نوشته‌ها

ویژگی های امام زمان (عج)

 

به نام آفریننده عشق

 

در این مقاله می خواهیم به ویژگی های شخصیتی و ظاهری حضرت مهدی (عج) اشاره کنیم.

شناخت امام زمان(عج) امری لازم و واجب برای هر شیعه و مسلمان می باشد زیرا اگر کسی امام خود را نشناسد خدای خود را نیز نمی تواند بشناسد و پیامبر اکرم (ص) در اهمیت این امر فرموده اند:

هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است!

حضرت مهدی(ع) تنها امید هر نا امیدی در این دوران است. تنها امید ضعفا, تنها امید فقرا, تنها امید مظلومان, تنها امید کودکان و تنها امید تمام جهانیان برای ظهور یک منجی اصلاح گر و هدایت کننده.

در حدیثی داریم که امام مانند رفیقی دلسوز و پدری مهربان است و این ویژگی در مورد همه ائمه هست خصوصا امام زمان (عج) با توجه به اینکه ایشان در دورانی قرار دارند که ظلم و جور و فسق و فجور به اوج خود رسیده است و مطمئن باشید امام زمان (عج) تمام این سختی ها و مشکلات را می بیند و حتی خودش هم برای ظهور خودش دعا می کند.

 

خصوصیات ظاهری امام

عمران پسر حصين مى‏گويد: به رسول خدا(ص) گفتم: اين مرد (مهدى) را برايم توصيف كن و شمّه ‏اى از حالات او را بيان فرما. پيامبر(ص) فرمود: «او از فرزندان من است؛ اندامش چونان مردان بنى اسرائيل سخت و ستبر است؛ به هنگام سختى و گرفتارى امّت من قيام مى‏كند؛ رنگ چهره ‏اش به عرب‏ها شباهت دارد؛ قيافه ‏اش چون مرد چهل ساله می نمايد؛ صورتش چون پاره ماه می درخشد؛ زمين را پر از عدل و داد مى‏كند آن‏گاه كه آكنده از ظلم و ستم شود. بيست سال زمام امور را در دست دارد و همه شهرهاى كفر، چون قسطنطنيه، روم و… را می گشايد».

امام حسن مجتبى(ع) می فرمايد: «… خداوند عمر حضرت مهدى(عج) را در روزگار غيبت طولانى می ‏گرداند. پس از آن با قدرت بی پايانش او را از چهره جوانى كم‏تر از چهل‏ سال ظاهر می كند.»

امام صادق(ع) می ‏فرمايد: «زمانى كه حضرت قائم(عج) ظهور می كند، مردم او را انكار می ‏كنند و كسى بر او درنگ نمی ‏كند جز آنان كه خداوند در عالم ذر از آنان پيمان گرفته است. آن حضرت در چهره جوانى كامل و موفّق – معتدل – ظاهر می ‏شود.»

ابوبصير می ‏گويد: به امام صادق(ع) گفتم: از پدر شما شنيده ‏ام كه امام زمان(عج) سينه ‏اى گشاده و كتف ‏هايى باز و عريض دارد. حضرت فرمود: «اى ابا محمد! پدرم زره پيامبر(ص) را پوشيد؛ ولى برايش بلند بود؛ به ‏طورى كه بر زمين می ‏رسيد. من نيز آن را پوشيدم؛ ولى بر قامتم بلند بود؛ ولى آن زره بر قامت حضرت قائم چنان مناسب و اندازه است كه بر بدن رسول خدا(ص) اندازه بود و قسمت پايين آن زره كوتاه است؛ به ‏طورى كه هر بيننده گمان می كند اطراف آن را گره زده ‏اند.»

يعقوب پسر شعيب می گويد: امام صادق(ع) فرمود: «آيا نمی خواهى پيراهنى را كه حضرت قائم به هنگام ظهور، بر تن دارد به تو نشان دهم؟» عرض كردم: البته مايلم آن را ببينم. حضرت، صندوقچه‏ اى را خواست و آن را گشود و از آن پيراهن كرباسى بيرون آورد و آن را باز كرد و در گوشه آستين چپ آن لكه خونى بود.
امام(ع) فرمود: «اين پيراهن پيامبر(ص) است و در روزى كه چهار دندان پيشين حضرت را (در جنگ احد) شكستند، آن را بر تن داشت و حضرت قائم(عج) در حالى كه اين پيراهن را بر تن دارد، قيام می كند. من آن خون را بوسيدم و بر ديده خود نهادم. آن‏گاه حضرت لباس را پيچيده و برداشت.»

 

خصوصیات اخلاقی امام

حضرت رضا(ع) می ‏فرمايد: «مهدى(عج) داناترين، بردبارترين و پرهيزگارترين مردمان است. او از همه انسان‏ها بخشنده ‏تر، شجاع‏تر و عابدتر است.»

عثمان بن حمّاد مى‏گويد: در مجلس امام صادق(ع) حاضر بودم كه شخصى به حضرتش عرض كرد: حضرت على (ع) لباسى سخت می پوشيد كه ارزش آن چهار درهم بود؛ امّا شما لباس ارزشمندى بر تن داريد! حضرت در پاسخ فرمود: «على(ع)در زمانى آن لباس را می پوشيد كه مورد انكار و اعتراض قرار نمی گرفت. بهترين لباس هر زمان، لباس مردم آن دوران است. هنگامى كه قائم ما قيام كند، نظير لباس على(ع) را می پوشد و از سياست و خط مشى آن حضرت پيروى مى‏كند.»

حضرت علی (ع) می ‏فرمايد: «حضرت مهدى(عج) در مسير حركت خود به يكى از سادات حسنى كه دوزاده هزار نفر رزمنده را به همراه دارد، برخورد مى ‏كند؛ حسنى در مقام احتجاج بر می ‏آيد و خود را سزاوارتر به رهبرى می ‏داند. حضرت در پاسخ او می گويد: «من مهدى هستم». حسنى می پرسد: آيا دليل و نشانه ‏اى دارى تا با تو بيعت كنم؟ حضرت به پرنده ‏اى كه در آسمان در حال پرواز است، اشاره مى ‏كند و آن پرنده فرود مى ‏آيد و در دستان حضرت قرار می گيرد. آن‏گاه به قدرت خداوند لب به سخن می ‏گشايد و بر امامت حضرت مهدى(عج) گواهى مى‏دهد.
براى اطمينان بيشتر سيّد حسنى، امام(ع) چوب خشكى را به زمين فرو می برد؛ آن چوب سبز مى‏شود و شاخ و برگ می دهد. بار ديگر، پاره سنگى را از زمين بر مى‏دارد و با يك فشار آن را خرد كرده، همانند خمير نرم مى‏كند.
سيّد حسنى با ديدن آن كرامات به حضرت ايمان مى ‏آورد و خود و همه نيروهايش تسليم امام(ع) می شوند و حضرت او را به عنوان فرمانده نيروى خط مقدّم می گمارد.»

امام باقر(ع) می ‏فرمايد: «هنگامى كه حضرت قائم(ع) ظهور می كند، پرچم پيامبر(ص) و انگشتر سليمان و سنگ و عصاى موسى همراه او خواهد بود. پس به امر حضرت در بين سپاهيان اعلام می شود كه كسى زاد و توشه براى خود و علوفه براى چهارپايان بر ندارد. برخى از همراهان می گويند: او می خواهد ما را به هلاكت بيندازد و مركب‏هاى ما را از گرسنگى و تشنگى نابود كند. اصحاب با حضرت حركت مى ‏كنند. به اوّلين جايى كه می رسند، حضرت سنگ را بر زمين می ‏كوبد و آب و غذا براى نيروها و علوفه براى حيوانات بيرون مى ‏آيد و از آن استفاده مى ‏كنند تا به شهر نجف مى‏ رسند.»

 

این بود خلاصه ای از خصوصیات زیبای قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه الشریف

برای دانستن نشانه های غیر حتمی ظهور می توانید این مقاله و برای خواندن نشانه های مفصل آخرالزمان می توانید این مقاله را مطالعه نمایید.

آخرالزمان چه زمانی است؟

 

به نام آفریننده عشق

 

در روایات رسیده از اهل بیت(ع) و هم چنین روایات ادیان دیگر مانند ادیان مسیحی و یهودی اخباری از آخرالزمان و پایان دنیا آمده است.

آخرالزمان معمولا به زمانی گفته می شود که آخرین حجت الهی غیبتی طولانی داشته تا آنجا که مردم به طور کلی سبک زندگی خود را تغییر داده و غرق در مادیات می شوند و در این زمان است که ما باید منتظر منجی بشریت که آن هم در ادیان مختلف با تعابیر گوناگونی آمده است باشیم و پس از آن نیز برپایی قیامت و پایان دنیا…

اما اینکه آخرالزمان چه مشخصاتی دارد و از کجا بدانیم ما در این زمان حضور داریم یا خیر باید به حدیث امام صادق(ع) مراجعه کنیم.

 

120 نشانه آخرالزمان

امام صادق علیه السلام در حدیثی طولانی نشانه های آخرالزمان را برای ما بیان می کنند و وظیفه ما را در این دوران یادآور می شوند:

  1. آنگاه كه ديدي حق مرده و اهل حق از ميان رفتند.
  2. و ديدي كه ستم همه جا را گرفته است.
  3. و ديدي كه قرآن فرسوده شده و بدعتهايي از روي هوا و هوس در مفاهيم آن آمده است.
  4. و ديدي كه دين بي محتوا شده، همانند ظرفي كه آن را واژگون نمايند.
  5. و ديدي كه اهل باطل بر اهل حق بزرگي جويند.
  6. و ديدي كه شر آشكار است و از آن نهي نمي شود و هر كه كار زشت انجام دهد معذورش دارند.
  7. و ديدي كه فسق آشكار گرديده و مردان به مردان و زنان به زنان اكنفا كنند.
  8. و ديدي كه شخص مؤمن سكوت اختيار كند و سخنش را نپذيرند.
  9. و ديدي كه شخص فاسق دروغ گويد و كسي دروغ و افترايش را بر او باز نگرداند.
  10. و ديدي كه بچه كوچك مرد بزرگ را خوار شمارد.
  11. و ديدي كه پيوند خويشاوندي بريده شد.
  12. و ديدي كه هركه را بكار بد بستايند خوشحال گردد و سخن گوينده را به خودش باز نگرداند.
  13. و ديدي كه پسر بچه همان كند كه زنان كنند.
  14. و ديدي كه زنان با زنان تزويج كنند.
  15. و ديدي كه مداحي و چاپلوسي فراوان شده.
  16. و ديدي كه مرد مال خود را در غير راه خدا خرج كند و كسي از او جلوگيري نكند.
  17. و ديدي كه چون شخص مؤمني را ببينند، از كوشش و تلاش او به خدا پناه برند.
  18. و ديدي كه همسايه، همسايه خود را اذيت كند و مانعي براي او در اين كار نباشد.
  19. و ديدي كه كافر خوشحال است از آنچه در مؤمن مي بيند و شاد است از اينكه در روي زمين فساد و تباهي بيند.
  20. و ديدي كه آشكارا شراب بنوشند و براي نوشيدنش گرد هم آيند.
  21. و ديدي كه امر به معروف كننده خوار است.
  22. و ديدي كه فاسق در آنچه خدا دوست ندارد نيرومند و ستوده است.
  23. و ديدي كه اهل قرآن و هر آنكه آن را دوست دارد خوار است.
  24. و ديدي كه راه خير بسته شده و راه شر مورد توجه قرار گرفته است.
  25. و ديدي كه خانه كعبه تعطيل شده و دستور به ترك آن دهند.
  26. و ديدي كه مرد به زبان گويد آن چه را عمل نكند.
  27. و ديدي كه مردان خود را براي استفاده مردان فربه كنند، و زنان براي زنان.
  28. و ديدي كه زندگي مرد از پس او اداره مي شود و زندگي زن از فرج او.
  29. و ديدي كه زنان مانند مردان براي خود انجمنها ترتيب دهند.
  30. و ديدي كه در ميان فرزندان عباس كارهاي زنانگي آشكار شود… و ديدي كه پولدار عزيزتر از مؤمن باشد و ربا آشكار شود و بر آن سرزنش نشود.
  31. و ديدي كه زن براي نكاح مردان با شوهر خود همكاري كند.
  32. و ديدي كه بيشتر مردم و بهترين خانه ها آن ها باشند كه به زنان در هرزگي كمك می كنند.
  33. و ديدي كه مؤمن به خاطر ايمانش غمناك و خوار گردد.
  34. و ديدي كه بدعت و زنا آشكار گردد.
  35. و ديدي كه مردم به شهادت ناحق اعتماد كنند.
  36. و ديدي كه حلال تحريم شود و حرام مجاز.
  37. و ديدي كه دستورات ديني طبق تمايلات اشخاص تفسير گردد.
  38. و ديدي كه مردم چنان در ارتكاب گناه جري شده اند كه منتظر رسيدن شب نيستند.
  39. و ديدي كه مؤمن نتواند كار بد را نكوهش كند جز با قلب.
  40. و ديدي كه مال كلان در راه غضب الهي خرج شود.
  41. و ديدي كه زمامداران به كافران نزديك شوند و از نيكان دوري گزينند.
  42. و ديدي كه واليان در داوري رشوه گيرند.
  43. و ديدي كه پستهاي حساس دولتي به مزايده گذارده شود.
  44. و ديدي كه مردم با محارم خود نزديكي كنند.
  45. و ديدي كه به حرف تهمت و سوء ظن مردم را بكشند.
  46. و ديدي كه مرد به خاطر آميزش با زنان مورد سرزنش قرار گيرد. (همجنس بازي رواج مي يابد)
  47. و ديدي كه مرد از كسب زنش از هرزگي نان مي خورد و آن را مي داند و به آن تن در ميدهد.
  48. و ديدي كه زن بر مرد خود مسلط مي شود و كاري را كه مرد نمي خواهد انجام مي دهد و به شوهر خود خرجي مي دهد.
  49. و ديدي كه مرد، زن و كنيزش را كرايه مي دهد و به خوراك و پوشيدني پستي تن در مي دهد.
  50. و ديدي كه سوگند هاي بناحق بنام خدا بسيار گردد.
  51. و ديدي كه قمار آشكار گردد.
  52. و ديدي كه شراب را بدون مانع علنا بفروشند.
  53. و ديدي كه زنان مسلمان خود را در اختيار كافران مي گذارند.
  54. و ديدي كه لهو لعب آشكار گشت و كسي كه از كنار آن عبور مي كند از آن جلو گيري نكند.
  55. و ديدي كه مردم شريف را خوار كند كسي كه مردم از تسلطش ترس دارند.
  56. و ديدي كه نزديكترين مردم به فرمانروايان كسي است كه به دشنام گويي ما خانواده ستايش شود.
  57. و ديدي كه هر كس ما را دوست دارد دروغگويش دانند و شهادت او را نپذيرند.
  58. و ديدي كه برسر گفتن حرف زور و ناحق مردم با يكديگر رقابت كنند.
  59. و ديدي كه شنيدن قرآن كريم بر مردم سنگين و گران آيد و در عوض شنيدن سخنان با طل براي مردم آسان است.
  60. و ديدي كه همسايه همسايه را گرامي مي دارد از ترس زبانش.
  61. و ديدي كه حدود خدا تعطيل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل كنند.
  62. و ديدي كه مساجد طلا كاري شده است.
  63. و ديدي كه راستگو ترين مردم پيش آنان ، مفتريان دروغگو مي باشند.
  64. و ديدي كه شر و سخن چيني آشكار گردد.
  65. و ديدي كه ستمكاري شيوع  یافته است.
  66. و ديدي كه غيبت را سخن نمكين مي شمارند و مردم همديگر را بدان مژده دهند.
  67. و ديدي كه براي غير خدا به حج و جهاد روند.
  68. و ديدي كه سلطان به خاطر كافر مؤمن را خوار گرداند.
  69. و ديدي كه خرابي و ويراني بيش از عمران و آبادي است.
  70. و ديدي كه زندگي مرد از كم فروشي اداره مي شود.
  71. و ديدي كه خونريزي را آسان مي شمارند.
  72. و ديدي كه مرد براي غرض دنيايي، رياست مي طلبد و خود را به بد زباني مشهور مي سازد تا از او بترسند و كارها به او واگذارند.
  73. و ديدي كه نماز را سبك شمارند.
  74. و ديدي كه مرد مال بسيار دارد ولي از وقتي كه آن را پيدا كرده، زكات آن را نپرداخته است.
  75. و ديدي كه قبر مردها را بشكافند و آنها را بيازارند و كفنهايشان را بفروشند.
  76. و ديدي كه آشوب بسيار است.
  77. و ديدي كه مرد روز خود را به نشئه بسر برد و شب را به مستي صبح كند و به وضعي كه مردم درآنند اهميت ندهد.
  78. و ديدي كه با حيوانات عمل زشت انجام مي دهند.
  79. و ديدي كه حيوانات همديگر را بدرند.
  80. و ديدي كه مرد به مصلي رود ولي چون برمي گردد جامه به تن ندارد.
  81. و ديدي كه دل مرد سخت و چشمانشان خشك و ياد خدا بر آنان سنگين آيد.
  82. و ديدي كه كسبهاي حرام شيوع يافته و بر سر آن رقابت كنند.
  83. و ديدي كه نماز خوان براي ريا و خود نمايي نماز مي خواند.
  84. و ديدي كه فقيه براي غير دين فقه مي آموزد و دنيا و رياست طلب مي كند.
  85. و ديدي كه مردم دور كسي را گرفته اند كه قدرت دارد.
  86. و ديدي كه هر كسي روزي حلال مي جويد مورد سرزنش قرار مي گيرد و جوينده حرام مورد ستايش و تعظيم.
  87. و ديدي كه در مكه و مدينه كارهايي مي كنند كه خداوند دوست ندارد و كسي هم نيست كه مانع شود و هيچ كس آنها را از اين اعمال زشت باز نمي دارد.
  88. و ديدي كه آلت لهو و لعب در مكه و مدينه آشكار مي گردد.
  89. و ديدي كه اگر كسي سخن حق مي گويد و امر به معروف و نهي از منكر مي كند ديگران او را نصيحت كنند و بگويند: اين كار بر تو لازم نيست.
  90. و ديدي كه مردم به همديگر نگاه مي كنند و به مردم بدكار اقتدا نمايند.
  91. و ديدي كه راه خير به كلي خالي است و كسي از آن راه نمي رود.
  92. و ديدي كه مرده را به مسخره مي گيرند و كسي براي مرگ او غمگين نشود.
  93. و ديدي كه هر سال بدعت و شرارت بيشتر مي شود.
  94. و ديدي كه مردم و انجمنها پيروي نمی کنند مگر از توانگران.
  95. و ديدي كه به فقير چيزي بدهند درحاليكه به او بخندند و براي غير خدا به او ترحم نمايند.
  96. و ديدي كه نشانه هاي آسماني پديد آيد ولي كسي از آن هراس نكند.
  97. و ديدي كه مردم در حضور جمع همانند بهائم مرتكب عمل جنسي شوند و هيچ كس از ترس، كار زشت را انكار نكند.
  98. و ديدي كه مردم در غير اطاعت خدا زياده خرج كنند ولي در مورد اطاعت خدا از كم هم دريغ كنند.
  99. و ديدي كه بي احترامي به پدر و مادر آشكار گردد و مقام آنها را سبك شمارند و حال آنها در پيش فرزند از همه بدتر باشد.
  100. و ديدي كه زنها بر حكومت غالب گشته و پستهاي حساس را قبضه كنند و كاري پيش نرود جز آنچه طبق دلخواه آنان باشد.
  101. و ديدي كه پسر به پدر خود افترا زند و به پدر و مادر خود نفرين كند و از مرگشان خوشحال گردد.
  102. و ديدي كه اگر روزي بر مردي بگذرد و در آن روز گناهي بزرگ مرتكب نشده باشد مانند هرزگي يا كم فروشي و يا انجام كار حرام يا مي خوارگي ، آن روز گرفته و غمگين است و خيال مي كند كه روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز بيخود تلف شده است.
  103. و ديدي كه سلطان مواد غذايي را احتكار مي كند.
  104. و ديدي كه حق خويشاوندان پيامبر (خمس) به نا حق تقسيم شود و بدان قمار بازي كنند و ميخوارگي نمايند.
  105. و ديدي كه با شراب مداوا كنند و براي بيمار نسخه نمايند و بدان بهبودي جويند.
  106. و ديدي كه مردم در مورد ترك امر به معروف و نهي از منكر همگی يكسان شوند.
  107. و ديدي كه منافقان و اهل نفاق سر و صدايي دارند و اهل حق بي سر و صدا و خاموشند.
  108. و ديدي كه براي اذان گفتن و نماز خواندن مزد بگيرند.
  109. و ديدي كه مسجدها پر است از كسانيكه ترس از خدا ندارند و براي غيبت و خوردن گوشت اهل حق به مسجد آيند و در مساجد از شراب مست كننده توصيف كنند.
  110. و ديدي كه شخص مست از خرد تهي گشته و بر مردم پيش نمازي كند و به مستي او ايراد نگيرند و چون مست گردد گراميش دارند.
  111. و ديدي كه هر كه مال يتيمان بخورد به شايستگي او را بستايند.
  112. و ديدي كه قضات به خلاف دستور خدا داوري كنند.
  113. و ديدي كه زمامداران از روي طمع خيانتكاران را امين خود سازند.
  114. و ديدي كه ميراث حق را فرمانروايان بدست افراد بدكار و بي باك نسبت به خدا داده اند، از آنها حق حساب بگيرند و جلوي آنها را رها سازند تا هرچه خواهند انجام دهند.
  115. و ديدي كه بر فراز منبر ها مردم را به پرهيزكاري دستور دهند ولي خود گوينده به دستورش عمل نكند.
  116. و ديدي كه وقت نماز را سبك شمارند.
  117. و ديدي كه صدقه به وساطت ديگران به اهل آن دهند و بخاطر رضاي خدا ندهند، بلكه روي درخواست مردم و اصرار آنها بپردازند.
  118. و ديدي كه تمام هم و غم مردم شكم و عورتشان است و باكي ندارند كه چه بخورند و با چه آميزش كنند.
  119. و ديدي كه دنيا به آنها روي آورده است.
  120. و ديدي كه نشانه هاي حق مندرس گشته است.

در چنين موقعي مواظب خود باش و نجات خود را از خداوند بخواه.

 

یکی دیگر از مسائلی که ما باید در مورد آن اطلاع داشته باشیم نشانه های ظهور به خصوص سفیانی است که برای مطالعه این موضوعات می توانید به لینک های مربوطه مراجعه نمایید.

مدیتیشن چیست؟

به نام آفریننده عشق

 

در این مقاله می خواهیم به بحث مدیتیشن یا درون‌ کاوی که در سال های اخیر در جهان محبوب گشته است بپردازیم.

مدیتیشن یا مراقبه به‌‌ طور کلی فنون و روش تسلط بر ذهن است. در مدیتیشن مهارت‌های مختلفی مانند تسلط بر ذهن به دست می‌ آید. افراد به دلایل و اهداف مختلف دینی و غیر دینی مدیتیشن می‌کنند.

بسیاری از آئین‌های مدیتیشن و برخی از دین‌ های بزرگ به خصوص ادیان شرقی نظیر هندو و بودایی روش‌های مدیتیشن را نیز انجام می دهند. اکثر روش‌های محبوب مدیتیشن ریشه شرقی دارند.

مدیتیشن و مراقبه ممکن است استرس، اضطراب، افسردگی و درد را به میزان قابل توجهی کاهش دهد و باعث افزایش آرامش، درک و رفاه شود.

یکی از اصلی ترین مکتب های مدیتیشن ذن می باشد که ریشهٔ آن به دوران تانگ در چین باز می‌گردد. در مراقبهٔ ذن ممکن است به غیر از خیره نگری، ابزارهای دیگری مثل کوآن‌ ها نیز به کار گرفته شوند. در کتاب «صدای یک دست» و «دروازهٔ بی دروازه» نمونه‌هایی از این کوآن‌ ها به چشم می‌خورد.

 

آثار مدیتیشن

TM (یکی از روش های مدیتیشن) در سال ۱۹۶۰ هنگامی که ماهاریشی ماهش یوگی آن را به آمریکا برد، عمومی شد. در این زمان، گزارشهایی از یوگی‌ها و استادان مدیتیشن هندی که قادر به دگرگونی در حالات آگاهی و کنترل اعمال بدن مانند فشار خون بودند، به غرب رسید. این موارد جرقه‌هایی برای محققان غربی و کسانی که بر روی روش‌های سلامتی کار می‌کردند – و عده زیادی از مردم -برای شروع تحقیقات دربارهٔ عامل نهانی افزایش سلامتی این تکنیک‌های قدیمی شد.

در سال ۱۹۷۵ هنگامی که هربرت بنسن (Herbert Benson)، یکی از پزشکان پرآوازه دانشگاه هاروارد، کتاب مشهور خود به نام «پاسخ آرمیدگی» (Relaxation Response) را منتشر کرد، اعتماد به این تکنیک‌ها بیشتر شد. این کتاب نشان می‌داد که مدیتیشن چگونه توانسته به درمان فشارخون بالا، دردهای مزمن، بیخوابی و بسیاری از بیماری‌های جسمی کمک کند. امروزه مدیتیشن به عنوان یک درمان کمکی برای کاهش درد و کنترل استرس پذیرفته شده‌ است و در بسیاری از بیمارستانها و مراکز درمانی در سراسر آمریکا آموزش داده شده و با بیماران تمرین می‌شود.

  • ناگفته نماند که ممکن است بعضی از روش های مدیتیشن خصوصا یوگا به مسائل اعتقادی یا حتی فراماسونری و شیطان پرستی مربوط باشد لذا قبل از انجام مدیتیشن حتما از سالم بودن حرکات اطمینان حاصل نمایید.

 

در بین انواع و اقسام مدیتیشن, ما به شما مراقبه های سالم مانند مراقبه های فرشتگان و پیامبران را توصیه می کنیم که اگر به درستی انجام شود عوارضی نخواهد داشت. برای آشنایی با مراقبه فرشتگان این مقاله را مطالعه نمایید.

فضایل ذکر صلوات

 

به نام آفریننده عشق

 

در این مقاله می خواهیم در مورد یکی از بهترین و کم عارضه ترین اذکار یعنی صلوات مطالبی ارائه دهیم.

ذکر صلوات را سعی کنید به طور کامل بفرستید یعنی به این شکل:

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ذکر صلوات را می توان هم برای دنیا خواند و هم برای آخرت و هر دو اثر مادی و معنوی در این ذکر وجود دارد تا جایی که در حدیث داریم ذکر صلوات نه تنها یکی از بهترین اذکار بلکه یکی از بهترین و سنگین ترین اعمال در روز قیامت محسوب می شود. لذا شایسته است که مومنین از روزی صد عدد صلوات که شاید پنج دقیقه طول بکشد امتناع نورزند.

هم اکنون می پردازیم به احادیثی از اهل بیت(ع) که در مورد این ذکر شریف آمده است:

 

  • حضرت باقر و یا حضرت صادق علیهما السلام میفرمایند:
    سنگینترین عملی كه روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده میشود، صلوات بر محمد و اهل بیت گرامی ایشان علیهم السلام است.
  • حضرت امام هادی علیه السلام فرمودند:
    خدای متعال حضرت ابراهیم (عَلَی نَبِینا وآلهِ وعلیه السلامُ) را دوست و خلیل خود انتخاب کرد، به خاطر آنکه ایشان بر محمد و اهل بیت گرامیش علیهم السلام بسیار صلوات میفرستاد.
  • پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
    كسی كه در نوشته ها صلوات بر من را بنویسد، تا زمانی كه نام من در آن نوشته باشد فرشتگان برای او استغفار میكنند.
  • حضرت صادق علیه السلام فرمودند:
    هرگاه كسی از شما دست به دعا برداشت، پس دعایش را با صلوات آغاز نماید؛ زیرا صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله دعایی پذیرفته شده است و خدای متعال برتر از آن است که بخشی از دعا را قبول کرده و بخش دیگر از آن را ردّ نماید.
  • حضرت صادق علیه السلام فرمودند:
    كسی كه یك مرتبه با نیت (پاك و پسندیده) و با اخلاص کامل صلوات بر پیامبر و خاندان گرامیشان بفرستد، خدای متعال یکصد حاجت او را برآورده میكند: سی حاجت از حوائج دنیا، و هفتاد حاجت از حوائج آخرتش را.
  • حضرت صادق علیه السلام فرمودند:
    چون نام پیغمبر برده شود، بسیار بر او صلوات بفرستید؛ زیرا هر که یک مرتبه بر پیامبر صلوات بفرستد خدای متعال هزار مرتبه به همراه هزار گروه از ملائکه بر او درود میفرستد و هیچ مخلوقی از آفریدههای الهی باقی نمی ماند مگر آنکه – به خاطر صلواتِ خدا و ملائکه – بر آن بنده صلوات میفرستد، پس اگر کسی در فرستادنِ صلواتِ با این فضیلت میل و رغبتی پیدا نکند، او شخصی نادان و فریب خورده بوده، و خدا و رسول و اهل بیت رسولش از چنین شخصی بیزارند.
  • امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
    هر که بعد از نماز صبح و ظهر (در روز جمعه و در سایر ایّام هفته) بگوید: ألّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم نمیمیرد تا آنکه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را درک کند.
  • پیامبر اسلام صَلَّی اللهُ عَلیهِ وَ آلِهِ فرمودند:
    هر که از روی محبت و دوستی نسبت به من، هر روز سه مرتبه و هر شب سه مرتبه صلوات فرستد، خداوند بر خود لازم نموده است که از گناهان آن شب و روز او درگذرد.
  • گلی را به حضرت صادق علیه السلام تقدیم کردم. حضرت آن را گرفته، بوئیدند و بر دیدگانشان نهادند، آن گاه فرمودند: هر گاه کسی گُلی را بگیرد و آن را ببوید و بر چشمانش بنهد و بگوید: ألّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ پیش از آن که آن گل را بر زمین قرار گیرد، گناهانش آمرزیده میشود.
  • پیامبر اسلام صَلَّی اللهُ عَلیهِ وَ آلِهِ فرمودند:
    هر کسی که پایانِ گفتارش صلوات بر من و علی بن أبی طالب علیهما السلام باشد داخل بهشت خواهد شد.
  • عبد السلام بن نعیم به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد:
    به داخل كعبه رفتم و دعایی به خاطرم نیامد جز صلوات بر محمّد و آل محمّد، حضرت فرمودند: بدان که هیچ کس عملی برتر و با فضیلتتر از عمل تو را انجام نداده است.
  • از شامگاه پنجشنبه و شب جمعه، فرشتگانی با قلمهایی از طلا و لوحهایی از نقره، از آسمان به سوی زمین میآیند و تا غروبِ روز جمعهِ ثواب هیچ عملی را نمینویسند به جز صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام.
  • پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
    جبرئیل نزد من آمد و عرض کرد: کسی نیست که بر شما صلوات بفرستد مگر آن که هفتاد هزار فرشته بر او صلوات میفرستند، و هر که هفتاد هزار فرشته بر او صلوات فرستد از اهل بهشت خواهد بود.
  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
    نزدیکترین شما به من در روز قیامت، کسانی هستند که در دنیا بیشتر از دیگران بر من صلوات فرستند.
  • در شب معراج، پیامبر صلی الله علیه و آله فرشتهای را دیدند که مقدارِ قطرات باران را محاسبه میکرد، آن فرشته عرض کرد: ای رسول خدا، حساب و شمارشی است که من با تمامِ توانِ خود، نمیتوانم آن را شمارش کنم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: آن چه حسابی است!؟  فرشته گفت: هر گاه گروهی از امت شما در جایی جمع شوند و پس از شنیدن نامتان بر شما صلوات فرستند، من از محاسبه ثواب آنان عاجزم.
  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در فضیلت ماه مبارک رمضان فرمودند:
    هر کس که در این ماه بر من زیاد صلوات فرستد، خدای متعال کفّه حسنات او را سنگین میکند در آن روزی که کفّه حسنات همه سَبک و خالی باشد.

 

شما می توانید فضایل ذکر شریف لا اله الا الله که یکی دیگر از بهترین اذکار می باشد را از این مقاله بخوانید.

 

آیا موجودات فضایی وجود دارند؟

به نام آفریننده عشق

 

شاید در گوگل مباحثی را پیرامون یوفو ها یا همان بشقاب پرنده ها خوانده باشید. دیگر کسی در جهان نمی تواند منکر وجود یوفو ها شود زیرا به وفور و تقریبا در تمامی کشور ها آنها دیده شده اند و آن چیزی که مسئله را جذابتر می کند اینست که دولت ها آنها را به خود نسبت نمی دهند و وانمود می کنند که اطلاعات زیادی از این اشیاء ناشناخته ندارند.

 

موجودات بیگانه در روایات

اگر بخواهیم از منظر دینی به این موضوع نگاه کنیم احادیثی را می یابیم که به طور مختصر از موجودات فرازمینی سخن گفته است و از آنها به عنوان “آدم های دیگر” یاد کرده است.

  • امام باقر (ع) می فرماید: آیا گمان می کنی که خداوند, تنها یک جهان آفریده و انسانی جز شما را خلق نکرده است؟! به خدا سوگند خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار نوع انسان آفریده است و شما در آخرین جهان و آخرین انسان ها هستید. (توحید صدوق ص 277)
  • امام باقر (ع) در حدیث دیگری می فرماید: همانا آن سوی ماه, سیارات متعددی آفریده شده است که در آنها مخلوقات فراوانی وجود دارند در حالیکه نمی دانند خداوند انسان را آفریده است. (بحارالانوار ج 27 ص 46)
  • امام صادق(ع) نیز می فرماید: خداوند هزاران عالم آفرید که هر یک از آنها از هفت آسمان و زمین بزرگتر است و ما حجت خدا هستیم بر تمام این عوالم. (بحارالانوار ج 27 ص 41)
  • در قرآن کریم آمده است: و از نشان های خدا آفرینش آسمان ها و زمین است و آنچه از موجودات که میان آن دو پراکنده است. (سوره شوری آیه 29)

این ها برخی از آیات و روایاتی است که بطور مستقیم یا غیر مستقیم به وجود موجودات فضایی اشاره کرده است. اما اگر منطقی به این قضیه نگاه کنیم باز هم وجود موجودات فرازمینی غیر عقلانی به نظر نمی رسد زیرا چطور ممکن است میلیاردها سیاره و کهکشان خالی از سکنه باشد و بیهوده آفریده شده باشد.

 

نظرات دانشمندان

اکنون نظرات دانشمندان بزرگ را در مورد این قضیه اسرار آمیز یعنی وجود حیات فرازمینی یادآور می شویم.

نیکلا تسلا

نیکلا تسلا با آزمایش اختراع جدیدش، به این باور رسیده بود که موجودات سیاره‌‌ های بیگانه در حال برقراری ارتباط با زمینیان هستند. پس از این رویداد، او تصمیم گرفت گیرنده‌های رادیویی قوی‌تری بسازد تا این سیگنال‌ها را رمزگشایی نماید. در واقع او سعی داشت همان سیگنال‌های رادیویی را با کیفیت بهتری بشنود؛ اما در ادامه، شنیدن صدای موجودات فضایی نیکولا تسلا را متحیر ساخت!

تسلا معتقد بود که بیگانگان در حال صحبت با ما هستند، او با وجود آنکه با زبان ارتباطی آنان نا آشنا بود، کاملا می‌توانست آنان را درک کند. تسلا در یادداشت‌های خود آورده بود که موجودات دیگر سیارات به طور مداوم در حال صحبت با سایر سیاره‌ها همسایه هستند.

 

استیون هاوکینگ

استیون هاوکینگ مدعی شده بود هرگونه تلاش از سوی ساکنان کره زمین برای ارتباط با همسایگان فرازمینی خود به قتل‌ عام آن‌ها از سوی این موجودات خواهد انجامید.

برجسته‌ترین فیزیکدان نظری جهان می‌گوید علیرغم اینکه احتمال دارد موجودات فضایی در سیاره «گلیز 832 سی» که اوایل سال میلادی جاری کشف شد، سکونت داشته باشند؛ این موجودات از تلاش‌ های ساکنان کره زمین برای تماس با آن‌ها خشنود نخواهند شد.

 

مایکل ولف

دانشمند آمریکایی دکتر مایکل ولف مدعی شده بود که بیش از ۲۵ سال با مجوز سطح ” بالاتر از فوق سری ” مامور دولت بوده و عمدتا روی پروژه های علمی انسان / موجود بیگانه  کار می کرده است. او طی سالهای آخر زندگیش اوقاتش را به سخن گفتن درباره پنهان کاری در مورد یوفوها و فرازمینی ها با روزنامه نگاران گوناگون می گذراند. رئیس او در شورای امنیت ملی ( NSC ) به او این اجازه را داده بود که اطلاعات سری را به شکل کنترل شده افشا کند.

 

این تنها گوشه ای از سخنان دانشمندان و سیاستمداران در مورد وجود بیگانه های فضایی است که در آینده مقالات بیشتری از این افشاگری ها منتشر خواهد شد که برخی از آنها را می توانید از بخش تجربیات مردمی بخوانید.

تمامی ادیان جهان

 

به نام آفریننده عشق

 

دین یکی از مقوله های اصلی زندگی هر کسی است و انسان غالبا نیاز به خدا را همچون نیاز به هوا و غذا جزء نیازهای خودش می داند.

انسان در آن زمان که به دنیا می آید کمی که بزرگتر می شود و می تواند پدر و مادر خویش را بشناسد, خدای خودش را نیز می شناسد و این موضوع را بارها در مورد کودکان دیده ایم و دلیل این امر چیزی نیست جز فطرت خدا آشنا.

انسان می داند که این کره زمین, ماه, خورشید, منظومه شمسی, کهکشان راه شیری و کهکشان های دیگر, ستارگان, سیاه چاله ها و حتی عوالم دیگر دارای خالق می باشند و این موضوع بدیهی است و انکار آن مانند انکار این است که در نبود انسان بگوییم این خانه ها, ساختمان ها و خودرو ها را کسی نساخته است و خود بخود بوجود آمده اند!

بعضی در این مواقع به بیگ بنگ یا همان انفجار بزرگی که در اول خلقت رخ داد متوسل می شوند اما نمی دانند که این عناصر بیگ بنگ را چه کسی ساخته و اصلا چه کسی باعث بوجود آمدن آن شده است؟ هر فعلی فاعلی دارد و این قضیه نیز باید فاعلی داشته باشد. خلاصه آنکه اعتقاد به وجود داشتن خدا در بین اکثر انسانهای خردمند دیده می شود اما مسئله دیگری که به آن پرداخته می شود دین و باور است.

 

پیامبران الهی

مگر می شود خداوند انسان را در این جهان به این بزرگی آفریده باشد و او را با همه سوالات و ابهام های خویش تنها گذاشته باشد. این که من از کجا آمده ام؟ آمدنم برای چه بوده است؟ وظیفه ام چیست و چه کار باید بکنم؟ آیا باید بت هایی را که به دست خود ساختم بپرستم؟ اینجاست که علاوه بر عقل و فطرت او پیامبران الهی علیهم السلام به مدد او می آیند و با اندیشه, منطق و البته معجزه پاسخ سوال های انسان را خواهند داد.

اکنون این سوال پیش می آید که مگر پیامبران الهی یک خدا را نمی پرستیدند پس گوناگونی ادیان از کجا حاصل شده است؟

پاسخ آن است که دلیل اصلی این چند دسته شدن ادیان, یاوران پیامبران می باشند که گمراه شده و برای سودجویی خود ادیان را به نفع خود تغییر دادند و نگذاشتند که هر پیامبر جانشین راستین خود را معرفی کند و یا سخنان او را دچار تحریف کردند.

سوال بعدی که با آن مواجه می شویم آنست که چرا سبک دینداری و خداپرستی پیامبران باهم متفاوت بوده است؟

پاسخ این سوال این است که اولا سبک اصلی دینداری پیامبران متفاوت نبوده و اصل همه ادیان الهی بر پایه توحید است و معمولا بعد از توحید, معاد ذکر می شود. اما تفاوت های اندکی هم که در ادیان الهی وجود دارد به دلیل نداشتن طاقت و فهم اندک مردمان روزگار پیامبران پیشین می باشد. مثلا آمده است که در دوران حضرت عیسی (ع) نیز نماز و حجاب وجود داشته است اما کیفیت آن متناسب با اوضاع مردم آن روزگار بوده است.

 

فهرست ادیان جهان

در نمودار زیر فهرست ادیان اصلی مردم در سال 2005 به همراه میزان پیروان آنها ذکر شده است.

 

 

در این نمودار ادیان سازمان یافته بر اساس رتبه جمعیت گردآوری شده است.

 

در این نمودار نیز گروه‌های اصلی ادیان بر اساس منطقه آنها ذکر شده است.

 

در مقالات آینده جزئیات ادیان مختلف را برای شما بازگو خواهیم کرد.


 

مراحل عرفان کدامند؟

به نام آفریننده عشق

 

در مطلب گذشته به توضیحات مختصری در مورد عرفان پرداختیم. در این مقاله می خواهیم وارد جزئیات شده و مراحل و درجات مختلف عرفان را با برای شما بیان کنیم.

مراحل عرفان و سیر و سلوک

مراحل عرفان را می توان از مناظر متفاوتی دسته بندی کرد. می توان آنها را از باب روایات بررسی کرد, می توان نظرات عرفای بزرگ را در آن وارد کرد و هم چنین می توان کمی محتوای شاعرانه به آن داد و آن را زیباتر کرد. در ابتدا ما مراحل عرفان را که توسط یکی از عارفان و شاعران معروف قرن ششم یعنی عطار نیشابوری رضوان الله علیه بیان شده است و نام آن را هفت شهر عشق گذاشته است برای شما می گوییم.

از منظر عطار نیشابوری عرفان هفت مرحله دارد و نخستین مرحله آن «جستجو و طلب» است، باید در راه مقصود کوشید. دوم مقام «عشق» است که بی‌درنگ باید به راه وصال گام نهاد. سوم «معرفت» است که هر کس به قدر شایستگی خود راهی برمی‌گزیند. چهارم «استغنا» است که مرد عارف باید از جهان و جهانیان بی‌نیاز باشد. پنجم مقام «توحید» است که همه چیز در وحدت خدا مشاهده می‌شود. ششم مقام «حیرت» است که انسان در می‌یابد که دانسته‌های او بسیار اندک و محدود است. هفتم مقام «فنا» است که تمام شهوات و خودپرستی‌های آدمی از او زایل می‌شود و می‌رود تا به حق واصل شود و در واقع از این فنا به بقا می‌رسد.

 

اما امام خمینی رضوان الله علیه مراحل عرفان را چهار مرحله می داند و آن را این گونه توصیف می کند:

1. سیر از خلق به حق مقید نه حق مطلق.

2. سیر از حق مقید به حق مطلق.

3. سیر از حق به سوی خلق حقّی به واسطه حق.

4. سیر از خلقی که همان حق است یعنی از حضرت اعیان ثابته به سوی خلق؛ یعنی به سوی اعیان خارجی (به وسیله حق) یعنی به وجود حقانی خودش.

شاید طبقه بندی امام خمینی برای بعضی گنگ و نامفهوم باشد اما از حیث عرفان نظری قابل تامل است.

 

احمد غزالی در کتاب «بحر الحقیقه» سیر و سلوک را در «هفت بحر» ارائه داده است که عبارتند از:

1. بحر معرفت: که گوهر آن «یقین» است و این معرفت عبارت است از غرق شدن عارف در وجود، جمال و کمال او.

2. بحر جلال: که گوهر آن حیرت است.

3. بحر وحدانیت: که گوهر آن حیات است.

4. بحر ربوبیت: که گوهر آن بقاء است.

5. بحر الوهیت: که جانمایه آن وصال است.

6. بحر جمال: که جان و سرّ آن رعایت است (استغراق در لطافت و اضافت).

7. بحر مشاهد: که گوهر آن «فقر» است.

علامه حسن زاده آملی رضوان الله علیه نیز در شعری چهار مرحله مختصر برای عرفان ذکر کرده اند:

سرمایه راهرو حضور و ادبست

آن گاه یکی همت و دیگر طلبست

ناچار بُوَد رهرو ازین چار اصول

ورنه به مراد دل رسیدن عجبست

 

این خلاصه ای بود از مراحل عرفان نظری اما اگر بخواهیم مراحل عرفان عملی که پاسخ سوال “چه باید بکنم؟” است را بگوییم توضیحات و تفصیلاتی را می طلبد که در این مقاله نمی گنجد و شما می توانید بخشی از آن را از این مطلب مطالعه نمایید.

 

عرفان چیست؟

 

به نام آفریننده عشق

 

عرفان و تصوف همواره یکی از مقوله های پرطرفدار مباحث مذهبی بوده است تا آنجا که برخی از مردم نچندان مذهبی نیز به دلیل جذابیت بالای عرفان و سیر و سلوک به جستجوی آن پرداختند و متاسفانه گاها به عرفان های کاذب مانند عرفان حلقه, رهبانیت و … دچار شدند.

اما معنی واقعی عرفان یعنی عشق و محبت بسیار به خداوند و عمل کردن به دستورات او و بیرون کردن محبت های زودگذر از دل. در واقع قلب انسان باید فقط جای خدا باشد. امام صادق(ع) می فرمایند: قلب حرم خداست, غیر خدا را در آن جای مده.

انسان خدا را دوست نمی دارد مگر اینکه او را بشناسد و هنگامی که او را شناخت محبت او در دلش ایجاد می شود و نمی شود محبت کسی در دل شما باشد و به حرف های او گوش ندهید. آری اولین و مهم ترین مرحله عرفان می تواند انجام واجبات و ترک محرمات باشد.

شاید جایی شنیده باشید که فلان مرتاض هندی کارهای خارق العاده انجام می دهد یا فلان انسان آتئیست نظریه ها و پیش بینی های بی نظیری ارائه می دهد اما باید گفت طبق گفته عرفای بزرگ, تمام این دستاوردها کاملا موقتی بوده و کیفیت بالایی نیز ندارد و حتی ممکن است بعضی از این کارهای خارق العاده که اصطلاحا به آن کرامت یا معجزه نیز گفته می شود از طرف شیطان بوده باشد برای اینکه او را از این طریق فریب دهد.

 

توحید, تنها عرفان حق

توحید تنها راه رسیدن به درجات بالای عرفان است و معنی توحید یعنی شناخت خدا و اینکه او واحد و بی نیاز است و هیچ همتایی ندارد. حال انسان می تواند برای شناخت خدا از فرستادگان خود او یعنی پیامبران و اهل بیت (ع) کمک بگیرد و این نه تنها با توحید منافاتی ندارد بلکه باعث خشنودی خداوند نیز هست زیرا دستور مسقیم او می باشد. خداوند در آیه 31 سوره آل عمران می فرماید:

بگو (ای پیغمبر): اگر خدا را دوست می‌دارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد و گناه شما را ببخشد، و خدا آمرزنده و مهربان است.

پس مرحله بعدی ورود به عرفان ولایت است.

ولایت, راهی برای گم نشدن

شیخ جعفر مجتهدی رضوان الله علیه که بدون شک یکی از بزرگترین عارفان معاصر ایران و جهان می باشد فرموده بود:

کوتاه ترین و کامل ترین راه کمال, محبت اهل بیت(ع) و خدمت خالصانه به خلق است.

آری هر راه دیگری به جز راه اهل بیت(ع) بیراهه است هر چند انسان را به قدرت های معنوی برساند. هم چنین علامه سید علی قاضی که می توان او را بزرگترین عارف نظری و عملی ایران و حتی جهان دانست می فرمودند:

خودشان (اهل بیت(ع) ) به من گفتند که به هر یک از عرفا در عالم چیزی دادند به دست اباالفضل العباس (ع) بوده است.

 

در اینجا می توان بطور خلاصه به ملازمات رسیدن به عرفان اشاره کرد که عبارتند از:

1. نیت خالص  2. انجام واجبات و ترک محرمات  3. نماز اول وقت 4. توجه به امر ولایت خصوصا امام حسین(ع) 5. نماز شب 6. خدمت به مخلوقات خدا و …

برای بررسی دقیق تر و کامل تر اعمال راه گشای عرفانی می توانید این مقاله و هم چنین این مقاله را مطالعه فرمایید.

برای دانستن هر یک از مراحل عرفان نیز این مقاله می تواند مفید باشد.

 

سفیانی کیست؟

به نام آفریننده عشق

 

در مقالات گذشته به نشانه های حتمی ظهور و نشانه های غیر حتمی ظهور پرداختیم. اکنون می خواهیم به طور مفصل به یکی از مهم ترین نشانه های ظهور یعنی سفیانی بپردازیم. سفیانی در روایات معتبری آمده و احادیث بسیاری در مورد وی موجود است که هم اکنون به مهم ترین آنها اشاره می کنیم.

 

مشخصات سفیانی

در روایات اسلامی و بخصوص شیعه، سفیانی از جمله کسانی است که در هنگام ظهور امام زمان شیعیان نقش مهمی برعهده دارد. نام او «عثمان بن عَنبَسه» حرب بن عنیبه و یا عنبسه بن حرب است و از فرزندان ابوسفیان است. در روایات اسلامی او را با صورتی سرخ، پوستی سفید و چشمانی زاغ توصیف کرده‌اند. حضرت علی (ع) در ذکر خروج سفیانی می فرماید: سفیانی از منطقه ای از شهر دمشق قیام می کند؛ از سرزمینی که به آن وادی یابس (بیابان خشک) گویند.

همچنین برخی روایات از وابستگی وی به جوامع مسیحیت گفته اند. در کتاب الغیبه شیخ طوسی نقل شده است: سفیانی در حالیکه رهبری قومی را بر عهده دارد مانند شخص نصرانی و صلیب به گردن، از بلاد روم می‌آید. و از بیابانی به نام وادی یابس که میان مکه و شام است با هفت نفر به منطقهٔ درعا رفته و با قبیلهٔ بنی کلب که در منطقهٔ درعای سوریه هستند بیعت می‌نماید. دمشق را تصرف نموده، نخستین خطبه‌اش را بر منبر دمشق می‌خواند و حمص و حلب و قنسرین و موصل را می‌گیرد، به بغداد حمله می‌کند و دو لشگر، یکی به کوفه و دیگری به مدینه می‌فرستد سپس به خراسان (ایران) حمله می‌کند.

گروهی از شیعیان شام از دست او در امانند. در عراق هر کس که نامش محمد، علی، حسن، حسین، فاطمه، خدیجه، موسی، جعفر، رقیه، و … باشد را می‌کشد، برخی از عراقی‌ها همسایه‌ های خود را به چند دینار می‌فروشند و به تیغ سفیانی می‌سپرند. بعضی افراد را در دیگ‌های روغن می‌سوزاند. مناطق خاصی از شام از دست سفیانی در امان می‌ماند. سفیانی پس از اینکه زنی را میان نزدیکانش دست به دست می‌کند و یکی از یارانش با آن زن زنا می‌کند و بعد در راه شکمش را پاره می‌نماید و کودک رحم او را سقط می‌کند و پس از اینکه افرادی را در کوفه می‌کشد و خون پاک آن‌ها به جوش می‌آید در قوس نزول قرار می‌گیرد. سفیانی سرخ رو، زرد مو با چشمان رنگی و چهارشانه است. مکه را ندیده و از نزدیک که به صورتش نگاه کنی به تعبیر امروزی صورتش ناصاف است.

 

قیام سفیانی

بنا بر روایتی در کتاب بحارالانوار سفیانی، متنصر (به معنای مسلمان تازه مسیحی شده) است و در اثر بسیاری عبادت، بسیار زرد رنگ به نظر می‌رسد. وی از سمت سرزمین روم به شام می‌آید و آنگاه دست به قیام می‌زند. سپس پایتخت خود را از دمشق به رمله در فلسطین منتقل می‌کند و در آنجا شورشیان رومی به او می‌ پیوندند. سفیانی در ابتدا دست به یک شورش زده و پس از ۶ ماه جنگ مداوم بر ۵ منطقهٔ دمشق، اردن، حمص، فلسطین و قنسرین غلبه می‌کند.

  • در روایتی منسوب به امام سجاد(ع) آمده‌است: امر قائم از سوی خداوند حتمی است و امر سفیانی نیز از جانب خداوند قطعی می‌باشد. قائم ظهور نمی‌کند مگر پس از آمدن سفیانی.
  • در روایتی منسوب به حضرت علی(ع) در تفسیر آیه «و لَو تَری إذ فَزِعوا فَلافَوتَ» آمده که لشکر سفیانی به مدینه می‌آیند تا به سرزمین بیداء برسند ولی خدا آن‌ها را در زمین فرو می‌برد.
  • در روایتی منسوب به امام صادق(ع) درباره او آمده‌است: «و سفیانی نیز با قائم پیکار می‌کند»

خالی از لطف نیست این مطلب گفته شود که علامه محمدتقی بهلول مدعی شده بود در جریان سفر خود به سوریه در زمان ریاست جمهوری حافظ اسد در این کشور، با شخصی که نامش عثمان بن عنبسه بوده و شباهت بسیاری به سفیانی در روایات داشته، ملاقات کرده‌است:

من برای زیارت حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) به سوریه رفته بودم و در حدود بیست روز در آنجا بودم. حافظ اسد مرا دعوت نمود و به خانه خود برد و از من پذیرایی نمود و از آنجا مرا به ارتش سوریه برد و گفت که برای ارتش سوریه صحبت کنم، من هم به منبر رفته، برای آنها سخنرانی کردم. وقتی که از منبر پایین آمدم یک منصب داری داخل شد. در آن وقت عده‌ای گفتند: «جاء سفیانی؛ یعنی سفیانی آمد». دیدم او یک سرتیپ ارتش سوریه‌ است. من با او شروع به صحبت کردن کردم و اسم کوچک او را پرسیدم. گفت: اسمم عثمان بن عنبسه‌ است. دیدم خودش است و او از لحاظ قیافه‌ای همان خصوصیاتی را داشت که در روایات از سفیانی آمده‌ است.

همچنین برخی دیدارها با سفیانی نیز از کسانی چون امام موسی صدر و شهید مصطفی چمران نیز به صورت غیرمستند مطرح است.

آنگاه که سفیانی از ظهور امام زمان(عج) باخبر می‌شود با سپاهی گران به جنگ وی می‌رود که در منطقه بیداء (بین مکه و مدینه) با سپاه امام (ع) برخورد می‌کند و به امر خدا همه لشگریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می‌روند و هلاک می‌شوند.

 

این بود مشخصات سفیانی. اما اگر می خواهید مشخصات سید یمنی و دجال را بدانید روی آنها کلیک کنید.

توضیح مفصل نشانه های غیر حتمی ظهور

 

به نام آفریننده عشق

 

در مقاله قبلی به نشانه های حتمی ظهور پرداختیم که بطور خلاصه شامل سفیانی, یمانی, صیحه, نفس زکیه و خسف بیداء بود.

در این مقاله به نشانه های غیر حتمی ظهور و اتفاقات متعددی که ممکن است قبل از ظهور رخ بدهد می پردازیم.

همانطور که می دانید نشانه های حتمی ظهور در سال قبل از ظهور رخ خواهند داد به عنوان مثال اگر ما نشانه ها را در سال 1401 ببینیم احتمالا ظهور در سال 1402 اتفاق خواهد افتاد اما در مورد نشانه های غیر حتمی مسئله متفاوت است.

در این نشانه ها گاها جزئیاتی گفته شده تا وظایف شیعیان در مورد اتفاقات پیش رو مشخص شود به عنوان مثال یک سفارش می تواند این باشد که اگر شخصی با نام مثلا ملک عبدالله را درک کردید از او پیروی نکنید. پس یکی از محاسن نشانه های غیر حتمی این است که وظیفه ما را مشخص می کند و دوم آنکه ما را به آینده امیدوارتر می سازد.

 

اکنون می رسیم به 50 نشانه غیر قطعی ظهور:

 

  • اختلاف سه شاهزاده بنی‌عباس در ریاست دنیا و زوال حکومت ایشان
  • کشته شدن آخرین پادشاه بنی‌عباس به نام «عبدالله»
  • خورشیدگرفتگی در نیمه ماه رمضان، برخلاف عادت
  • دو بار خورشید گرفتگی در ماه رمضان
  • ماه‌گرفتگی در آغاز یا آخر آن ماه رمضان، برخلاف عادت
  • ماه گرفتگی شب بدر ماه رجب
  • خروج مردی از قزوین که همنام یکی از پیامبران است و جور و ستم زیادی به مردم می‌کند
  • خروج شیصبانی
  • ساخته شدن پلی بین بحرین و امارات
  • فرورفتن بخش غربی مسجد دمشق
  • فرورفتن یکی از روستاهای شام به نام حرستا در زمین
  • ویرانی بصره
  • کشتن فردی که علیه سفیانی قیام کرده در پشت کوفه همراه هفتاد نفر از یارانش
  • ویران شدن دیوار مسجد کوفه
  • به‌ اهتزاز درآمدن پرچم‌های سیاه از جانب خراسان (سپاهی در منطقه‌ای نزدیک شیراز با سپاه سفیانی خواهد جنگید و اولین شکست را بر آنان تحمیل خواهد کرد. این پرچم‌ها تا زمانی که به بیت‌المقدس برسند، پایین آورده نخواهند شد.)
  • ظهور مغربی در مصر و حکومت او بر مردم شام
  • پدید آمدن شهری به نام طهران
  • فرود ترک‌ها به جزیره
  • ورود رومیان به رمله
  • طلوع ستاره درخشان در سمت مشرق که همچون ماه می‌درخشد سپس دو جانب آن خم گردد که نزدیک شود که آن دو جانب به همدیگر متّصل شوند
  • پدید آمدن سرخی در آسمان که در فضا پراکنده گردد
  • آتشی در طول مشرق، آشکار شود و سه روز یا هفت روز در آسمان باقی بماند
  • آزادی عرب از اسارت و حکومتشان بر شهرها و کشورها
  • بیرون رفتن عرب از تحت نفوذ سلطان عجم (غیرعرب)
  • کشته شدن امیر مصر، توسّط مردم مصر
  • ویرانی گسترده در شام و عراق
  • کشمکش سه گروه در شام (اصهب و ابقع و سفیانی)
  • به جنبش درآمدن بیرق‌های قیس از مصر
  • آمدن اسب‌هایی از جانب مغرب، تا اینکه در کنار حیره (نزدیک کوفه) بسته شوند
  • برافراشته شدن پرچم‌های سیاه از جانب مشرق به سوی حیره
  • طغیان آب فرات، به‌طوری‌که سرازیر کوچه‌های کوفه گردد
  • خروج شصت دروغگو که همه آنان ادّعای پیامبری می‌کنند
  • خروج دوازده نفر از نژاد ابوطالب که همه آن‌ها خلایق را به اطاعت خویش می‌خوانند
  • سوزاندن مردی بلندمقام از شیعیان بنی‌عبّاس بین سرزمین جلولاء (واقع‌ در هفت‌فرسخی خانقین) و سرزمین خانقین
  • بستن پلی نزدیک محله «کرخ» بغداد
  • برخاستن باد سیاهی در بغداد، در آغاز روز
  • زمین‌لرزه شدید در بغداد
  • فرورفتن بیش‌تر شهر بغداد در زمین بر اثر زمین‌لرزه
  • ترس عمومی که عراق و بغداد را فراگیرد
  • مرگ‌های سریع و عمومی در بغداد
  • کم شدن اموال و انسان‌ها و محصول کشاورزی
  • دو بار پیدایش ملخ، یکی در فصل خود و دیگری در غیر فصل خود؛ تا آنجا که زراعت‌ها و غلاّت را از بین ببرد.
  • کم شدن غلاّت و محصولات گیاهی و بروز قحطی
  • اختلاف و کشمکش دو صنف از عجم، و خون‌ریزی بسیار میانشان
  • خرابی ری
  • جنگ بین جوانان ارمنی و آذربایجانی
  • بیرون آمدن بردگان از زیر فرمان اربابان و کشتن اربابان
  • مسخ شدن گروهی از بدعت‌گذاران به میمون و خوک
  • پیروزی بردگان بر شهرهای اربابان
  • ندای غیرعادی از آسمان بر همه جهان به‌ طوریکه هرکسی در هر زبانی باشد آن ندا را به زبان خودش می‌شنود.

 

برای آشنایی بیشتر با سفیانی و توضیحات مفصل در مورد او می توانید این مقاله و برای آشنایی با نشانه های آخرالزمان می توانید این مقاله را مطالعه کنید.