زندگینامه شهید ثانی
به نام آفریننده عشق
زینالدین بن علی بن احمد عاملی جُبَعی (۹۱۱-۹۶۶ق)، معروف به شهید ثانی، از علما و فقهای بزرگ شیعه در قرن دهم هجری قمری بود.
ویژگی ها
وی مسافرتهای زیادی برای کسب علم نمود و از اساتید شیعه و سنی بهره جسته و علاوه بر فقه و اصول، از فلسفه و عرفان و طب و نجوم هم، آگاهی داشت. وی مذاهب پنجگانه را تدریس میکرد و طبق مبانی هر یک فتوا می داد. او با تلاش و کوشش، فقه آل محمد (ص) را به نقاط مختلف جهان بسط و انتشار داده است. از ایشان آثار و تالیفات بسیاری در موضوعات مختلف بر جای مانده است؛ مهمترین اثر فقهی او کتاب الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه است که در حوزههای علمیه شیعه تدریس میشود.
شهید ثانی پس از اقامت در بعلبک، در سایه شهرت علمی، مرجعیت یافت و دانشمندان فرزانه و فضلای آن دیار، از دوردست ترین بلاد برای استفاضه علمی به محضر او روی میآوردند و از بركات علمی و اخلاقی او بهره كافی میگرفتند. وی در این شهر، تدریس جامعی را آغاز كرد، به این معنی كه چون نسبت به مذاهب پنجگانه مذهب جعفری، حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی از لحاظ آگاهی علمی كاملا محیط و مسلط بود، بر اساس تمام این مذاهب پنجگانه تدریس مینمود و در حقیقت فقه مقارن و عقائد تطبیقی را تدریس میكرد و برای نخستین بار تدریس فقه تطبیقی را در شهر بعلبک بنیاد نهاد توده مردم نیز بر حسب مذهب خود، پاسخ استفتائات خویش را از محضر او دریافت میكردند.
نقل است: شهید ثانی به سوی مسجد معروف به «جامع سفید» رفت ولی دید درب قفل شده است و در مسجد هم هیچ کس نیست. پس دست خود روی قفل گذاشت و قفل به خودی خود باز شد. وارد غار شد و به نماز و دعا مشغول گردید به طوری که از حرکت قافله غافل ماند و زیاد در آنجا نشست. پس بلند شد و به شهر آمد. دید قافله رفته است و کسی در آنجا نیست. پس متحیر ماند و به تنهایی با مشقت پیاده به راه افتاد تا خسته شد. ناگهان سواری به او رسید و به او گفت: پشت سر من سوار شو و او را سوارکرد و مثل برق او را به قافله رساند و گفت: برو پیش رفقایت. میفرمود: من از اين کار حیرت کردم و هر چه خواستم در مرتبه دوم او را ببینم؛ اصلا او را ندیدم.
در روضات الجنات نقل شده است: در آن شبی که در روز آن شهید ثانی کشته شد، نوری از جسد مطهر آن شهید آشکار و به سوی آسمان امتداد پیدا کرد و در سینه او رقعهای دیده شد که در یک روی آن «رب انی مغلوب فانتصر» و در روی دیگر آن «ان کنت عبدی فاصطبر»
از منظر فرهیختگان
سید محمد باقر خوانساری می نویسد: تا این زمان که سال ۱۲۶۳ قمری است هیچکس از علمای بزرگ را به یاد ندارم که در بزرگواری، وسعت فکر، مقام بلند، خوش فهمی، تصمیم و اراده، حسن سلیقه، شیوه ی معتدل، برنامه ی منظم تحصیلی، استادان بسیار، ظرافت طبع، کارهای بدیع، معنویت کلام و تصنیفات جامع و کامل به پایه ی شهید ثانی رسیده باشد، بلکه می توان گفت: شهید از لحاظ اخلاق و ملکات فاضله در حدود مقام معصوم بوده است!
فخر المحققین در مورد او می گوید: امام اعظم، زنده کننده آنچه از سنن مرسلین کهنه گشته بود و محقق اولین و آخرین…
شیخ حر عاملی می نویسد: شیخ اجل زین الدین بن علی بن احمد عاملی جبعی، شهید ثانی، شخصیت وی از لحاظ وثوق و علم و فضل و زهد و عبادت و ورع و تحقیق و تبحر و جلالت قدر و عظمت شأن و جمیع فضایل و کمالات مشهورتر از آنست که ذکر شود، و خوبی ها و اوصاف حمیده اش بیشتر از آنست که به شمارش آید، مصنفاتش نیز مشهور می باشد.
علامه نوری می نویسد: جواب زیر را به خط شیخ حسین بن عبد الصمد عاملی (پدر شیخ بهائی) دیده ام که سید بدرالدین حسین بن شدقم حسینی مدنی در مکه معظمه راجع به شهادت شهید و اینکه شهید چند سال قبل از مرگش محل شهادت خود را به وی نشان داده بود. سؤال کرده و آن دانشمند بزرگوار هم جواب داده است.
صاحب کتاب المقابیس می گوید: شهید ثانی، افضل متاخرین، اكمل متبحرین، نادره پسینیان، یادگار پیشینیان، مفتی همه طوائف اسلامی، راهنمای دینی مردم به راهی پایدار و صراطی مستقیم، مقتدای شیعه و نور شریعت بود كه سخنان بزرگان از برشمردن مزایا و استیفاء حق او در بیان فضائل پرارزش او نارسا است.
شیخ یوسف بحرانی می گوید: شهید ثانی در میان دانشمندان شیعه از برجستگان و روسا و اعاظم فضلاء و ثقات به شمار می رود. عالمی است عامل و محققی است موفق و موشكاف و زاهد و پارسائی است مجاهد كه محاسن و اوصاف حمیده اش فزونتر از آن است كه به شمارش درآید و فضائلش بیش از آن است كه كسی بتواند كاملا آنها را غوررسی كند.
علامه امینی می گوید: شهید ثانی از بزرگترین حسنات و عطایای روزگار، سرشارترین بحر مواج علم، زیور دین و آئین اسلام، استاد فقهاء سترگ، آشنا و مانوس با دانش و متخصص در علوم و دانهای با ارزش از قبیل حكمت، كلام، فقه، اصول، شعر، ادب، و ریاضی بوده است. آنچه كه ما را از زحمت تعریف این استاد بی نیاز می سازد شهرت جالب و شگفت آور او در تمام این علوم می باشد.
اساتید
- احمد عاملی جبعی
- علی بن عبدالعالی میسی
- محمد بن مکی
- سید حسن بن جعفر کرکی
- احمد بن جابر
- شمسالدین طولون
- ابوالحسن بکری
شاگردان
- سید نورالدین علی بن حسین موسوی عاملی
- سید علی حسینی جزینی عاملی
- حسین بن عبدالصمد عاملی
- علی بن زهره جبعی
- سید نورالدین کرکی
- عبدالنبی بن علی
آثار
- روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان
- مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام
- الفوائد العملیه فی شرح النفلیه
- نتایج الافکار فی حکم المقیمین فی الاسفار
- البدایه فی علم الدرایه
- تمهید القواعد الاصولیه لتفریع الاحکام الشرعیه
عروج ملکوتی
دو نفر از مردم جبع برای مرافعه و محاكمه به شهید ثانی مراجعه كردند، او نیز طبق موازین دینی و ضوابط شرعی، دعوی را فیصله داد. طبیعی است در مرافعات، هر دو طرف منتفع نیستند، نتیجه به نفع یكی از طرفین و به ضرر دیگری فیصله یافت. شخص محكوم از این داوری به خشم آمد و نزد قاضی صیدا رفت و از او سعایت كرد كه شهید ثانی رافضی و شیعه است، قاضی جریان را به سلطان سلیم اطلاع داد، از طرف او برای دستگیر كردن شهید، شخصی مامور شد، در پیگیری این ماموریت او وارد جبع شد، از مردم شهر سراغ شهید را میگرفت، به او گفتند كه در شهر نیست.
شهید ثانی اصولا به علت محیط ناسالم و جو آلوده مردم زمان، غالبا عزلت اختیار میكرد و فقط برای اقامه نماز صبح به مسجد میرفت و اكثر اوقات با حالتی آمیخته به بیم و هراس به سر میبرد و خویشتن را از منافقان پنهان میكرد و غالبا به تنهایی سرگرم تحقیق و مطالعه و تالیف بود، همزمان با ورود مامور كذایی، استاد در انگورستان خود سرگرم تالیف كتاب بوده است، این مامور موفق به دستگیری او نشد، چون به ذهن شهید گذشت كه به سفر حج برود، مقدمات سفر مکه را آماده ساخت و در محملی كه با روپوش بود نشست تا كسی او را نبیند و نشناسد.
قاضی صیدا به سلطان روم (عثمانی) نامهای نوشت كه در بلاد شام (سوریه) مردی عالم زندگی میكند كه بدعتگزار و بیرون از مذاهب چهارگانه اهل سنت و دستاندركار نشر و تبلیغ عقائد خود میباشد، سلطان سلیم شخصی به نام رستم پاشا را كه وزیر او بود، برای دستگیری شهید مامور ساخت و گفت باید او را زنده دستگیر كنی تا با دانشمندان استانبول (قسطنطنیه) مباحثه كند و از عقائد او تفتیش شود تا سرانجام از مذهب و آئین او مطلع گردند، رستم پاشا به جبع آمد و از شهید پرسوجو كرد به او گفتند كه به سفر حج رفته است، این مامور در اثنا راه مکه به شهید ثانی رسید و او را دستگیر كرد، شهید ثانی به او گفت: به من مهلت ده تا سفر حج را به انجام رسانم و من فرار نمیكنم و مناسک حج را زیر نظر و مراقبت تو انجام میدهم پس از انجام مناسک به هر صورتی كه دلخواه توست با من عمل كن.
رستم پاشا راضی شد كه شهید ثانی مراسم حج را برگزار كند و پس از پایان مراسم حج، شهید را به روم (عثمانی) برد، آنگاه كه او را وارد كشور عثمانی نمود، در راه به شخصی برخوردند آن شخص از مامور سؤال كرد كه این مرد كیست؟ گفت: از دانشمندان شیعه امامیه است كه بر حسب ماموریت او را نزد سلطان میبرم، آن شخص گفت: تو درباره این مرد در اثنا راه كوتاهی كرده و او را آزار رساندهای، ممكن است در حضور سلطان از تو شكایت كند و دوستان و یاران او نیز به حمایت و دفاع از وی برخیزند و برای تو موجبات ناراحتی و احیانا قتل فراهم كنند، صلاح در این است كه در همینجا سرش را از بدن جدا كنی و سر بریده او را نزد سلطان ببری.
این مرد فرومایه در كنار دریا، استاد را شهید كرد، آنگاه سربریده او را حضور سلطان آورد، سلطان بر او برآشفت و سخت او را مورد توبیخ قرارداد و به وی گفت: من تو را مامور ساخته بودم كه او را زنده بیاوری، بنابراین به چه مجوزی او را كشتی؟ سید عبدالرحیم عباسی كه با شهید ثانی سابقه دوستی و آشنایی داشت، با دیدن سر بریده شهید ثانی سخت متاثر گردید و سعی كرد تا سلطان را وادارد كه این مرد پلید را به قصاص خود برساند، بالاخره مساعی او مؤثر واقع شد و رستم پاشا به جرم این جرم بزرگ، محكوم به مرگ گردید.
مدت سه روز جسد شهید ثانی بر روی زمین ماند و كسی او را دفن نكرد و سرانجام جسد شریف او را به دریا افكندند. وی در سال ۹۶۶ق شهید شد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.