نوشته‌ها

زندگینامه حبیب نجار

به نام آفریننده عشق

 

حبیب نجّار، شخصیتی مسیحی است که در منابع اسلامی به مؤمن آل‌ یس ملقب شده است.

 

ویژگی ها

نسب حبیب را، حبیب‌ بن اَبریا، حبیب‌ بن مری و حبیب‌ بن اسرائیل ضبط کرده‌اند. گویا پسر عموی فرعون زمان خود بوده است. در بیشتر منابع او را نجّار گفته‌اند و چون پیش از ایمان آوردن بت‌تراش بوده است با این لقب خوانده‌ شده‌است. برخی نیز گفته‌اند کار او ریسمان‌ بافی یا کفاشی بوده است. درباره زندگی زاهدانه و رفتارهای عابدانه وی مطالب اندکی در منابع آمده است.

نام وی در قرآن نیامده ولی در آیات سوره یس در ضمن نقل ماجرای اصحاب القریه پس از اینکه اصحاب قریه، دو رسولی را که برای دعوت آنان به توحید آمده بودند، تکذیب می‌کنند، مردی شتابان از دور دست شهر می‌آید و مردم را به پیروی از رسولان فرا می‌خواند و ایمان خود را به پروردگار آشکار می‌سازد. پس از مرگ وی، قوم او با صیحه‌ای هلاک می‌گردند. در منابع اسلامی، این مرد مؤمن، حبیب نجّار دانسته شده است.

بر اساس آیاتی از سوره یاسین، حضرت عیسی علیه‌السلام دو تن از حواریون خود را به انطاکیه که در قرآن «القَرْیة» خوانده شده است می‌فرستد. فرستادگان حضرت عیسی در حوالی شهر با چوپان پیری روبه‌رو می‌شوند و او را به پرستش خدا و دین عیسی(ع) دعوت می‌کنند. چوپان از آنان درخواست معجزه می‌کند و او پسر بیمارش را شفا می‌دهند و پیرمرد که همان حبیب نجّار است، به گفته‌های آنان ایمان می‌آورد. دلایل دیگری نیز برای ایمان آوردن حبیب نقل شده است، از جمله اینکه رسولان، پسر او را که هفت روز از مرگش می‌گذشت زنده کردند و دیگر اینکه خودِ حبیب را که به جذام و فلج مبتلا بود شفا دادند.

فرستادگان پس از ورود به انطاکیه، به دستور پادشاه زندانی می‌شوند. حضرت عیسی، شمعون، بزرگ حواریون را به یاریشان می‌فرستد و آنان در حضور پادشاه معجزاتی از خود نشان می‌دهند، اما پادشاه و اطرافیان او بنابه قولی تصمیم به قتل رسولان می‌گیرند.

حبیب نجّار هنگامی‌ که از این خبر آگاه می‌شود، شتابان خود را به منکران می‌رساند و آنان را به پذیرش یگانه‌ پرستی و معاد دعوت می‌کند، وی سه دلیل برای ضرورت تبعیت از پیامبران بیان می‌کند:

۱. آنان هیچ اجر و مزدی نمی‌خواهند: «اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ» (یس–۲۱)

۲. خالق انسان خداست و به سوی او باز می‌گردد: «وَ مَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (یس–۲۲)

۳. غیر الله توانایی دور کردن ضرر و جلب منفعت برای خود و دیگران را ندارند: «أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمَٰنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنْقِذُونِ» (یس–۲۳)

اما مردم به او حمله می‌کنند و او را به طرز فجیعی به قتل می‌رسانند. او وارد بهشت می‌شود: «قِيلَ ادْخُلِ الْجَنه» (یس–۲۶) و آرزو می‌کند قومش می‌دانستند خداوند چگونه او را گرامی داشت: «قالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ‌. بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ» (یس–۲۶ و ۲۷)

براساس حدیثی نبوی، حبیب نجّار ملقب به مؤمن آل‌ یس، حزقیل ملقب به مؤمن آل فرعون و حضرت علی(ع)، صدیقان هستند و علی افضل آنهاست. همچنین آن حضرت فرموده است که آن سه تن حتی لحظه‌ای به خدا کافر نشدند.

از امام کاظم (ع) نقل شده است: «سابقين چهار كس هستند: اول، پسر آدم (ع) كه به دست برادرش كشته شد؛ دوم، پيشگام امت موسى (ع) كه همان «مؤمن آل فرعون» است؛ سوم، پيشگام امت عيسى (ع) يعنى حبيب نجار و چهارم، پيشگام امت اسلام؛ يعنى على بن ابى طالب (ع).»

نیز از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که حبیب نجّار از صدیقان، مقربان الهی و اهل بهشت و یکی از مصادیق «ثُلَّةٌ من الاَوَّلین» معرفی شده است.

به نوشته برخی منابع، وی پیش از ایمان به رسولان، مشرک بوده است و حتی گفته‌اند هفتاد سال بت می‌پرستیده است، با این حال، وی را در زمره کسانی چون ورقة بن نوفل، بحیرا و قیس‌ بن ساعده شمرده‌اند که پیش از بعثت پیامبر اکرم (ص) به او ایمان داشته‌اند، چنانکه تصریح شده حبیب نجار ششصد سال پیش از ظهور اسلام، به حضرت محمد (ص) ایمان آورده بوده است.

 

عروج ملکوتی

در منابع متقدم، محل دفن حبیب نجّار بازار انطاکیه ذکر شده است، اما به گزارش منابع جدید، مقبره وی در مشرق انطاکیه، در دامنه کوه سلبیوس، که کوه حبیب نجّار نامیده می‌شود، قرار دارد.

 

زندگینامه جعفر بن ابی‌طالب

به نام آفریننده عشق

 

جعفر بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب مشهور به جعفر طیار و ذوالجناحین سومین فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد بود. جعفر پسر عموی پیامبر اكرم (ص)، برادر بزرگتر امام علی (ع)، دومین فرد مسلمان پس از امام علی (ع) و صحابی رسول خدا (ص) بود.

 

ویژگی ها

تولد جعفر را بیست سال پیش از بعثت پیامبر (ص) در طایفه بنی‌هاشم از قبیله قریش دانسته‌اند. پدر وی ابوطالب از بزرگان قریش و مادرش فاطمه بنت اسد بود. او سومین فرزند ابوطالب پس از طالب و عقیل و قبل از علی (ع) بود. طبق برخی اقوال، فاصله بین هر کدام از برادران ده سال بوده است.

جعفر را به خاطر داشتن فرزندی به نام عبدالله، ابوعبدالله می‌خواندند. از دیگر کُنیه‌های‌ جعفر «ابوالمساکین» بود. وی به دلیل ملازمت فقرا و مساکین و احسان به آنان به این نام شهرت یافت. همچنین به «طَیّار» و «ذوالجناحین» مشهور است که پس از شهادت و از دست‌دادن دو دستش به آن ملقّب گردید. در روایتی از رسول اکرم (ص) آمده که شبی در مکه با علی و حمزه و جعفر خوابیده بودیم که با نسیم بال جبرئیل که همراه با سه فرشته دیگر آمده بود بیدار شدم؛ او به من گفت که تو سید پیامبران هستی و علی سید اوصیاست و جعفر با دوبالش در بهشت پرواز می‌کند و حمزه سید شهداست.

در روایتی دیگر از امام باقر (ع) است که خداوند، چهار خصلت جعفر را در دوران جاهلیت (عدم شُرب خمر، دروغ‌ نگفتن، پرهیز از فحشا و نپرستیدن بت) ارج می‌نهد. نقل شده که پیامبر (ص) هم در حق او دعا کرد که خداوند عزّوجل به تو دو بال عطا کند که با ملائکه در بهشت پرواز کنی. از دیگر القاب وی «ذوالهجرتین» به خاطر هجرت به حبشه و هجرت به مدینه است.

جعفر دومین مردی بود که بلافاصله پس از برادرش علی (ع) به پیامبر (ص) ایمان آورد و مسلمان شد. ابوطالب هنگامی که دید فرزندش علی (ع) در کنار پیامبر (ص) نماز می‌گذارد به جعفر گفت: در سمت چپ پیامبر (ص) نماز بگزار. برخی نیز گفته‌اند وی بیست‌ و‌ ششم و یا سی‌ و دومین مردی بود که مسلمان شد. ابن‌ سعد می‌گوید: جعفر بن ابی‌طالب قبل از آن که رسول خدا (ص) در خانه ارقم وارد شود، ایمان آورد.

براساس متون دینی، جعفر از مرتبت و منزلت والایی برخوردار بود. او را مصداق برخی آیات قرآن معرفی کرده‌اند. علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیه ۲۳ سوره احزاب از امام باقر (ع) نقل می‌کند که مراد از کسانی که بر عهد خویش وفادار ماندند و جان خویش را تسلیم کردند، حمزه و جعفر بن ابی‌طالب است. بر اساس روایتی از امام صادق (ع)، آیه ۳۹ سوره حج نیز در شأن علی (ع)، حمزه و جعفر نازل شده است.

روایت شده که پیامبر (ص) فرمود: مردم از درخت‌های مختلف خلق شده‌اند؛ اما من و جعفر مانند یک درخت هستیم و از یک گِل آفریده شدیم. آن حضرت در روایتی دیگر فرمود: جعفر! تو در چهره و اخلاق شبیه من هستی. این شباهت به گونه‌ای بود که هر کس جعفر را می‌دید می‌گفت: «سلام بر تو یا رسول‌الله» به گمان این که پیامبر (ص) است و جعفر در پاسخ می‌گفت: من رسول‌الله نیستم، من جعفر هستم.

وی مورد علاقه شدید پیامبر اکرم (ص) بود. رسول خدا (ص) از غنایم غزوه بدر به جعفر بخشید با این که وی در جنگ حضور نداشت. همچنین پیامبر (ص) در بازگشت از غزوه خیبر، جعفر را که از حبشه بازگشته بود، ملاقات کرد، او را در آغوش گرفت، میان دو چشم او را بوسید و فرمود: به خدا قسم نمی‌دانم برای کدام یک مسرور باشم، دیدار جعفر یا فتح خیبر. آن گاه به او نمازی آموخت که به «نماز جعفر طیار» معروف است. علاقه‌مندی امیرمؤمنان (ع) به او نیز تا آنجا بود که عبدالله بن جعفر می‌گوید: هر گاه درخواستی را از عمویم علی (ع) داشتم و به حق پدرم (جعفر) او را قسم می‌دادم، آن را می‌پذیرفت. امام حسین (ع) نیز در ماجرایی که امیرالمومنین (ع) به خشم آمده بود، او را به حق عمویش جعفر قسم داده است. هرگاه حضرت را هنگام خشم به حق برادرش جعفر سوگند می‌دادند، آرام می‌گرفت.

ابو نعیم اصفهانی می‌گوید: جعفر بن ابی‌طالب مردی خطیب، سخاوتمند، شجاع و عارف بود. ابن‌ قُدامه، وی را فردی بردبار و متواضع می‌خواند. ذهبی از عالمان اهل‌ سنت می‌نویسد: جعفر بن ابی‌طالب، دارای مقامی بزرگ، سیّدِ شهیدان و مجاهدان است.

نقل است: روزی ابوطالب به همراه پسرشان جعفر بر پیامبر اسلام (ص) وارد شدند در حالی که ایشان به همراه امیرالمؤمنین (ع) در حال نماز جماعت بودند. ابوطالب به جعفر فرمود: پشت سر پسر عمویت نماز بخوان. پیامبر که متوجه حضور جعفر شد جلو ایستاد و ابوطالب شادمان بازگشت در حالی که زمزمه می‌کرد: علی و جعفر مورد اطمینان من هستن. این اول نماز جماعتی بود که در اسلام برپا شد.

پیامبر اسلام می‌فرمایند: مردم از شجره‌های گوناگون آفریده شده‌اند ولی من و فرزند ابوطالب از یک شجره آفریده شده‌ایم. ریشه‌ام علی و شاخه‌ام جعفر است. از همین رو پیامبر (ص) تنها دو نفر را به عنوان برادر خود معرفی کردند: یکی امیرالمؤمنین (ع) و دیگری جعفر بن ابی‌طالب.

پیامبر گرامی اسلام‌ (ص) در واپسین لحظات عمر شریفشان به حضرت زهرا (س) فرمودند: دخترم ما خاندانی هستیم که خداوند شش خصلت به ما عنایت کرده که به هیچ کس از اولین و آخرین ارزانی نفرموده است‌. حضرت به شش نفر اشاره کردند تا آن‌که حضرت زهرا (س) فرمود: کدام‌ یک از این‌‌ها افضل است؟ پیامبر فرمود: پس از من علی افضل است و پس از علی و تو و دو فرزندم حسن و حسین و اوصیای بعد از این پسرم (به حسین اشاره کرد) که مهدی هم از آنها است، حمزه و جعفر با فضیلت‌ ترین افراد از خاندانم هستند.

انس بن مالک می‌گوید: از پیامبر گرامی اسلام (ص) درباره تفسیر آیه «وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة» سؤال نمودم که مقصود چه افرادی هستند؟ حضرت فرمودند: ای انس مقصود از آن، چهره‌های ما فرزندان عبدالمطلب است؛ من و علی و جعفر و حسن و حسین و فاطمه. از قبرهایمان خارج شده در حالی که چهره‌هایمان در روز قیامت مانند خورشید نیمروز درخشان است.

پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: در روز قیامت چهار پرچم به من عطا خواهد شد که پرچم حمد را در دستان خودم می‌گیرم و پرچم تهلیل را به امیرالمؤمنین (ع) می‌سپارم و او را با گروه اول همراه می‌کنم. پرچم تکبیر را در دستان حمزه قرار می‌دهم و او را با گروه دوم می‌فرستم. پرچم تسبیح را به جعفر واگذار کرده و او را با گروه سوم همراه می‌کنم سپس به سراغ امتم آمده تا آنان را از شفاعت خودم بهره‌مند سازم.

 

عروج ملکوتی

جعفر در جنگ موته در جمادی الاولی سال هشتم هجری به شهادت رسید. ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین، اولین شهید از فرزندان ابوطالب در اسلام را، جعفر بن ابی طالب خوانده است. طبری در تاریخ طبری می‌نویسد: پس از شهادت زید، جعفر پرچم را در دست گرفت و شروع به جنگ کرد. چون دید دشمن دورش را احاطه کرده، از اسبش پیاده شد و آن را پِی کرد. سپس جنگید تا دو دستش قطع گردید و شهید شد. بنا بر قول مشهور، وی در سن ۴۱ سالگی و دهمین نفری بود که در این جنگ، به شهادت نائل آمد. آرامگاه وی در اردن قرار دارد.

زندگینامه حمزة بن عبدالمطلب

به نام آفریننده عشق

 

حمزة بن عبدالمطلب (۵۴ قبل از هجرت – ۱۵ شوال ۳ قمری) که در میان مسلمانان به لقب «اسدالله» و «سیدالشهداء» معروف است، عموی حضرت محمد (ص)، از اهالی با احترام در بین قبیلهٔ قریش و از پهلوانان عرب بود و به قدرتمندی و شکار شیر مشهور بود.

 

ویژگی ها

ثویبه کنیز ابولهب از شیر فرزند خود به نام مسروح، قبل از حلیمه، محمد را شیر داده بود. چنان‌که برخی گفته‌اند اگر حمزه نیز از شیر همین فرزند نوشیده باشد، فقط دو سال از پیامبر بزرگتر خواهد بود.

حمزه در سال ششم بعثت به اسلام گروید. معروف است که او هنگام بازگشت از یکی از شکارهای خود شنید که عمرو بن هشام (مشهور به ابوجهل) به برادرزاده‌اش محمد توهین کرده؛ پس یکراست نزد عمرو بن هشام رفته و با نواختن ضربه‌ای به او گفت: «به چه جرأتی به محمد توهین می‌کنی وقتی که می‌دانی من پیرو مذهب او هستم. اگر جرأت داری جواب این ضربه را بده.» از آن روز به بعد حمزه به عنوان محافظ اسلام شناخته می‌شود.

حمزه اولین فرمانده نظامی اسلام بود و در نبردهای اولیه و منجمله نبرد مشهور «غزوه بدر» سپاه مسلمانان را رهبری می‌کرد و در این جنگ، خویشاوندش شَیبه بن ربیعه را به قتل رساند.

شجاعت حضرت حمزه در جنگ‌ها زبانزد خاص و عام و مورد تأیید دوست و دشمن است ولذا در جنگ بدر و اُحُد وی با هر دو دست و با دو شمشیر می‌‌جنگید. حضرت حمزه در میدان جنگ با نصب کردن «پرِ شترمرغی» به سینه‌اش از دیگر فرماندهان و جنگجویان مشخص و برجسته بود و به همین جهت در جنگ بدر یکی از سران دشمن پس از آن که به اسارت مسلمانان درآمد و چشمش به حمزه افتاد، پرسید: این کیست؟ گفتند: حمزة بن عبدالمطلب. وی با تعجب گفت: او بود که صفوف ما را تار و مار کرد و ما را به روز سیاه نشاند!

نام جناب حمزه در شأن نزول چندین آیه از قرآن به چشم می خورد از جمله:

آیه:«هَٰذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ»؛ «اینان دو گروه‌اند که درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند، کسانی که کافر شدند، لباس‌هایی از آتش برای آن‌ها بریده شده و مایع سوزان و جوشان بر سرشان ریخته می‌‌شود.» در صحیح بخاری و صحیح مسلم و سنن ترمذی و ابن ماجه و منابع دیگر از اهل سنت و شیعه آمده که حضرت ابوذر رحمه الله فرموده است: این آیه درباره دو گروه؛ گروهی حامی‌‌ و مدافع سرسخت اسلام و گروه دیگر دشمن کینه‌توز و سرسخت اسلام نازل گردیده است. گروه اول امیرمؤمنان و حمزه و عبیده و گروه دوم ولید، عتبه و شیبه از سران قریش می‌‌باشند که در جنگ بدر مقابل هم قرار گرفتند.

آیه: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»؛ «در میان مؤمنان مردانی هستند که بر عهدی که با خدا بسته‌اند، صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و گروهی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.» در تفسیر قمی ‌‌ابن ابی الجارود از امام باقر علیه السلام نقل می‌‌کند که این آیه درباره حمزه و جعفر و علی علیهم‌السلام نازل گردیده است. منظور از «مَنْ قَضَی نَحْبَهُ» حمزه و جعفر و منظور از «مَنْ یَنْتَظِر» علی بن ابی طالب است.

آیه: «أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ»؛ «آیا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، همچون مفسدان در زمین قرار دهیم یا پرهیزکاران را همچون کافران؟!» در تفسیر فرات کوفی از ابن عباس نقل می‌‌کند که این آیه درباره سه تن از مؤمنان متقی که عمل صالح انجام داده بودند؛ علی بن ابی طالب و حمزه و عبیده و سه نفر مشرک مفسد؛ عتبه و شیبه و ولید بن عتبه نازل گردیده است. ابن عباس اضافه می‌‌کند این دو گروه بودند که در جنگ بدر با هم به مبارزه برخاستند؛ علی علیه السلام ولید را کشت، حمزه عتبه را و عبیده شیبه را.

آیه: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا»؛ «و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، و آن‌ها رفیق‌های خوبی هستند.» شیخ طوسی از انس بن مالک نقل می‌‌کند که روزی با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز صبح را به جای آوردیم، آن حضرت پس از نماز رو به ما نشست، من عرض کردم: ای فرستاده خدا، اگر صلاح بدانید تفسیر این آیه «وَمَنْ یُطِعْ الله…» را بیان کنید. پیامبر فرمود: مصداق «نبِیِّینَ» من هستم و مصداق «صِدِّیقِینَ» برادرم علی است و مصداق «شهداء» عمویم حمزه و اما مصداق «صالحان» دخترم فاطمه و دو فرزندش حسن و حسین می‌‌باشند.

شیخ صدوق همچنین از انس بن مالک نقل می‌‌کند: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ما فرزندان عبدالمطلب، سروران اهل بهشتیم. رسول الله، حمزه سیدالشهدا، جعفر ذوالجناحین، علی، فاطمه، حسن، حسین و مهدی علیهم‌السلام.

شیخ صدوق از امام صادق علیه السلام و آن بزرگوار از جدش رسول خدا نقل می‌‌کند که فرمود: محبوب‌ ترین برادرانم علی بن ابی طالب و محبوب‌ترین عموهایم حمزه است.

شخصی محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: ای فرستاده خدا، فرزند ذکوری برایم متولد شده است، چه نامی ‌‌بر وی نهم؟ فرمود: او را «حمزه» نام بگذار که محبوب‌ترین نام‌ها در نزد من است.

شیخ صدوق نقل می کند که رسول خدا (ص) فرمود: در قیامت همه پیاده هستند به جز ما چهار تن. عباس بن عبدالمطلب عرض کرد: ای رسول خدا، آن چهار تن کدامند؟ فرمود: اما من سوار بر براق خواهم بود… و عمویم حمزة بن عبدالمطلب اسدالله و اسد رسول و سید شهدا بر شتر غضبای من سوار خواهد شد و برادرم علی بر شتری از شتران بهشتی.

رسول خدا (ص) فرمود: همانا در قیامت، عمویم حمزه جهنم را از دوستدارانش دور خواهد کرد.

در بصائرالدرجات در حدیثی از امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که آن حضرت درباره تعداد انبیا و تعداد اولوالعزم از آنان و این که هر پیامبری دارای وصی بوده، سخن گفته و آن گاه به خصوصیات خود و خاندانش اشاره می‌‌کند و در ضمن آن می‌‌فرماید: بر ستون عرش نوشته شده است: حمزه، شیر خدا و رسولش و سید شهدا است.

حضرت محمد (ص) به حضرت فاطمه (س) فرمود: شهید ما أفضل شهدا است و آن عموی تو و از خاندان ما است.

حضرت علی (ع) فرمود: خداوند در میان خاندان ما هفت نفر خلق کرد که در روی زمین مانند آنها را نیافریده است. آنگاه در معرفی این هفت تن چنین فرمود: از ما است رسول خدا که سید اولین و آخرین و خاتم پیامبران است. از ما است وصی او که بهترین اوصیا است و دو سبطش حسن و حسین که بهترین اسباطند و عمویش سیدالشهدا و جعفر که به همراه فرشتگان پرواز می‌‌کند و حضرت قائم عجل الله فرجه.

حضرت علی (ع) فرمود: آگاه باشید که افضل خلق بعد از اوصیا، شهدا هستند و افضل همه شهدا حمزة بن عبدالمطلب است‌.

حضرت علی (ع) فرمود: جمعیتی از مهاجران و انصار در راه خدا شربت شهادت نوشیدند و همه آنان مشمول فضل خداوند می‌‌باشند، اما هنگامی ‌‌که شهید ما (حمزه) شربت شهادت نوشید به او گفته شد «سیدالشهدا» و رسول خدا هنگام نماز بر وی، (به جای پنج تکبیر) هفتاد تکبیر گفت.

 

عروج ملکوتی

حمزه در جنگ‌ اُحُد در ۱۵ شوال سال سوم هجری به‌ دست وحشی بن حرب و به دستور هند، همسر ابوسفیان، به شهادت رسید. هند از زنان اهل پرچم بود و در ازای کشتن محمد یا علی (قاتل برادرش ولید در بدر) یا حمزه (قاتل پدرش)، به وحشی وعده آزادی داده بود و وعده داد که «هم وزن او طلا و هم قد او ابریشم» پاداشش می‌دهد. پس وحشی در میان جنگ و با پرتاب نیزه از راه دور حمزه را به شهادت می‌رساند و هند هم او را آزاد می‌کند. گفته شده بعد از شهادت حمزه، هند به پیش جنازه حمزه رفته و جگر او را درآورده و خورده است و به همین خاطر، به هند جگر خوار شهرت یافته است. حمزه پس از شهید شدن، «سیدالشهدا» لقب گرفت. شیعیان علاوه بر حمزه، این لقب را به امام حسین (ع) هم نسبت می‌دهند.