زندگینامه عبدالحسین امینی
به نام آفریننده عشق
عبدالحسین امینی (۱۳۲۰-۱۳۹۰ق)، معروف به علامه امینی نویسنده کتاب الغدیر، فقیه، محدث، مورخ، متکلم و از علمای بزرگ شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری بود.
ویژگی ها
حاج شیخ عبدالحسین تبریزی نجفی معروف به «علامه امینی»، نویسنده کتاب «الغدیر»، سال ۱۳۲۰ق در خانواده علم و تقوا در تبریز متولد شد. مادرش میگوید: شیردادن من به فرزندم، عبدالحسین، با شیردادن به دیگر فرزندانم فرق داشت. زیرا هرگاه میخواستم به وی شیر دهم، گویی نیرویی مرا وا میداشت که وضو سازم و با وضو، سینه در دهانش بگذارم!
عبدالحسین کتابهای مختلفی در حدیث و اعتقادات را نزد پدر خواند و از آنها بهره برد و مسایل مشکل را با استاد در میان نهاد و به حال آنها پرداخت. اهتمام به قرآن و حدیث، به خصوص به نهج البلاغه، وی را عاشق امام علی علیه السلام کرد. چه نیک به یادداشت آن سخن گرانمایه را که: «هیچ آیهای در قرآن کریم نیست که اول آن «یا ایها الذین آمنوا» باشد، مگر آنکه علی ابن ابیطالب علیه السلام سردار مخاطبان آن آیه و امیر و شریف و اول ایشان است». قرآن و نهج البلاغه دو کتاب گرانقدر برای این محصل جوان بود. وی این دو کتاب را بارها مطالعه کرده و در معانی آن دقیق شده بود. گاهی در مطالعه این دو کتاب میگریست.
علامه امینی، با آن مشغلهای که داشت، وقتی ماه رمضان میرسید بیشتر کارهایش را تـعطیل میکرد و مشغول عبادت میشد. وی در ماه مبارک رمضان، پانزده مرتبه ختم قرآن مـیکرد، و ثواب چهارده مرتبهاش را هـدیه بـه چهارده معصوم و ثواب یک مرتبهاش را به روح پدر و مادرش هدیه میکرد.
نوشتهاند که امینی به خواندن قرآن و ادعیه و نمازهای مستحبی، علاقهای در حد وَلَع داشت. رسم هر روزه وی چنین بود: زمانی که سپیده نزدیک میشد برای ادای نماز شب، از جای برمیخاست و تهجد شبانه را به انجام فریضه صبح در لحظات آغازین سپیدهدم، پیوند میزد. آنگاه به قرائت قرآن میپرداخت و یک جزء کامل از آن را برمیخواند. خواندن قرآن نیز، با تدبر و تامل در مفهوم آیات، و توشهگیری از دلایل و براهین آن، همراه بود.
در فرجام، صبحانه میخورد و عازم کتابخانه خاص خود میشد و به مطالعه میپرداخت، تا آنکه شاگردانش نزد وی میآمدند تا از او بهره گیرند. این چنین، مستمرا به تدریس و بحث اشتغال داشت تا اذان ظهر از ماذنهها برمیخاست. در این هنگام مهیای انجام فریضه میشد، سپس ناهار میخورد و ساعتی میغنود و مجددا تلاش علمی در کتابخانه را از سر میگرفت و تا نیمه شب ادامه میداد!
در جلسه ای جوانی به صورت علامه خیره شد و با بغل دستی خود سرگوشی می کرد و با انگشت و اشاره علامه را نشان می داد و اینکار چند دقیقه ای بطول انجامید، علامه که حساس شده بود از بغل دستی او پرسید، این جوان با من کار داشت؟ در جواب گفت: او مشکلی دارد، مادرش مبتلا به بیماری صرف شده و از معالجات و مراجعات به اطباء هم نتیجه ای نگرفته است.
او را به یکی از علمای شیعه معرفی کرده اند آن عالم شیعی دعائی نوشته و دستور داده به بازوی بیمار بسته شود اینکار را کرده اند و بیمار شفا یافته، حال آن دعا را گم کرده اند، و بیمار به حال اولیه اش برگشته و از بیماری به شدت رنج می برد و هم اکنون هم در حال اغماء و غش بسر می برد از من پرسید این شخص هم می تواند چنان دعائی بنویسد؟ من گفتم ایشان از علمای شیعه هست لکن دعانویس نیستند علامه فرمود: من هم بلدم دعا بنویسم تکه کاغذی از جیبش درآورد و آیه خاص از قرآن را روی آن نوشت و به آن جوان داد و فرمود: این دعا را بیمار در روسری خود نگاهدارد، مطمئنا شفا می گیرد، جوان دعا را گرفت و با عجله از مجلس خارج شد.
علامه عبایش را بر سر کشید و عرض کرد، یا علی من همان کسی هستم که برای اثبات حقانیت و فضیلت شما و اینکه توانسته اید در بعضی شب ها هزار رکعت نماز مستحبی بخوانید با علمای اهل سنت احتجاج کرده ام حالا از شما تقاضا می کنم از خدا بخواهید این خانم را شفا عنایت نماید. طولی نکشید که جوان شاداب و خندان برگشت و گفت: به محض اجرای دستور شما، مادرم که در حال اغماء و غش بسر می برد (دهانش کف کرده و سرش را به در و دیوار می کوبید) به حال عادی برگشت. حاضرین که این کرامت را از علامه دیدند، اکثرا مذهب تشیع را پذیرفته و به علی (ع) اعتقاد پیدا کردند.
اساتید
- آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی
- آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی
- آیت الله سید محمد موسوی
- آیت الله محمدحسین آل کاشف الغطاء
- آیت الله سید مرتضی خسروشاهی
از منظر فرهیختگان
سید ابوالحسن اصفهانی: «کتاب ارجـمند شـهیدان راه فـضیلت را با امعان نظر نگریستم و دیدم با حسن ظنی که به مؤلف امینش – علامه امـینی – دارم، مـطابقت دارد. این پرچمدار دانش و ادب و قهرمان جنبش فکری اسلامی، همانگونه است که زیبندۀ دانش و فـضیلت و رای و بـصیرت اسـت.»
آیت الله موسوی اردبیلی در دیدار اعضای ستاد کنگرۀ علّامه امینی نـقل کـردهاند: «به یاد دارم که روزی خدمت مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خویی حرکت میکردیم. مطلبی از ایـشان پرسـیده بـودم. وقتی جوابم را گرفتم، میخواستم خداحافظی کنم که فرمودند: «علامه امینی از ایران برگشتهاند نمیخواهید، به دیـدن ایـشان برویم؟» عرض کردم: «امروز روز درس است، اگر اجازه بفرمایید، ما روز دیگری میرویم و امروز بـه درسهایمان مـیرسیم.» فرمود: «مطمئن باشید، ثواب زیارت ایشان از ثواب همۀ این درسها بیشتر است.»
آیت الله صافی گلپایگانی: «در عصر حاضر و قرن چهاردهم، عـلامه امـینی یکی از مفاخر بزرگ و نوابغ عـلم و ادب و خـادمین موفق اسـلام بـود. تـلاش مداوم و کوشش بیوقفۀ آن عـالم جـلیل، در معرفی حقایق اصل و اصیل اسلام و معارف حق این دین حنیف و مکتب پربـار و یـگانه اَعدال قرآن کریم، اهل بیت علیهم السلام، کـمنظیر بود.»
سید مرتضی نجومی: «در عمرم کسی را مثل علامه امینی که با حضور قلب نماز بخواند، ندیدم.»
سید عبدالهادی شیرازی: «اگر ما از نزدیک، وضع علامه را مشاهده نـکرده بـودیم که او به تنهایی به تالیف چنین کتابی (الغدیر) قیام کرده، تصور مـیکردیم کـه کتاب الغدیر، تالیف یک جمعیتِ علمی اسـت کـه هـر کدام به نوشتن قسمتی از آن پرداخته است.»
عروج ملکوتی
علامه، در واپسین سالهای حیات، از فرط مطالعات بیوقفه و پیگیر خویش، اسیر بستر بیماری گردید، بیماری و بستریشدن علامه حدود دو سال به طول انجامید و معالجات خارج از کشور هم مفید واقع نشد. روز جمعه ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۰ق (برابر با ۱۲ تیر ۱۳۴۹ شمسی) هنگام اذان ظهر، در تهران دارفانی را بدرود گفت. در ساعات آخر، مناجات خمسه عشر امام سجاد علیه السلام را بر لب داشت و چون فصل مربوط به مناجات تائبین را به پایان رساند، دارفانی را وداع گفت. جنازه ایشان پس از گذشت 13 سال به نجف اشرف منتقل گردید و در قبرستان وادی السلام آرام گرفت. کسانی که در آن روز حضور داشتند نقل میکنند که پیکر ایشان پس از 13 سال کاملا سالم بود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.