نوشته‌ها

زندگینامه حضرت یونس (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

یُونُس(ع) از پیامبران منسوب به بنی‌اسرائیل که به سبب ترک محل رسالتش به امر خدا طعمه نهنگ شد. محل رسالت یونس در منطقه نینوا در شمال عراق بوده است. وی پس از نافرمانی اهالی نینوا و وعده عذاب الهی قوم خود را ترک کرد.

 

یونس بن مَتی از نوادگان یعقوب(ع) یا فرزندش بِنْیامین، معرفی شده است. از این‌رو او را از بنی‌اسرائیل دانسته‌اند. در قرآن و منابع تاریخی به مقام رسالت وی تصریح شده است. در انتساب نام متی به پدر یا مادرش اختلاف وجود دارد. گروهی معتقدند متی نام پدرش بوده است.

برخی نیز متی را نام مادرش دانسته‌اند و معتقدند که عیسی بن مریم و یونس بن متی تنها پیامبرانی هستند که به مادرشان منسبوب‌اند. برخی دیدگاه اول را قول مشهور دانسته‌اند. در پنج سوره قرآن از یونس یاد شده است. در سوره انبیاء از وی با لقب ذوالنون یعنی صاحب نهنگ یا همدم نهنگ یاد شده است.

محل زندگی و بعثت او در ۷۸۰ قبل از میلاد در نینوا، شهری در نزدیکی موصل گفته شده است. به فرمان خدا یونس به نینوا محل زندگی بت‌پرستان فرستاد. مردم را به توحید دعوت کرد اما نپذیرفتند. خدا به اهالی نینوا در صورت نپذیرفتن توحید وعده عذاب داد. با رد پذیرش توحید، تاریخ عذاب برای آنان مشخص شد. یونس(ع) تاریخ عذاب را به قوم خود اعلام کرد و با دیدن نشانه‌‌های عذاب از شهر خارج شد.

پادشاه نینوا با مشاهده نشانه‌های عذاب که از جمله آنها پدیدآمدن ابری سرخ‌تر از آتش در آسمان بود مردم را جمع کرد. برای آنکه اعلام کند حاضر است به خدا ایمان بیاورد دستور داد یونس را احضار کنند. پادشاه از انکار دعوت یونس برای ایمان به خدا و دروغگو خواندن وی در گذشته اظهار پشیمانی کرد.

یونس پس از آنکه متوجه شد مردم برای ایمان به خدا دنبال او می‌گردند، به سبب آنکه مردم تا پیش از مشاهده نشانه‌های عذاب ایمان نیاورده بودند از ایمان آنان در آخرین لحظات به خشم آمد و راه دریا را پیش گرفت تا به وی دست پیدا نکنند. مردم و پادشاه که از یافتن یونس برای ایمان به خدا او ناامید شده بودند از شهر بیرون آمدند. آنان همه چهارپایان خود را نیز بیرون آوردند. پادشاه به خدا گفت اگر فرستاده تو ما را رها کرد تو ما را رها نکن. اگر از پیامبر تو نا امید شدیم از تو نا امید نمی‌شویم.

سپس دستور داد بت‌ ها آوردند و آنها را شکستند. پادشاه در ادامه دستور داد فرزندان را از مادرانشان جدا کردند. چهارپایان کوچک را از مادرانشان جدا کردند. از سویی مادران، فرزندان خود را صدا می‌زدند و از سوی دیگر فرزندان، مادران خود را طلب می‌کردند. افراد سالخورده رو به آسمان می‌گریستند و در نهایت همگان توبه کردند. این وضعیت فرشتگان را نیز تحت تأثیر قرار داد. بعد از چهار روز خداوند سایه عذاب را از اهالی نینوا برداشت.

در منابع تاریخی آمده است خداوند زمانی که اراده کرد قومی را عذاب کند حتی اگر در لحظه وقوع عذاب توبه کردند از آن صرف‌نظر نکرد جز قوم یونس که توبه آنان را پذیرفت. همچنانکه در آیه ۹۸ سوره یونس آمده است.

 

پس از آنکه یونس از ماجرای برداشته شدن عذاب از قومش باخبر شد خشمگین شد. او سوگند خورد که به آن شهر برنگردد. یونس گمان می‌کرد به سبب نیامدن عذاب، وی را دروغگو بخوانند. او در این موقع خود را به دریا رساند. برای آنکه مردم برای فراگیری شریعت به دنبالش نیایند سوار بر کشتی شد. به نظر علامه طباطبایی از آنجا که قوم یونس، توبه کردند و ایمان آوردند؛ امّا یونس نسبت به ایشان صبر و تحمل نکرد و فقط عذابشان را از خدا خواست، خداوند هم بر او سخت گرفت و ماهی او را بلعید.

نهنگی در وسط دریا برای گرفتن طعمه دور کشتی می‌گشت. سرنشینان کشتی با مشاهده این صحنه نگران شدند و به خدا پناه بردند. پس از آنکه دیدند نهنگ همچنان دور کشتی می‌گردد به یکدیگر گفتند بین ما کسی است که گناه بزرگی مرتکب شده است.

یونس با شنیدن این سخنان، خود را به عنوان گناهکار معرفی کرد و گفت که نهنگ به دنبال او است برای همین از مردم خواست که وی را به دریا بیاندازند تا طعمه نهنگ شود تا کشتی از خطر حمله نهنگ در امان بماند. اما سرنشینان وقتی که متوجه شدند وی پیامبر است از این کار امتناع کردند. با حمله مجدد نهنگ به کشتی و درخواست مجدد یونس، آن‌ها تصمیم گرفتند برای انداختن یک نفر به عنوان طعمه نهنگ، قرعه بیاندازند. آن‌ها سه بار قرعه زدند و در هر مرتبه قرعه به یونس افتاد.

پس از انتخاب یونس، وی خود را به داخل دریا انداخت. نهنگ دهان خود را باز کرد و یونس را بلعید. خدا به نهنگ امر کرد که یونس غذای او نیست و او را اذیت نکند. یونس نیز در شکم نهنگ به نماز ایستاد. در قرآن آمده است اگر یونس از نمازگزاران نبود تا قیامت در شکم نهنگ نگه‌ داشته می‌شد.

یونس ۴۰ شبانه‌ روز در شکم نهنگ قرار داشت و در این مدت نهنگ، برای آنکه یونس آسیبی نبیند غذایی نخورد. روز چهلم فرا رسید. یونس دوباره در حالتی که با سه نوع تاریکی یعنی شب، دریا و شکم ماهی مواجه بود با خدا مناجات کرد. پس از این ماجرا خدا دعای وی را اجابت کرد. امام خمینی در باره فرورفتن یونس به کام نهنگ بر این باور است که معراج ‌‏حضرت یونس در شکم ماهی بود، همان‌طور که معراج رسول‌ الله (ص) عروج آن ‌‏حضرت به ماورای جبروت بود.

 

معجزات و کرامات

یونس در هنگام بازگشت چوپانی را دید که در ابتدا وی را نشناخت. از او درباره اوضاع نینوا پرسید. چوپان ماجرای وقوع عذاب، توبه و ترحم خداوند بر آنان را برای وی توضیح داد و از تلاش مردم برای یافتن یونس خبر داد.

پس از آن یونس کرامتی از خود نشان داد. او گوسفندی که به خاطر خشکسالی قادر به دادن شیر نبود را صاحب شیر کرد. چوپان با دیدن این صحنه به هویت یونس پی‌برد. سپس هر دو از شیر گوسفند نوشیدند. یونس پس از آن به چوپان گفت به نینوا رفته و مردم را از بازگشت او باخبر کند و در صورت باور نکردن مردم، گوسفند به امر خدا سخن خواهد گفت و به این مطلب شهادت خواهد داد.

گزارش‌های تاریخی و روایی متعددی وجود دارد که از احترام و ستودن پیامبر(ص) راجع به یونس حکایت دارد. در منابع حدیثی اهل‌سنت روایتی از پیامبر نقل شده است که در آن ضمن استفاده پیامبر(ص) از واژه برادر برای یونس نهی از برتری دادن خودشان بر وی کرده‌ است. در این روایت پیامبر کسانی که معتقد به برتری وی بر یونس شده‌اند را دروغگو خوانده است.

زمانی که پیامبر در طائف پس از آزار و اذیت در باغی مشغول استراحت بود، از عداس مسیحی، خادم اهالی باغ، درباره شهر محل ولادت وی سؤال کرد. پس از آنکه گفت از اهالی نینوا است پیامبر گفت پس از شهر یونس بن متی هستی. پیامبر(ص) در گفتگوی با عداس یونس(ع) را مردی شایسته، برادر خود و پیغمبر خدا معرفی کرد. این مطالب موجب تعجب عداس شد. عداس دست و پای پیامبر را بوسید.

 

این قسمت از آیه ۸۷ سوره انبیاء «لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» ذکر یونسیه گفته می‌شود. این آیه به توبه و مناجات یونس با خدا درون نهنگ اشاره دارد که پس از آن خدا دعای وی را اجابت کرد و به امر خدا از شکم نهنگ سالم خارج گشت.

در برخی از روایات فوائدی برای ذکر یونسیه از جمله رفع غم و اندوه گفته شده است. در گزارش‌هایی آمده است برخی عرفا ذکر یونسیه را برای تقویت نفس و قلب و نیز معرفت به خدا مناسب می‌دانستند.

 

عروج ملکوتی

برخی احتمال داده‌اند قبر وی در کوفه است. برخی نیز قبر وی را در حَلحُول از توابع الخَلیل در فلسطین دانسته است. برخی نیز بر اساس روایتی از امام علی(ع) قبر وی را در کنار مسجد الحَمراء، یکی از چهار مساجد دارای قداست در کوفه، دانسته‌اند. در برخی منابع نیز مسجد حمراء به مسجد یونس بن متی منسوب است.

براساس گزارشی امام علی(ع) در این مسجد نماز خوانده است سپس به قصد زیارت یونس به مرقد وی رفته است. بر اساس گزارشی دیگر آرامگاه یونس بن متی در منطقه‌ای نزدیک به موصل قرار دارد. برخی وجود آرامگاه یونس در نزدیکی موصل را به قول مشهور نسبت داده‌اند.