نوشته‌ها

زندگینامه محمد هادی تألهی همدانی

 

به نام آفریننده عشق

 

محمدهادی تألهی همدانی (1321-1417ق)، فقیه، عارف و از اساتید معاصر حوزه علمیه همدان بود. وی در شب جمعه پنجم شوال سال 1321ق (برابر با 1279ش) در خانواده‌ای روحانی در همدان متولد شد.

 

ویژگی ها

پدرش مرحوم آیت‌ الله شیخ مرتضی تألهی از بزرگان عصر خود به شمار می‌رفت. ایشان در تقوا، فقاهت، حکمت، فلسفه و عرفان صاحب‌نظر بود. اجداد محمدهادی، همگی از اهل فضل و کمال و تقوا و متوطن در همدان بودند. آیت‌ الله تألهی همدانی، به علت اینکه تنها فرزند ذکور خانواده بود بعد از وفات پدر بزرگوارش سرپرستی خانواده را برعهده گرفت. لذا نتوانست به خارج از همدان و به مراکز علمی آنجا عزیمت نماید بنابراین کلیه تحصیلاتش را در همدان گذراند.

تألهی همدانی، مقدمات و سطح دروس حوزه را نزد پدر و عموی خود گذرانده، سپس سال‌های متمادی به تحصیل و تدریس در مدرسه زنگنه همدان مشغول شد. علاوه بر این، از بزرگانی که در گوشه و کنار شهر می‌زیستند بهره گرفت. از مهم‌ترین اساتیدش، مرحوم آیت‌ الله حاج میرزا علی‌آقا خلخالی بود که از علما و بزرگان نجف اشرف و مورد تأیید آیت عظام اصفهانی و نائینی به شمار می‌رفت.

محمدهادی از وی بهره‌های فراوانی برده و با وی مأنوس بود و در بیشتر اوقات در نماز جماعت ایشان حاضر می‌شد. ایشان همچنین از مرحوم آیت‌الله حاج سید علی نجفی که از شاگردان مبرز آخوند ملا حسینقلی همدانی بودند، استفاده نمود. او در مسیر سیر و سلوک، سال‌ها نزد آیت‌ الله شیخ علی گنبدی و آیت‌ الله سید علی عبر که از شاگردان ملا حسینقلی همدانی به شمار می‌رفت، حاضر شد.

آیت‌الله تألهی مراتب علم و طهارت و تقوا را چنان با شوق و شتاب طی کرد که مورد تجلیل عالمان ربانی و پویندگان مسیر حقیقت قرار گرفت تا آنجا که از آیات عظام محمدحسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، عبدالهادی حسینی شیرازی اجازاتی دریافت نمود.

آیت الله حسن زاده آملی برای شرکت در همایش بزرگداشت مرحوم آیت الحق ملا حسینقلی همدانی، به همدان آمده بودند. حال آیت الله تألهی مساعد نبود؛ اما با وجود کسالت این دیدار را پذيرفتند. علامه حسن زاده آملی ابتدا عرض کردند: آقا از بزرگان و اساتیدتان بفرمایید و بعد درخواست نصیحت کردند؛ که ایشان فرمودند: زیره به کرمان بردن است.

بالاخره قبول کردند. کمی از اساتیدشان آیت الله شیخ مرتضی تألهي، آیت الله میرزا علی آقا خلخالی و آیت الله سید علی عرب فرمودند. سپس کمی درباره «ذکر» سخن گفتند و اینکه انسان دائما باید ذاكر باشد و باید عالم را محضر حق تعالی ببیند و پیرامون این موضوع مطالبی را بیان فرمودند. در بین سخنان ایشان، آیت الله حسن زاده می فرمودند: آمنتُ… آمنتُ… .

آیت الله حسن زاده بسیار به وجد آمده بودند و گویی شوق، وجودشان را فراگرفته بود، دستان آیت الله تألهی را در دست گرفته بودند و نوازش میکردند و می فرمودند: آقاجان شما از اوتاد هستید، شما به مقام عندیت رسیده اید. برکت ها به (خاطر) وجود شما به ما می رسد. وقتی برای پذیرایی میوه و چای آوردند، علامه حسن زاده دو میوه برداشتند و فرمودند اینها را برای تبرک با خود می برم.

آیت الله تألهی با اینکه کسالت داشتند و پله های خانه زیاد بود ولی آن همه پله را پایین آمدند و تا درب خروجی منزل، آیت الله حسن زاده را بدرقه فرمودند. بعد از این دیدار به همراه آیت الله حسن زاده به دیدار یکی دیگر از بزرگان و مشاهیر عرفان همدان رفتیم. وقتی از منزل ایشان بیرون آمدیم به آیت الله تألهی اشاره کردند و سه بار فرمودند: آن شیخ… آن شیخ … آن شيخ.

محمد حسن معزی تهرانی می گوید: روزی به همراه آیت الله معزی تهرانی برای دیدن ایشان از قم به همدان آمدیم. اولین ملاقات این دو عارف وارسته با یکدیگر بود. در همان جلسه اول حدود دو ساعت باهم در خلوت گفتگو کردند. بعد از دیدار دیدم قبای آیت الله معزی از گریه خیس شده بود. بعد فرمودند: چرا ما دیر به ایشان رسیدیم؟ پس از این دیدار گفتم بیایید به مقبره بوعلی سینا برویم، گفتند بوعلی را دیدم. گفتم به مقبره باباطاهر برویم، گفتند او را هم دیدم. فرمودند: همه را در ایشان دیدم.

آیت الله انصاریان می گوید:

همان سال بنده برای بازدید به منزل ایشان رفتم و نمی دانستم در چه منزلی زندگی میکنند. وارد شدم، دیدم منزلی است که از همه زر و زیورهای دنیا خالی است، فقط یک فرش معمولی پهن بود، در و دیوار آجری و رنگ پریده و اتاق هایی با تیر چوبی و خانه ای محقر بود. من همانجا گفتم: اگر کسی ایشان را ببیند، کاملا طبق روایاتی است که برای ما از زندگی حضرت مسیح بیان شده است، انسان یاد زندگی عیسی بن مريم می افتد.

این رفت و آمد بنده ده سال ادامه داشت. هر سفری که آمدم ایشان به دیدن بنده آمدند و بنده هم به بازدید ایشان رفتم. هرشب هم پای منبر بنده در مهدیه همدان تشریف می آوردند. ایشان اهل بکاء بودند. فوق العاده نسبت به حضرت صديقه کبری و أميرالمؤمنين علیهما السلام ارادت داشتند. من از روی منبر می دیدم وقتی ذکر مصیبت میکنم، مثل آدم داغ دیده گریه می کنند.

به شدت متواضع و فروتن بودند، از اینکه مُصِر بودند بیایند به دیدن طلبه جوان ۲۸ ساله، می توان شدت تواضع و عظمت ایشان را دریافت. از چند نفر پرسیدم برای من مهم بود که همه میگفتند ما گناهی از ایشان سراغ نداریم. ایشان از اولین روحانیونی بودند که در زمان جنگ به تشییع جنازه شهدا می رفتند. ایشان می فرمودند: خداوند به امام خمینی توفیقات ویژه داده که توانسته است چراغ دین را از خاموش شدن در این مملکت حفظ کند و در آینده هم این چراغ روشن می ماند.

از منظر فرهیختگان

آیت‌الله بهجت: «ایشان مایه برکت برای این شهر (همدان) است. قدر ایشان را آیندگان خواهند دانست».

محمدصادق حسینی طهرانی: «مرحوم علامه والد (علامه محمدحسین حسینی طهرانی) همواره می‌فرمودند که مرحوم حضرت آیت‌ الله انصارى می‌فرمودند: در همدان دو نفر بى‌هوا هستند، یکى آیت‌الله حاج سید مصطفى هاشمى و دیگرى آیت‌ الله تألهى و آیت‌ الله تألهى بى‌هواترند و وقتى رفقاى همدان از ایشان پرسیده بودند که در غیاب شما در نماز چه کسى شرکت کنیم، فرموده بودند در نماز یکى از این دو نفر.»

ملاعلی همدانی: «ایشان سلمان زمان هستند. گاهی بلا به همدان نزدیک می شود، ولی به احترام حاج شیخ هادی از شهر دور می شود.»

آیت الله انصاری همدانی: «نماز خواندن پشت سر ایشان لیاقت می خواهد.» آیت الله تألهی نیز فرموده بودند: «من و آقای انصاری یک روح بودیم در دو بدن.»

محمدتقی انصاری همدانی: «قبل از اینکه علامه حسن زاده آملی برای شرکت در کنگره بزرگداشت مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی به همدان بروند با ایشان تماس گرفتم و خدمتشان گفتم اگر همدان بروید و به دیدن آیت الله تالهی نروید مثل این است که به مشهد برويد وحرم نروید، ایشان فرمودند عجب! و خیلی تعجب کردند. روز ملاقات با اینکه تا آن تاریخ ایشان را ملاقات نکرده بودند در همان دیدار اول خم می شوند تا پای ایشان را ببوسند اما ایشان نگذاشته بودند.»

علامه حسن زاده آملی: «هیهات که حوزه قم مثل ایشان تحویل بدهد، من فانی در تالهی شدم.»

اسماعیل دولابی: «من شاگرد کوره آجرپزی در تهران بودم؛ تعريف شيخ جواد انصاری را شنیدم و برای دیدن ایشان به همدان آمدم. دیدم اینها دوقلو هستند. صبح تا ظهر در جولان محضر آقای تألهی بودیم و ظهر تا شب محضر آقای انصاری.»

محمد علی عراقچی به کسانی که برای شنیدن نصیحت و موعظه خدمت ایشان رسیده بودند فرموده بود: «با بودن آقای تألهی نباید سراغ امثال ما بیایید. ما جامانده های کاروان تألهی هستیم. اوست که به وصال و لقاء رسیده است.»

 

آثار

  • حاشیه بر قواعد انصاری
  • شرحی بر مجموعه حاج ملاهادی سبزواری
  • رساله‌ای در معرفت نفس
  • رساله‌ای در برکات و مشتبهات قرآن مجید
  • رساله‌ای درباره حضرت مهدی(عج)
  • رساله‌ای در تعقیبات نماز

 

عروج ملکوتی

این فقیه عارف سرانجام در سال 1417ق برابر با 1375ش در 96 سالگی به علت کهولت سن، دار فانی را وداع گفت و در باغ بهشت همدان مدفون گردید.