زندگینامه محمد کاظم خراسانی

به نام آفریننده عشق

 

محمدکاظم خراسانی (۱۲۵۵-۱۳۲۹ق) معروف به آخوند خراسانی از مراجع تقلید و عالمان بزرگ اصول فقه در قرن چهاردهم قمری بود.

 

ویژگی ها 

آخوند خراسانی در سال ۱۲۵۵ق در مشهد به دنیا آمد. پدرش، ملا حسین هروی، روحانی اهل هرات بود که قبل از ولادت پسرش به مشهد هجرت کرد. محمدکاظم خراسانی در سحرگاه سه‌شنبه ۲۰ ذی‌الحجه ۱۳۲۹ق، در منزل خود، پس از اقامه نماز صبح در ۷۴ سالگی درگذشت. برخی مرگ او را بر اثر مسمومیت دانسته‌اند. پس از تشییع، عبدالله مازندرانی بر پیکر وی نماز گزارد و در مقبره حبیب الله رشتی واقع در صحن حرم امیرالمومنین به خاک سپرده شد. آخوند خراسانی به دلیل فوت همسرانش، چهار بار ازدواج کرد. او از همسر دوم دارای چهار فرزند و از همسر سوم، دو فرزند داشت. چهارمین و آخرین همسر آخوند سال‌ها پس از وی زنده بود و در سن نود سالگی درگذشت.

محمدکاظم خراسانی، علوم دینی را در مشهد نزد پدر و دیگر عالمان فراگرفت. سپس در رجب ۱۲۷۷ق برای ادامه تحصیل راهی نجف شد. قبل از سفر به نجف، آخوند خراسانی حدود سه ماه در سبزوار در درس فلسفه حاج ملا هادی سبزواری شرکت کرد. پس از رسیدن به تهران، مدتی در مدرسه صدر ماند و نزد میرزا ابوالحسن جلوه و ملا حسین خوئی، فلسفه و حکمت آموخت.

وقتی میرزای شیرازی به سامراء هجرت کرد، آخوند خراسانی در نجف مُدرسی مشهور بود. بسیاری از شاگردان میرزا که در نجف مانده بودند، به سفارش او، در درس خراسانی که جانشین میرزای شیرازی شناخته می‌شد شرکت می‌کردند. با درگذشت محمدحسن شیرازی در ۱۳۱۲ قمری و بازگشت بسیاری از حوزه سامرا به نجف و پیوستن بیشتر ایشان به درس خراسانی و نیز با رحلت عالمان معاصر وی در عتبات، به تدریج جایگاه خراسانی در مقام استاد برجسته حوزه نجف، تثبیت و درس او بزرگ‌ترین حوزه درسی نجف شناخته شد. در سفرنامه‌ای که در سال ۱۳۲۳ق نگاشته شده چنین آمده که در درس خارج فقه وی که در مسجد هندی برگزار می‌شده تقریباً ششصد تا هفتصد نفر حاضر می‌شده‌اند و در درس خارج اصول فقه وی که در مسجد طوسی برگزار می‌شده تقریباً هزار نفر بوده‌اند.

آخوند خراسانی در برگزاری جلسات درس، بسیار جدّی بود و با هیچ عذری درس خود را تعطیل نمی‌کرد؛ حتی در ماجرای شیوع وَبا در نجف، که بیشتر درس‌های حوزه علمیه تعطیل شد، درس خود را حتی در روز درگذشت سه تن از نزدیکانش، تعطیل نکرد. کسانی که آخوند خراسانی را از نزدیک می‌شناختند او را پرهیزکار، شجاع، باهوش، نیک‌ گفتار، گشاده‌روی و در عین حال با هیبت معرفی کرده‌اند. سلامت نفس، سعه صدر و گذشت وی نیز زبانزد بوده است. زندگی خراسانی در دوره تحصیل، همراه با سختی معیشت و پس از آن نیز زاهدانه گزارش شده و گفته‌اند با اینکه او برای دیگران، حتی مخالفانش، بسیار باسخاوت و گشاده‌دست بود ولی درباره معیشت خود و فرزندانش سختگیر بود و از وجوهات شرعی نیز استفاده نمی‌کرد.

در برخی از سال‌ها که در نیمه نخست رجب برای زیارت به کربلا می‌رفت، در همانجا نیز درس دایر می‌کرد و در رمضان نیز که درس‌های متداول حوزه تعطیل بود، مباحثی مانند اصول عقاید یا اخلاق تدریس می‌کرد. خراسانی درس فقه را به زبان فارسی و درس اصول فقه را به زبان عربی می‌گفت. پس از درگذشت میرزای شیرازی و رجوع برخی از مقلدان او به آخوند خراسانی، وی برای پاسخگویی به استفتائات با حضور شاگردانش، از جمله سید ابوالحسن اصفهانی، محمد حسین غروی اصفهانی، سید حسین طباطبائی بروجردی، عبد الکریم حائری، آقا ضیا عراقی، آقا حسین قمی، میرزا محمدحسین نائینی مجلس مشورتی می‌گذاشتند.

همچنین از نخستین اقدامات آخوند خراسانی در عرصه مشروطه، اعلامیه مشترک او با محمد شربیانی، محمدحسن مامقانی و حسین خلیلی تهرانی در ۲۱ جمادی الآخر ۱۳۲۱ق (شهریور ۱۲۸۲ش) است که در آن، با اظهار نارضایتی شدید از عملکرد صدراعظم مظفرالدین‌ شاه، میرزاعلی‌اصغر خان امین‌السلطان، او را مسبب اصلی همه مفاسد و مسلط کردن اجانب بر کشور دانسته و تکفیر کرده‌اند.

عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلیید شیعه، در دی سال ۱۳۹۷ش در مراسم رونمایی از کتاب تحریر الاصول، آخوند خراسانی را جزء مولدان علم در حوزه علمیه برشمرده و با اشاره به اصالت افغانستانی ایشان تصریح کرده است که وی یک قرن است که حوزه‌های علمیه را تحت شعاع قرار داده است. به‌نظر جوادی آملی ما یک دلال علمی داریم و یک مبتکر و تولید کننده. ایشان اخوند خراسانی را مُوّلِد می‌داند و به همین خاطر گلایه‌مند است که بعد از یک قرن گویا هنوز ما نو‌آوری نداریم و این برای حوزه‌های علمیه می‌تواند ننگ تلقی شود.

بعد از شلیک توپ به مجلس در ۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ق توسط محمدعلی شاه، آخوند خراسانی، حکم به جهاد و مبارزه داد و در نهایت مشروطه خواهان قدرت را به‌دست گرفتند، اما بعد از اندک زمانی ناچار آخوند خراسانی مجبور به جبهه گیری علیه مشروطه شد، از جمله کارهای خلاف سران مشروطه: اعدام شیخ فضل الله نوری، در مجله حبل المتین به اسلام و روحانیون توهین و فحاشی شده بود که آخوند تلگرافی ارسال نمود و خواستار توقیف این روزنامه شد، تبعید ملا قربانعلی زنجانی از مجتهدان و ترور بهبهانی که گفته می‌شد به دستور تقی زاده بوده است.

موردی که آخوند خراسانی به مبارزه با آن پرداخت و تا وفاتش نیز درگیر آن بود، مبارزه با حضور سربازان روس در ایران بود، با اینکه حدود ده ماه از تشکیل مجلس دوم می‌گذشت ولی برای خروج روس‌ها از کشور اقدامی نشده بود، بنابراین آخوند خراسانی طی پیامی به مردم ایران آن‌ها را از خرید اجناس روسی برحذر داشت. آخوند خراسانی در نجف سه مدرسه علمیه بنا کرد که به مدرسه آخوند شهرت پیدا کرد: مدرسه بزرگ، مدرسه متوسط و مدرسه کوچک، همچنین به تأسیس چند مدرسه علوم جدید نیز در نجف، کربلا و بغداد، که بیشتر محصلان آن‌ها ایرانیان بودند و زبان فارسی نیز از مواد درسی بود، کمک کرد.

آخوند خراسانی نقل می کردند: در ابتدای طلبگی و ورود به نجف، زمانی در مسجد سهله یک اتاق مشرف به حیات برای ریاضت خودم انتخاب کرده بودم و در آن مشغول مراقبه و امور ریاضتی بودم. یک اتاق دیگر در کنار این اتاق قرار داشت که به وسیله ی یک درب به این اتاق متصل بود ولی این درب همیشه بسته بود و من هیچگاه به داخل آن نرفته بودم. در یک زمان که در حال مراقبه بودم سر و صدای زیادی که ناشی از رفت و آمد تعدادی اشخاص بود از اتاق کناری به گوشم رسید.

در حالیکه در آن وقت کسی در اتاق نبود. صداهایی هم می آمد که حاکی از چینش سفره ی غذا بود. بعد ناگهان درب بین دو اتاق از طرف داخل باز شد و  شخصی نزد من آمد و گفت آقا فرموده اند: کاظم را پیش من بیاورید. من وارد اتاق شدم.

نوری فوق العاده زیاد وجه مبارک امام عصر، مانع از نگاه خیره به ایشان می شد. دو طرف سفره (که حالتی مستطیل داشت) افرادی بودند و امام عصر هم در طرف مقابل و در ضلع کوچک تر نشسته بودند و ظرف غذایی مقابل روی مبارکشان بود و مقداری از غذای درون آن را تناول فرموده بودند. آقا دستور فرمود که من در سمت مقابل ایشان و به قرینه ایشان بنشینم و دستور دادند که ظرف غذای ایشان را برای من بیاورند. ظرف غذا را آورده و من باقی مانده غذای مبارک حضرت را تناول کردم. بعد امر به بیرون رفتن شد و من به اتاق خودم بازگشتم و در بسته شد و از پنجره اتاق خودم که مشرف بر حیات مسجد کوفه بود چند اسب را دیدم که سرپا ایستاده اند. آقا و افراد همراهشان سوار بر اسب ها شدند و به محض سوار شدن از دیده ناپدید گشتند. از همان زمان بود که بنده در خودم تحول علمی عجیبی را مشاهده کردم.

سید مهدی قاضی از پدر عارف خود سید علی آقا قاضی طباطبایی تبریزی نقل می‌کردند: روزی آیت الله سید محمد سعید حبوبی پیش من آمدند. حبوبی فرمود: در روزگاری که در درس آخوند خراسانی شرکت می‌کردیم، روزی در قبرستان وادی السلام نجف مشغول ریاضت و مراقبه بودم که یک دفعه به ذهنم خطور کرد مقامات انفسی و باطنی را که من طی کرده‌ام، استادم آخوند خراسانی هم دارا نیست. به محض خطور این فکر، مکاشفه‌ای روی داد و مشاهده کردم به عوالمی سیر داده می‌شوم و یک نفر هم با فاصله زیادی از من در حال حرکت و سیر است. هر چه خواستم خودم را به او برسانم، نتوانستم. پرسیدم: او کیست؟ جواب دادند: استاد تو، آخوند خراسانی و تو هیچ گاه نمی توانی به او برسی.

نقل است: پس از وفات آخوند خراسانی، جسد ایشان به طور سالم و تمیز از درون قبر نمایان شده بود‌.

 

از منظر فرهیختگان

سید جمال الدین گلپایگانی می‌ فرمود: توحیدی که آخوند خراسانی داشت، هیچ کس نداشت.

آقای شاه آبادی می‌ گفت: پدرم مرحوم آیت الله شاه آبادی خیلی به آخوند اعقاد داشت و با اینکه به میرزا محمدتقی شیرازی ارادت داشت و ایشان آیتی در تقوا بود، آخوند را فوق ایشان می‌دانست!

محمد حسین طهرانی می گفت: آخوند خراسانی تالی تلو معصوم بود.

آیت الله شاه آبادی شرحی بر کفایه آخوند خراسانی نوشته‌اند و هر جا به نام استاد می‌رسند، می‌نویسند: روح من فدای او باد (روحی فداه)؛ و آن مقدار به علمیت استاد معتقد بود که هر کس به کفایه اشکال می‌نمود ایشان می‌ گفتند: نگو اشکال، بگو نفهمیدم!

محمد علی شاه آبادی در مورد ایشان می گفت: آخوند خراسانی یکپارچه حقیقت و سراسر تفکر و تعقل بود و بدایت فکر آخوند، نهایت فکر دیگران است.

محمد حسین غروی اصفهانی در مورد برخی از مطالب ایشان می نوشت: آنچه استاد ما فرموده در توان فهم ذهن قاصر بنده نیست.

 

اساتید

  • شیخ مرتضی انصاری
  • میرزای شیرازی
  • سیدعلی شوشتری
  • ملا حسینقلی همدانی
  • سید ابوالحسن جلوه

 

شاگردان

  • محمدحسین نائینی
  • سید ابوالحسن اصفهانی
  • حسین طباطبایی بروجردی
  • حاج آقا حسین قمی
  • محمد حسین کاشف الغطا
  • محمدحسین غروی اصفهانی
  • آقا ضیاء عراقی
  • میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
  • سید احمد کربلایی
  • سید علی قاضی طباطبایی
  • عبدالکریم حائری یزدی
  • محمدعلی شاه آبادی
  • محمدتقی بافقی
  • حسنعلی نخودکی اصفهانی
  • سید جمال الدین گلپایگانی

 

آثار

  • کفایة الاصول
  • الفوائد
  • تکملة‌ التبصرة
  • ذخیرة‌ العباد فی یوم‌ المعاد

 

عروج ملکوتی 

محمدکاظم خراسانی در سحرگاه سه‌شنبه ۲۰ ذی‌الحجه ۱۳۲۹ق، در منزل خود، پس از اقامه نماز صبح در ۷۴ سالگی درگذشت. برخی مرگ او را بر اثر مسمومیت دانسته‌اند. پس از تشییع، عبدالله مازندرانی بر پیکر وی نماز گزارد و در مقبره حبیب الله رشتی واقع در صحن حرم امیرالمومنین علیه السلام  به خاک سپرده شد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *