زندگینامه شاه نعمت الله ولی
به نام آفریننده عشق
شاه نعمتالله ولی یا شاه ولی، شاعر و عارف قرن هشتم و بنیانگذار سلسله نعمتاللهی است.
ویژگی ها
وی عرفان و تصوف را نزد شیخ عبدالله یافعی فراگرفت. او در درجه اول عارفی غزلسرا بود که از شعر برای بیان مفاهیم عرفانی استفاده میکرد. او علاوه بر تحصیل علوم مرسوم، به عبادت، ریاضت و هدایت مردم مشغول بود و طریقتی جدید در تصوف ایجاد نمود. سلسله نعمتاللهی پس از او به هند منتقل شد؛ اما با روی کار آمدن حکومت قاجار، سلسله نعمتاللهی به ایران بازگشت. درباره مذهب شاه نعمتالله اختلاف است. عدهای تشیع او را قطعی میدانند و عدهای دیگر برای سنی بودن وی به شواهدی استناد کردهاند. مهمترین اثر وی دیوان اشعاری است که مشتمل بر دوازده هزار بیت است. از او رساله و اشعاری درباره مهدی موعود به جای مانده است. برخی محققین، او را از نوادگان امام باقر (ع) دانستهاند.
بعضی معتقدند او بیشتر عارفی بود که از شعر و غزل برای بیان مسائل تصوف و پرورش شاگردان استفاده میکرد. به اعتقاد ادوارد براون ایرانشناس انگلیسی، نعمتالله بیشتر در تصوف و عرفان شهرت داشت تا شعر و شاعری. او به سبب پیروی از مکتب محیالدین عربی، به اصطلاحات خاص عرفان آگاهی داشت و این اصطلاحات را در آثار خود به کار میبرد. نعمتالله مانند دیگر شاعران قرن هشتم و نهم بیشتر به غزل توجه داشت و آن را برای بیان معانی عرفانی مناسبتر میدانست. او در قصیده سرایی از سبک خاقانی تقلید میکرد. به سبب ارتباط پادشاه دکن و بهمنشاهیان؛ شهابالدین احمد اول با نعمت الله ولی، او نوه خود نورالله را به دکن فرستاد. حضور او و خانوادهاش باعث محبوبیت نعمتالله و نوادگانش نزد حاکمان هندوستان، رواج سلسله نعمتاللهی و رونق شعر و ادب فارسی در آن دیار شد.
او علاوه بر تحصیل علوم رسمی به ریاضت، عبادت، تعلیم و ارشاد مردم مشغول بود و در هرجا که اقامت داشت، به این امر توجه مینمود و طرز تفکر او موجب شد که در اندک زمانی مشهور شود و صوفیان و سالکان طریقت دور او جمع شوند. او در تصوف طریقتی جدید ایجاد کرد و پیروان سایر طریقتها را تحت تاثیر خود قرار داد. پس از ولی، تنها فرزندش سید خلیلالله راه پدر را ادامه داد. سید خلیلالله پس از مدتی اقامت در خانقاه ماهان، به دکن رفت و در همانجا درگذشت. جانشینان وبازماندگان و پیروان نعمتالله، بعد از او به هند رفتند و سلسله نعمتاللهی را در آن دیار گسترش دادند.
شاه نعمتالله ولی در اشعار و آثار خود به ظهور مهدی موعود و شخصیت او توجه داشت. او با تکیه بر روایات اهل سنت رسالهای با عنوان «مهدیه» درباره ظهور مهدی نوشته است. همچنین از قصیدههای معروف شاه ولی، قصیدهای طولانی درباره علایم ظهور است که با این بیت شروع میشود:
هادی کز نسل او مهدی هویدا میشود شاید ار گویند او را اهل حق نور هدی
براون معتقد است که غالب ایرانیها از اینگونه اشعار که مشتمل بر غیبگویی و اشاره به حوادث آینده هستند، به نفع خود استفاده کردهاند. مثلا بابیه بر این باور بودند که سال ظهور باب در اشعار شاه ولی ذکر شده است. یكی از كرامات شاه نعمت الله ولی این بوده كه گفتهاند لقمه حرام از گلوی سید پایین نمیرود. امیر تیمور برای آزمایش این امر، خان سالار خود را امر نمود كه از ممر حرام طبخی برای سید ترتیب دهند. خان سالار به درب دروازه رفته می بیند پیر زنی، برّهای به همراه دارد به زور و ستم از او میگیرد و با همین بره طعامی ترتیب میدهد و در حضور امیر به خدمت سید میآورد و سید تناول میكند.
امیر میپرسد: حلال بود یا حرام؟ شاه نعمتالله گفت: بر من حلال و بر شما حرام. امیر با غضب جریان به دست آوردن بره را میپرسد تا حقیقت بر او معلوم شود. در همین موقع پیرزن برای شكایت و داوری از سرقت برّهاش نزد امیر میآید و میگوید پسرم به سرخس رفته بود و من از سلامتی او نگران بودم شنیدم كه نعمت الله به هرات آمده است. نذر كردم که اگر پسرم به سلامت باز آید این بره را به جهت سید ببرم. شاه نعمتالله ولی مسافرتهای زیادی در جستجوی شیخ خود كرد تا سرانجام خدمت شیخ عبدالله یافعی در یكی از مساجد مكه معظمه رسید و در اولین ملاقات خود را قطرهای و شیخ را دریایی دید.
شاه نعمت الله ولی هفت سال مرشد خود شیخ عبدالله یافعی را خدمت كرد و از محضرش كسب فیض نمود و از بركت انفاس او از شاگردی به استادی و از مریدی به مرادی رسید و پس از جناب شاه بود كه این سلسله از معروفیه به نعمتاللهی معروف گردید. پس از ترخیص از محضر جناب شیخ عبدالله یافعی، دومین دوره سفر طولانی شاه نعمت الله ولی به ممالك مختلف آغاز گردید؛ اما این بار نه به عنوان طالبی تشنهلب كه برای یافتن انسانی كامل طریق میكند، بلكه به عنوان مرشد كامل و قطب وقت، هر كجا تشنهلبی مییافتند از بركت انفاس خویش سیراب میكردند و طالبان را دستگیری میفرمودند و درد عاشقان حق را تسكین میبخشیدند. مسافرتهای جناب شاه ابتدا به مصر، پس از آن به ماوراءالنهر و مدتی در شهر سبزوار نزدیک سمرقند ساكن شدند و قبل از آن كه اسباب نگرانی بیهوده او فراهم شود، جناب شاه مصلحت در آن دید كه از شهر سبزوار عزیمت كرده به هرات سفر كند.
بابا نظامالدین کپحی المکرانی از اکابر ولایت کپح و مکران بوده است. وقتی دشمنی بر وی غلبه نموده بود، از حاکم کرمان اعانت میخواست. با ملازمان خویش روانه کرمان شد و جناب سید در خلوت به اربعین و طاعت مشغول بود. روزی که نظامالدین میخواست وارد کرمان شود، سید از خلوت بیرون آمده و به درویشی رجب نام فرمود که جمعی سواران از کیج و مکران میآیند و در میان آنان مردی است به فلان صورت و فلان لباس و سوار اسبی است به فلان رنگ.
نزدیک او برو و سلام مرا به او برسان و بگو نعمت الله میگوید به اینجانب گذری نمایید و با او همراهی کرده و او را به منزل ما راهنمایی کن. درویش رجب رفته و آن سوار را به نشانهای مذکور شناخته و ابلاغ پیغام کرد و او نیز بلاعذر روانه شد. چون به آستانه خلوت قریب شد، سید از خلوت به در آمده به طریق معانقه او را برگفت و لختی بفشرد و رها کرد و به خلوت بازگشت. آن مرد بیخود بیفتاد و او را غشی عارض شده و مدتها مدهوش و بیخوش افتاده بود، مانند کسی که در خواب بوده باشد. از آن پس که به حال آمد، ملازمان را مرخص و لباس را تغییر داده و متوقف آستان شد و تعلیم ذکر خفی یافت و به ریاضات و عبادات شرعیه پرداخت و از توجه جناب سید به مقامات عالیه خلافت رسید.
سید نعمت الله، پادشاه بعدی دوران خود را پیش بینی میکرد و به شاه فعلی میگفت: از عالم بالا تاج شاهی بعد از تو به برادرت احمد خان، خان خانان نامزد گشته است؛ کوشش برای دیگری نمودن بیفایده است. شهید مطهری در جلد ۱۴ مجموعه آثار خود، صفحه ۵۷۷ او را اجمالاً توثیق کرده و او را از معاریف و مشاهیر عرفا خواندهاند که نسب به علی (ع) میبرد. پیشبینیهای او شامل وقایع دوران صفویه و بعد از آن میشود و اهمیت آن از این جهت است که صفویه، قرنها پس از مرگ او به قدرت رسیدهاند.
قدرت کردگار می بینم حالت روزگار میبینم
از نجوم این سخن نمیگویم بلکه از کردگار میبینم
از سلاطین گردش دوران یک به یک را سوار میبینم
هر یکی را به مثل ذره نور پرتوی آشکار میبینم
از بـزرگی و رفعت ایشان صفوی برقرار میبینم
از منظر فرهیختگان
شهيد مطهری میگويد: شاه نعمتالله ولی از معاريف و مشاهير عرفا و صوفيه است که نَسَب به حضرت علی (ع) میبرد.
سيد محمد محسن طهرانی میگويد: ايشان عارف كامل و سالک واصل بودهاند. البته میگويند اشعار ايشان ممكن است دستكاری شده باشد.
آثار
- دیوان اشعار
- منظومة فی تحقیق الایمان
- رساله نصایح منظومه
- ارواح شاه نعمتالله
- خوابنامه
- رساله شرح فصّالاول من فصوص الحکم
- رساله برزخیه
- رساله مکاشفات
عروج ملکوتی
شاه نعمتالله به شهرهای مختلفی سفر کرد و ۲۵ سال آخر عمر خود را در ماهان، از شهرهای کرمان گذراند و در سال ۸۳۴ قمری در همانجا از دنیا رفت.




دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.