نوشته‌ها

زندگینامه مهدی الهی قمشه ای

 

به نام آفریننده عشق

 

محمدمهدی الهی قمشه‌ای (۱۲۸۰-۱۳۵۲ش)، ملقب به محی‌الدین، حکیم، عارف، شاعر و مترجم قرآن، صحیفه سجادیه و مفاتیح الجنان است.

 

ویژگی ها

محمدمهدی الهی در سال ۱۲۸۰ش در قمشه (شهرضا) از توابع اصفهان متولد شد. نیاکان او از سادات بحرین بودند که در زمان نادرشاه افشار به ایران مهاجرت کردند و در قمشه ساکن شدند. وی در مسیر خود به سوی نجف، در تهران به مدرسه سپهسالار (مدرسه عالی شهید مطهری) رفت و در آنجا دوباره با سید حسن مدرس ملاقات کرد و از تصمیم خود برگشت و در این شهر ماندگار شد.

با دستگیر شدن مدرس، الهی قمشه‌ای نیز روانه زندان شد ولی به سفارش ذُکاء الملک فروغی (نخست وزیر وقت که رابطه علمی با وی داشت) آزاد گردید. پس از تبعید شهید مدرس، الهی کرسی تدریس او را عهده‌دار گردید و ضمن تدریس، از محضر میرزا طاهر تنکابنی (در حکمت و فلسفه) نیز بهره می‌برد.

پس از آنکه دانشگاه تهران تاسیس شد و مدرسه سپهسالار به دانشکده معقول و منقول تبدیل گردید، الهی قمشه‌ای ضمن تدریس منطق و حکمت و ادبیات در این دانشکده، با نوشتن کتاب «توحید هوشمندان» از دانشکده مزبور دکترا گرفت. او در دانشکده ادبیات نیز به تدریس ادبیات عرب پرداخت و ۳۵ سال کار تدریس را ادامه داد.

الهی قمشه‌ای قرآن را طی هفت سال به صورتی روان ترجمه کرد. پیش از آن قرآن به صورت تحت اللفظی ترجمه می‌شد. ترجمه الهی (در کنار ترجمه عبدالحسین آیتی بافقی یزدی) هردو آغازگر عصر ترجمه روان و نسبتا آزاد قرآن کریم به فارسی بودند. ترجمه الهی قمشه‌ای به علت آنکه آزادتر است یعنی عناصر تفسیری بیشتری دارد، روانتر و خوش خوان‌تر است.

فرزند ایشان نقل کرده است: در یکی از شب های سرد و برفی زمستان، تب شدیدی بر ایشان عارض گشت. ایشان فرمودند: من مستحق ده دانه لیموی شیرین هستم. پیرمردی که در خانه خدمتگزار بود گفت: حضرت آقا! لیموی شیرین که از آسمان نازل نمی شود. لحظاتی بعد از این مکالمه، پیر مردی با ده دانه لیموی شیرین خوش عطر و درشت که در دستمال سفیدی جای داده بود دم درب آمد و گفت: این لیمو ها را برای آقای الهی آورده ام.

منقول است: در سرزمین مکه، در صحرایی تشنگی بر ایشان غلبه می کند و امان او را می برد. می گوید: خدایا آب برسان، ناگاه سیدی پدیدار شد و ظرف آبی به او داد. گفت: آبی به این گوارایی و خنکی نخورده بودم. وقتی سیر آب شدم آن سید مقدار باقی مانده آب را بر سر و رویم ریخت. وقتی سر بلند کردم دیدم کسی نیست.

منقول است: در راه مکه حاجیان، برای اقامه ی نماز توقف کردند. الهی قمشه ای به گوشه ای رفت و در بیابان به نماز مشغول شد. در همین هنگام ماشین حرکت کرد و او از کاروان جاماند. بعد از نماز از خدا طلب کمک نمود که در این حال، شخصی با یکی از ماشین های مدل بالای آن زمان جلوی پای آیت الله الهی قمشه ای توقف می کند و می گوید :حضرت آقا! ماشین شما رفت، بیایید سوار شوید من شما را به ماشین کاروان می رسانم. وقتی سوار شود ماشین با یک چشم به هم زدن به ماشین کاروان رسید. آقای قمشه ای سریع پیاده می شود و به سمت ماشین کاروان می رود و قتی که روی خود را بر می گرداند، آن مرد و اتومبیلش را مشاهده نمی کند. از مسافران پرسید: این ماشین سواری که مرا رساند کجا رفت؟ مسافران گفتند: حضرت آقای قمشه ای، ماشین سواری کدام است؟ اینجا توی بیابان که ماشین سواری یافت نمی شود.

الهی قمشه ای نقل می کند: در مکه عطش بر من مستولی شد. گفتم: خدایا آب می خواهم.  آنگاه شخصی که ظرف آب در دست داشت نزد من آمد و گفت: آقای الهی، آب خواسته بودید، میل کنید. همچنین در کاروان، هر که را پول می‌ خواست نزد من می فرستادند در صورتی که من فقط با یازده قران پول عازم مکه شده بودم (یعنی پول های ایشان برکت می کرد.)

 

آثار

  • حکمت الهی در دو جلد: جلد اول شامل مهمترین مباحث حکمت اسلامی؛ جلد دوم شامل متن و شرح فصوص الحکم فارابی همراه با ترجمه و شرح خطبه توحید نهج البلاغه
  • توحید هوشمندان (مقدمات فلسفه اسلامی به انضمام ترجمه فصوص الحکم فارابی)
  • حاشیه بر تفسیر ابوالفتوح رازی
  • حکمت عملی یا اخلاق مرتضوی (در زمان خود وی در خاتمه کتاب «حکمت الهی» منتشر شد و اخیرا با مقدمه، تصحیح و تعلیقات آیت الله حسن زاده مستقلا به چاپ رسیده است.)
  • فلسفه معلم ثانی ابونصر فارابی (که در سال ۱۳۲۲ به همراه کتاب توحید هوشمندان به چاپ رسید.)
  • مشاهدات العارفین فی احوال السالکین الی الله
  • دیوان اشعار

 

عروج ملکوتی

وی در شامگاه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۲ش در ۷۲ سالگی و در حالی که مشغول آخرین اصلاحات ترجمه قرآن بود، از دنیا رفت و در قبرستان وادی السلام در قم در اتاق شماره ۱۹ (که پس از نوسازی قبرستان، تخریب گردید) به خاک سپرده شد.