زندگینامه معروف کرخی

 

به نام آفریننده عشق

 

معروف کرخی از بزرگان صوفیه در قرن دوم است که وی را حلقه اتصال تصوف و تشیع معرفی کرده‌اند. بسیاری از فرقه‌های تصوف مانند نعمت‌اللّهیه و ذهبیه وی را سرسلسله خود معرفی کرده و خود را متعلق به سلسله معروف کرخی مشهور به «سلسله السلاسل» می‌دانند.

 

ویژگی ها

ابو محفوظ بن فیروز مشهور به کَرخی از شخصیت‌هایی است که درباره او ابهامات بسیاری وجود دارد. نام پدرش را فیروز، فیروزان و علی ذکر کرده‌اند. بنابر مشهور والدین او مسیحی بوده‌اند. برخی نیز مذهب آنان را زرتشتی و دیگران نیز صابئی دانسته‌اند. از سال ولادت او گزارشی در دست نیست. وی در کرخ بغداد متولد شد و به همین سبب به کرخی معروف است.

معروف کرخی از عارفان طبقه اوّل بوده و وی را آغازگر مکتب تصوّف بغداد می‌دانند که نقش مهمی در انتقال تصوّف از زهد به عرفان دارد. گفته شده که معروف اولین تعریف از تصوّف را ارایه کرده است. او تصوّف را (گرفتن حقایق و گفتن دقایق و نومیدی از دست خلایق) می‌داند. این تعریف مورد توجه عارفان پس از وی و مستشرقانی گردید که به مطالعه و شناخت جریان عرفان و تصوّف پرداختند.

سلسله معروف کرخی به «السلاسل» مشهور شده است؛ در میان فرقه‌های صوفیه، معروفیه که بعدها به نعمت اللهیه تغییر نام داد، به همراه تمام شعباتش به معروف کرخی منتهی می‌شود و از این طریق نسبت خود را به امام رضا(ع) و حضرت علی(ع) می‌رسانند. فرقه ذهبیه نیز سلسله خود را به معروف کرخی و به واسطه وی به معصومین(ع) می‌رساند.

بنابر گفتار محققان صوفیه، نسبت خرقه معروف کرخی از سه طریق به پیامبر اسلام(ص) می‌رسد:

  1. معروف کرخی- داود طایی- حبیب عجمی- حسن بصری- علی(ع)- پیامبر(ص).
  2. معروف کرخی- فرقد سبخی- حسن بصری– انس بن مالک- علی(ع)- پیامبر(ص).
  3. معروف کرخی- امام رضا(ع)- امام جعفر صادق(ع)- امام محمد باقر(ع)- امام سجاد(ع)- امام حسین(ع).

 

سَرّی سَقَطی از دیگر صوفیه مشهور، شاگرد وی بوده است. منابع صوفیه تصریح دارند که معروف کرخی توسط امام رضا(ع) مسلمان شده است، بنابر این گزارش‌ها، وی در جریان فرار از استادش که سعی در آموزش عقاید مسیحی به وی را داشت به دست امام رضا(ع) مسلمان شده و در بازگشت به خانه، والدین او نیز بلافاصله تغییر دین می‌دهند.

اولین راوی این گزارش را ابی عبدالرحمن سلمی و کتاب طبقات الصوفیه می‌دانند؛ که بعد از او افرادی مانند ابن خلکان، این حکایت را بدون تفحص و تحقیق از درستی آن نقل کرده‌اند. همه منابع بعدی نیز همین گزارش را با استناد به سخن سلمی نقل کرده‌اند.

تغییر دین معروف کرخی و وقایع مربوط به آن و احوالات و مناقب وی پس از آن نقطه اتکای نظریه‌ای است که وی را حلقه اتصال میان تصوف و تشیع می‌داند. این منابع معتقدند سلسله‌های خرقه تصوف که شکل گرفت همگی از طریق معروف كرخی به امام رضا(ع) اتصال می‌یابند.

منابع رجالی دسته اول و متقدم شیعه، نامی از معروف کرخی به عنوان یکی از اصحاب یا راویان امام رضا (ع) نیاورده‌اند. منابع دیگر را نیز باید به دو گروه اثبات و انکار کننده ارتباط معروف کرخی با امامان شیعه (ع) تقسیم کرد. علامه حلی در چندین کتاب خود به نام معروف کرخی اشاره کرده است و مسلمان شدن وی به دست امام رضا(ع) و داشتن مقام دربانی آن حضرت را تأیید کرده است.

سید حیدر آملی نیز که خود از عرفای شیعه است انتساب معروف کرخی به امام رضا(ع) و اعطای خرقه عرفان به وی از جانب امام هشتم شیعیان را ثابت دانسته و از این طریق رسیدن سلسله اهل تصوف را به معصومین(ع) تأیید می‌کند. عالمان شیعه دیگری مانند سید بن طاووس، قاضی نورالله شوشتری از افرادی هستند که رابطه معروف کرخی و علی بن موسی الرضا(ع) را نقل کرده‌اند.

نقل است: مادر و پدر معروف ترسا بودند. وی را بر معلم فرستادند استادش گفت: بگو خدا ثالث و ثلاثه گفت نه، بل هو الله الواحد هرچند که میگفت که بگو خدا سه است او می گفت يکی هرچند استاد بزدش سود نداشت يکبار سخت زدش، معروف بگريخت. رفت و بر دست علی بن موسی الرضا(ع) مسلمان شد. بعد از چند گاه، روزی به در خانه پدر رفت. در خانه بکوفت گفتند کيست؟ گفت: معروف. گفتند بر کدام دينی؟ گفت بر دين محمد رسول الله. مادر و پدرش در حال مسلمان شدند.

نقل است يک روز با جمعی می رفت جماعتی جوانان می آمدند و فساد می کردند تا به لب دجله رسيدند. ياران گفتند يا شيخ دعا کن تا حق تعالی اين جمله را غرق کند تا شومی ايشان از خلق منقطع شود. معروف گفت: دست ها برداريد. پس گفت الهی چنانکه درين جهان عيش ایشان خوش داری در آن جهان عيش خوش ده. اصحاب به تعجب بماندند.

گفتند: خواجه ما سر اين دعا نمی دانيم! گفت: آنکس که با او میگويم می داند. توقف کنيد که هم اکنون سر اين پيدا آيد. آن جمع چون شيخ بديدند رباب بشکستند و خمر بريختند و لرزه بر ايشان افتاد و در دست و پای شيخ افتادند و توبه کردند. سری سقطی گفت: معروف مرا گفت: چون تو را به خدا حاجتی بود سوگندش بده بگو يارب بحق معروف کرخی حاجت من روا کن تا فوری اجابت افتد.

نقل است بعضی از دریانوردان در نزد معروف کرخی از طوفان و آشوب دریا شکایت کردند. معروف به آنان گفت: هر گاه دریا آشوب شد او را به سر معروف کرخی قسم دهید تا آرام شود. آنها به دستور عمل کردند و بهره مند شدند. امام رضا علیه السلام به معروف فرمود: این مقام را از کجا به دست آورده ای؟ معروف گفت: مولای من! سری که عمری در آستانه ولایت شما فرود آمده است، او را نزد خدا این قدر منزلت نباید باشد؟

معروف کرخی را طعام خوش بردند و خورد، اما بشر حافی را طعام خوش بردند و نخورد. وقتی از او در این مورد پرسیدند، گفت: بشر حافی را ورع فرو گرفته است و مرا معرفت گشاده کرده است. من مهمانم اندر سرای مولای خویش. چون بدهد، همی خورم و چدن ندهد، صبر کنم. مرا هیچ تصرف نمانده است و نه اعتراض.

مردی درویش نزدیک معروف کرخی آمد و گفت: یا شیخ، مردی درويشم. از خدای تعالی درخواه تا مرا توانگر گرداند که طاقت درویشی ندارم. معروف کرخی گفت: قل هو الله احد دانی؟ درویش گفت: دانم. معروف گفت: بخوان و درویش خواند. معروف گفت: ثواب آن را به هزار درهم به من فروشی؟ درویش گفت: نه. معروف گفت: به دو هزار درهم چطور؟ درویش گفت: نه. تا رسیدند به ده هزار درهم ولی درویش قبول نکرد.

معروف به درویش گفت: درویش! عمل یک ساعت به ده هزار درهم نفروشی، آن وقت از درویشی شکایت می کنی؟ درویش خوشحال شد و رفت. هنگام بازگشت معروف گفت: یا رب! او را توانا گردان. درویش در راه، سواری را دید که هرگز مانند او را ندیده بود. آن سوار او را سلام کرد و گفت: تو آن مردی که ثواب قل هو الله را به ده هزار درهم به معروف نفروختی؟ درویش گفت: بلی. آن سوار ده هزار درهم به او داد و گفت: اگر در خواندن زیادت می کردیم، ما در ثواب زیادت می کردیم.

نقل است: بشر حافی دنیا را به گرسنگی و تشنگی گذرانید، اکنون جاودان طعام و شراب بهشت می خورد. معروف کرخی به شوق بسوخت و هلاک گشت. جاودان او را دیدار حق است. او را با نعیم و با حور و قصور هیچ کار نیست‌.

سری سقطی گفت: معروف را به خواب ديدم در زير عرش ايستاده چشم فراخ و پهن باز کرده چون والهی مدهوش و از حق تعالی ندا می رسيد به فرشتگان که اين کيست؟ گفتند بار خدايا تو داناتری؟ فرمان آمد که معروف است که از دوستی ما مست و واله گشته است و جز به ديدار ما به هوش بازنيايد و جز به لقاء ما از خود خبر نيابد.

 

عروج ملکوتی

بنابر مشهور، معروف کرخی در سال ۲۰۰ قمری درگذشته است. کسانی که وی را دربان امام رضا(ع) می‌دانند مرگ وی را نیز بر اثر شکسته شدن دنده ‎هایش در پی اذحام جمعیت بر در خانه امام هشتم شیعیان دانسته‌اند. وی در شونیزیه کرخ بغداد دفن شده است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *