زندگینامه سید عبدالله جعفری تهرانی
به نام آفریننده عشق
سید عبدالله جعفری تهرانی بعد از طی مراتب شاگردی و کسب علم از محضر آیتالله برهان، استاد حوزه علمیه قم شده و از درس مراجع عظام بروجردی، امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی، اراکی، گلپایگانی، محقق داماد و حاج حسین قاضی بهره تمام را برد و به درجه اجتهاد رسید.
ویژگی ها
حجت الاسلام والمسلمین صالحان می گوید: یکی از ابعاد شخصیت معنوی این فقیه عالیقدر سیر در عالم ملکوت بود، ایشان مراتب فنا را طی کرد و به عالم ملکوت حضرت صاحبالامر (عج) راه یافته بود و وقتی به جمکران میرفتند در مقام حضرت فنا میشدند. این فقیه بزرگوار از جهت علمی بسیار سختکوش و در کسب علم و معرفت سیره الهی داشت.
شاگرد آیتالله جعفری تهرانی افزود: این عالم ربانی زمانی که طلبه جوانی بود هر روز قبل از اذان صبح از خیابان مولوی تهران تا مسجد لرزاده را پیاده طی میکرد، تا به نماز جماعت آیتالله برهان برسد و بعد از نماز از ایشان درس را فرا گرفته و به سمت کارگاهی که در آن کارگری میکرد روانه میشد و همین جدیت او را به برجستهترین شاگرد آیتالله برهان تبدیل کرد. ارتباط ایشان با مرحوم آیت الله برهان به قدری نزدیک بود که وقتی سید ضیاءالدین طباطبایی به دستور رضا خان برای دیدار خصوصی با آیت الله برهان به منزل ایشان آمد، تنها آیتالله جعفری تهرانی نزد او حضور داشت.
ایشان بعد از طی مراتب شاگردی و کسب علم از محضر آیت الله برهان، استاد حوزه علمیه قم شده و از درس مراجع عظام بروجردی، امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی، اراکی، گلپایگانی، محقق داماد و حاج حسین قاضی بهره تام و تمام را برد و به درجه اجتهاد رسید، اما علیرغم مراجعات زیاد برای ارائه رساله ایشان از ارائه رساله خودداری و اجازه انتشار آن را نداد.
وی در ادامه با اشاره به بعد عبادی سیاسی و عبادی اجتماعی آیتالله جعفری تهرانی گفت: ایشان یک عارف واصلی بود که سرسپرده خانواده رسالت بود، قریب به 70 سال پیش زمانی که آیت الله برهان خواستند برای منطقه فشم روحانی معرفی کنند این زهد و تقوای ایشان بود که باعث انتخابش شد.
روزگار آن روز فاقد هر گونه امکاناتی بود و ایشان در راه ترویج دین و تبلیغ با دشواریهای زیادی مواجه بودند، اما زهد و وارستگی و منش و روش نورانی او در مدت کوتاهی باعث جذب دلها و موفقیت در اشاعه معارف الهی و دینی در این منطقه شده و منشا اصلی ترویج حجاب، اقامه نماز و هموار شدن راه حج برای مردم فشم شدند.
در بیان جایگاه وارسته این فقیه عارف و ربانی همین بس که آیتالله العظمی سبحانی که از مراجع عظام تقلید است، زمانی که برای اقامه نماز بر پیکر مطهر ایشان حاضر شدند گفتند: در طول هفتاد سالی که ایشان را میشناسم، حتی یک مکروه از ایشان صادر نشد، چه رسد به فعل حرام، و قبل از قرائت نماز نیز گفتند من از خدا میخواهم من را با ایشان محشور نماید.
این شاگرد نزدیک و همراه همیشگی آیتالله جعفری تهرانی، در بیان ارادت این فقیه عالیقدر به مقام شامخ ولایت فقیه گفت: آیت الله جعفری تهرانی نسبت به مقام معظم رهبری اظهار خاکساری تمام مینمود، به طوری که در زمان فتنه در سال 88 که خطراتی نظام را تهدید میکرد فرمودند: بروید قربانی کنید و من را در آن قربانیها سهیم کنید. این عالم ربانی به خوبی میدانست، امروز علم و بیرق دین در دست مقام معظم رهبری است و لذا هنگام دیدار با آقا جلوی همه علما خم شدند و دست مجروح حضرت آقا را بوسیدند و با این کار ارادت خود به معظمله را نمایان نمودند.
او در بیان خاطرهای از استاد خود گفت: مرحوم علامه طباطبایی، دستوری در خصوص احضار روح به ایشان داده بود، آیتالله تهرانی پس از مطالعه آن دستور را با استادش باز گرداند در بیان علت آن به علامه گفتند، این گونه امور ما را از یاد خدا غافل میکند، البته ایشان امتحان کرده بودند.
آیت الله پهلوانی برنامه خصوصی برای برخی افراد داشت، به طور مثال بحث کتاب سیر و سلوک سید بحرالعلوم را با چند نفر بهصورت خصوصی داشت،اما مریضی ایشان این فرصت را نداد و توصیه کردند که بعد از ایشان به آیتالله جعفری رجوع کنند. آیت الله جعفری با آیتالله پهلوانی مباحثه علمی داشتند. آیت الله پهلوانی ایشان را خیلی قبول داشت و میفرمود: «اگر از من بیشتر نباشد کمتر نیست».
ایشان نزد علامه طباطبایی می رود، علامه طباطبایی به ایشان میگوید: اگر خواهان لب یاری،گمان مدار کار دگر توانی کرد؛ ایشان با آن همه تسلط شان به فقه، اصول، تفسیر و فلسفه تدریس را رها کرد و فقط یک بحث طولانی هر روز با آقای پهلوانی داشت که از صبح تا ظهر طول می کشید و در آن فقه و اصول و تفسیر المیزان را مباحثه میکردند،گاهی روایت و برخی وقتها نیز اشعار حافظ را مباحثه میکردند.
ایشان به نماز اول وقت اهمیت ویژه ای میداد، نمازشب را مثل نمازهای واجب می دانست و در هر صورتی آن را بهجا می آورد، حتی در بیمارستان. ایشان تمام نوافل را به جا می آورد و توصیه میکردند نوافل را به جا آورید، در خصوص بی حالی در به جا آوردن نوافل می فرمود: «این وسوسه شیطان است که شما گمان می کنید حال ندارید، باید توجه کرد به نماز اول وقت، دائم الوضو بودن، نمازشب؛ مراقبه و محاسبه از لزومات سیر و سلوک است.»
عروج ملکوتی
در بیست و دومین روز رمضان سال 1391 شمسی، آخرین لحظات عمر شریفشان در حالی که در بستر بیماری و در بیمارستان بودند تا لحظه افطار سکوت کرده و به گوشهای نگاه میکردند و نزدیک افطار مرا صدا زده و گفتند: امشب شب بیست و سوم است و وقتش رسیده است و فردای همان روز دار فانی را وداع گفتند.
سلام
در گزارش مستند ویدیویی(تلوزیونی) که درباره ایشان پخش شده گفته شد که ایشان در 5 شوّال سال 1333 قمری وفات کردند.
بنابراین خاطره ای که می گوید ایشان بعد از افطار شب 23 ماه رمضان گفتند وقت وفاتم رسیده و فردای آن روز وفات کرده اند نادرست به نظر می رسد.