زندگینامه بابا رکن الدین شیرازی
به نام آفریننده عشق
مسعود بن عبدالله بیضاوی، معروف به بابا رکنالدین شیرازی، عالم و عارف قرن هشت هجری قمری است. تاریخ دقیق ولادت او معلوم نیست، ولی اهل بیضای استان فارس بوده و مؤلفِ تاریخ اصفهان و ری، او را از خاندان جابری انصاری برشمرده است.
ویژگی ها
بابارکن الدین اصالتا اهل بیضای استان فارس بود، ولی تاریخ ولادت او معلوم نیست. مؤلفِ تاریخ اصفهان و ری، او را از خاندان جابری انصاری شمرده است. بابارکنالدین از اوان کودکی به عرفان و تصوف گرایش داشت و پس از آنکه با احوال عارفان آشنایی یافت، به طریق سیرو سلوک گام نهاد. او خود میگوید: “از زمان صباوت… از خود ادراک معنایی از معانی و شأنی از شؤون توحید میکردم”.
بابارکنالدین ابتدا نزد عبدالرزاق کاشانی (د۷۳۶ق/۱۳۳۶م) ، به تعلیم عرفان نظری و سلوک عملی پرداخت و پس از او از داوود قیصری (د ۷۵۱ق/۱۳۵۰م) بهره برد و نزد آن دو فصوص الحکم ابن عربی را خواند و نیز در حل مشکلات فصوص، از نعمان خوارزمی کمک گرفت. او همچنین در شیراز به محضر امین بلیانی شتافته و از وی به بزرگی یاد کرده بود و او را «شیخ المشایخ» میخواند.
درباره مذهب بابارکنالدین اختلاف است. برخی او را شیعه دانسته و عدهای دیگر او را از اهل سنت شمردهاند. اما سنگ نوشته قبرش حاکی از شیعه بودن اوست. از جهت مسلک عرفانی، از جمله در باور به وحدت وجود، او را از پیروان ابنعربی دانستهاند.
بقعه بابا رکنالدین یکی از اماکن عبادت و ریاضت مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی بود. مرحوم حاجی کرباسی نیز به بابا رکنالدین اعتقاد تام داشت و به زیارتش میرفت. بزرگ دیگری که به زیارت قبر بابا رکنالدین میرفت فقیه عارف آیتالله سیدعبدالکریم رضوی کشمیری بود. مرحوم کشمیری از قبور علماء به قبر استادش مرحوم آیتالله سید علی قاضی در وادی السلام نجف و بابارکنالدین در قبرستان تخت فولاد اصفهان زیاد اهمیت میداد و این دو را ممتاز میشمرد و می فرمود: بابارکن الدین روح و ریحان است. من هر وقت در زندگی، مشکلی برایم رخ میدهد، یک سوره یاسین را برای بابا رکنالدین مدفون در قبرستان تخت فولاد اصفهان میخوانم، مشکلم حل میشود.
بابارکنالدین علاوه بر اینکه بر عرفان و تصوف اشراف کامل داشت در شعر و ادبیات فارسی و ادبیات عرب تخصص خاصی داشت به طوری که در هر دو زبان فارسی و عربی دیوان شعر دارد. بابا رکنالدین در زمان حیاتش در علم باطنی سرآمد علمای عصر خود بود و در یک کلام پیر معنوی اهل عرفان محسوب میشد.
شیخ بهایی و محمد تقی مجلسی به کرامات این عارف بزرگ بسیار اعتقاد داشتند. برای مثال شیخ بهایی و محمد تقی مجلسی زمانی که با چند نفر از دیگر صوفیان بر سر مزار بابا رکنالدین رفته بودند ناگهان شیخ بهایی عبای خود را بر سر کشید و به حاضران گفت: آیا شما هم صدایی را که من شنیدم شنیدید؟ حاضران پاسخ دادند: نشنیدیم. شیخ بهایی گفت: از قبر بابارکنالدین صدایی شنیدم که به من گفت؛ ای شیخ به فکر احوال خویش باش. از آن روز شیخ بهایی متوجه شد که مرگش نزدیک است و در خانه خود کنج عزلت گزید و به عبادت پرداخت تا اینکه شش ماه بعد از دنیا رفت.
سید عبدالکریم کشمیری در میان قبوری که در اصفهان و قبرستان تختفولاد دیدند، مرقد رکن الدین را بیش از دیگر قبور قابل توجه می دانستند و می فرمودند: «من ابتدا در تخت فولاد از قبر بابا رکن الدین غافل بودم اما یک بار دریافتم که جذبهای مرا به سمت قبر وی میکشاند. حالتی که تا آن هنگام در تختفولاد برایم پیش نیامده بود. رکن الدین از مرحوم … (مدفون در همان تخت فولاد) قویتر می باشد. خواستم بفهمم ذکر او چه بود؛ الهامم شد که ذکرش “لا اله الا الله” بوده؛ او مظهر “لا اله الا الله” است.»
آثار
- نصوص الخصوص فیترجمة الفصوص
- کنوزالرموز
- قلندریه
عروج ملکوتی
بابارکن الدین در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد اصفهان دفن شد. وفات او بر پایه سنگ نوشته سردر آرامگاهش، در ۷۶۹ق/۱۳۶۸م روی داده است. آرامگاه او که اکنون در تخت فولاد اصفهان باقی است، همواره محل ذکر و عبادت دراویش و صوفیه بوده است. مقبره و آرامگاه این عارف نامدار که از آثار دوره ایلخانی است، در تکیهای در تخت فولاد اصفهان قرار دارد.