زندگینامه نظام الدین اولیا
به نام آفریننده عشق
محمد بن احمد بن علی دهلوی (۶۳۳-۷۲۵ قمری) یا حضرت شیخ خواجه سید محمد نظامالدین اولیا، معروف به شاه نظامالدین اولیا، شیخ نظامالدین اولیا، نظام دهلوی و نظام الدین خالدی دهلوی از مشایخ قرن هشتم هجری و اعاظم عرفای هندوستان و بزرگان طریقت چشتیه است.
ویژگی ها
پدر وی اهل بخارا بود که به شبهقاره هند مهاجرت کرد و در لاهور اقامت گزید و پس از چندی از لاهور به قصبهٔ بدایون در ایالت اتارپرادش در شرق دهلی رفت و در آنجا ساکن شدند. نظامالدین در آنجا چشم به جهان گشود. او در سن پنج سالگی پدر را از دست داد و مادرش بیبی زلیخا تربیتش را به عهده گرفت. او زنی پارسا و زاهد بود و در تربیت فرزندش بسیار کوشش کرد. در بدایون به تحصیل پرداخت و مقدمات علوم را در آنجا فرا گرفت و پس از چندی همراه مادر به دهلی رفت.
نظام الدین اولیا، چهارمین جانشین معنوی یا «خلیفه» خواجه معینالدین چشتی بود. او همچنین به «بحاث» و «محفل شکن» شهرت داشت و به «نظام» و «نرگسی» تخلص میکرد. گفته میشود که شبی در مسجد جامع دهلی بر اثر شنیدن آیهای از دهان مؤذن، شوق طلب در او پدید آمد و نزد شیخ فریدالدین شکرگنج رفت و مدتها از او و دیگر پیران طریق چون قطب الدین بختیار کاکی و معینالدین چشتی درسها آموخت.
همچنین گفته شده از تعالیم کسانی چون شمس الدین دامغانی و علاءالدین اصولی و فریدالدین مسعود استفاده کرد تا خود به مرحلهٔ ارشاد رسید و مریدان و پیروان بسیار یافت. نظامالدین اولیا در ابتدا بسیار تنگدست و پریشان حال بود و از کسی چیزی قبول نمیکرد. پس از چندی که در هند بلندآوازه شد، بزرگان و امرای مسلمان از هر سو به طرف او روی آوردند و پادشاهان اسلامی از جمله سلطان جلالالدین خلجی از او تقاضای ملاقات میکردند.
نظامالدین اولیا، مانند استادان خود، به عشق به عنوان ابزاری برای شناخت خداوند تأکید میکرد. برای او عشق به خدا عشق غیر مستقیم به انسانیت است. دیدگاه او به جهان با حسی بسیار تکامل یافته از تکثرگرایی دینی و محبت به دیگران همراه بود. به ادعای ضیاء الدین بارانی مورخ سده ۱۴ میلادی، نفوذ نظامالدین اولیا در مردم دهلی موجب تغییری در دیدگاههای مسلمانان آن دیار شد که از توجه به امور دنیوی به سمت عرفان، عبادت و امور معنوی متمایل شوند.
نظامالدین در بسط و نشر معارف و عرفان اسلامی تلاش فراوانی کرد و بهطور کلی نشر معارف اسلامی و تصوف در مناطق مختلف هند از حسن عنایت و توجه نظامالدین اولیا و شاگردان و خلفای وی میباشد. عبدالرحمان جامی در نفحات الانس، کرامات بسیاری به او نسبت داده است.
در کتاب اخبار الاخیار آمده است: وی خلیفه شیخ فرید الحق و الدین است. نام او محمد بن احمد بن علی البخاری و لفگقب او سلطان المشایخ و نظام الدین اولیا می باشد. وی از محبوبان و مقربان درگاه الهی است.
فریدالدین گنج شکر در مورد نظام الدین چنین فرموده است: خداوند برای نظام الدین، علم، عقل، قوت و خلوص عشق بخشیده است. هر آنکه این صفات را داشت، مرتبه خلافت شیوخ را مییابد.
نظام الدین اولیا میگويد: آنگاه که معز الدین کیقباد در آنجا شهر نو بنا کرد، خلق بر من انبوه شد و آمد و شد ملوک و امرا و سایر مردم بسیار شد. با خود گفتم که از اینجا هم باید رفت. در این اندیشه بودم که همان روز در نماز دیگر، جوانی درآمد صاحب حسن و به غایت نحیف. اول سخنی که با من گفت این بود:
آن روز که مه شدی نمی دانستی کانگشت نمای عالمی خواهی شد
نظام الدین اولیا در جای دیگری فرمود: مرا در واقعه، کتابی دادند که در آن مسطور بود: تا توانی راحتی به دل میرسانی که دل مؤمن محل ظهور ربوبیت است. میفرمود که در بازار قیامت هیچ کالایی را آنچنان رواج نخواهد بود که دریافت دلها را.
نقل است: وقتی چند کس قصد ملازمت نظام الدین کردند، هر یک به رسم تحفه چیزی خریدند. در آن میان متعلّمی بود که گفت این هدایای مختلف یکجا پیش شیخ خواهند نهاد و خادم خواهد برداشت. او قدری خاک راه برداشت و در کاغذی پیچید. چون به خدمت او رسید هر کس چیزی پیش نهاد و آن متعلم کاغذ پاره پیچیده را نیز نهاد. خادم آن هدایا را برداشتن گرفت، خواست که آن کاغذ را نیز بردارد که نظام الدین فرمود: این را همین جا بگذار که این سرمۀ شریف خاص برای چشم ماست. آن متعلم تایب شد.
آثار
- فوائد الفواد
- افضل الفواد
- راحه المحبین
- سیرالاولیا
عروج ملکوتی
شاه نظامالدین اولیا در سال ۷۲۵ قمری در دهلی، دیده از جهان فروبست و در همانجا دفن شد. نخست مقبرهای برای او توسط محمد تغلق از پادشاهان مقتدر سلطنت دهلی ساخته شد که بعدها چندین بار مرمت و بازسازی شد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.