زندگینامه محمدسعید بارفروشی مازندرانی
به نام آفریننده عشق
محمدسعید بارفروشی مازندرانی، معروف به سعید العلماء (۱۱۵۲ – ۱۲۳۳ شمسی)، از فقها و مراجع تقلید ایرانی در قرن سیزدهم شمسی بود.
ویژگی ها
محمدسعید در سال ۱۱۵۲ شمسی (۱۱۸۷ قمری) مصادف با سالهای سلطنت کریم خان زند، در دیوکلای بارفروش به دنیا آمد. وی پس از فراگیری علوم مقدماتی در بابل و ساری به عراق عجم رفت و ادامه تحصیلات دینی را طی نمود از جمله اساتید وی محمدشریف مازندرانی معروف به شریف العلماء بودند. او پس از پایان دوران تحصیل، به تدریس در کربلا پرداخت. از میان شاگردان وی میتوان به شیخ زینالعابدین، ملا محمد اشرفی، شیخ زینالعابدین حائری مازندرانی و سید محمدربیع شوشتری اشاره کرد. وی پس از محمدعلی ساروی، امامت جماعت مسجد جامع بابل را بر عهده داشت. گفته شده است که پس از صاحب جواهر، شیخ مرتضی انصاری حاضر به پذیرش مرجعیت نبوده و سعیدالعلماء را از خود اعلم میدانسته است و نهایتاً پس از نامهنگاری با وی و تأیید سعیدالعلماء، حاضر به پذیرش مرجعیت میشود. پس از جریان بابیت، سعید العلماء در منابع بابیه و بهائیه به شدت مورد لعن و نفرین قرار گرفت که از جمله آن میتوان به کتاب ظهور الحق اشاره کرد. بغض و عداوت ایشان، نشان از کاری بودن ضربه سعید العلماء بر پیکره این فرقه بوده است.
ایشان بخاطر مبارزه با بابیان از قبول مرجعیت سر باز زد و در پایامی برای شیخ انصاری نوشت: «هنگامی که در کربلا بودم و من و شما با هم از محضر شریفالعلماء استفاده میبردیم، استفاده و فهم من از شما بیشتر بود، اما در این مدت شما در آنجا مشغول تدریس و مباحثه بودهاید و من در اینجا گرفتار امور و مراجعات مردم هستم. شما در این امر از من سزاوارتر هستید.» سعیدالعلماء در پاسخ نامه شیخ انصاری که از ایشان خواسته بود مرجعیت را بپذیرد، از فتنه باب به «امور و مراجعات مردم» یاد میکند چرا که از فتنه و جنگ قلعه طبرسی بیش از چند ماهی نمیگذشت و بیم آن میرفت که بقایای سران بابیه به خصوص قره العین و میرزا حسینعلی بها که در نور مازندران در حال تبلیغ و تشویق مردم به گرویدن به میرزا یحیی صبح ازل بودند، قدرت گیرند. مراتب علمی سعید العلماء، مورد توجه شایانی در عراق و ایران بوده است. از ارادت ناصرالدین شاه به وی، در تاریخ نقلهایی آمده است. مدرس تبریزی در ریحانة الادب نوشته است که بعضی از اهل خبره، او را هم سنگ شیخ انصاری دانسته بلکه گاهی ترجیحش میدهند. به ویژه فقه و اصولِ او، مسلّم اهل عصر خود بود.
روایتی محلی و معتبر در کتاب «تاریخ علمای مازندران» آمده است که محمدسعید، چند روز پیش از وقوع زلزله بزرگ در منطقه بابل، به مردم هشدار داد و گفت: «زمین در روز جمعه خواهد لرزید؛ توبه کنید و صدقه بدهید.» مردم توجه نکردند و همانگونه که گفته بود، زمین لرزید و بسیاری از خانهها فرو ریخت. در مواردی نقل شده که او تنها با خواندن آیاتی از قرآن و دمیدن بر آب، بیماران سخت را شفا میداد، به ویژه کودکانی که مبتلا به تبهای شدید بودند. مردم آبِ دمگرفته او را تا مدتها به عنوان تبرک نگه میداشتند. یک نقل معتبر از شاگردش آمده است: «روزی استاد به من فرمود: تو امروز در دلت اندوهی داری، زیرا مادر تو بیمار است. ناراحت نباش، خداوند او را شفا خواهد داد.» شاگرد میگوید هیچکس از بیماری مادرش خبر نداشت، زیرا در روستا بود و همان شب خبر بهبود رسید. یکی از همراهان او گفته است: «در نماز شب، از جبینش نوری سبزفام برمیخاست و تا سقف اتاق میرسید. هرگاه وارد حال خاصی از ذکر میشد، چنان نور در چهرهاش پدید میآمد که جز با چشم فروبستن نمیشد نگاه کرد.» این حالت در شبهای جمعه بیشتر گزارش شده است. چند روایت متواتر محلی از برخورد وی با امام زمان (عج) نقل شده است، از جمله: در سفر حج، او چند ساعت از همراهان جدا شد. وقتی بازگشت، گفت: “به فیضی رسیدم”. بعدها در خلوت برای یکی از دوستان نزدیکش فاش کرد که با حضرت دیدار داشته و دستور گرفته است که پس از بازگشت، مردم بابل را به ترک دنیا و اخلاص دعوت کند.
از منظر فرهیختگان
آقا بزرگ تهرانی میگوید: او در ردیف شیخ مرتضی انصاری و از اعاظم علما و اکابر فقهای شیعه بود.
عبدالله جوادی آملی میگوید:: علامه سعیدالعلماء و مرحوم اشرفی، از پرافتخارترین سرمایههای علمی ما هستند که جامعه را به هویت واقعیاش رهنمون میسازند.
ناصر مکارم شیرازی میگوید: درباره مرحوم علامه سعیدالعلماء اگر نباشد جز همان داستان شیخ انصاری که اینها همه در درس شریف العلماء، همدرس بودند و شیخ بعد از آنکه صاحب جواهر، مرجعیت را به ایشان ارجاع کرد، شیخ انصاری به سعیدالعلماء بگوید شما اولی هستید؛ در فضیلت ایشان همین جریان کافی است.
مدرس تبریزی میگوید: محمدسعید بارفروشی مازندرانی، از اکابر علمای امامیه و از افاضل مجتهدین بود. وی در فصاحت، نطق و بیان، یگانه زمان بود.
عروج ملکوتی
سعید العلماء در سال ۱۲۳۳ شمسی (۱۲۷۰ قمری) در زادگاهش بابل درگذشت و در همان شهر در انتهای بازار مسجد جامع، مدفون گردید.



دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.