گذشته پیرامون اذکار عرفانی و فضیلت ذکر لا اله الا الله مطالبی ارائه کردیم. اکنون می خواهیم به فضیلت ذکر یونسیه بپردازیم.

 

ذکر یونسیه یعنی لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین در اصل یک ذکر عرفانی و نوعی استغفار است که تعداد زیادی از عرفا و علما به آن مداومت نموده و از آن نتیجه گرفتند.

در حقیقت یکی از بهترین اذکاری که یک سالک و عارف معمولا توصیه می کند ذکر یونسیه است و تعداد آن برای افراد معمولی 400 مرتبه در هنگام شب است و در حالت سجده.

این ذکر واقعا یکی از بهترین اذکار عرفانی است و براي پاره كردن حجابها و نورانيت دل بسیار مفید است و اگر تا يك سال در سجده مداوت شود به تعداد 400 بار (هرچه بيشتر بگويي بهتر است) براي باز شدن چشم برزخي خوب است و موجب تجرد روح از جسم و اتصال به ارواح است.

آيت الله كشميري تعداد اين ذكر را 400 بار و برای كساني كه ميخواهند به مرتبه كمال برسند 3000 بار ذکر میکرد و فرمود به خدا قسم بعد از اين راهي نيست. (يعني اگر تو يك سال در سجده اين ذكر را بگويي بعد از اين راهي است سرازيري كه ديگر سخت و مشكل براي تو نيست سلوك الي الله)                    

بهتر است شب و هنگام خلوت تكرار كني و خود را در زندان طبيعت و كثرت بيبني و معني آنرا از سر بگذرانی.

يكي از خواص مهم اين ذكر فرموده خداوند متعال است آنجا كه ميفرمايد (نجيناه من الغم) آيت الله غروی اصفهانی فرموده است نجات از غم هيچ زماني حاصل نميشود مگر حب دنيا در دل انسان نباشد پس در واقع فرموده (نجيناه من الغم) همان خارج كردن حب دنيا از دل است و اين ذكر مثل ذكر شريف لا اله الا الله سنگين نيست كه هركس توان آن را نداشته باشد و خود اين ذكر باعث فقر نمي شود و علت فقري كه ميگويند ممكن است اين باشد كه انسان با گفتن اين ذكر حب دنيا از دلش خارج شود در اينصورت كمتر به دنبال دنيا ميرود و در اينصورت باعث فقر ميشود و هيچ يك از عرفا براي اين ذكر خواص سنگين مثل فقر و … ذكر نكرده اند.

اکثر عرفا فرموده اند که همه مي توانند این ذکر را بگويند و عوارضي ندارد مگر سید احمد کربلایی كه فرمود هر كه بر ذكر يونسيه مداومت كند و با تمام وجود بگويد و مردانه پاي حرفي كه ميزند بايستد خداوند او را در دريايي از فشارها و رياضت ها رها ميكند تا ظرف وجودش را از خودش لبريز كند.

همانطور كه گفته شد فقط سید احمد کربلایی معتقد است که اين ذكر اين خواص را دارد و بيشتر علما به اين ذكر سفارش ميكنند و عددي كه براي اين ذكر فرموده اند 400 ، 1000 ، 3000 ، 4000 ، 7000 مرتبه است ولي 400 مرتبه براي همه است و آيت الله قاضی فرموده است که در كنار اين ذكر بايد قرآن خوانده شود و بهترين موقع اين ذكر از نماز عشا تا اذان صبح ميباشد.

می توانید فضایل ذکر صلوات را نیز از اینجا بخوانید.

دجال کیست؟

به نام آفریننده عشق

 

در مباحث گذشته درباره نشانه های ظهور و آخرالزمان صحبت کردیم. اکنون می خواهیم پیرامون یکی از نشانه های مرموز ظهور و آخرالزمان به نام دجال صحبت کنیم.

 

دجال, شخص, موجود یا جریانی از دشمنان حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف است. خروج دجال، بنابر روایات شیعه، یکی از علائم ظهور امام دوازدهم شیعیان است و در هنگام سختی و قحطی ظهور می‌کند، جمعی را فریب داده و به سوی خود می‌کشاند و سرانجام به دست حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف از بین می‌رود.

 

بر اساس برخی از روایات اسلامی دجال ادعای الوهیت کرده و موجب خونریزی و فتنه‌های زیادی می‌شود. ویژگی‌های ظاهری دجال تنها در روایات نقل شده از راویان اهل سنت ذکر شده‌است؛ نشانه‌هایی از قبیل اینکه چشم چپ او در میان پیشانی‌اش واقع شده و در سحر و جادو ماهر است. البته سید محمد صدر و ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید شیعه معتقدند که دجال یک فرد نیست بلکه جریان انحرافی است.

 

در آثار روایی شیعه، تنها چند روایت نقل شده که بر اساس آنها، خروج دجال در کنار صیحه آسمانی، خروج سفیانی و قیام یمانی، یکی از علائم ظهور حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف است. این روایات، معتبر و قابل قبول دانسته نشده است. در روایاتی از اهل سنت، خروج دجال از نشانه‌های برپایی قیامت دانسته شده است.

 

کتاب‌های روایی شیعه، اشاره‌ای به خروج دجال و فتنه‌های قبل از ظهور نداشته و تنها از کشته شدن دجال به دست امام زمان عجل الله فرجه الشریف یا حضرت عیسی علیه السلام سخن گفته‌اند. دجال بنابر روایات، در هنگام سختی و قحطی ظهور می‌کند، جمعی را فریب می‌دهد و به سوی خود می‌کشاند. محل خروج دجال در برخی روایاتِ غیرقطعی، اصفهان یا خراسان معرفی شده است.

 

جریان بودن دجال

به گفته سید محمد صدر (شهادت ۱۳۷۷ش) مرجع تقلید و نویسنده شیعه در کتاب تاریخ الغیبة الکبری، دجال، واژه‌ای رمزی و سمبولیک است که به حرکتی کفرآمیز و جریانی انحرافی سیاسی فکری و اقتصادی اشاره دارد. او طول عمر دجال که در روایات به آن اشاره شده را شاهدی بر درست بودن این دیدگاه دانسته است.

همچنین آیت‌ الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید، دجال را منحصر به یک فرد نیست بلکه از نظر او دجال عنوانی کلی است برای افراد پرتزویر و حیله‌گری که برای جذب توده‌های مردم از هر وسیله‌ای استفاده می‌کنند. به گفته او این مطلب از ریشه لغوی کلمه دجال و برخی منابع حدیثی استفاده می‌شود.

 

 

فضیلت ذکر لا اله الا الله

به نام آفریننده عشق

 

در این مقاله در مورد فضایل و خواص ذکر صلوات احادیثی ذکر کردیم. اکنون به یکی از بهترین اذکار که ذکری توحیدی است و فقط به خداوند مربوط می شود می پردازیم.

 

ذکر لا اله الا الله به همراه صلوات جزو بهترین اذکار و حتی اعمال به شمار می رود و شاید فرق این دو ذکر این باشد که صلوات آثار مادی بهتر و بیشتری در خود دارد اما در آثار معنوی هر دو فوق العاده هستند.

 

احادیثی در مورد لا اله الا الله

 

  • امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که از روی اخلاص لا اله الا الله گوید به بهشت داخل شود و اخلاص او این است که گفتن لا اله الا الله او را از ارتکاب آنچه که خداوند بر او حرام نموده باز دارد.
  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: دو چیز موجب دو چیز است: یکی مرگ با شهادت به «لا اله الا اللّه» که سبب ورود به بهشت است و دیگر، شرک که مردن با آن باعث دخول به جهنم است.
  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: به مردگان خود کلمه «لا إله إلّا اللّه» را تلقین نمایید؛ زیرا باعث آمرزش گناهان آنان است، عرض کردند:گفتن آن در حال صحت و سلامت چه گونه است؟ سه مرتبه فرمود: بیش تر گناهان را منهدم می کند، برای این که کلمه طیّبه «لا إله إلّا اللّه» در زندگی و مرگ و حشر، مایه انس است.
  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: بها و قیمت بهشت «لا اله الا اللّه» است.
  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند عز و جل به موسی بن عمران علیه السلام فرمود: ای موسی! اگر آسمان ها و تمام ساکنینش و مجموع زمین های هفت گانه را در پیشگاه من به یک طرف ترازو و «لا اله الا اللّه» را در طرف دیگر بگذارند، به راستی که کفّه «لا اله الا اللّه» بر آن کفه ترجیح خواهد داشت.
  • حضرت علی علیه السلام فرمود: هیچ بنده مسلمانی نیست که بگوید لا اله الا الله، مگر این که بالا رفته و هر سقفی را می شکافد و به هیچ کدام از گناهان او بر نمی خورد، مگر این که آن را پاک می کند، تا این که به خوبی هایی همانند خود برسد و بایستد.
  • امام صادق علیه السلام فرمود: ثواب هیچ چیزی بیشتر از گواهی به لا اله الا الله نیست، زیرا خداوند همتایی نداشته و در امر خود هیچ کسی با او شریک نیست.
  • امام صادق علیه السلام فرمود: عمل کسی که صد مرتبه لا اله الا الله بگوید، برتر از اعمال سایر مردم در آن روز است، مگر عمل کسی که بیش از این گفته باشد.
  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: در میان سخنان هیچ سخنی نزد خدای عزوجل دوست داشتنی تر از گفتن لا اله الا الله نیست.

 

لا اله الا الله در سخن بزرگان

 

  • علامه طباطبایی فرمود: اگر تا 40 روز به طرف صبح با توجه تام 1000 مرتبه لا اله الا الله بگویی حس و حال بندگي از اين راه به دست مي آيد.
  • آیت الله طهرانی فرمود: شب هنگام پس از وضو و قرائت قرآن و اذکار وارده, ذکر لا اله الا الله را آنقدر تکرار کنید تا با دلی مملو از یاد و محبت خدا خوابتان ببرد.
  • آيت‌الله مظاهري فرمود: سالك بايد علاوه بر قرآن كه ذكر است،اذکار ديگري نيز براي خود در نظر داشته باشد.مانند اذكار شريف «صلوات» و «لا اله الا لله».پيامبر اعظم«صلی الله علیه وآله وسلم» تا سه سال فقط مي فرمودند: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» و شرط رستگاري را همان گفتن ذكر «لا اله الا الله» مي دانستند.

 

در آینده مقالات بیشتری در خصوص اذکار الهی و عرفانی منتشر خواهد شد.

 

ادگار کیسی, هیپنوز معروف

به نام آفریننده عشق

 

در این مقاله در مورد هیپنوتیزم توضیحاتی ارائه دادیم و گفتیم که هیپنوتیزم خلسه ای است که فرد در آن از جزئیات اطراف خودش آگاه است و گاها می تواند باعث افزایش توانایی ها و استعداد های انسان یا کار های عجیب مثل پیش بینی و پیش گویی آینده شود.

 

ادگار کیسی نیز یک آمریکایی مشهور بود که این توانایی‌های ذهنی را داشته‌ است. او مدعی بود وقتی که به حالت خلسه (هیپنوتیزم کردن خود) فرو می‌رود، توانایی دستیابی به جواب سؤال‌هایی با موضوعاتی مانند سلامتی یا آتلانتیس را دارد. به خاطر اینکه او کارهای ذهنی خود را در حالت نیم‌خواب انجام می‌داده‌است وی را «پیامبر خفته» و «بزرگ‌ترین عارف آمریکایی» نیز خوانده‌اند. او یک مدیوم (واسطهٔ روحی) بوده‌است، با این حال او می‌خواست که مردم او را یک شفادهنده بدانند نه یک مدیوم.

 

کیسی در یک حالت نشئگی کار می‌کرد. این بدان معناست که او می‌توانست در حال خواب صحبت کند و به سؤال‌های اشخاص در مورد سلامتی، حال و آینده پاسخ دهد. این اطلاعات «خوانش» نامیده شد. در ابتدا این خوانش‌ها دربارهٔ سلامت جسمانی افراد بود (خوانش‌های جسمانی)؛ بعداً این خوانش‌ها راجع به «زندگی‌های گذشته»، «رایزنی‌های تجاری»، «تعبیرخواب»، و همچنین «سلامتی روحی روانی» بود.

 

ادگار کیسی در ۱۸ مارس ۱۸۷۷ نزدیک هاپکینزویل، کنتاکی متولد شد. وقتی او ۱۰ ساله بود انجیل را بارها و بارها می‌خواند. او می‌خواست به مردم درباره خدا بگوید و آن‌ها را شفا بدهد. ادگار کیسی به خاطر هزاران خوانشی که او در حال هیپنوتیزم شده داد، مشهور است. او بیش از ۱۴۰۰۰ خوانش در ۴۳ سال داد. گلیدز دیوایس، منشی او، خوانش‌هایش را می‌نوشت و گرترود ایوانز کیسی، همسر وی، او را در طول خواب راهنمایی می‌کرد. 

ادگار کیسی هر کسی را به تعبیرخواب و استفاده از رؤیاها در هر روز زندگی تشویق می‌کرد. یک خوانش رؤیا کیسی را مشغول تعبیرخواب مشتری‌ها می‌کرد. در حالیکه او خوانش روی موضوعات زیادی را انجام می‌داد؛ کیسی اغلب حرف مشتری را در یک خوانش رؤیا قطع می‌کرد و یک تعبیر را قبل از اینکه خواب به‌طور کامل تعریف شده باشد، ارائه می‌داد. بعضی وقت‌ها او بخش‌هایی از رؤیاهای مشتری را که مشتری به‌طور فرضی فراموش کرده بود، پر می‌کرد.

 

خوانش‌های ذهنی یک آسیب را بر سلامتی کیسی ایجاد کرد و او عدم موفقیتش را برای دادن یک خوانش واضح، به کار کردن زیر یک فشار خیلی زیاد نسبت داد. او در برگرداندن پول مشتری‌های ناراضی وسواسی عمل می‌کرد. ادگار کیسی در ۳ ژانویه ۱۹۴۵، بعد از پیشگویی مرگش در چهار روز قبل، مرد.

فضیلت نماز شب

به نام آفریننده عشق

 

در مقالات گذشته در مورد مراحل عرفان, دستورالعمل های عرفانی و آثار نماز اول وقت مطالبی بیان نمودیم. در این مقاله می خواهیم به یکی دیگر از اعمال با اهمیت و پرفضیلت که آثار دنیوی و اخروی فراوانی دارد اشاره کنیم.

نماز شب عملی عارفانه و عاشقانه است که کمتر عارف و سالکی است که از آن محروم بماند. به قول سید علی قاضی رضوان الله علیه:

اما نماز شب, پس هیچ چاره و گریزی برای مومنان از آن نیست و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد در حالیکه برای نماز شب قیام نمی کند.

یا در جای دیگری ایشان به علامه طباطبایی رضوان الله علیه گفته بودند:

پسر عمو, دنیا می خواهی نماز شب بخوان, آخرت می خواهی نماز شب بخوان.

 

احادیث در مورد نماز شب

  • رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: دو ركعت نماز در دل شب پيش من از دنيا و آنچه در آن است محبوبتر است.
  • پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: خداوند متعال ابراهيم عليه السلام را جز بخاطر دو كار دوست و خليل خود انتخاب نكرد:
    ۱ ـ اطعام دادنش.
    ۲ ـ نماز شب خواندنش هنگامى كه مردم خوابند.
  • پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: بهترين فرد شما كسى است كه نيكو سخن بگويد و طعام بدهد و هنگامى كه مردم خوابند نماز (شب) بخواند.
  • پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمود: بـهتـرين نـماز بـعد از نـماز واجـب، نـماز خـواندن در دل شـب است.
  • پیامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: دو ركعت نمازى كه انسان در دل آخر شب بخواند از دنيا و آنچه در آن است بهتـر است و اگر بـر امتم دشوار نبود آن دو ركعت را بر آنان واجب مى كـردم.
  • پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمود: جبرئيل (ع) همواره مرا به شب زنده دارى سفارش مى كرد تا اينكه من گمان كردم كه خوبان امت من شبها نمى خوابند.
  • امام صادق عليه السلام فرمود: شرافت انسان با ايمان به نماز شب اوست و عزّت و بزرگوارى او خوددارى از اذيت مردم است.

 

امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ كار خوبى نيست كه انسان انجام دهد جز اينكه براى آن در قرآن پاداشى بيان شده است مگر نماز شب، كه خداوند پاداش آنرا مشخص نكرده بخاطر بزرگى و عظمت آن پيش خودش بلكه فرموده است: پهلو از بستر از خواب حركت مى دهند (در دل شب) با بيم و اميد خداى خود را مى خوانند و از آنچه روزى آنها كرديم انفاق مى كنند، هيچ كس نمى داند که پاداش نيكوكاريش چه نعمت و لذتهاى بى نهايت كه روشنى بخش ديده است در عالم غيب براى او ذخيره شده است.

امام صادق عليه السلام فرمود: دروغ گفته كسى كه گمان كند نماز شب مى خواند و گرسنگى مى كشد زيرا نماز شب غذاى روز را ضمانت مى كند.

پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: به بنـده اى كه نماز شب نصـيب شده، هنگـامى كه براى خدا بيدار شـود و وضـو بگيرد وضوى كامل، و با نـيّت خالص و قلب سـالم و بدن خاشع و چـشم گريـان براى خدا نمـاز بخواند خداوند پشت سر او نه صف از فـرشتگان را به صف مى كند كه جز خدا كسى نمى تواند آنها را شمارش كند، كه يكطرف هر صف در مشرق و طرف ديگر در مغرب است. هنگامى كه او نماز را تمـام كند خـدا به تعـداد آن فرشتـگان بـراى او درجـه و ثـواب مى نويـسد.

 

نحوه خواندن نماز شب

نماز شب 11 رکعت است و باید هشت رکعت نماز در قالب ۴ نماز دو رکعتی خوانده بشود. شیوه خواندن این ۴ نماز دقیقاً همانند نماز صبح است. نیت این ۴ نماز باید نماز شب یا نافله شب باشد.

در ادامه باید دو رکعت نماز با نیت «نماز شفع» خوانده بشود. شیوه خواندن این نماز بدین صورت است که در رکعت اول باید پس از سوره حمد، سوره ناس خوانده شده و در رکعت دوم پس از سوره حمد، سوره فلق خوانده می‌شود.نیت نماز آخر که نمازی یک رکعتی است، «نماز وتر» است. در این نماز پس از خواندن سوره حمد، سه مرتبه سوره توحید، یک مرتبه سوره فلق و یک مرتبه سوره ناس خوانده می‌شود.

سپس در ادامه باید به قنوت رفته و اعمال زیر به ترتیب انجام شود:
الف) در ابتدا باید فرد حاجات و خواسته‌های خود را از خداوند متعال طلب کند.
ب) آنگاه توصیه شده است که فرد برای چهل تن از مومنین و مومنات دعا بکند.
ج) در ادامه باید در محضر خداوند طلب استغفار کرده و ۷۰ بار این ذکر خوانده بشود:
استغفرالله ربّی و اتوبُ الیه. (از خداوند استغفار کرده و به سوی او توبه می‌کنم.)
د) سپس باید ۷ مرتبه ذکر زیر خوانده بشود:
هذا مقامُ العائذٍ بکَ منَ النّار. ِ(این مقام و جایگاه کسی است که از آتش به تو پناه می‌آورد.)
ه) در ادامه نیز باید سیصدبار ذکر «العفو» خوانده شود.
و) در پایان نیز توصیه شده است که این دعا خوانده شود:
ربّ اغفرلی و ارحمنی وتُب عَلیَّ انّکَ انتَ التّوابُ الغفُورُ الرّحیم.

همچنین مستحب است که فرد پس از اتمام نماز، تسبیحات حضرت زهرا (س) را بخواند. این تسبیحات به این صورت خوانده می‌شود:
۳۴ مرتبه الله اکبر – ۳۳ مرتبه الحمدلله – ۳۳ مرتبه سبحان الله

البته می توان نماز شب را به روش ساده تری نیز خواند, مثلا اذکار و مستحبات آن را کمتر کرد و برای کسی که وقت کافی ندارد سه رکعت شفع و وتر نیز می تواند کافی باشد. خوشا بحال آنان که آنقدر نماز شب برایشان مهم است, قضای آن را نیز به جا می آورند.

 

 

آثار نماز اول وقت

به نام آفریننده عشق

 

در مقالات گذشته در مورد دستورالعمل های عرفانی مطالبی بیان نمودیم. اکنون می خواهیم به یکی از مهم ترین اعمال که جایگزین ندارد و  هم برای دنیا و آخرت و هم برای عرفان آثار فراوانی دارد بپردازیم. ابتدا می پردازیم به احادیثی در مورد نماز اول وقت و سپس سخن عرفا و بزرگان در این مورد.

 

احادیث در مورد نماز اول وقت

  • پیامبر اکرم (ص): نماز اول وقت، سپس نيكى به پدر و مادر و پس از آن جهاد در راه خدا، محبوب‌ترین کارها نزد خداست.
  • پیامبر اکرم (ص): کسی که خواندن نماز را از زمانش به تأخیر بیندازد، به شفاعت من (در روز قیامت) نخواهد رسید.
  • پیامبر اکرم (ص): (نماز) اول وقت موجب رضایت خداوند، ميان وقت موجب رحمت خداوند و نماز پايان وقت موجب بخشش خداوند است.
  • پیامبر اکرم (ص): هر بنده‌ای که اهتمام در رعایت اوقات نماز بورزد و در مواضع آفتاب برای وقت نمازش دقت کند، من برای او راحتی به هنگام مرگ و قطع شدن هموم و رفع درد و نجات از آتش جهنم را ضمانت می‌کنم.
  • امام صادق (ع): شیعیان ما را در هنگام اوقات نماز امتحان کنید. (یعنی اینکه) چگونه از نماز خواندن در موقع آن محافظت می‌کنند.
  • امام صادق (ع): فضیلت (نماز) اوّل وقت بر (نماز) آخر وقت همانند فضیلت آخرت بر دنیاست.

 

سخنان بزرگان در مورد نماز اول وقت

  • آیت الله سید علی قاضی (ره): کسی که نمازش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.
  • آیت الله بهجت (ره): کسی که بقیه نمازهایش را اول وقت بخواند خداوند او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد.
  • آیت الله مجتهدی (ره): اگر هم دنیا می خواهید هم آخرت, نماز اول وقت بخوانید.
  • آیت الله بهجت (ره): نماز اول وقت برای رسیدن به هر مقامی کافی است.
  • آیت الله حسنعلی نخودکی (ره): نماز اول وقت شاه کلید است.

 

اما منظور از نماز اول وقت یعنی نمازی که وقت آن از اذان تا 20 دقیقه بعد از آن است که اگر دقیق تر بگوییم:

  • نماز اول وقت برای نماز صبح تا زمانیکه ستارگان در آسمان دیده می شوند.
  • نماز اول وقت برای نماز ظهر تا 1 ساعت بعد از اذان.
  • نماز اول وقت برای نماز عصر تا 40 دقیقه بعد از نماز ظهر.
  • نماز اول وقت برای نماز مغرب تا 30 یا 40 دقیقه بعد از اذان.
  • نماز اول وقت برای نماز عشا تا یک سوم شب حدود 3 ساعت.

 

ناگفته نماند هرچه نماز زودتر خوانده شود بهتر است و نمازی که در هنگام اذان خوانده شود با نماز امام زمان (عج) بالا خواهد رفت ان شاء الله و بهتر است همان 20 دقیقه برای هر نماز در نظر گرفته شود.