زندگینامه سید علی شوشتری

 

به نام آفریننده عشق

 

عارف کامل، فقیه زاهد و استاد کل آیة الله سید علی شوشتری نامش در سال (۱۲۲۲ هـ . ق) در شوشتر از شهرهای خوزستان چشم به جهان گشود. تبار وی با چند واسطه به عالم بزرگ و محدث کبیر، مرحوم سید نعمت الله جزایری می رسد. وی سرحلقه سلسله عارفان معاصر شیعه است.

 

ویژگی ها

سید علی شوشتری برای تحصیل علم و راهیابی به کمال عازم نجف اشرف شد و از استادان آن دیار کمال استفاده را برد. وی بعد از تکمیل تحصیل و اخذ درجه اجتهاد و کسب اجازه از علمای نجف به دیار خود بازگشت و به امر قضا، حل مشکلات مردم و تدریس پرداخت. سید علی شوشتری برادری نیز به نام سید احمد داشته که از بزرگان عصر خود بوده است.

وی در فقه و اصول شاگرد شیخ انصاری بوده و از سویی وصی او نیز بوده و در عین حال به جهت کمالات معنوی و عرفانی، شیخ انصاری در مجلس اخلاق او زانو می‌زده است. ایشان سیدی عالم، عابد، زاهد، متهجد، سخاوت پیشه و همواره به عبادت و اعانت به اهل علم و مردم مشغول بوده است.

در سال هایی که سید علی شوشتری فارغ از هر امری مشغول تدریس و قضاوت در بین مردم شوشتر بود، سفیری الاهی او را به راهی پر رمز و راز دعوت نمود و او را شایسته بیش از آن چه که هست دانسته و در شبی سیاه و تار او را به وادی نور و حقیقت راهنمایی کرد.
صاحب طرائف الحقائق این حادثه فرح بخش را این چنین بیان می کند: مرحوم سید بعد از تحصیلات مراتب علم و تکمیل اجتهاد از علمای نجف اشرف اجازه حاصل و به وطن باز آمد و به تدریس و قضا مشغول شد. در یکی از شب ها در حدود ساعت ۲ بامداد صدای در را شنیدند. وقتی نام او را پرسیدند، گفت: نام من «ملا قلی جولا» است و می خواهم به محضر آقا برسم.

سید علی فرمود: حالا دیر وقت است. اگر کاری هست فردا به در مدرس بیایید. در این هنگام عیال سید گفت: شاید کاری مهم و لازم داشته باشد که این وقت شب آمده؛ شایسته است رخصت دهید تا به خدمت شما برسند. سید علی فرمود: حال که تو خود راضی به زحمت هستی، پس ناچار باید از اتاق بیرون روی تا آن مرد وارد شود. وقتی ملا قلی وارد شد؛ در گوشه ای قرار گرفت و ساکت ماند. گفتند: حاجتت را بگو. گفت: آمده ام عرض نمایم این راه که می روی به جهنم می رسد. این را گفت و رفت.

وقتی عیال سید آمد، پرسید چه کاری داشت؟ سید جواب فرمود: گویا جنون داشته است. بعد از هشت شب باز در همان وقت، در منزل سید علی کوبیده شد. معلوم شد ملا قلی است و می خواهد خدمت آقا برسد. سید علی وقتی فهمید ملا قلی است گفت: گویا هر وقت جنونش گل می کند نزد ما می آید. بعد از ورود، خطاب به سید علی گفت: مگر نگفتم این راه که می روی به جهنم می رسد. حکم امروزت مبنی بر ملکیت آن محل باطل است و سند صحیحی و معتبر که به امضای علما و معتبرین در وقف بودن آن جا در فلان جا به این نشانی پنهان است؛ این را گفت و رفت.

سید به فکر فرو رفت، که این مرد کیست و چه می گوید؟ چون صبح شد به مدرس رفت و با بعضی از خواص به آن محل رفته و آن جا را کندند. جعبه ای ظاهر شد؛ وقتی باز نمودند، همان سندی که ملا قلی گفته بود. لذا سید علی حکم دیروز خود را لغو نموده و حکم به وقف بودن آن جا دادند. پس از هشت شب دیگر، نیمه شب در کوبیده شد باز هم ملا قلی بود. سید علی وقتی فهمید که ملا قلی آمد. خود به دیدارش شتافته و مقدمش را گرامی داشته و در صدر نشاندنش و گفت: حق با شما بود. حال تکلیف چیست و چه باید کرد؟

ملا قلی گفت: حال که معلوم شد جنون ما گل نمی کند، هر آن چه داری بفروش و بعد از ادای دیون به نجف اشرف برو و ضمن عمل به این دستور العمل منتظر باش تا به تو برسم. سید علی نیز طبق دستور عمل نموده و به نجف اشرف رفت. روزی در وادی السلام ملا قلی را دید که مشغول دعا است. بعد از فراغت از دعا به خدمتش رسید و با هم به محل خلوتی رفتند. ملا قلی گفت: فردا من در شوشتر فوت خواهم کرد و دستور العمل تو نیز این می باشد و از آن جا با سید علی وداع کرد.

این که «جولا» کیست و از کجا آمد، عده ای معتقدند: از آن چه که به اسناد صحیح در احوال جولا نوشته اند؛ این مقام معنوی آن بزرگوار را به استقامت اتصال به باطن ولایت علویه مهدویه حاصل آمده است بلا توسطی. و از این روی می توان گفت که او یکی از بزرگان «اویسی» اصطلاح قدمای مشایخ اهل سلوک نسبت به کسانی که استادی در عرفان نداشته اند بوده است.

از جمله خصوصیات مهم و بارز اخلاقی ایشان بخشندگی بسیار و توجه به تنگدستان بود؛ به گونه ای که اموال خود را به آن ها بخشیده و ایشان را بر خود ترجیح می داد. سید محسن امین در اعیان الشیعه نقل می کند: بعد از فوت سید محمد ـ پدر سید علی شوشتری ـ که از بزرگان شوشتر بود، آن چه که نصیب سید علی شد ـ نزدیک به ۳ هزار تومان ـ آن را نگرفته و به برادرش سید احمد تحویل می دهد تا خرج فقرا و مستحقین بنماید و او نیز تمام آن را در این راه مصرف نمود.

سید علی شوشتری عمرش را ترک لذات دنیوی و زندگی زاهدانه بسر برد و از دنیا به قدر ضرورت بهره گرفت و بدین حالت نیز زندگی را وداع نمود. شیخ محمد تقی اصفهانی از عالمان و بزرگان اصفهان، در کتابش موسوم به «مفتاح السعاده» برخی از اموری را نقل می کند که دلالت بر بلندی مرتبه و عظمت شأن سید علی شوشتری دارد. از برنامه های عبادی ایشان می توان به مواظبت بسیار بر اعتکاف در مسجد کوفه و مسجد سهله نام برد.

سید علی شوشتری قبل از ورود به وادی نور و عرفان، به مرحله اجتهاد رسیده بود و به تدریس نیز اشتغال داشت. بعد از آن بود که به دستور مولا قلی جولا به نجف رفت. احتمالاً وی در آن جا به مباحث فقه و اصول نیز اشتغال داشته است و در کلاس درس شیخ انصاری به اعتراف ملا حسین قلی همدانی نیز شرکت می نموده است.
این نکته ای بس مهم و ارزنده است که وادی علم نه تنها مانعی برای قرب به خدا نیست که زمینه بهتری نیز برای این کار فراهم می نماید. در غیر این صورت بزرگانی چونان سید علی شوشتری و شاگرد مبرزش حسینقلی همدانی، در این وادی قدم نمی زدند.
ارتباط سید علی شوشتری با بزرگ مرد فقه و اصول بسیار نزدیک بود. و محبت شدیدی بین آن دو حاکم بود و همیشه مصاحب یکدیگر بوده اند. این ارتباط به گونه ای بود که مرحوم شیخ انصاری، سید علی را وصی خود قرار داده و سید بر شیخ نماز خوانده است. و این تقرب و نزدیکی با توجه به احتیاطات علمی و عملی شیخ، نشان از اعتقاد شیخ به بزرگی روح و طهارت نفس سید علی است.
شوشتری علاوه بر تبحر در علوم حوزوی و عرفان در طبابت نیز تبحر داشته است؛ ولی به جز «شیخ انصاری» کسی را مداوا نمی نمود که علتش آشکار نیست. فاضل عراقی در «دارالسلام» به مناسبتی ذکری از طبابت سید علی می کند. وی در این کتاب ذیل نام کسانی که خدمت حضرت حجة بن الحسن علیه السلام رسیده اند می گوید:
نقل کرد حاجی ملا علی محمد بزرگ که مرتبه تقوی و تقدس او بر اهل نجف اشرف مخفی نیست و احتیاج به تزکیه و توثیق ندارد از برای حقیر سید محمد که در وقتی از اوقات مبتلا شدم به مرض تب و این مرض طولانی شده و کار به جایی رسید که قوای من ضعیف شد و طبیب من که سید الفقها و المجتهدین آقای حاج سید علی شوشتری که شغل و عمل ایشان طبابت نبود و غیر از شیخ مرحوم دیگری را معالجه نمی نمود، از من مأیوس شد؛ لکن به جهت تسلی خاطر من بعضی دواهای جزئی تجویز می نمود.
مادر شیخ انصاری به سال 1279 قمری در نجف اشرف از دنیا رفت و شیخ از فرط علاقه ای که به او داشت در مرگ او بسیار متأثّر و غمناک شد و گریه کرد. ملا باقر شوشتری شاگرد شیخ می گوید: بعد از غسل و حنوط و کفن کردن، ایشان را برای نماز بر پیکرش به صحن شریف آوردند و صحن شریف از جمعیّت مردم برای نماز پُر شده بود. در این حال شیخ به حاج سید علی فرمود: شما بر مادر نماز بخوانید؛ جناب سید نپذیرفت و فرمود: شما أولی هستید برای نماز بر مادر؛ شیخ انصاری فرمود: «هیچ عملی که بخواهم برای مادر در این دنیا انجام بدهم افضل و بالاتر از نماز خواندن شما بر او سراغ ندارم» سپس جناب سید جلو رفت و بر مادر شیخ نماز خواند.

آمده است: وی در معارف به دورترین نقطۀ آن دست پیدا کرده و در سلوک روشن‌ترین و بالاترین طریقه را داشته است، دارای کرامات و مکاشفات بسیاری بوده است، در مقامات ربانی به حدی بوده است که کماکان شیخ از مریدان وی بوده، و در زهد و ریاضات شرعیّه و مخالفت نفس مشهور بوده است.

میرزا حبیب‌الله رشتی روایت از پسر این سید می‌کند که گفت: در وبایی که در عشرۀ هفتم از مائة ثالثه بعد از هزار هجری واقع گردید، سید مذکور را در اواسط شب ناخوشی وبا عارض شد و چون حالت او را پریشان دیدم و ضعف پیری و عبادت هم در او زیاده بر آن بود، از خوف آنکه مبادا تا صبح نماند و شیخ از ما مؤاخذه نماید که چرا جهت عیادت به او اطلاع ندادیم، فانوس را از برای اعلام شیخ روشن کردیم، سید چون ملتفت شد، فرمود چه خیال دارید؟ عرض کردیم، اراده داریم شیخ را باخبر کنیم،
گفت: حاجت به آن نیست، شیخ حال تشریف می‌آورد، چراغ را خاموش کنید و بنشینید.

چون فانوس را خاموش کرده، نشستیم، لمحه‌ای نگذشته آواز حلقۀ در بلند شد، سپس سید فرمود که: شیخ است، در را بگشائید؛ چون در را بگشودیم، شیخ را با ملا رحمت‌ الله در پشت در دیدیم، شیخ فرمود: حال سید علی چگونه است؟ عرض کردیم حالا که مبتلا شده، خدا رحم کند ان شاء الله؛ فرمود: باکی نیست ان شاء الله، و داخل گردید. چون سید را مشوش و مضطرب دید، فرمود: مضطرب مشو، خوب می‌شود إنشاءالله؛ سید عرض کرد که از کجا می‌گوئی؟ فرمود: خواسته‌ام که تو بعد از من بمانی و بر جنازۀ من نماز کنی؛ عرض کرد که چرا این ‌را خواستی؟ فرمود: حالا که شده؛ پس نشست و قدری سؤال و جواب و مطایبه کردند و شیخ برخواست و رفت.

آیت الله شبیری زنجانی می گوید: دو نفر نزد شیخ (انصاری) مقرب بودند که ایشان حرف آنها را رد نمی‌کرد، یکی آقا سید علی شوشتری و دیگری میرزای شیرازی.

در لؤلؤ الصدف آمده است: حاج سید علی شوشتری و شیخ انصاری از زهّاد علما محسوب می‌شدند. شیخ انصاری، با آن نهایت زهد و ورع و کرامات، مع‌ ذلک نهایت ارادت را نسبت به این سید جلیل داشته و چنین می‌دانسته‌اند که آن جناب خدمت امام زمان عجل‌ الله‌ تعالی فرجه رسیده‌اند و بعضی از حکایت غریب و عجیب از شیخ بزرگوار دربارۀ ایشان نقل کنند.

 

از منظر فرهیختگان

مرحوم علّامه حسینی طهرانی رضوان‌ الله علیه می گوید: مرحوم آقا سیّد علی شوشتری از اعظم فقهاء و از مبرّزین شاگردان شیخ مرتضی انصاری بوده است و پس از فوت شیخ، درس او را از همان‌جا که مانده بود، شروع کرد و او را بحر موّاجی یافتند.

محمّدحسن خان اعتماد السّلطنه می نویسد: حاج سیّدعلی شوشتری عالم عامل و عارف کامل و فقیه فاضل بود، به زهد و ریاضات شرعیّه و مخالفت نفس مشهور است، در جرگه رؤسا، مذهب از کسانی معدود می گردد که حدیث علوّ مقامش تا همه جا رسیده، شیخ الطّائفه استاد الکلّ مرتضی انصاری او را بر جمیع اصحاب خویش علماً و عملاً ترجیح می داد، بلکه حضرت استاد مذکور را می گویند.
در تکمل أمل الآمل آمده است: «سیّد جلیل سیّدعلی فرزند حاج سیّدمحمد فرزند طیب شوشتری غروی، عالم عامل کامل و فقیه فاضل و یکی از رؤسای مذهب شیعه و مراجع این طائفه ی بعد از علّامه ی انصاری است که از خواصّ اصحاب و با جلالت ترین برادران دینی اوست، و او را در معارف، مقامی شافی و در سلوک، مسلکی صافی است؛ صاحب کرامات و مکاشفاتی است که بسیاری از آنها را عدّه ای کثیری از موثّقین برای من نقل کرده اند.»

شاگردان

  • ملا فتح الله کیمیایی
  • ملا فتح الله وفایی
  • ملا حسین قلی همدانی

 

عروج ملکوتی

حاج سید علی شوشتری پس از عمری مجاهده و تحمل رنج مبارزه با نفس، در سال (۱۲۸۱ هـ . ق)از تارخی وفاتش اختلاف است. برخی ۱۲۸۳ و برخی نیز ۱۳۰۵ دانسته اند که ظاهرا سال ۱۲۸۱ صحیح است. در نجف اشرف به دیدار محبوبش شتافت. ایشان را در مقبره متصل به در قبله صحن مطهر علوی مقابل مقبره شیخ انصاری به خاک سپردند.

2 پاسخ
    • Admin
      مدیر سایت گفته:

      سلام معلوم نیست حتما تصویر متعلق به ایشان باشد و یا اینکه ممکن است ایشان عمامه مشکی استفاده نمی کرده اند.

      پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *