زندگینامه سید ابوالقاسم خویی
به نام آفریننده عشق
سید ابوالقاسم موسوی خویی (۱۲۷۸ – ۱۳۷۱ شمسی) فقیه، اصولی، مفسر قرآن، متکلم، محقق علم رجال و مرجع تقلید شیعه امامیه بود. او از تأثیرگذارترین و پُرمقلدترین مراجع تقلید شیعه بهشمار میرفت.
ویژگی ها
سیدابوالقاسم موسوی خویی در ۱۵ رجب ۱۳۱۷ قمری مطابق با ۲۸ آبان ۱۲۷۸ شمسی در شهر خوی از توابع آذربایجان غربی به دنیا آمد. پدرش سید علیاکبر خویی، از شاگردان عبدالله مامقانی بود که به دلیل عدم موافقت با مشروطه غیرمشروعه، در سال ۱۳۲۸ قمری از ایران به نجف مهاجرت کرد. ابوالقاسم خویی در ۱۳ سالگی، همراه با برادرش عبدالله خویی به پدر خود در نجف پیوست. او شش سال به تحصیل مقدمات و سطوح عالی حوزه پرداخت و سپس ۱۴ سال در درس استادان علوم مختلف از جمله فقه و اصول شرکت کرد. از این میان، چنانکه خود او در زندگینامه خودنوشت آورده، بیشترین استفاده را از محمدحسین نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی داشته است.
آغاز مرجعیت خویی به روشنی مشخص نیست، اما بسیاری از منابع، آغاز جدی مرجعیت او را پس از درگذشت بروجردی دانسته و تاکید کردهاند که پس از درگذشت سید محسن طباطبائی حکیم، خویی مخصوصاً در عراق، مرجع برتر شناخته میشد و جایگاه مرجعیت او در میان شیعیان ایران نیز مهم گزارش شده است. خویی، از جمله مراجعی دانسته شده که در میان اکثر شیعیان، اعم از عرب و غیر عرب، نفوذ چشمگیری داشته است.
۱۴ نفر از مجتهدین نجف از جمله صدرا بادکوبهاى، سید محمدباقر صدر، سید محمد روحانی، مجتبى لنکرانى، موسی زنجانی، یوسف کربلایی، سید یوسف حکیم و سید جعفر مرعشی، اعلمیت خویی را اعلام کردند. سید موسی صدر از سوی مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان، خویی را مرجع اعلم معرفی کرد. ابوالقاسم خویی در خلال تحصیل در حوزه علمیه نجف، به تدریس هم مشغول بوده و به گزارش منابع مختلف، هر کتابی را که میآموخته، آن را تدریس میکرده است. پس از درگذشت محمدحسین غروی نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی، مجلس درس سید ابوالقاسم خویی و محمدعلی کاظمی خراسانی، از درسهای مهم نجف گزارش شده و بر این اساس، پس از درگذشت آخوند خراسانی، مجلس درس خویی، از مجالس مشهور حوزه درسی نجف معرفی شده است.
همانطور که خویی در زندگینامه خودنوشت آورده، در خلال سالهای طولانی تدریس، جز در روزهای بیماری و سفر، هیچگاه دست از تعلیم شاگردان خویش نکشیده است. او در مجموع، ۷۰ سال به تدریس دروس سطح و خارج در حوزه نجف پرداخته و بر اساس منابع، نزدیک پنجاه سال، مجلس درسی نامآوری در حوزه علمیه نجف را عهدهدار بوده و طلابی از ایران، هند، افغانستان، پاکستان، عراق، لبنان و برخی کشورهای دیگر، در درس او حاضر میشدهاند.
سید ابوالقاسم خویی، در فقه و اصول فقه، نظرات و آرای قابل توجهی داشته که گاه با نظرات مشهور فقیهان شیعه متفاوت بوده و به گزارش برخی، ۳۰۰ فتوا بر خلاف فتواهای مشهور فقیهان شیعه، در میان فتاوای خویی دیده میشود. برخی از این موارد عبارتند از: ۱. مخالفت با مکلف بودن کافران به فروع دین ۲. عدم پذیرش نسبی بودن آغاز ماه قمری ۳. مخالفت با شهرت فتوایی و اجماع
خویی در مهر ۱۳۴۱ش در تلگرافی به محمدرضا پهلوی، شاه ایران، با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مخالفت کرد و آن را مغایر شرع خواند. همچنین در پیامی به سید محمد بهبهانی، تاکید کرد که «خاموش کردن صدای ملت با قوه قهریه، دیری نخواهد پایید و تبلیغات عوامفریبانه، مشکلات را حل نمیکند و اقتصاد ورشکسته و ناخشنودی مردم را درمان نخواهد کرد.» او همچنین در واکنش به واقعه فیضیه در ابتدای سال ۱۳۴۲ شمسی، تلگرامی به محمدرضا فرستاد و از «انحطاط مملکت اسلامی و خط مشی زمامدارانش» اظهار تأسف کرد. یک ماه بعد، در پاسخ به نامه جمعی از علمای ایران، عدم صلاحیت حاکمان فاسد را اعلام کرد، وظیفه روحانیت را سنگین دانست و سکوت را ناروا شمرد. ستمگر خواندن دستگاه حاکم ایران پس از کشتار مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شمسی، حکم به ممنوعیت شرکت در انتخابات دوره ۲۱ مجلس و از اعتبار ساقط دانستن آن، حمایت از امام خمینی در پی دستگیری و شایعه محاکمه امام، برخی دیگر از واکنشهای سیاسی اوست.
در جریان اخراج ایرانیان از عراق، از اواخر دهه ۱۳۴۰ شمسی، خویی از معدود عالمان شیعه بود که اخراج نشد. با این حال، اخراج بسیاری از شاگردانش باعث کاهش رونق درس وی شد. بسیاری از شاگردان خویی با حضور در حوزه علمیه قم، اندیشههای فقهی و اصولی استاد خود را ترویج کردند و حوزه علمیه قم در دوره معاصر را که تا پیش از آن تحت تاثیر روش علمی حائری یزدی و بروجردی بود، با رویکردهای فقهی و اصولی خویی، میرزای نائینی، محقق اصفهانی و آقا ضیاء عراقی آشنا کردند.
خویی، پس از مرجعیت، از سیاست کناره گرفت. این دوره، با سالهای حضور امام خمینی در نجف همزمان بود. سکوت او در برابر رخدادهای دوران انقلاب ۱۳۵۷ شمسی ایران، اعتراضاتی را در ایران برانگیخت. حضور فرح دیبا، همسر محمدرضا پهلوی در بیت (دفتر مرجعیت) او در ۲۸ آبان ۱۳۵۷ شمسی، به این اعتراضات دامن زد. خویی در یادداشتی خطاب به برخی علما، این ملاقات را ناگهانی و ناخواسته دانست.
خویی پس از ملاقات فرح دیبا، در شرایطی که مبارزات مردم ایران علیه حکومت پهلوی تشدید شده بود، به همراهی با انقلاب اسلامی ایران پرداخت و پس از آن هم در موارد مختلف، از جمهوری اسلامی ایران حمایت کرد. وی پیش از پیروزی انقلاب، در بیانیهای خطاب به مراجع، علما و ملت ایران، از مردم خواست که با شجاعت و با حفظ موازین شرعی قدم بردارند. خویی پس از آن، در جریان همهپرسی تعیین نظام جمهوری اسلامی، مردم را به رأی دادن به جمهوری اسلامی فراخواند، از شاگردان خود خواست تا در امور انقلاب مشارکت کنند و در جنگ عراق با ایران، به رغم فشار دولت صدام مبنی بر حمایت از عراق، حکم به جواز استفاده از وجوهات شرعی در تأمین ملزومات رزمندگان ایران داد.
آیت الله خویی گفته است: من در ایامی که در نجف اشرف مشغول تحصیل علوم دینی بودم، بیشتر مقید به آداب و سنن و اوراد و اذکار بودم و گاهی در مجلس پر فیض مرحوم آیتالله سید علی قاضی شرکت میکردم و از انفاس قدسیه آن بزرگوار بهره میبردم تا اینکه روزی به ایشان عرض کردم: چیزی به من یاد بدهید و دستورالعملی بگویید که من انجام بدهم؛ ایشان دستورالعملی را دادند و گفتند: چهل روز به این دستور عمل کن! من مشغول انجام آن اعمال شدم و چون روز چهلم شد، برای من حالت مکاشفهای رخ داد و من همه حوادث و چگونگی زندگی و آینده خود را مشاهده کرده و دیدم در بالای منبر درس میگویم و در منزل نشستهام و مردم میآیند و میروند. تا رسید به جایی که یک مرتبه شنیدم کسی بالای گلدسته حضرت میگوید: انّا لله و انّا الیه راجعون، ایها الناس! با کمال تأسف، آیتالله خویی از دنیا رفت و در اینجا آن حالت از من برطرف شد و به حال عادی برگشتم.
از منظر فرهیختگان
سید علی خامنهای میگوید: عمر طولانی و پربرکت این مرد بزرگ که نزدیک به یک قرن امتداد یافت، سرشار از آزمایشهای الهی و نشانگر سعی و تلاش یک انسان مؤمن و پرهیزگار است. ایشان در بسیاری از علوم اسلامی رایج در حوزههای علمیه از استادان مسلم و کمنظیر به حساب میآمد. او یک فقیه بزرگ، یک اصولی عمیق، یک مفسر نوآور، یک رجالی صاحبمکتب و یک متکلم زبر دست بود.
محمدجواد مغنیه میگوید: او آفتابی است که اشعههای روشنگر آن در هر زمان و به هر نقطهای پرتو افکنی میکند. او استاد من و استاد بزرگان علم و دانشمندان نجف میباشد. او همانند محوری است که علوم اسلامی به دور او میچرخد. او کسی است که حوزه نجف مرهون زحمات و فعالیتهای علمی وی میباشد.
محمد صادق روحانی میگوید: به طور مؤجز و مختصر عرض میکنم که ایشان (سید ابوالقاسم خویی) اعلم فقهای عصر غیبت تا کنون میباشند و حداقل من کسی را اعلم از او نمیدانم. با این تفاسیر ایشان یقینا از مصادیق روایت شریفه “فأما مَن کانَ مِن الفقهاء صائناَ لنفسهِ، حافظاَ لدینهِ، مخالفاَ لِهَواه، مطیعاَ لأمر مولاه فللعوام أن یقلدوه” هستند. خداوند ایشان را رحمت کند و با اجداد طاهرینش محشور نماید. ایشان بیتردید از شیخ انصاری اعلم است. شیخ اعظم اگرچه در مکاسب و اصول عملیه اعلم است اما در سایر مباحث فقهی این گونه نیست. این مسئله بر کسی که کتب فقهی وی را دیده باشد پوشیده نیست.
اساتید
- محمدحسین اصفهانی
- محمدحسین نائینی
- شیخ الشریعه
- مهدی مازندرانی
- آقا ضیاء عراقی
- محمدجواد بلاغی
- سید ابوتراب خوانساری
- سید ابوالقاسم خوانساری
- سید حسین بادکوبهای
- سید علی قاضی
شاگردان
- محمد اسحاق فیاض
- صدرا بادکوبهای
- سید محمدباقر صدر
- میرزا جواد تبریزی
- سید علی سیستانی
- حسین وحید خراسانی
- محمدتقی جعفری
- سید محمدحسین فضل الله
- بشیر نجفی
- سید موسی صدر
آثار
- البیان فی تفسیر القرآن
- رسالة فی نفحات الاعجاز
- معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال
- منهاج الصالحین
- حاشیه بر عروة الوثقی
عروج ملکوتی
او در روز شنبه ۸ صفر ۱۴۱۳ قمری مصادف با ۱۷ مرداد ۱۳۷۱ شمسی، به علت بیماری قلبی در سن ۹۴ سالگی در کوفه درگذشت و در مسجد الخضراء واقع در صحن حرم حضرت علی (ع) دفن شد. تصاویری از تشییع و خاکسپاری او بعد از سقوط صدام منتشر شد که حاکی از حضور تعداد کمی از نزدیکان و فضای سنگین امنیتی و حضور نظامیان بعث در داخل حرم در حین تشییع است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.