زندگینامه عبدالکریم حائری یزدی
به نام آفریننده عشق
عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶-۱۳۵۵ق/۱۲۳۸-۱۳۱۵ش)، معروف به آیت الله موسس، از مراجع تقلید شیعه در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری و موسس و زعیم حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ش تا وفاتش بود.
ویژگی ها
عبدالکریم حائری در خانوادهای غیرروحانی در روستای مِهرجِرد میبد واقع در ۶۰ کیلومتری یزد به دنیا آمد. پدرش، محمدجعفر، را فردی متدین و پرهیزکار توصیف کردهاند که به خرید و فروش کرباس و گوسفند و احتمالاً گاهی به کشاورزی اشتغال داشته است. در بیشتر منابع، سال تولد عبدالکریم ۱۲۷۶ ذکر شده ولی فرزندش، مرتضی، احتمال داده است که وی در حدود ۱۲۸۰ به دنیا آمده باشد.
عبدالکریم پس از چند سال که در مهرجرد بود برای تحصیل علوم دینی به یزد رفت و با سکونت در مدرسه محمدتقیخان، معروف به مدرسه خان، ادبیات عرب و برخی دیگر از درسهای مقدماتی حوزه را نزد عالمانی چون سید حسین وامق و سید یحیی بزرگ، معروف به مجتهد یزدی، فرا گرفت. در آن دوران (اواخر قرن سیزدهم) یزد حوزه علمی پر رونقی داشت. پنج مدرسه علوم دینی در این شهر، بخش عمدهای از دانشجویان علوم اسلامی را در خود جای داده بود و دانشمندان بزرگی که تربیت یافته حوزه پر آوازه نجف و شاگردان شیخ انصاری و میرزای شیرازی بودند. «در میان مدرسههای مختلف علوم دینی، مدرسه بزرگ «محمدتقی خان» از معروفترین آنها به شمار میرفت.»
عبدالکریم در ۱۲۹۸ برای ادامه تحصیل، به همراه مادرش، راهی عراق شد. نخست به کربلا رفت و حدود دو سال زیر نظر فاضل اردکانی (عالم بزرگ و رئیس حوزه علمیه کربلا) به تحصیل پرداخت و درسهای سطوح میانی فقه و اصول را در آنجا آموخت. از علی بفروئی یزدی (متوفی ۱۳۲۴) به عنوان یکی از استادان او در کربلا یاد شده است.
سپس حائری، به توصیه فاضل اردکانی که استعداد او را فراتر از ظرفیت آن زمان حوزه علمیه کربلا یافته بود و با معرفی نامهای از جانب او برای میرزای بزرگ محمدحسن شیرازی، به سامرا رفت. میرزا او را بهگرمی پذیرفت و از او خواست که با فرزندش، سید علیآقا، مباحثه کند.
میرزای شیرازی در آن زمان مرجع وقت و در راس حوزه علمیه سامرّا بود. وی از آنجا که به علم و معنویت آیت الله اردکانی احترام زیادی میگذاشت شیخ عبدالکریم را مورد توجه قرار داد. میگویند وقتی نامه فاضل اردکانی را خواند رو به عبدالکریم کرد و فرمود: «من به شما اخلاص پیدا کردم». از همینرو آن طلبه جوان و پر تلاش را در منزل خود جای داد.
دوره تحصیل حائری در سامرا از ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۲ یا ۱۳۱۳، تأثیر ژرفی در شکلگیری شخصیت علمی او داشت تا جایی که میتوان او را از اصحاب مکتب سامرا دانست.
در سامرا، او نخست دو تا سه سال درسهای سطوح عالی فقه و اصول را نزد استادانی چون شیخ فضلاللّه نوری، میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی و میرزا مهدی شیرازی (متوفی ۱۳۰۸، خواهرزاده میرزا محمدتقی شیرازی) به اتمام رساند و سپس در درسهای خارج فقه و اصول سید محمد فشارکی اصفهانی و میرزا محمدتقی شیرازی، و مدتی در مجلس درس میرزا محمدحسن شیرازی شرکت کرد و از میرزا حسین نوری (مشهور به محدّث نوری، صاحب مستدرک الوسائل) اجازه روایت دریافت کرد. در میان استادان حائری، نقش فشارکی بسیار جدّیتر و پررنگتر و مدت فراگیری حائری از او طولانیتر از دیگران بوده، تا جایی که از بهترین و نزدیکترین شاگردان او به شمار میرفته است، بنابراین حائری، به تعبیری، دستپرورده فشارکی بوده است.
حائری پس از درگذشت فشارکی با اصرار و همراهی دوست خود، محمود عراقی (فرزند آقا محسن عراقی، روحانی متمکّن و متنفذ اراک)، به ایران بازگشت و در سلطانآباد (اراک کنونی) حوزه درس پررونقی دایر کرد. شماری از منابع، سال بازگشت او ۱۳۱۶ و شماری دیگر ۱۳۱۸ گزارش کردهاند. بسیاری از منابع نیز از این دوره اقامت شش یا هشت ساله او در اراک، یادی نکرده و به گونهای گزارش دادهاند که گویا او تمام این مدت را در نجف یا کربلا به سر میبرده است.
حائری در ۱۳۳۷ به قصد زیارت مرقد امام رضا (علیهالسلام) عازم مشهد شد و در مسیر خود چند روز در قم ماند و با اوضاع این شهر و حوزه علمیه آن آشنا شد و از مهجوری و غربت مدارس علمی آنجا افسوس خورد.
در ماه رجب ۱۳۴۰ (در آستانه نوروز ۱۳۰۱ش.) بار دیگر، در پی دعوت تنی چند از عالمان قم از او و نیز برای زیارت مرقد حضرت معصومه، با همراهی چند تن، از جمله فرزند خردسالش مرتضی، به قم رفت و با استقبال بسیاری از علما و مردم قم و درخواست آنان برای اقامت او در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت، ولی پس از پافشاری شماری از عالمان، بهویژه محمدتقی بافقی، حائری استخاره کرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند، تصمیمی که در پی آن حوزهای بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائری، «آیت الله مؤسس» لقب گرفت.
هرچند حائری هیچگاه خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداده و بلکه با ترک حوزه علمی عراق، از آن فاصله گرفته بود، پس از درگذشت سید محمدکاظم یزدی و شیخالشریعه اصفهانی و میرزا محمدتقی شیرازی، در فاصله سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ که حائری هنوز در اراک به سر میبرد، شماری از کسانی که در تکاپوی انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع کردند. پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفتهرفته بر مقلدان او افزوده شد تا اینکه بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند. از جمله عوامل مهم و مؤثر در مرجعیت حائری را توجه ویژه میرزا محمدتقی شیرازی به او، از جمله ارجاع مقلدان خود به حائری در مسائل مورد احتیاط، دانستهاند.
آیت الله آخوند همدانی می گفت: من دستورالعملی انجام داده بودم که پس از چهل روز به محضر امام زمان عجل الله فرجه مشرف شوم. در شامگاه شب چهلم در عالم خواب، آیت الله حائری را دیدم و ایشان به من توصیه ای کردند. این جایگزینی نشان از مقام والای آیت الله حائری دارد.
شیخ غلامحسین شرعی نقل می کند: روزی وارد بازار قم شدم. هنوز چند قدم برنداشته بودم که به یادم آمد یکی از بازرگانان مبلغی از من طلب دارد. شرمنده شده و برگشتم و به خدا عرض کردم: «خدایا! من اگر پدر میداشتم و او اطلاع می یافت و قرضم را ادا می کرد. تو که از پدر مهربانتر و تواناتر هستی قرضم را ادا کن. همان روز به مدرسه باز گشتم. در آنجا به من گفتند آقای سید عبدالواب یزدی (تقسیم کننده شهریه آیت الله حائری) سراغ تورا می گرفت. با شتاب خود را به او رساندم. مبلغی پول در اختيار من گذاشت و گفت: «حاج شیخ فرمود تا این مبلغ را در اختیار شما بگذارم. آن مبلغ را گرفتم و شمردم؛ درست به اندازه قرضم بود!
نقل است: زمانی رودخانه قم در اثر سیل طغیان کرده و آب تا لبه پل علیخانی رسیده بود؛ بهگونهایکه عدهای از روی پل با آب رودخانه وضو میساختند و لذا برای جلوگیری از نفوذ آب، تمام فرشهای مسجد امام را جمع نمودند. مرحوم حاج شیخ روی پل رفت و مقداری تربت ۱ در دست گرفت و چیزی بر آن خواند و در آب انداخت، از همان وقت بهتدریج آب پایین آمد و بعد از چند ساعت، چند متر آب پایین رفت.
روزی مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم به یک باغ دعوت شد ایشان انگور بسیار دوست داشت. نگاه کرد به انگورهای آن باغ و زیبایی آنها چشم اش را نوازش داد. صاحب باغ هم انسان خوبی بود و آن مرحوم به ایشان گفت میل به انگور دارم، صاحب باغ مقداری انگور آورد. وی افزود: زمانی که ظرف انگور در برابر مرحوم عبدالکریم حائری قرار گرفت ایشان فرمود که دیگر میل ندارم؛ باغبان از این مسأله بسیار تعجب کرد و پرسید چرا این چنین شد؟ آنان کارگری را که انگورها را چیده بود صدا زدند و فهمیدند این انگورها از انگورهای باغ همسایه بوده است.
اساتید
- آیت الله فاضل اردکانی
- میرزا حسن شیرازی (میرزای بزرگ)
- آیت الله فشارکی
- آخوند خراسانی
- سید محمدکاظم یزدی
- آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی
- شیخ فضلالله نوری
شاگردان
- میرزا هاشم آملی
- محمدعلی اراکی
- سید احمد حسینی زنجانی
- امام خمینی
- سید احمد خوانساری
- سید محمدتقی خوانساری
- سید محمد داماد
- سید ابوالحسن رفیعی قزوینی
- سید کاظم شریعتمداری
- سید صدرالدین صدر
- سید کاظم گلپایگانی
- سید محمدرضا گلپایگانی
- ملا علی معصومی همدانی
- سید شهابالدین نجفی مرعشی
عروج ملکوتی
حائری در ذیقعده ۱۳۵۵ (بهمن ۱۳۱۵)، پس از حدود پانزده سال اقامت در قم، درگذشت. با وجود محدودیتهای حکومتی، پیکر او تشییع باشکوهی شد و سپس در مسجد بالاسر، کنار مرقد حضرت معصومه به خاک سپرده شد.