نوشته‌ها

زندگینامه حضرت ارمیا (ع)

 

به نام آفریننده عشق

 

ارمیای نبی یکی از پیامبران بزرگ بنی‌اسرائیل در دوره سقوط اورشلیم به‌ دست بُخْتُ نُصَّر می باشد. ارمیا ابن ‌حلقیا از پیامبران یهود در قرن ۶‌ـ‌۷ قبل از میلاد بوده که در قرآن به‌ طور صریح از او نامی به‌ میان نیامده است؛ ولی منابع تاریخی و تفسیری و روایی در ذیل برخی آیات از او یاد‌ کرده‌اند.

 

واژه «یرمیا‌=Jeremiah» در زبان عبری به‌معنای «رفعت یافته از سوی خدا، منصوب از سوی او، خدا تیر می‌افکند یا به زیر می‌اندازد» آمده است. ارمیا در عهد عتیق اهمّیت ویژه‌ای داشته است و کتاب مستقلی به نام او در اسفار تورات به چشم می‌خورد. او بنا به گزارش تورات در روستای عناتوت در نزدیکی اورشلیم (واقع در ۶ کیلومتری شرق بیت‌المقدس کنونی) از خانواده‌ای کهانت ‌پیشه به دنیا آمد.

سکونت خانواده او در منطقه‌ای موسوم به بنیامین، احتمالا نشان‌ دهنده انتساب وی به شاخه بنیامینی از بنی‌اسرائیل است. ارمیا در دوره افول آشوریان و به قدرت رسیدن بابلیان و رقابت آن دو امپراتوری با حکومت مصر می‌ زیسته است. ارمیا هم‌ زمان با پادشاهی یوشیا به نبوّت می‌ رسد.

یوشیا با دست یافتن به نسخه‌ای مفقود از شریعت موسی، تصمیم می‌ گیرد در یهودیه به اصلاحات گسترده مذهبی و فرهنگی و اجتماعی دست زند. گفت و گوها و مناجات‌ های ارمیا با خداوند در آغاز دوره رسالتش به این دوره مربوط می‌شود که در بخش‌ های نخست سِفْر او گرد آمده است.

او پادشاه و بزرگان یهود و عموم مردم را به‌دلیل نقض حکام روز شنبه و پرستش رب النوع خورشید و گناهان دیگر توبیخ‌ می ‌کرد. پیامبران دروغین از روی فریب در برابر انذارهای او، مردم را به امیدهای نابجا مژده داده، نعمت و آسایش را برای یهودیان در آینده نزدیک پیش ‌بینی می‌کردند. ازاین‌ روی ارمیا، به پیامبر شر لقب یافته بود و مردم از او بیزاری جسته، نفرینش می‌کردند.

گریه و اندوه فراوان او بر قومش از وی پیامبری گریان و اندوهناک به نمایش گذاشته است: «کاش که سر من آب بود و چشمانم چشمه اشک، تا روز و شب بر کشتگان دختر قوم خود می‌گریستم». رسالت ارمیا، پیام انتقام خدا از ملتی گناهکار است. در کتاب وی به احساس شدید مسؤولیت در برابر خداوند و گوهر پیوند انسان با خدا بر می ‌خوریم. پیام او، پیام معنویت و عرفان است.

داستان ارمیا با روایتی از حسن بصری آغاز می‌شود که درباره زهد و پارسایی او است. وی در این روایت، فرزند پادشاهی معرّفی شده که به رغم اصرار پدر، از ازدواج پرهیز می‌کرده و به کناره ‌گیری از مردم تمایل داشته است تا آن که سرانجام وحی الهی بر او نازل شد.

ارمیا از ناتوانی خویش در انجام این مسؤولیت بزرگ به خدا شکوه می‌برد و از او یاری می‌خواهد. خداوند از قدرت بی‌ نهایت خویش و اراده بی‌تغییر خود و حمایت مدامش از ارمیا و همراهی‌اش با او در انجام این مسؤولیت یاد می‌کند و پس از گناهان و فساد اقشار گوناگون بنی‌ اسرائیل از پادشاهان، کاهنان، عابدان و… سخن گفته، سرانجام از عذاب سخت خویش با فرستادن پادشاهی ستمگر برای تخریب اورشلیم خبر می‌دهد.

ارمیا با شنیدن این پیام، فریاد می‌کشد و پیراهن پاره می‌کند و خاکستر بر سر می‌فکند و به سان روایت توراتی، به بدبختی خویش نفرین می‌فرستد. خداوند بر حال وی تأسف خورده، به او دلداری می‌دهد که عذاب خود را پیش از رضایت ارمیا بر آنان فرو نفرستد تا آن که مدّتی بعد بر گناهان و طغیان بنی‌اسرائیل افزوده، و بُخت نُصَّر به‌سوی اورشلیم روانه می‌شود. در همین هنگام، فرشته‌ ای در لباس آدمی نزد ارمیا آمده، از او درباره خانواده ناسپاس خویش که پاسخ همه محبّت‌ هایش را به دشمنی داده‌اند، شکایت می‌برد.

ارمیا پس از دو بار سفارش به مدارا و نرمی، بار سوم که از فساد و آلودگی اخلاقی آن خانواده باخبر می‌شود، خشم آن شخص را از روی حق و عدل می‌شمرد و بر آنان نفرین فرستاده، عذاب خداوند را برایشان می‌خواهد. در همین آن، صاعقه‌ای بر بیت المقدس فرود می‌آید و آن را به آتش می‌ کشد و خداوند ارمیا را از حقیقت ماجرا آگاه می‌ سازد. در این هنگام، ارمیا میان پرندگان آسمان به پرواز آمده، سپس دیگر حوادث هجوم بُختُ نُصَّر رخ می‌دهد.

 

آن‌ گاه خداوند او را ۱۰۰ سال می‌ میراند؛ سپس دوباره در دوره بازگشت بنی‌اسرائیل از تبعید بابل و آبادی مجدّد اورشلیم به حیات باز ‌می‌گرداند: «فَاَماتَهُ الله مِائَةَ عام ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کم لَبِثتَ قالَ لَبِثتُ یومـًا اَو بَعضَ یوم‌…». در روایتی از وهب‌ بن منبه پس از نقل ماجرای مذکور، برای ارمیا حیاتی طولانی قائل شده و او را هم ‌چنان زنده شمرده‌اند.

نقل ‌شده که آیات مورد بحث، درباره عزیر هستند. فیض کاشانی برای حل تعارض روایات، احتمال داده که ماجرای مذکور به‌طور جداگانه درباره هر ‌یک از عزیر و ارمیا اتّفاق افتاده است. برخی نیز با استناد به سیاق آیات که درباره منکران رستاخیز است، آیه مزبور را مربوط به انسانی کافر و نه پیامبری مؤمن شمرده‌اند.

بنا به برخی روایات سنی و شیعی، ارمیا پس از خراب شدن بیت‌ المقدس یا هنگام بازگشت از مصر، با مقداری آب و غذا به راه می‌افتد و در گوشه‌ای بیرون شهر با نگاه به خرابه ‌های آن از خود می ‌پرسد: چگونه خداوند این شهر یا این جمع مردگان را پس از مرگ و نابودی دوباره برپا می‌دارد: «اَو کالَّذی مَرَّ عَلی قَریة و هِیَ خاوِیةٌ عَلی عُروشِها قالَ اَنّی یحیی هـذِهِ اللّهُ بَعدَ مَوتِها»

ماجرای حمله بُختُ نُصَّر در روایات اسلامی، به‌ طور معمول در سوره اسراء نقل می‌ شود: «و‌قَضَینا اِلی بَنی اِسرءیلَ فِی الکتـبِ لَتُفسِدُنَّ فِی‌الاَرضِ مَرَّتَینِ… فَاِذا جاءَ وَعدُ اُولـهُما بَعَثنا عَلَیکم عِبادًا لَنا اولی بَأس شَدید…فَاِذا جاءَ وَعدُ الأخِرَةِ لِیسوءوا وُجوهَکم‌…».

در این آیات، از دو دوره افساد بنی‌ اسرائیل و دوبار انتقام الهی از آنان یاد‌ شده است. برخی، دوره نخست افساد را به زندانی ساختن ارمیا و کشتن زکریا مربوط دانسته، و عده‌ای دیگر، دوره دوم را مربوط به حبس و شکنجه ارمیا شمرده‌اند.

قرطبی، ذیل آیه ۱۱ انبیاء «و‌ کم قَصَمنا مِن قَریة کانَت ظالِمَةً» ارمیا را پیام آور نزول غضب خداوند بر عرب‌ های حجاز می‌داند. آنان که طغیان و فساد را به سر حد نهایی رسانده و پیامبرشان را کشته بودند، مورد غضب خدا قرار گرفتند و ارمیا از سوی خدا نزد بخت نُصَّر آمده و او را برای انتقام از ایشان به آن دیار می ‌فرستد.

خداوند پیش از حمله بخت نُصَّر به ارمیا مأموریت می‌دهد که معد بن عدنان، جد پیامبر را از جزیرة‌العرب خارج سازد. به ماجرای نجات معد بن‌ عدنان به ‌گونه‌ای افسانه وار و گسترده در منابع اسلامی توجه شده است و او را در زمره پیامبرانی بر شمرده‌اند که مژده ظهور پیامبر اسلام را داده‌اند.

 

معجزات و کرامات

برخی منابع کلامی شیعه در اثبات عقیده رجعت، به ماجرای زنده شدن هزاران نفر از بنی‌ اسرائیل پس از مرگ ناگهانی استدلال و ارمیا را پیامبر آنان معرّفی کرده‌اند. شیخ صدوق از این ماجرا چنین حکایت می‌کند: آنان که از بیماری طاعون رنج می‌بردند، برای رهایی از آن، همگی از شهر خارج شده، به ساحل دریا پناه می‌برند.

آنگاه فرمان مرگ از سوی خداوند بر آنان فرود می‌آید، سپس ارمیا با گذر از جمع مردگان به خداوند روی کرده و از او حیاتی دوباره را برای آنان خواستار می‌شود و بدین ترتیب، همگی به حیات باز‌ می‌ گردند. در منابع دیگر، نام این پیامبر، حزقیل یاد‌شده است.

 

عروج ملکوتی

در برخی منابع اسلامی به جریان سنگسار شدن وی به‌ وسیله یهودیان مصر یا عرب‌ های حجاز اشاره، و روز شهادت او نیز در برخی منابع شیعی، ۲۳ ذی‌ قعده دانسته شده است. آرامگاه این پیامبر در استان سمنان، روستای ارمیان قرار دارد.